تجربه‌نگاری اهالی رسانه از دوران کرونا/بازیگران واقعی در میدان

تجربه‌نگاری اهالی رسانه از دوران کرونا/بازیگران واقعی در میدان
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ

بوی فاجعه معمولاً پیش از فاجعه فرا می‌رسد و اگر اهل رسانه باشی بویش برایت تندتر و زننده‌تر هم است. همه چیز می‌گوید اتفاقی در راه است؛ چین ماه‌هاست کیلومترها دورتر از ایران به خود می‌لرزد و دنبال کردن اخبار چین؛ دنبال کردن رد فاجعه است.

۴۸ ساعت مانده به یک انتخابات نفس‌گیر و پرماجرا در ایران، خبر بالاخره منتشرمی شود. صاعقه مانند و بی تفاوت به مردمی هراسان و سخت ترسیده. فضای خبری کشور به یکباره زیرو رو می‌شود. کرونا سرانجام به ایران رسیده است و همه آنهایی که روزگاری تصور می‌کردند مرزها؛ هویت جهان امروز را تشکیل داده‌اند به تردیدی جدی در تحلیل وضعیت امروز می‌رسند.

"خبرگزاری مهر - گروه فرهنگبوی فاجعه معمولاً پیش از فاجعه فرا می‌رسد و اگر اهل رسانه باشی بویش برایت تندتر و زننده‌تر هم است"حالا همه یک جهان شده‌ایم؟ یک جهان آسیب‌پذیر؟

چه اتفاقی می‌افتد؟ این اولین سوالی بود که درست دو ماه و ۴ روز قبل به یکباره همه ایران درگیر پاسخش می‌شود و پاسخ‌دهندگان طبیعتاً باید رسانه‌ها باشند. شوک‌زده از شومی سختی که غافلگیرکننده است و روزگار را تغییر داده و مردمی که پچ‌پچ کنان می‌گویند این تازه اول

ماجرا
است. چشم‌های دوخته شده به تلویزیون، کاغذ روزنامه‌ها، صفحات مجازی خبرگزاری‌ها و کانال‌های تلگرام و… دنبال پاسخی برای سوال‌شان هستند و اهالی رسانه حالا دوباره در موقعیت متناقض‌وار همیشگی‌شان قرار گرفته‌اند. چه باید کنند؟ کرکره مغازه‌ها به پایین کشیده شده است؛ مردم به خانه‌ها خزیده‌اند و نفس‌های شهر از اضطراب به شماره افتاده است. هیچکس نمی‌داند که ادامه داستان چگونه رقم می‌خورد و دوباره اهالی خبر و دوراهی زیست مطمئن یا حرفه‌ای ماندن؟

حالا دو ماه و چند روز از اعلام اولین خبر رسمی منتشر شده درباره شیوع

کرونا
در ایران گذشته است.

در این دو ماه و چند روز زندگی ایرانی‌ها به کلی دگرگون شده است. تعاملات و ارتباطات‌هایشان تغییر کرده است و همه صنوف و اقشار اجتماعی دچار تغییر و تحولاتی گسترده شده‌اند. در کنار پزشکان و پرستاران؛ بزرگترین قشر

درگیرشونده
با ویروس کرونا اهالی رسانه هستند؛ جماعتی که معمولاً دیده نمی‌شوند کسی از بیرون به آنها نگاه نمی‌کند و تجربه‌های سخت دوران‌های مختلفشان به حافظه‌های موقت و کم‌توان ایرانی سپرده می‌شود و عجب

خوش‌شانس
یا شاید هم بدشانس است روزنامه‌نگار تازه واردی که از ابتدای اسفند سال گذشته وارد دنیای روزنامه نگاری شده است. تجربه‌های بزرگی به اندازه ۵ سال تجربه فشرده روزنامه نگاری بحران بی‌آنکه بداند در انتظار او بوده است.

تجربه‌های ماندگار روزنامه‌نگاران ایرانی دوران کرونا، به زودی فراموش خواهد شد. در ایران پر حادثه این سال‌ها بحرانی به دنبال بحرانی دیگر سر بر خواهد آورد و چه کسی به این فکر می‌کند که در روزگار کرونا روزنامه‌ها به یکباره به فضای دیجیتال پرتاب شدند.

