با این شرایط کافی است دشمنان ما تنها صبور باشند!

تابناک - ۱۴ شهریور ۱۳۹۲

یادم می‌آید زمانی در دولت آقای خاتمی دعوایی درگرفته بود بین سازمان محیط زیست و وزارت راه که آزاد راه تهران-شمال نباید/باید از جنگل بگذرد. اینجا باید گفت مگر نه اینکه محیط زیست باید تدبیری برای کاهش آلودگی هوا داشته باشد؟ مگر هوای آلوده زندگی انسان را تهدید نمی‌کند؟

به گزارش «تابناک»، یکی از گزینه‌هایی که برای تصدی‌گری آخرین پست کلان خالی مانده دولت یازدهم معرفی شده و به عقیده بسیاری، شایستگی بالایی برای تصاحب سمت رئیس سازمان محیط زیست و معاون رئیس جمهور دارد؛ دکتر «عیسی کلانتری» است؛ مردی نام آشنا که سابقه وزارت در دولت های گذشته داشته و توجه به رویکردهای زیست محیطی اتخاذ شده توسط وی در آن زمان، به تنهایی برای تایید وی کافی به نظر می‌رسد.

در یک ظهر تابستانی راهی محل کار وی، «خانه کشاورز» شدیم تا کمی درباره وضعیت محیط زیست، چالش ها و مشکلات پیش روی آن با وی گفت‌وگو کنیم؛ البته کلانتری تاکید دارد که نه کسی با او صحبت کرده و نه برنامه‌ای برای تصدی این پست از او خواسته شده ولی اضافه می‌کند که برخی از نزدیکان رئیس جمهور با او صحبت کرده اند.

صحبت را از دریاچه ارومیه و وضعیت اسفناک آن شروع می‌کنیم و کلانتری در پاسخ می‌گوید: برای گفتن از معضل بی آبی امروز دریاچه ارومیه باید برگردم به سال ها پیش؛ ۲۹ و ۳۰ خرداد سال ۱۳۷۰، یعنی ۲۲ سال پیش، سمیناری داشتیم در آذربایجان شرقی، در تبریز در خصوص شور شدن، پایین رفتن سطح آب و خشک شدن دریاچه ارومیه. همانجا بنده هشدار دادم و اتفاقات امروز را پیش بینی کردم ولی فکر نمی‌کردم که به زودی و در طول حیات من این اتفاق رقم بخورد.

او می‌افزاید: این اتفاق قابل پیش‌بینی بود چراکه وقتی در کشاورزی سرمایه گذاری نشده و تنها به بهره‌برداری از آن اندیشیده می‌شود، حفظ منابع پایه و محیط زیست در آن جایگاهی نداشته و در سایه آن منابع آب‌های زیر زمینی به حراج گذاشته شده و منافع نسل‌های بعد نادیده گرفته می‌شود. اصل کار این می‌شد که وزارت نیرو به رغم اعتراض ما در قبال اخذ مبلغی، به چاه‌های بدون پروانه، مجوز می‌داد.

کلانتری در ادامه بار دیگر تاکید می‌کند که تحقق پیش‌بینی خشک شدن دریاچه ارومیه در مدتی چنین کوتاه، برای خود او نیز باور پذیر نبوده و می‌افزاید: زمانی که بیش از دو دهه پیش درباره علل شوری آب‌های زیر زمینی، نفوذ آب شور، خشک شدن دریاچه ارومیه و مسائلی از این دست، سمینار برگزار کرده و هشدار دادیم، باور نمی‌کردیم این اتفاق در عرض بیست سال رخ بدهد و شاید تصورمان از زمان وقوع این رویداد، کمتر از پنجاه سال بعد نبود ولی پیشرفت تکنولوژی، منابع را زودتر فرسوده کرد. کافی است بدانیم که تنها ۲۲ هزار چاه غیر مجاز در اطراف دریاچه ارومیه حفر شده که برداشت آب از آن‌ها به کمک پمپ های قوی صورت می‌گیرد.

