بررسی روزنامه های صبح شنبه تهران- ۷ دی
روزنامه های اول هفته تهران در میان اخبار متعددی که از ادامه افشاگری ها درباره پرونده سازمان تامین اجتماعی متنشر شده و اظهارات رییس دیوان عدالت اداری که گفته رییس دولت گذشته به مردم دروغ می گفت، از رقابت های سیاسی هم فارغ نمانده اند.
روزنامه های تندرو و وابسته به جناح راست به مناسبت نزدیک شدن به روز هشتم دی سالگرد سرکوب جنبش سبز توسط بسیجی ها و نیروهای مسلح به انتقاد شدید از مقامات دولتی و اصلاح طلبانی پرداخته اند که خواستار رفع حصر خانم رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده اند. در نقطه مقابل روزنامه های هوادار دولت و اصلاحات خبر داده اند که دولت زیر فشار شدید قرار دارد.
تیتر و عکس صفحه اول شرق
خرداد ۸۸ سو تفاهم نبود
تیتر اول کیهان به عنوان بازخوانی فتنه از نگاه کارشناسان و فعالان سیاسی، به نقل سخنان روحانیون صاحب مقام و مقامات حکومتی اختصاص دارد
به نوشته این روزنامه غلامعلی حداد عادل، نماینده مجلس در یک در برنامه تلویزیونی گفته : آیا چیزی که در سال ۸۸ اتفاق افتاد یک سوءتفاهم بوده که باید فراموش شود؟ بنده چنین اعتقادی ندارم. اگر موضعگیریها، بیانیهها، مصاحبه با بیگانگان، موضعگیری بیگانگان نسبت به اتفاقات کشور... را بررسی کنیم میبینیم جفای بزرگی به کشور و انقلاب شده است.
جوان دیگر روزنامه تندرو و وابسته به سپاه پاسداران در گزارش اصلی خود با عنوان سیاهه ای از رفتار سیاهی که سوتفاهم نبود، نوشته: شاید برای همه مایی که در جغرافیای جمهوری اسلامی نفس میکشیم، راحتتر این باشد که سرمان را زیر برف کنیم و به خود بقبولانیم آنچه در سال ۸۸ گذشت، سوءتفاهمی بیش نبود؛ نه دردسری دارد، نه اقدام ویژهای میطلبد؛ همه هم دور هم میتوانیم در سایه تدبیر و امید و اعتدال خوش بگذرانیم. اما آیا باور ما از پس دغدغه مان برای دنیای راحت خویش، مسئله را تغییر میدهد؟
نویسنده کسانی را که چنین می اندیشند به بلاهت و سادهلوحی متهم کرده و نوشته: این سوءتفاهم نبود؛ امنیت پایتخت جمهوری اسلامی زیر قدمهای اردوکشیهای خشونتآمیز خیابانی سبزها زیر سؤال رفت؛ به انبار مهمات بسیج برای به دست آوردن اسلحه حمله شد؛ خون مردم بر زمین ریخته شد و مرگ هیچ وقت نمیتواند سوءتفاهم باشد!
به نظر روزنامه سپاه پاسداران: مسجد و بانک و اتوبوس و مغازه مردم آتش زده شد و اینها هیچکدام سوء تفاهم نبود.
"اگر موضعگیریها، بیانیهها، مصاحبه با بیگانگان، موضعگیری بیگانگان نسبت به اتفاقات کشور.."وسط خیابانهای جمهوری اسلامی فریاد «مرگ بر اصل ولایت فقیه» سر داده شد؛ شعار نه غزه، نه لبنان. . . سردادند و حالا همهاش سوءتفاهمی شد که باید چشم ببندیم و بگذریم؟
فضای خصومت علیه دولتحسن وزینی در سرمقالهکلیک
ایران روزنامه دولت در این شرایط اقتصادی و سیاسی کشور، طیفی که اعتدال را از همان سرچشمه افراط و تفریطگرایی خود تعریف میکند& خواستار آن است که دولت نسخه آنها را اجرا کند. اما نسخه آنها چیست؟ نسخه آنها مخالفت با هرگونه تصمیمگیری است که بر مبنای هزینه فایده برای مردم است.
