بازگشت فیلم‌های سیاه و سفید؛ موج نوی هالیوود

بازگشت فیلم‌های سیاه و سفید؛ موج نوی هالیوود
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۱۷ مرداد ۱۳۹۲

نمایی از فیلم نبراسکا ساخته الکساندر پین

این روزها ساختن فیلم های سیاه و سفید که تاریخ اولیه سینمای هالیوود با آن رنگ خورده، میان برخی کارگردان های نوپا و سینماگران مطرح و مستقل سینمای آمریکا تبدیل به روندی تازه شده است.

این گرایش به سینمای سیاه و سفید در طول دو دهه اخیر به طور پراکنده در هالیوود و در آثار برخی از کارگردان های سینمای جهان دیده شده است.

درمواردی چون فیلم "فهرست شیندلر" (اسپیلبرگ) و "روبان سفید" (میشاییل هانکه)، شیوه سیاه و سفید توانسته است لحن جدی تری به این فیلم ها ببخشد.

در دهه ۱۹۶۰ میلادی، بیست سال پس از اکران فیلم نیم رنگی و نیم سیاه و سفید "جادوگرشهر زمرد"، ساخته ویکتور فلمینگ، هالیوود درحال تغییر و عبور از مرحله فیلم های سیاه و سفید به مرحله فیلم های رنگی بود.

در آن زمان وینست مینه لی، که با فیلم سیاه و سفیدی به نام "ساعت" با داستانی ساده در ستایش از زندگی در دوران جنگ دوم جهانی به شهرت رسیده بود، تبدیل به کارگردان فیلم های فانتزی و موزیکال مجلل و رنگی با تاثیر پذیری از تئاتر شده بود. او با پاسخی صریح به منتقدان گفت: "رنگ همه کارهایی را که فیلم سیاه و سفید نمی تواند انجام بدهد، انجام می دهد."

حالا نیم قرن پس از این سخنان وینست مینه لی و در دورانی که فیلم های پرهزینه و رنگین هالیوودی با شیوه های سه بعدی به تماشاگران عرضه می شود جمعی از کارگردانان مستقل و حتی فیلمسازان شناخته شده استودیوهای هالیوود درصددند تا با ساخت فیلم های سیاه و سفید جنبه های هنری و آوانگارد تازه ای به فیلم های خود ببخشند.

یکی از تازه ترین این آثار فیلم "فرانسیس ها" ساخته نواه بامباخ فیلمساز مستقل ساکن نیویورک است. این فیلم به دنبال استقبالی که در سال ۲۰۱۲ از فیلم سیاه و سفید آرتیست (برنده جایزه اسکار) شد، ساخته شده است.

جاس ودان سازنده فیلم های پرفروش "انتقام جویان" تازه ترین فیلم خود، برداشتی از نمایشنامه "هیاهوی بسیار برای هیچ" ویلیام شکسپیر را به شیوه سیاه و سفید و در منزل مسکونی خود فیلمبرداری کرده است.

"نبراسکا" فیلم تازه الکساندر پین، درامی درباره روابط یک پدر و پسر با بازی بروس درن و بیل فورته که درماه مه امسال در جشنواره کن به شدت مورد توجه قرارگرفت، هم با شیوه سیاه و سفید فیلمبرداری شده است.

فیلم یادآور "خوشه های خشم" اثر کلاسیک جان فورد است که از طریق تصاویر سیاه و سفید، ویرانی، دلتنگی و پریشانی شخصیت های فیلم را به نمایش می گذارد.

"نبراسکا" بنا به گفته استیون زیتچیک، منتقد سینمایی، "از همه آن چیزهایی که دریک جعبه مدادرنگی ممکن است وجود داشته باشد خالی است".

الکساندرپین می گوید بعد از این تجربه، بازگشت به رنگ برایش بسیار مشکل خواهد بود: "سیاه و سفید چیز دیگری است."

