سایه مرد صهیونیست روی آسمان کشور !؟

سايه مرد صهيونيست روي آسمان کشور !؟
خدمت
خدمت - ۱۲ مرداد ۱۳۹۲


 از حدود ۱۰ سال پیش که راه اندازی شبکه فارسی زبان ماهواره ای به یک مد تبدیل شد تا چند شبکه قدیمی داخلی ایرانیان در ایالات متحده هم انگیزه ای برای جهانی شدن پیدا کنند، هیچ گاه نخواستیم بر این مقوله به عنوان بستری فرهنگی و قابل فعالیت نگاه کنیم.
 همین اشتباه در استراتژی و نگاه متوهم که منجر به وضع قوانین بازدارنده شد، حالا پس از یک دهه نتیجه ناخوشایند خود را در توجه عمومی شهروندان ایرانی به ماهواره و درجه دوم شدن رسانه های داخلی و دولتی کشور به نمایش گذاشته است.

گرچه برخی هنوز ساز ناکوک و ناآگاه خود را در چنین مقوله حساس و خطرناکی می نوازند و کاری به محصول بی ارزش تلاش خودشان ندارند، اما حالا با آمدن شبکه های وابسته به لابی رسانه های صهیونیستی، دیدن چهره این تئوریسین های دلسوز دیدنی است! برخی منابع مدعی هستند که وابستگان مرداخ که یکی از غول های بزرگ رسانه ای جهان است، به واسطه چند ایرانی تبعه اسراییل، در دوبی اقدام به راه اندازی شبکه ای ماهواره ای کرده اند که جامعه هدف آن برای سن ۱۵ تا ۶۵ سال است و براساس برنامه های تفریحی و جذاب خود سعی می کند مخاطبان فارسی زبان مشخصی در ایران را به سوی خود جلب کند.

شخصیت کاری و سابقه مرداخ در اصطلاح عامیانه زبان فارسی "شهرخر" رسانه ای است که تا قدمش به جایی باز می شود، راندنش مصیبتی بس دردناک خواهد شد. باز شدن پای وی به رسانه های اروپایی، تکاپوی عجیبی را در شبکه های فرانسوی و آلمانی در پی داشت و حتی هلند نیز با توسعه شبکه های خود از تزریق ذائقه آمریکایی توسط کانال های زیرمجموعه وی جلوگیری کرد.

عرب های منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز به کمک مصر با توسعه فناوری ماهواره های نیل ست و عرب ست در برابر تعرض این صهیونیست رسانه ای مقابله کردند و حتی کشورهای آسیای میانه و کانال های اقوام کرد منطقه نیز پیش از حضور این دردسر رسانه ای برای کاهش لطمه های قابل پیش بینی خودشان وارد گود مدیریت رسانه ای و فرهنگی شدند.

"شخصیت کاری و سابقه مرداخ در اصطلاح عامیانه زبان فارسی "شهرخر" رسانه ای است که تا قدمش به جایی باز می شود، راندنش مصیبتی بس دردناک خواهد شد"اما متاسفانه به رغم همه این اتفاقات، متولیان فرهنگ ایرانی و دست اندرکاران بانفوذ رسانه ای آن قدر دست دست کردند تا پیرمرد صهیونیست با قدم های آرام و بی صدای خودش به پشت مرزهای فرهنگ ایرانیان رسیده و حالا سایه وی روی بام کشور افتاده است.

کانالی که به تازگی توانسته به رغم محدودیت های فنی و نیروی اجرایی به لحاظ محتوای خود هزاران بیننده ثابت پیدا کند، از نقاط ضعف و فضاهای خالی استفاده کرده که متولیان صداوسیما سال هاست فکر می کنند میدان اختصاصی آن هاست و هر جور مایل باشند مخاطب را دور خود می چرخانند. متاسفانه همین دیدگاه و توسعه رفتارهای خشک سیاسی در اداره بزرگترین رسانه دیداری و شنیداری کشور موجب شد تا انگیزه تجاری لازم برای سرمایه گذاری روی مخاطبان فارسی زبان در سرمایه گذاران غیر مسلمان غیر ایرانی قابل توجیه شود و امروز شاهد تولد قارچ گونه شبکه های مختلفی در این زمینه باشیم.

متاسفانه دیدگاه کم سوادی که معتقد است، با محدودیت و ممنوعیت می توان جلوی تاثیر مخرب هر ضد فرهنگی را گرفت، از این نکته غافل است که تزریق پارازیت در پایتخت و چند شهر بزرگ کشور نمی تواند از سطح و عمق تاثیر یک ضد فرهنگ گسترش یافته در روی یک ماهواره جهانی جلوگیری کند.