آنها هنوز خشمگین از این جمله رئیسجمهوری اند که هم سانتریفیوژها باید بچرخد و هم زندگی مردم.
به نوشته روزنامه دولت: در منطق اینها، دولتی که حوزه اقتصادی را از زلزلههای ناگهانی و رانت خواریهای بیسابقه و ابر فسادهای مالی رهانیده نه تنها شایسته حمایت نیست، بلکه هر روز گوشهای از آوار بر جای مانده از ویرانه اقتصادی را کنار میزنند و به مردم نشان میدهند و دولت را مسئول آن قلمداد میکنند.
محمد علی وکیلی در سرمقاله کلیک
ابتکار نوشته: فضای رسانه ای و توسعه فضاهای مجازی فرصتی را پیش روی مردم گذاشته و انحصار اطلاع رسانی را شکسته است. اما در کنار این فرصت، مسئله ای خاص رسانههای حرفه ای را تهدید میکند. بی اخلاقیهای مرسوم در بین رسانهها بخصوص سایتها و اصرارشان بر ارتقاء رنکینگ از طریق ترویج شایعات اعتماد جامعه را خدشه دار میسازد. هم دولت و هم رسانههای حرفه ای باید مواظب شرایط کنونی و آنارشیست خبری باشند.
"وسط خیابانهای جمهوری اسلامی فریاد «مرگ بر اصل ولایت فقیه» سر داده شد؛ شعار نه غزه، نه لبنان"
به نوشته این روزنامه: حاشیهها برای دولت همچون خانه ای است که سوسک زده باشد این خانه هر چقدر گرانقیمت و بزرگ هم باشد ولی وجود سوسک امنیت و آرامش را از ساکنانش سلب میکند و صاحب خانه مجبور است ضمن سم پاشی راههای ورود سوسک به خانه را مسدود سازد و اطمینان از عدم ورود سوسک را به اهالی خانه برگرداند.
به نوشته مقاله ابتکار: این دولت سنگینی مسئولیت را بایست متوجه باشد و متناسب با مین کاریها و رسالت سنگین خود، تدبیرها را بکار ببندد و اجازه ندهد خانه این دولت گرفتار سوسک زدگی شود. اگر تعادل دولت بر هم خورد و تمرکز دولتمردان سلب شد معلوم نیست فرصت لازم برای ساماندهی و نظم بخشی و آرایش فراهم آید.
صادق زیباکلام در مقاله ای در کلیک
آرمان نوشته: سیاست یک کار بسیار پیچیده و سخت به شمار میرود و در عین پیچیدگیاش باید احترام متقابل را رعایت کرد و از دروغ گفتن و انتشار اخباری که هیچ گونه منبعی ندارند حذر داشت. اما برخی برای رسیدن به قدرت حاضرند نه تنها جایگاه خود را که قواعد بازی سیاسی را هم زیر سوال ببرند لذا باید برخورد جدی با این افراد صورت گیرد و به آنها یادآوری کرد که باید مسئولیت اقداماتشان را بپذیرند.
این استاد دانشگاه که به نوشته روزنامه های امروز از دو سخنرانی در دانشگاه اصفهان محروم شده و به عنوان هوادار فتنه سخنرانی هایش لغو شده است تاکید کرده بعضی افراد خیلی راحت دروغ میگویند، به رئیسجمهور و افراد شاخص سیاسی تهمت میزنند و هیچگونه ابایی در انجام این کارها ندارند به نحوی که میتوان گفت این اقدامات به عنوان بخشی از امور روزمره آنها تعریف شده است. آنها فکر میکنند با خبرهای دروغی که منبع آن خوابهایی است که میبینند میتوانند صندلی قدرت را تصاحب کنند!
مقاله آرمان بدان جا رسیده که: این افراد میخواهند به هر طریقی که شده، به قدرت برسند و در این راه مردم را هم هدف قرار میدهند .
آنها در سال های گذشته منتقد اصلاحطلبان بودند و حتی برخی برچسبهای ناروا نیز به آنها زدند اما پیروز میدان دکتر حسن روحانی بود نه کاندیدای آنها. مطمئن هستم سالهای بعد هم به قدرت نمیرسند و بهجای این کارها و پرداختن به خبرهای دروغ شاید بهتر باشد به فکر یک موقعیت اپوزیسیون جدید باشند.