"کرونا سرانجام به ایران رسیده است و همه آنهایی که روزگاری تصور می‌کردند مرزها؛ هویت جهان امروز را تشکیل داده‌اند به تردیدی جدی در تحلیل وضعیت امروز می‌رسند"چه کسی به یاد خواهد آورد که رقابت بین رسانه‌های رسمی و غیررسمی به داغ‌ترین روزهای خود رسید و که به خاطر خواهد آورد که روزنامه‌نگاران پیش از همه اقشار اجتماعی دیگر به اصطلاحی نو به نام دورکاری روی آوردند؟

این تلاش کوچکی برای دانستن تغییرات مختلف

فرهنگ
حرفه‌ای رسانه‌ای در دوران بحرانی

کروناست
. سرویس رسانه مهر از خبرنگاران و اهالی رسانه در سمت‌ها و جایگاه‌های مختلف با رسانه‌ها و دستگاه‌های ارتباطی مختلف دعوت کرده است که به تجربه‌نگاری این روزهای سخت و این تجربه‌های پیدا نشدنی بپردازند. نتیجه این تجربه‌نگاری‌ها از امروز منتشر می‌شود. با ذکر این نکته که اگر همه پیش‌بینی‌ها ورود ایرانیان به زندگی دوم را در دهه پیش رو پیش‌بینی می‌کرد؛ اهالی رسانه از سال‌ها پیش وارد زندگی دوم‌شان شده بود. کلافگی و بی‌حوصلگی یک خبرنگار در زمانی که اینترنت پرسرعتی در اختیارش نیست کاملاً مطابق است با یک زندانی اسیر شده در زندان انفرادی.

دست روی رگ حیاتشان گذاشته شده است و بهتر است تا ساعت‌ها در اطرافشان چرخش نکنید. این‌ها روزنامه‌نگاران دوران جدید هستند.

بازیگران واقعی به میدان می‌آیند

آرش خوشخو، سردبیر رونامه هفت صبح

اولین
نکته در تجربه من از روزنامه نگاری در دوران کرونا این است که تجربه دورکاری در بحران کرونا برای بیشتر مشاغل به وجود آمد و این باعث شد تا تلاش کنیم شرایط منزل را برای انجام کار مهیا کنیم و خود این مختصات و شرایط خاصی را می‌طلبید. خیلی از دوستان بعد از چند روز کار در منزل به این نتیجه رسیدند که هیچ کاری نمی‌شود کرد جز اینکه به محل کار برگشت و همان جا کار کرد. محیط منازل ایرانی به لحاظ شرایط مختلف در مواقع مختلفی آماده پذیرش دورکاری نیست و این معضلی است که در صورت

تداوم
یا تشدید کرونا وضعیت را حادتر خواهد کرد.

طبیعتاً کار در منزل معایب و مزایایی دارد. از طرفی امکان نظارت صد درصدی که در دفتر روزنامه محقق می‌شود کم بود و از طرف دیگر خبرنگارها و روزنامه نگاران در مواقعی باید خودشان تصمیم می‌گرفتند که چگونه در این میدان بازی کنند و این چیز عجیبی برایشان بود.

"شوک‌زده از شومی سختی که غافلگیرکننده است و روزگار را تغییر داده و مردمی که پچ‌پچ کنان می‌گویند این تازه اولماجرا است"اینکه به یکباره پرتاب شده بودند به فضایی که در آن تصمیم گیری تا اندازه زیادی به عهده خودشان بود و ابتکار عمل هم به دستشان آمده بود. یعنی چیزی که خیلی از روزنامه نگاران آرزوی آن را داشتند.

نکته دیگر این است که در فضای روزنامه نگاری در دوران کرونا تمایز روزنامه‌نگاری با سایت‌ها و کانال‌های تلگرامی بهتر مشخص می‌شد. روزنامه نگاری در این فضا به سمت تحلیل اخبار، موضع‌گیری، شیرین نوشتن و سرگرم‌سازی مخاطب رفت و مطبوعاتی که نویسنده‌های بهتری داشته باشند (از این نظر که خوب بنویسند نه اینکه سنگین و فاخر بنویسند) در وضعیت بهتری قرار گرفتند. این فضا به نظرم در ادامه هم دنبال خواهد شد و یکی از معضلات اصلی کشور که خلط بین روزنامه نگاری و کار برای سایت و کانال است شفاف‌تر خواهد شد و به سمت و سویی به نظر من ایده‌آل پیش خواهد رفت که قدر و جوهر و ارزش هر کدام شناخته شود و روزنامه نگاران به عنوان بازیگرانی جدید در سپهر رسانه‌ای ایران مطرح خواهند شد. به هر حال

تحمل
این دوران سنگین بود ولی فکر می‌کنم هر بحرانی موجب می‌شود که بازیگران واقعی میدان بمانند و اتفاقاً این مدت فرصتی بود برای این راستی آزمایی.