فیلم "فرار از فردا" ساخته رندی مور که تماما در دیسنی لند فیلمبرداری شده و در جشنواره ساندنس ۲۰۱۳ به نمایش درآمد نمونه دیگری از جلوه های ویژه ای است که فیلمبرداری سیاه و سفید به مفاهیم مورد نظر کارگردان های مستقل امروز می بخشد.

رندی مور در گفتگو با لس آنجلس تایمز می گوید همانگونه که فیلم های سیاه و سفید موج نوی فرانسه انسان را به تفکر وا می داشت و تاریک و روشن های "نوآر" (ژانرسیاه) هم بدون استفاده از مونوکروم امکان پذیر نبود، او هم از شیوه سیاه و سفید برای نمایش درد تنهایی بشر در حتی دیسنی لند، این شادترین پارک تفریحی جهان استفاده کرده است: "این یک فیلم درون گرا و ترسناک است که سیاه و سفید بودن به آن لبه ای تیز و گویشی سیاسی بخشیده است."

گرتا گروئیگ، فیلمنامه نویس و بازیگر نقش اول فیلم فرانسیس ها"، می گوید: "در این آشفته بازار فیلم های پرخرج ابرقهرمانی هالیوود، ساختن فیلم های سیاه وسفید یک حس خاصی به آدم می دهد. انگارمی خواهیم ثابت کنیم فیلمسازی هنری هنوزهم وجود دارد. شاید هم این یک شورش یا حرکت انقلابی درمقابل جریان اصلی فیلمسازی هالیوود است."

نگاه منتقد

رابرت تامپسون، استاد رشته فرهنگ پاپ در دانشگاه سیراکیوز نیویورک معتقد است که بازگشت به شیوه فراموش شده سیاه و سفید نمی تواند تبدیل به پدیده ای فراگیر شود و حتی در زمینه فیلم های هنری هم حضوری محدود خواهد داشت.

"او به نیویورک تایمز گفته است: "امروز افراد زیر ۶۰ سال هیچگونه خاطره ای از تماشای فیلم های سیاه و سفید در سالن سینما ندارند"او به نیویورک تایمز گفته است: "امروز افراد زیر ۶۰ سال هیچگونه خاطره ای از تماشای فیلم های سیاه و سفید در سالن سینما ندارند. خاطره فیلم های ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو، پیشتازان سینمای موج نوی فرانسه و پیشکسوتان آنها، فیلمسازانی چون هیچکاک، اورسن ولز و روسولینی هم درحد یک کنجکاوی باقی مانده است."

بیش از بازگشت به ریشه ها

شماری از کارگردان هایی که به سینمای سیاه و سفید روی آورده اند معتقدند که این حرکت به مراتب بیش از بازگشتی ساده به ریشه ها و آغاز صنعت سینماست.

برای جاس ودان ساختن یک درام پیچیده تئاتری قرن شانزدهم (هیاهوی بسیار برای هیچ) به صورت امروزی آن نوعی ایجاد توازن لازم داشت که او توانسته به کمک فیلمبرداری سیاه و سفید در فیلم خود ایجاد کند. او به لس آنجلس تایمز می گوید: "می خواستم همه آن جنبه های حماسی، نفیس و باوقار شکسپیری داستان را دریک شکل غیررسمی پیاده کنم."

جو راث، کارگردان فیلم پرهزینه "آز" که صحنه افتتاحیه آن با شیوه سیاه و سفید فیلمبرداری شده است می گوید: "می خواستم فیلمم یک تفاوت عمده با تمام فیلم های پرخرج دیگر هالیوود داشته باشد. به این صورت بعد از یک مقدمه سیاه و سفید از تاریخچه قصه، تماشاگر می تواند ورود به دنیای رنگارنگ، پرطپش و پرتحرک امروزی فیلم را بهتر تشخیص بدهد و حس کند."

این مسئله درمورد فیلم فرانسیس ها - زندگی یک دختربیست و چند ساله و نمادی از سرگشتگی نسل جوان امروز آمریکا- شکل دیگری پیدا می کند.

