قتل دختر میهماندار

فرهیختگان - ۲۰ اسفند ۱۳۹۱

تعداد بازدیدها: ۴۸

فرهیختگان آنلاین: پسر مبتلا به اختلال شخصیت که متهم است دختر مورد علاقه‌اش را به قتل رسانده روز گذشته پای میز محاکمه رفت.

به گزارش آخرین نیوز، این جوان ۲۴ ساله که امیر نام ‌دارد متهم است هفتم آذر سال ۹۰ میهماندار هواپیما را به قتل رسانده‌ است.

در ابتدای جلسه محاکمه نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و گفت: امیر که سوابق متعددی دارد، متهم است یک سال قبل دختر جوانی به نام سحر را در خانه‌ مجردی‌اش به قتل رسانده و قبل از قتل با او رابطه نامشروع برقرارکرده ‌است. این جوان مدعی بود مواد مصرف کرده و زمان قتل در حالت عادی قرار نداشت اما با توجه به مدارک موجود در پرونده و نظریه پزشکی‌قانونی مبنی بر اینکه متهم دارای جنون نیست درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای متهم درخواست صدور حکم قصاص کردند. مادر مقتول با اشاره به اینکه امیر را می‌شناخت، گفت: یک‌بار قبل از قتل دخترم امیر را دیده ‌بودم. او می‌گفت امیر مزاحمش می‌شود. از او می‌ترسید و سعی می‌کرد زیاد با امیر روبه‌رو نشود.

"در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای متهم درخواست صدور حکم قصاص کردند"امیر مدعی شده است دخترم به شیشه معتاد بود در حالی‌که این حرف درست نیست اگر او به شیشه اعتیاد داشت میهماندار هواپیما نمی‌شد و او را استخدام نمی‌کردند. دخترم در پروازهای خارجی میهماندار و از سلامت کامل برخوردار بود.

مادر مقتول در مورد زندگی شخصی دخترش گفت: سحر یک‌بار پیش از این ازدواج کرده‌بود اما به دلیل اختلافاتی که با شوهرش داشت شش‌ماه بعد از ازدواج از او جدا شد. شوهر سابقش به او مبلغی پول به جای مهریه داده‌بود که با آن خودرو پژو خرید.
در ادامه امیر- متهم پرونده- در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را قبول کرد اما گفت قصدی برای کشتن نداشت. او گفت: چند ماهی بود که با سحر آشنا شده‌بودم.

آن‌قدر دوستش داشتم و به او دلبسته‌بودم که نسبت به وی حساس شده‌بودم. من عاشقش بودم، دلم نمی‌آمد اذیتش کنم اما چون شیشه مصرف کرده‌ و چند شب بود که نخوابیده‌بودم این اتفاق افتاد.

در این هنگام قاضی عزیزمحمدی- رییس دادگاه-گفت: سوابق بسیار زیادی‌ داری که نشان می‌دهد به کتک‌زدن و آزار و اذیت دیگران عادت داشتی، بارها به دلیل ضرب‌و‌جرح و به عنوان اراذل و اوباش بازداشت شده‌ای. تو این کارها را از ۱۵سالگی شروع کردی، بنابراین عملی که آن روز انجام دادی، عمدی بود.
متهم جواب داد: سحر دختری بود که می‌خواستم با او ازدواج کنم. خیلی دوستش داشتم و خانواده سحر این موضوع را می‌دانند اما او کاری می‌کرد که ناراحت می‌شدم. وی به من خیانت می‌کرد و با مردان زیادی رابطه داشت و هربار که می‌گفتم این کار را نکن، می‌گفت تو اشتباه می‌کنی من با کسی رابطه ندارم.