نکته آخر هم که فکر می‌کنم برای همه روزنامه‌ها ثابت باشد این است که در یک هفته‌ی تعطیلی روزنامه و بعد از آنکه فضای کرونایی کشور مانع از خرید روزنامه می‌شد، بخش جدی فروش مطبوعات که مربوط به ساعت هفت تا هشت صبح است از دست رفت و روزنامه‌ها در این اوضاع اقتصادی وحشتناک دوباره دچار مشکلاتی اساسی از لحاظ اقتصادی شدند.

اینترنت، اقتصاد؛ برآورد دو ماهه‌ی کرونایی ما

رضا ساکی، روزنامه‌نگار، طنزنویس و مدیر مسئول پایگاه خبری گلونی

همه ما شوکه شدیم.

اتفاق یکباره و غیرمنتظره بود و به یکباره همه توجهات جامعه به سمت رسانه‌ها جلب شد. این در حالی بود که خودمان هم درگیر این واقعه شده بودیم. خدا رحم کرد که ما تجربه این مدل کاری را قبلاً هم داشته‌ایم و سریع خودمان را جمع و جور کردیم و کارها خیلی زود روال عادی گرفت و سپری شد.

اما به نظرم می‌رسد در تجربه‌نگاری این بازه دوماهه باید به دو نکته به عنوان اصلی‌ترین معضل‌های خودم به عنوان یک خبرنگار و مدیرمسئول یک سایت محلی اشاره کنم. اولی اقتصاد و دومی اینترنت.

سایت‌های بزرگ برنده‌اند

ما بحران‌های مختلفی را از سر گذرانده‌ایم؛ اما این بار در مقابل ضربه‌های اقتصادی دیگر دفاعی نداشتیم. خیلی ساده عرض می‌کنم: ما مخاطبانمان را تا اندازه زیادی از دست دادیم.

"چه باید کنند؟ کرکره مغازه‌ها به پایین کشیده شده است؛ مردم به خانه‌ها خزیده‌اند و نفس‌های شهر از اضطراب به شماره افتاده است"بیشتر مخاطبان ما به سمت پلتفرم‌ها و شبکه‌های اجتماعی و یا سایت‌های بزرگ و اصلی رفتند و محتوای سایت ما به شدت کم‌بازدید شده است و این موجب ضربه خوردن جدی اقتصادی ما شد. به طور کلی زمانی که یک بحران

اتفاق
می‌افتد خودبه‌خود مراجعه افراد به شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر و اینستاگرام و تلگرام بیشتر می‌شود علت آن هم به نظر می‌رسد این است که مردم به دنبال سرعت در کسب اخبار هستند و شبکه‌های اجتماعی این امکان را در اختیار آن‌ها می‌گذارند. علاوه بر آن مردم احتمال می‌دهند که اخبار در شبکه‌های اجتماعی با ویرایش کم‌تری منتشر می‌شود و به همین دلیل بیشتر در این شبکه‌ها خبرگیری می‌کنند.

علاوه بر آن به نظر می‌رسد حساب‌های مجازی مجاری رسمی اطلاع رسانی مثل خبرگزاری‌های دولتی در این مدت مراجعان بیشتری داشته‌اند. چون از طرف دیگر مردم همیشه گوشه چشمی به آنچه از مراجع رسمی و به طور

مستقیم
منتشر می‌شوند دارند. مجموع این علت‌ها موجب شده است که بازدیدها و مشارکت مردم در سایتی مثل ما کم شده است و این به فشاری اقتصادی منجر شده است.

۳۵ گیگ اینترنت در ۱۳ روز

ما قبلاً از اینترنت‌های اشتراکی استفاده می‌کردیم، مثلاً یکی از اعضا مودم شخصی‌اش را با خودش می‌آورد و با استفاده از آن محتوای مورد نظرمان را بارگذاری می‌کردیم.