آسیبشناسی جامعه را، توهین تلقی می کنندسعید سیف در ابتدای مصاحبه ای با محمود سریع القلم در آرمان نوشته: چرا تفاهم در میان ایرانیان با سختی بهدست میآید و وقتی هم حاصل شد، ناپایدار است؟ چرا خودانتقادی در میان ایرانیان رسم نیست؟ چرا ما ایرانیها بهشدت احساسی و هیجانی هستیم و بهرغم هوش و استعداد تحصیلی، از تدبیر و عقلانیت کمتر استفاده میکنیم؟ چرا با وجود فرهنگ عمیق دینی و باستانی عمدتا سعی داریم خود را با فرهنگ دیگر کشورها تطبیق دهیم؟
به نوشته این روزنامه: باید اذعان کرد که نوع انسانی که تاریخ استبداد در ایران تولید کرده است، مناسب توسعهیافتگی قرن بیستویکم نیست. جامعهشناسان و انسانشناسان بر این باورندکه تنها راه حرکت جامعه ایران به سمت توسعهیافتگی آموزش شهروندان است.
با این مقدمه آرمان مصاحبه ای دارد با محمود سریع القلم استاد دانشگاه که روزنامه جوان خبر داده که دیروز جلو نهاد ریاست جمهوری چندین راننده تاکسی تظاهراتی علیه وی برپا داشته بودند.
به نوشته روزنامه مخالف دولت جمعی از رانندگان تاکسی شهر تهران در اعتراض به اظهارات توهین آمیز محمود سریع القلم مشاور رئیس جمهور صبح امروز در مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کردند. و نامه ای اعتراض آمیز برای رییس جمهور نوشتند که: مشاور جنابعالی آقای سریعالقلم که معلوم نیست تاکنون کجا بوده به یکباره از گرد راه میرسد و به کسبه فهیمی که همواره در صف مقدم حرکت سیاسی ملت بودهاند، با توهین و تحقیر سخن میگوید.
تیتر و عکس حجت سپهوند در صفحه اول آرمان
به گزارش روزنامه جوان، محمود سریع القلم چندی پیش در برنامه ای که توسط موسسه فرهنگی امام موسی صدر تدارک دیده شده بود، به نقد پوپولیسم پرداخت و گفت: یک راننده تاکسی که از ۵ صبح تا ۱۲ شب باید در این خیابان ها بدود تا هزینه سه بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او می پرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد.
بهزاد سعیدپور در مقاله ای در کلیک
شهروند نوشته: اخیرا دوباره وضع هوای تهران به مرز بحرانی رسید و مسئولان باز هم به تکاپو افتادند و دنبال راهکاری برای خروج از این بحران هستند. وزیر بهداشت در مورد سلامت افراد جامعه صحبت کرده و هشدار جدی میدهد که این وضع برای سلامت مردم خطر جدی دارد و به عبارت دیگر هیولای پنهان درحال خاموش کردن بیصدای مردم است.
"اما نسخه آنها چیست؟ نسخه آنها مخالفت با هرگونه تصمیمگیری است که بر مبنای هزینه فایده برای مردم است"آمار سرطان و مرگومیرهای ناشی از سرطان افزایش یافته.
به نوشته این مقاله اشاره کرده چند سال پیش و در زمان دولت نهم و دهم، موضوع پیشرفت کند پروژه متروی تهران بهطور جدی مطرح بود و در افواه، نشریات و رادیو و تلویزیون بحث عدم تخصیص بودجه از طرف دولت و دعوای بین دولت و شهرداری جدی بود و گلایه شهرداری تهران از دولت وقت به دلیل عدم تخصیص بودجه مناسب برای پیشرفت مترو، بهطوریکه پروژه ساخت متروی تهران چندین سال از برنامه عقب افتاد
مقاله شهروند با اشاره به مثال لندن که اولین شهر بزرگ جهان بود که آلوده شد اما با بودجه کم و هماهنگی بسیار به شهری پاک تبدیل شده است نوشته حالا سووال این است که
مردم بهای چه چیزی را پرداخت میکنند؟ آیا بهای بیکفایتی مدیران را، یا بهای لجبازی دولتهای پیشین را. ما را چه شده است. هر زمانی که مشکلی پیش میآید بهجای حل مشکل، صورت مساله را پاک میکنیم.