گرتا گروئیگ می گوید: "تماشای این فیلم به شیوه سیاه و سفید درتماشاگر یک حالت نوستالژی به وجود می آورد. نوستالژی درمورد لحظه های زندگی که به سرعت درحال گذرند اما فقط با گذشت آن هاست که ما متوجه می شویم این لحظه ها برای همیشه از دست رفته اند."

گروئیگ می گوید شیوه سیاه و سفید برای ایفای نقشش هم کمک خوبی بوده است: "فکر می کنم سیاه و سفید، یک عامل غیرواقعی بودن به فیلم اضافه می کرد، این حس را به من می داد که می توانم بدون آنکه دروغین باشم، بزرگ تر از آنچه هستم جلوه کنم."

سام لووی سینماتوگرافر فیلم فرانسیس ها معتقد است سیاه و سفید تجربه تماشای فیلم را دگرگون می کند: "وقتی برای تماشاگر دریافت آن همه رنگ گوناگون مطرح نباشد، او به تجربه های تازه ای می رسد."

او می گوید: "در فیلم سیاه و سفید یک حس ساده و نفیس وجود دارد.

سیاه و سفید امکانات بیشتری هم برای ساختن فیلم در اختیار هیه کننده و فیلمساز می گذارد. از جمله اینکه مهم نیست کجا فیلمبرداری می کنید. به تکنولوژی خاص یا مخارج اضافی هم نیازی نیست. درنتیجه کار به صورت بنیادی با آثار دیگر تفاوت پیدا می کند."

بنا به گفته لووی فیلمبرداری سیاه و سفید مدرن امروز به صورت دیجیتالی انجام می گیرد و تفاوت های زیادی با نوع فیلم های اوائل قرن بیستم دارد: "این تصاویر به مراتب تمیزتر و دقیق ترند."

"الکساندر پین معتقد است تماشاگر مشکلی با تماشای یک فیلم خوب سیاه و سفید ندارد: مگر فیلم منهتن وودی آلن کم تماشاگر داشت؟"

به گفته طرفداران سینمای سیاه وسفید، در دهه ۱۹۸۰ میلادی عده ای در صدد برآمدند تا گلچینی از فیلم های سیاه و سفید قدیمی و کلاسیک را تبدیل به فیلم های رنگی کنند. امروز این عمل برعکس شده است.

"سیاه و سفید امکانات بیشتری هم برای ساختن فیلم در اختیار هیه کننده و فیلمساز می گذارد"گروهی پیدا شده اند که فیلم های دیجیتالی امروزی را از رنگ خالی می کنند.

الکساندر پین می گوید گرایش به فیلمسازی سیاه وسفید مشکلات خاصی هم به همراه دارد. از جمله استودیوها در برابر پخش این فیلم ها که به اعتقاد آن ها تماشاگر ندارد مقاومت می کنند: "استودیوی پارامونت برای تهیه "نبراسکا" کم ترین بودجه ممکنه را پیشنهاد کرد. در ضمن این استودیو یک نسخه رنگی از فیلم را هم برای بازار تلویزیون و خارج از آمریکا به صورت رنگی سفارش داده است."

آقای پین معتقد است تماشاگر مشکلی با تماشای یک فیلم خوب سیاه و سفید ندارد: "مگر فیلم منهتن وودی آلن کم تماشاگر داشت؟ به نظر من این ترسی است که استودیوها دارند و هیچ گونه مدرکی در اثبات این مسئله که تماشاگر از فیلم سیاه و سفید استقبال نمی کند وجود ندارد."

اما از دیدگاه پروفسور تامپسون، سینماگران امروز طرفدار فیلم های سیاه و سفید می خواهند با استفاده از این شیوه قدیمی فریاد بزنند "هنری" اند: "آیا فیلم هایی چون کازابلانکا یا همشهری کین از پیش می دانستند تبدیل به فیلم های هنری خواهند شد؟ یا اصولا دنیای رنگارنگ امروز را می توان به یک صورت واقعی و واقعگرا با فیلم سیاه و سفید به تصویر کشید؟"

منابع خبر

اخبار مرتبط