بیشتر هم نیمه‌های شب اقدام می‌کردیم که سرعت اینترنت بهتر بود. ولی مصرف شخصی خود من در ۱۳ روز از این بازه دوماهه کرونا

معادل
۳۵ گیگابایت ترافیک اینترنت بوده است به دلیل اینکه کار ما در این دوره شکل دیگری پیدا کرد. اطلاع‌رسانی یک سایت محلی مثل ما هم بسیار وابسته به سرعت شد.

مثلاً ویدئوهایی به دستمان می‌رسد از تجمع مردم در مناطق مختلف که باید سریع منتشر می‌شدند والا ارزش‌شان را از دست می‌دادند. یا ویدئوهایی که اصلاً محتوای غیر خبری دارند، مثلاٌ از خارج از کشور ارسال شده است (مثلاً دانشجویان ایرانی از ایتالیا) آنها را هم باید در همین ساعت ۱۰ صبح یا ۲ بعد از ظهر منتشر می‌کردیم و سرعت اینترنت یاری‌مان نمی‌کرد و الان هم واقعاً برایم سوال است که در یک ماه آینده باید چه کاری انجام بدهیم با توجه به اینکه اوضاع برای ما تقریباً به همین شکل خواهد بود.

یک نمود دیگر این عدم همراهی سرعت اینترنت در مصاحبه‌های ما است. درحال

حاضر
برای مصاحبه گرفتن از مصاحبه شونده‌ها می‌خواهیم که صوت بفرستند چراکه این مدل همیشه مورد استقبال و توصیه اساتید روزنامه‌نگاری و ارتباطات بوده است.

"تعاملات و ارتباطات‌هایشان تغییر کرده است و همه صنوف و اقشار اجتماعی دچار تغییر و تحولاتی گسترده شده‌اند"زور کرونا باعث شد که ما به این فرم بیشتر توجه کنیم. تقریباً از یک ماه پیش گفت‌گوهای اسکایپی زیادی را تدارک دیدیم. و مثلاً با دانشجویان ایرانی در مجارستان، ایتالیا، آمریکا و هند مصاحبه کرده‌ایم و در صفحه آپارات پایگاه گلونی بارگذاری کردیم و اتفاقاً بازخورد مثبت هم گرفتیم. و در ادامه همین روند گفت‌گوهای صوتی مختلفی نیز انجام می‌دهیم و فایل آن گفت‌وگو را منتشر می‌کنیم. در همه این موارد ما به صورت مرتب با مشکل اینترنت مواجه هستیم و بسیار اذیت‌مان می‌کند.

ما از اینترنت شخصی‌مان استفاده می‌کنیم ولی برخی دوستان پارسال از اینترنت خبرنگاری که توزیع می‌شد استفاده می‌کردند و ما جز پایگاه‌هایی بودیم که خیلی زود ۱۲۰ گیگابایت حجم‌مان تمام شد.

البته این تمام شدن زود هنگام بی‌دلیل هم نیست. اگر نگاهی به کانال آپارات پایگاه بیاندازید مشاهده می‌کنید که گاهی روزی ۱۰-۱۲ ویدئو بارگذاری می‌کنیم و همه آنها هم تولیدی خود پایگاه است و طبیعی است که بارگذاری فیلم حجم زیادی مصرف می‌کند و گرنه می‌شود مبتنی بر متن بود و با حجم کم‌تری کار را جلو برد اما می‌خواهیم محتوای چند رسانه هم داشته باشیم و برای مخاطب جذاب‌تر باشیم.

متاسفانه این‌ها فشارهایی است که شاید زیاد هم نمود نداشته باشند چون به طور کلی جامعه خبرنگاری نمی‌تواند فشارهایی که رویش هست را فریاد بزند و برای دیگران هم ملموس نیست. حالا این وسط

بعضی
از دوستان تعدیل می‌شوند (البته که اسم آن در واقع اخراج است) و می‌روند ولی از آن طرف دوستانی که می‌مانند هم فشارهای مالی زیادی را متحمل می‌شوند مخصوصاً پایگاه‌های خبری که وابستگی مالی نیز ندارند.

منابع خبر

اخبار مرتبط