کارتون محسن ایزدی، آرمان
حمیدرضا شکوهی در سرمقاله کلیک
مردم سالاری نوشته: ساده انگاری است اگر فرض کنیم با انتقال پایتخت، مشکل آلودگی هوا حل میشود. ثانیا چه تضمینی هست که انتقال پایتخت چنین مشکلی را برای مکان جدید ایجاد نکند؟ اصلا آیا ما شهری داریم که زیرساختهای لازم برای انتقال پایتخت را داشته باشد؟
نویسنده اقزوده: صرفنظر از هزینههای کلان انتقال پایتخت از لحاظ مادی، که گفته میشود معادل چندین سال درآمد کشور از فروش نفت است.
به نظر میرسد ارائه چنین طرحهایی تنها میتواند فرصت کوتاه دولت برای رفع مشکلات مردم را مصروف مسایلی کند که اولویت اصلی مردم نیست. مردم تهران خواستار رفع آلودگی هوا هستند اما چه کسی میتواند با توجه به جمعیت کلان شهر تهران تضمین دهد با انتقال پایتخت، مشکل آلودگی هوا حل میشود؟ گویی برای برخی افراد، پاک کردن صورت مساله، بهترین راه حل کردن مسائل است.
کامران بارنجی در سرمقالهکلیک
تهران امروز نوشته: این روزها نوشتن از آلودگی هوا و مصیبتهای زیادی که از طریق آن به شهروندان روا میشود سخت و خستهکننده شده است. سالهاست قلمهای زیادی در سراسر کشور از کاستیها مینویسند، و حالا ماندهاند دیگر باید درباره چه بنویسند که تاکنون ننوشتهاند، چه بگویند که نگفتهاند و از چه داد سخن به آسمان ببرند که نبردهاند، تا این وجدانهای خوابیده بیدار شوند. مگر دردی بزرگتر از مرگ نزدیک به ۵هزار شهروند در سال میتوان پیدا کرد؟ مگر دلی را میتوان یافت که از سرفههای گاه و بیگاه پیران و جوانان، از ایستادن تپش قلب بیماران و از سربهایی که بر ریههای کودکان فرو مینشیند درد نگیرد؟
نویسنده پرسیده: چگونه میتوان خبر بارش باران اسیدی بر سر شهروندان و روانه شدن هزاران نفر از آنان به بیمارستان را شنید و شب سر آرام روی بالش گذاشت؟ واقعاچگونه میتوان از کنار نظر همه دلسوزان این مملکت به راحتی گذشت، و بعد از اهمیت جایگاه نخبگان سخن گفت؟ دیگر تا چه اندازه باید بنزین بیکیفیت و خودروهای آلاینده را متهم کرد تا عزمی جدی برای جلوگیری از تولید آنها به وجود بیاید؟ این وسط طرح انتقال پایتخت دیگر چیست؟
نویسنده مقاله تهران امروز در مخالفت با طرح انتقال پایتخت نوشته: مگر قرار است با انتقال پایتخت دیگر پراید و پژو و سمندی تولید نشود؟ یا موتورسیکلتهای دودزا برقی شوند یا بنزین مان دارای استاندارد یورو۴؟ برخی انگار توجه ندارند که درد، انتقال پایتخت نیست، چرا که با این وضعیت پایتخت هر جا که برود آسمان آنجا همین رنگی خواهد شد؛ همین اندازه کثیف، همین اندازه خاکستری و دقیقا به همین اندازه پر از سرب و اسید!
احمد پورنجاتی در مقاله ای در کلیک
شرق نوشته گفته بودی: «گاهی به آسمان نگاه کن!» اما نه، اینروزها انگاری نه آسمان، دیدن دارد و نه زمین چندان حال و روزی مناسب برای تماشاکردن و خوشزیستن! بهگمانم آنچه در هیاهوی دلمشغولیهای گونهگون سیاسی و اقتصادی جامعه و از این دست گرفتاریهای بیپایان، یا به فراموشی سپرده شده یا اولویت دستچندم پیدا کرده، سرنوشت زیستگاه همه ما«ایران» است. زندگیکردن یا زندهماندن؟ پرسش اصلی این است!