جرج بوش در سال آخر ریاست جمهوری خود سفری به خاورمیانه و کشور امارات داشت، در این سفر وی به صورت محرمانه و رسمی از مقامات محلی شیخ نشین امارات خواست که جلوی رشد و توسعه رسانه های مستقل ایرانی در دوبی را محدود کرده و تنها به قشر خاصی اجازه چنین فعالیتی را بدهند.



چند هفته نگذشت که فشار دولت امارات و امیرنشین دوبی به شبکه های فارسی زبان تفریحی و غیرسیاسی حاضر در دوبی به حدی شد که بسیاری از آن ها به سوی اروپا کوچ کردند و برخی دیگر به آمریکا بازگشتند. این فشار به هدف خاصی بود تا رسانه های حساس به فرهنگ و تمامیت ارضی ایران که حتی به اصطلاح اپوزیسیون حکومت فعلی ایران بودند نیز نتوانند فضایی پیدا کنند، چون عرب ها و آمریکایی ها در تجربه های متفاوت خوب می دانند، ایرانی ها هر قدر با هم مشکل داشته باشند، در پی یک مشکل عمومی و ملی در کنار یکدیگر قرار می گیرند.

همانطور که عرب های خاورمیانه این موضوع را در ماجرای خلیج فارس تجربه کرده اند و پنتاگون نیز این گزینه را به عنوان یکی از دلایل دشواری حمله نظامی به ایران نام برده بود. اما حالا با وضع این قانون فضای ضد ایرانی بهتری برای رسانه های هدفمند فراهم شده بود، البته پیش از آن هم رسانه های فارسی زبان حاضر در دوبی اجازه پخش زنده نداشتند و همین قانون پخش برنامه برای رسانه های فارسی زبان از دوبی را مجاز کرده بود، تا یک گروه خاص بتوانند با رانت در یک حوزه اختصاصی به فعالیت مشغول شوند.

تنها چند هفته پس از این ماجراها شبکه شاهزاده بن نایف در دوبی سرویس فارسی زبان خود را راه انداخت و در حالی که سالیانه میلیاردها دلار در حوزه جنوبی خلیج فارس خرج هزینه نام جعلی آن می کنند، این شبکه سعودی نام پرشین را به اسم خود اضافه کرد! یک ماه از سفر بوش نگذشته بود که دستورالعمل سختی به مقامات محلی ابلاغ شد تا براین اساس جز ایرانیان بهایی و یهودی مقیم اروپا، استرالیا و آمریکا هیچ فرد دیگری حتی با ملیت آمریکایی اجازه راه اندازی شبکه تلویزیونی در دبی نداشته باشد.

"باز شدن پای وی به رسانه های اروپایی، تکاپوی عجیبی را در شبکه های فرانسوی و آلمانی در پی داشت و حتی هلند نیز با توسعه شبکه های خود از تزریق ذائقه آمریکایی توسط کانال های زیرمجموعه وی جلوگیری کرد"

از آن روز یک سال گذشت تا امروز به لطف فضای اختصاصی که دولت آمریکا برای مرد صهیونیست رسانه های خودش در دوبی فراهم کرد، رسانه های ایرانی غیرمعارض با فرهنگ و هنجارهای اخلاقی کشورمان در اروپا و آمریکا پخش شوند و این بندر چاق شده از حضور ایرانیان، ضد ایرانی ترین قوانین خود را این گونه به نمایش بگذارد.

تنها چند روز پس از این قانون سخت رسانه ای بود که به دنبال محدودیت های ویژه برای اتباع ایرانی هزاران نفر از کارمندان هموطن شرکت های ایرانی و اماراتی از این شهر اخراج شدند! حالا ماییم و یک شبکه با توان مالی بیش از ۲۰ میلیون دلار برای یکسال که هنوز وارد حوزه برنامه سازی زنده و فیلم و سریال های فارسی زبان نشده ولی با این وجود صدها هزار چشم را به سوی خود خیره کرده است. اگر از ۱۰ سال پیش اجازه فعالیت مشروط به رعایت قوانین و هنجارهای اخلاقی و اجتماعی را به رسانه های فارسی زبان در ایران داده بودیم و حتی در دیدگاهی مترقی ماهواره ای اختصاصی برای ایرانیان منطقه ایجاد می کردیم، بی شک امروز به خاطر حضور شبکه تلویزیونی درجه دو، ولی با محتوای متفاوت، نگران تزریق ناهنجاری های ذره ذره و احتمال پخش تصاویر مستهجن از آن نبودیم!

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

عصر ایران - ۱۲ مرداد ۱۳۹۲
باشگاه خبرنگاران - ۱۲ مرداد ۱۳۹۲