"مادر مقتول با اشاره به اینکه امیر را می‌شناخت، گفت: یک‌بار قبل از قتل دخترم امیر را دیده ‌بودم"از صورتش می‌فهمیدم دروغ می‌گوید. هربار که با کسی رابطه برقرار می‌کرد، می‌فهمیدم زیر چشمانش گود می‌افتاد، سحر تنها کسی بود که این حالت را داشت. قبل از سحر با چند دختر ارتباط داشتم اما شماره تلفن آنها را جلوی چشم سحر پاک کردم و خواستم او هم این کار را کند ولی جواب داد با کسی رابطه ندارد و من اشتباه می‌کنم، اما اشتباه نمی‌کردم عاشقش بودم و هربار که به من خیانت می‌کرد این را می‌فهمیدم. آدم‌های عاشق می‌توانند چنین چیزی را بفهمند، البته قبول دارم چون شیشه می‌کشیدم و خیلی مشروب می‌خوردم حالم بد می‌شد و بیشتر با سحر دعوا می‌کردم اما همه کارهایی که می‌کردم از روی محبت بود.

در این هنگام قاضی گفت پدر و مادرت گفته‌اند تو با دختران زیادی رابطه داشتی و به همین دلیل خانه مجردی‌ گرفته بودی و روز حادثه هم آنها را از خانه بیرون کردی تا سحر را بیاوری، بعد هم روز حادثه موضوع را برای پدرت گفتی، این درست است؟ متهم جواب داد: من خانه مجردی داشتم، لزومی نداشت مادرم را از خانه بیرون کنم، البته خودم از سحر خواستم بیاید. دلم برایش تنگ شده‌بود.

دو روز بود که ندیده‌بودمش و مریض شده‌بودم. هربار که نمی‌دیدمش مریض می‌شدم. وقتی آمد، کمی با هم حرف زدیم و بعد گفت می‌خواهد برود، گفتم نرو، جواب داد مادرم مریض است، قبلا هم این حرف را زده‌بود و بعد که دیده‌بودمش از روی صورتش فهمیده بودم به من خیانت کرده است. گفتم این کار را نکن به من خیانت نکن چرا این همه آدم به تو زنگ می‌زنند، می‌گفت تو مریضی، من کاری نمی‌کنم. آن روز گفتم به من بگو با چه کسی رابطه‌داری، می‌پذیرم و همچنان عاشقت می‌مانم فقط قول بده با دوستان خودم رابطه نداشته‌باشی.

"امیر مدعی شده است دخترم به شیشه معتاد بود در حالی‌که این حرف درست نیست اگر او به شیشه اعتیاد داشت میهماندار هواپیما نمی‌شد و او را استخدام نمی‌کردند"به این طرف و آن‌طرف می‌رفت و می‌گفت می‌خواهم بروم. عصبی شدم و یک سیلی به صورتش زدم. نمی‌دانم چرا پرت شد، ضربه من محکم نبود اما سرش به اپن آشپزخانه خورد و روی زمین افتاد. وقتی دیدم سرش زخم شده، آن‌قدر عصبی شدم که چاقو را برداشتم و خودم را زدم. بعد سحر را بلند کردم و گفتم بیا به دکتر برویم اما قبول نکرد گفت بخواب.

من خوابیدم وقتی بیدار شدم، دیدم سحر روی زمین افتاده است. با پدرم تماس گرفتم. او گفت به اورژانس خبر بده. وقتی از اورژانس آمدند، گفتند بدنش سرد شده و مرده ‌است. هرچه اصرار کردم به او سرم وصل کنند این کار را نکردند و بعد دوباره خوابم برد تا اینکه ماموران آمدند و من را بیدار کردند.

در ادامه محمدحسین شاملو وکیل متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: موکل من بنا برنظر پزشکی قانونی دارای اختلال شخصیت و سوءظن بیمارگونه‌ است اما مجنون نیست، البته پزشکی قانونی درخواست کرده پرونده برای اینکه مشخص شود وی زمان قتل جنون داشته یا نه در اختیارش قرار گیرد که این اتفاق نیفتاده است.

ضمن اینکه دستگاه‌های آزمایشگاهی ایران قادر به تشخیص مواد روانگردان در خون نیستند و این موضوع هم موردبررسی قرار نگرفته‌ و فقط میزان الکل در خون موکل بررسی شده ‌است و من خواستار بررسی مجدد این پرونده هستم.
بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

منابع خبر

اخبار مرتبط