"یادم می‌آید زمانی در دولت آقای خاتمی دعوایی درگرفته بود بین سازمان محیط زیست و وزارت راه که آزاد راه تهران-شمال نباید/باید از جنگل بگذرد"

دبیر کل خانه کشاورز می‌گوید: تولید در مناطق نیمه خشک و خشک مثل کشور ما باید اولویت ثانویه بوده و مساله اصلی، حفظ منابع تولید باشد؛ حفظ منابع حیات؛ حفظ محیط زیست، ولی متاسفانه این مسائل مهم در کشورهای کمتر توسعه یافته مانند کشور ما به عامل درجه دو یا حتی سه تبدیل شده است تا جایی که فشار بر منابع تولید به مرور بیشتر شده تا جایی که اثرات معکوس بروز کرده و منابع تولید در حال تبدیل به بازدارنده تولید اند. اینجاست که بهره‌وری ما از کشاورزی به شدت افت کرده چراکه در حال فرسوده کردن منابع هستیم؛ آبها را شور می‌کنیم تا این آبهای شور شده، اراضی شیرین را هم شور کنند و تولید با مشکل مواجه شود.

کلانتری می‌افزاید: فشار برای افزایش تولید بدون تلاش برای نزدیک کردن سرمایه گذاری، اتفاقی است که امروزه گریبانگیر محیط زیست ما هم شده است. کافی است نگاهی به آمار و ارقام بیاندازیم؛ در بخش کشاورزی به ازای یک واحد تولید، کمتر از یک واحد سرمایه وارد کرده ایم، در صنعت با ازای یک واحد، نزدیک دو واحد و در بخش خدمات به ازای یک واحد، بیش از ۲.۳ واحد سرمایه وارد کرده ایم؛ در حالی که چون کشاورزی ما در مناطق شکننده کره زمین، خاورمیانه و نزدیک، شکل گرفته، باید سرمایه بیشتری وارد کنیم وگرنه نه تنها ریشه تولید زده می‌شود، بلکه آسیب های گاه غیر قابل جبرانی به محیط زیست وارد می‌شود.

وی در ادامه شیوع مشکل بی‌آبی در بسیاری از نقاط کشورمان اشاره کرده و می‌گوید: در حالی که بیست سال پیش در استان فارس برداشت گندم بیش از چهار تن در هکتار بود، طی امسال و سال گذشته به سه تن رسیده‌ایم، چراکه آبها را شور و یا تمام کرده‌ایم. با در پیش گرفتن روند غلط، خطه کرمان، خراسان، آذربایجان، همدان و خیلی مناطق دیگر را خشکانده‌ایم در حالی که توسعه پایدار تاکید دارد که نباید حقوق نسل‌های بعد را به دلیل پیشرفت تکنولوژی از بین ببریم و اینجاست که سوال مطرح می‌شود که چه کسی باید این حق را کنترل و محافظت کند؟ سازمان محیط زیست باید این حق و حقوق را دیدبانی کند.

کلانتری با تاکید بر فراموش کردن حق و حقوق نسل‌های بعد، وظیفه سازمان محیط زیست را خطیر خوانده و می‌گوید: اگر بر مبنای توسعه اصول پایدار پیش برویم، هم می توانیم منافع نسل امروز را تامین کنیم و هم خواهیم توانست منابع را برای نسل های بعد مورد محافظت قرار دهیم. برخورد امروز ما با آب‌های زیر زمینی مثل برخوردی است که با نفت می‌کنیم؛ نفت منبع تجدید ناپذیر است و حال آنکه با شور کردن آب و تمام کردن آن و از بین بردن ذخیره‌گاه‌ها، منبع تجدید پذیر آب شیرین هم تجدید ناپذیر خواهد شد.

وقتی خودمان حق و حقوق نسل های بعد را به رسمیت نشناخته و به آن تجاوز می کنیم، حق نداریم به حاکمان قبلی و حکومت های قبلی ایراد بگیریم. آیا برداشت یازده میلیارد متر مکعب آب اضافی در سال از سفره‌های زیرزمینی تجاوز به حق نسل‌های بعد نیست؟ سازمان محیط زیست می‌بایست و موظف است حق و حقوق نسل های بعد را ببیند که متاسفانه این نگاه در آن دیده نمی‌شود.

وی در ادامه کمبود منابع آب را اصلی ترین مانع توسعه در کشورمان خوانده و می‌گوید: با علم به این نکته که اصلی‌ترین بازدارنده توسعه در کشوری مانند ایران، کمبود آب است، باید پرسید که چگونه شده با تشدید مشکل آب، وکیل مردم در برابر از بین رفتن این منابع ملی تدبیری اتخاذی نکرده و منافع آیندگان را ندید گرفته است؟ پس جایگاه سازمان محیط زیست کجاست؟ به نظر می‌رسد که یا نگذاشته‌اند و یا سازمان نتوانسته در انجام وظایف قانونی خود موفق عمل کند. هشداری که بنده درباره آب‌های زیرزمینی داده بودم هم چیزی جز این نیست؛ خودمان در حال نابود کردن خودمان هستیم و نیازی به دشمن نداریم! دشمنان ما کمی صبور باشند خودمان سرزمین‌مان را ویران کرده و دو دستی تقدیم ایشان خواهیم کرد و نشانه‌های آن امروز هویدا شده است.

وزیر سابق کشاورزی در ادامه با تاکید بر شاخصه‌های توسعه پایدار، محیط زیست را هم راستا با آن توصیف کرده و می‌گوید: در توسعه پایدار به اقتصادی بودن رویکردهای توسعه ای در کنار ممانعت از ایجاد اختلال در مسائل اجتماعی، زیست محیطی و حق و حقوق نسل‌های بعد تاکید شده که نه تنها هیچ تضادی با حفظ محیط زیست ندارد بلکه حافظ آن بوده و باید گفت کسانی که این دو را (توسعه و حفظ محیط زیست) مقابل هم می‌دانند، نه از محیط زیست اطلاعی دارند و نه از توسعه چراکه محیط زیست در جامعه سرشار از فقر بیشتر در معرض خطر است و برعکس، در جامعه توسعه یافته، محیط زیست بهتر پاسداری و محافظت خواهد شد.

او می‌افزاید: شاید دوستانی که در محیط زیست مشغول به کار هستند، تصور می‌کنند که محیط زیست تنها خلاصه شده در نگهداری از یک سری حیوانات در حالی که اگر بدانیم محیط زیست برای انسانها تعریف شده، شاید ماجرا کمی ساده‌تر شود؛ مثلا بدانیم که وجود تمامی گونه‌های جانوری و گیاهی بدون وجود انسان برای ما بی معناست و از طرف دیگر، برای حفظ انسان باید محیط زیست را حفظ کرد. یادم می‌آید زمانی در دولت آقای خاتمی دعوایی درگرفته بود بین سازمان محیط زیست و وزارت راه که آزاد راه تهران-شمال نباید/باید از جنگل بگذرد.

"کافی است بدانیم که تنها ۲۲ هزار چاه غیر مجاز در اطراف دریاچه ارومیه حفر شده که برداشت آب از آن‌ها به کمک پمپ های قوی صورت می‌گیرد"اینجا باید گفت مگر نه اینکه محیط زیست باید تدبیری برای کاهش آلودگی هوا داشته باشد؟ پس چگونه راه دو ساعته بر راه چند ساعته برتری نداشته و به این نکته توجه نمی‌شود که ساخت این جاده می‌تواند کاهش مصرف بنزین، کاهش آلودگی هوا و کاهش زمان سفر را به همراه داشته باشد؟

کلانتری در ادامه می‌گوید: اینکه می‌گوییم توسعه و محیط زیست مقابل یکدیگر نیستند یعنی همین. هم باید جاده احداث شود و هم سد و ... منتها در راستای توسعه پایدار. ما گرفتار افراط و تفریط هستیم؛ یک عده می‌گویند مثلا فلان پارک محیط زیستی دست نباید بخورد و در سوی مقابل عده ای می‌گویند هرجا که منابع هست، باید استخراج کرد. ما عقیده داریم می‌شود این دو رویکرد را تجمیع کرد تا هم محیط زیست آسیب نبیند و هم توسعه محقق شود چراکه مردم نیازمند منابع هستند و نمی‌توان به آنها گفت بی کار بمان، نخور و...

.

بخش دوم این گفت‌وگوی تفصیلی در روزهای آتی منتشر خواهد شد.

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

فردا - ۱۴ شهریور ۱۳۹۲
فردا - ۱۴ شهریور ۱۳۹۲
فردا - ۱۴ شهریور ۱۳۹۲