رییس سابق کمیسیون فرهنگ مجلس تاکید کرده سالهاست برای بحران آلودگی هوا و نابودی جنگلها و خشکشدن دریاچهها و تغییرات بیرحمانه طبیعت اقلیمی سرزمینمان«نالیدهایم».
"آنها هنوز خشمگین از این جمله رئیسجمهوری اند که هم سانتریفیوژها باید بچرخد و هم زندگی مردم"همه. دولت و ملت، عالم و عامی. میدانم چه نشستوبرخاستها و کمیسیون و اجلاسها و شعار و برنامهها و البته بودجه و هزینهها که به نام حفاظت از محیطزیست «مصرف و مصروف» فرمودهایم اما دریغ از اندکی بهبود در وضعیت بیماری که«مادر» همه ماست، ایران سرزمین ماست.
مقاله شرق با این مقدمه و با اشاره به سهم عادلانه مردم ایران از خشکشدن دریاچه ارومیه تا دریاچه هامون، از زایندهرود تا دریاچه پریشان و رودخانه کارون، از آلودگی هوای اهواز تا ایلام و تهران و اصفهان و اراک! نوشته: آنچه اهمیت و ارزش دارد، احساس و انگیزه تعلق خاطر به سرنوشت زیست بوم مشترک ما«ایران» است و اینک، آنچه بهعنوان فراخوان«بار دیگر سرزمینی که دوست میدارم»، از سوی جمعی از نامداران است.
احسان پیربرناش و آیدین سیارسریع در طنز مشترکی در طنزانه کلیک
قانون به شایعه توقیف روزنامه قانون پرداخته اند:
- سلام. خوبی؟
- خوبم. چی شده؟
- تو باغ نیستیا.
- نه، پای لپ تاپم، ما که اصلا باغ نداریم.
- تعطیلی رسما...
آقا برخورد چقدر زیاد شده این روزا. اینقدری که اینا درخواست برخورد با «قانون» دارن، طی هشت سال گذشته ملت درخواست آب نداشتن. دیشب دیدم GEM سریالهاش رو قطع کرده و خواستار برخورد با «قانون» شده بود.
- یه چیزی میگم بین خودمون بمونه؛ اونقدر جریان درست کردن که من خودم ناخواسته وارد این موج شدم، دیشب چند تا پست تند گذاشتم در باب فواید تعطیلی روزنامه قانون، منتها چون طنزنویسم ملت اومدن زیرش خندیدن.
- به نظرم باید برای تاثیر بیشتر روی افکار عمومیغلظت قضیه رو بالا برد. مثلا تیتر بزنیم «عکس بیشرمانه از آنجلینا جولی + روزنامه قانون» ، یا «همنوایی روزنامه قانون با مایلی سایروس دختر جرج سوروس + عکس دختره».
- چی داری میگی؟ الان ملت میخوان عکس خاک بر سری نگاه کنن خودشون سرچ میکنن «روزنامه قانون ۱۸+»! میگم بیا ما بیانیه بدیم اعلام برائت کنیم از روزنامه... اینجوری اگه روزنامه توقیف هم بشه، ما صفحه طنزمون سر جاشه...هان؟ بد میگم؟
- ولی جدا از شوخی اگه روزنامه توقیف بشه اونوقت آمریکا چه جوری پول بفرسته؟ اونا که به ما پول نمیدن.
"بی اخلاقیهای مرسوم در بین رسانهها بخصوص سایتها و اصرارشان بر ارتقاء رنکینگ از طریق ترویج شایعات اعتماد جامعه را خدشه دار میسازد"به روزنامه میدن. مناومدم تست کنم شماره حساب بانک کشاورزیم رو دادم به آمریکا ، هنوز چیزی نفرستادن.
- خب دیوانهای دیگه، آخه آمریکا سیستم شتاب داره؟ فقر و بدبختی و بیلباسی و بی پدری و چند پدری رو نمیبینی از بیست و سی؟
کارتون احسان گنجی، شرق
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران