اینهمانیهای گروهک فتنه و فرقه انحرافی
خبرگزاری فارس:اینک اما این سؤال مطرح میشود که آیا کانون هوشمند طراح و خالق فتنه ها نیست که هر دو گروهک فتنهگر و فرقه انحرافی را تربیت کرده تا به زعم خود، اینان بلای جان انقلاب اسلامی و مردم شده و ملت را از پیگیری آرمانهایش دورافکند؟ جریانهای سیاسی گاهی در نوع گفتمان آفرینی در جامعه متاثر از یکدیگر به وامگیری آراء و اندیشههای هم و گرته برداری از نوع تعامل یکدیگر با مقولات مختلف مواجه با آن، میپردازند. این وامگیریها گاهی هوشمندانه و از سر تدبیر و فهم انجام میپذیرد و گاه به صورت انفعالی و اجباری اتفاق میافتد. البته گاهی هم به شیوه "دزدکی " و منافقانه انجام میشود. این در حالی است که با نگاهی عمیقتر،علت این گرتهبرداری ها، جذابیت عنوانهای اخذ شده، قدرت تأثیر در مخاطب، همراهی با گفتمان غالب و یا در بعضی موارد نادر، تغییر نگرشهای سیاسی و چرخشهای ماهوی فکری این جریانات عنوان میشود. اما باگذشت زمان برخی از وامگرفتنها، گروههای سیاسی را به بردگی و بندگی کامل تفکرات سایرین میکشاند و از وام گیرنده، جنسی شبیه همان جنس قبلا ساخته شده وام دهنده، میسازد.
"این وامگیریها گاهی هوشمندانه و از سر تدبیر و فهم انجام میپذیرد و گاه به صورت انفعالی و اجباری اتفاق میافتد"این البته ناشی از وجود التقاط فکری و عقیدتی و یا اغتشاش راهبردی در مسیر تعیین شده این گروهها و باری به هر جهت ترسیم شدن خطوط آنان است که منجر میشود علاوه بر محتوای اخذ شده، ظرف نیز تابع مظروف خود شده و به شکل آن درآید. گاهی اوضاع از این نیز خرابتر میشود به گونهای که دو جریان سیاسی با هدف مشخص و تعیین شده، دو مسیر به ظاهر متفاوت اما در باطن همخوان را طی میکنند تا در وقت موعود، یک نتیجه از این دو مسیر حادث شده و در بزنگاه نهایی، این عملیات فریب موجب سرگشتگی هواداران و مخالفان شده و در این میان، سبد اقبال عمومی به گفتمانی که پیش از این نیز توسط هر دو گروه ترویج میشد افزایش یابد. این نوع از بازیهای سیاسی در داخل کشور ما، معالاسف با اشکال گوناگون و در برهههای زمانی مختلف مسبوق به سابقه است. وقتی "مجمع روحانیون " و "کارگزاران سازندگی " با چرخشی ۱۸۰ درجهای نسبت به مواضع قبلی خود در آستانه انتخابات سال ۷۶ حاضر شدند تا در ائتلافی به ظاهر حیرت آور، دستهای یکدیگر را بفشارند، اندیشمندان و صاحب نظرانی بودند که پیش از این اعلام کرده بودند، اقداماتی که کارگزاران در حوزه اقتصاد صورت میدهد دقیقا همانی است که مجمع روحانیون و بعدها مشارکت و مجاهدین در حوزه سیاسی مرتکب میشوند. در ابتدا این معلوم نبود که دعوا زرگری است و از آغاز، این دو گروه به ظاهر کارد و پنیر، در تقسیمکاری آشکار و برای توسعه حیطه مخاطبین بازی دعوای بازها و کبوترها براه انداختهاند و یا استحالهای تفکر و پراگماتیستی در آنان رخ داده که اکنون چنین در آغوش هم قرار گرفتند اما بعدها مشخص شد که کانون هوشمند هدایت گر هر دو، واحد بوده و آبشخور آنان از یک آخور نشأت میگیرد.
از این نوع مناسبات با دقت در فضای سیاسی فعلی جامعه نیز قابل ردیابی و مشاهده است. به گونهای که با ترسیم خطوط و شاخصهای عملی گروهک فتنهگر که پس از انتخابات سال ۸۸ به کلی رخ عیان کرده، پرده ۲۰ ساله از چهره خود برداشت و عمق منویات درونی خود در مقابله و براندازی ساختار نظام اسلامی را نمایان کرد و فرقه موسوم به انحرافیها که به غلط به جریان اصیل انقلاب اسلامی ـ جریان اصولگرایی - منتسب شدهاند، این واقعیت حاصل میشود که "اینهمانی "های دقیقی در تعیین راهبردها در حوزه اندیشه و نیز تعیین خطوط راهبردی و همچنین اجرایی میان این دو، موجود است. اگر جریان فتنه ارتباط با استکبار جهانی و سرخم کردن نسبت به سیاستهای راهبردی غرب در مورد جهان اسلام و ایران را به عنوان راهبرد خود برگزید و چه در زمان موسوم به اصلاحات و قبل از آن و چه بعد از آن این رابطه را به عنوان رگ حیاتی خویش انتخاب کرد و به ارتباطات مخفیانه و ضد امنیتی با آنان میپرداخت و از این فراتر به انقیاد و سرخم کردن نسبت به آنان و خطوط ترسیمیشان میپرداخت، دقیقا جریان موسوم به انحرافیها نیز در سیاستخارجی همین رویه را دنبال میکند. ارتباطات مشکوک با سرویسهای امنیتی انگلیس، رفت و آمدهای مخفیانه و بدون تشریفات به محلهای سرپل غرب، نظیر اردن و امارات که از سوی لیدر این جریان تعقیب میشود، نمونههای کوچکی از این واقعیت تلخ است. وادادگی در سیاستخارجی و کم تحرکی در این رابطه، گوشه دیگری از پیوندهای عمیق میان دو تفکر یاد شده است.
"اما باگذشت زمان برخی از وامگرفتنها، گروههای سیاسی را به بردگی و بندگی کامل تفکرات سایرین میکشاند و از وام گیرنده، جنسی شبیه همان جنس قبلا ساخته شده وام دهنده، میسازد"همچنین اگر جریان فتنه شعار "فلسطینیتر نشدن از فلسطینیها " یا پذیرش به اصطلاح "سازش اعراب با رژیم اشغالگر قدس " را به عنوان نمونه بارز امتیاز دهی به غرب و پذیرش دیکته آنان پذیرفت ، لیدر جریان انحرافی نیز در گذشتهای نه چندان دور به طور علنی ،وقیحانه و مصرانه از رژیم غاصب اسراییل، ملت ساخته و به مشروعیت بخشی و تطهیر چهره اشغالگری آنان و سرانجام به رسمیت شناسی آنان روی آورد. اگر فتنهگران ۸۸ در طول ۲۰ سال سعی کردند تا در حوزه اخلاق، پوزیتیویسم اخلاقی را رواج داده، و در اندیشه، خود را پلورال معرفی کنند، در حالیکه در حوزه عمل و اجرا کاملا دگم ،دیکتاتور، انحصار طلب و متصلب بوده و با پروپاگاندا رسانهای در زمان حاکمیت اصلاحات، هر صدای اندک مخالف خود را در نطفه خفه کرده و به او انگ "عدم درک پیام مردم در فلان روز خرداد " را می زد، او را خشونت طلب معرفی کرده و تمامی منتقدین خود را از تمام مناصب حاکمیتی تصفیه نموده و حتی برای تصاحب سنگرهای بعدی حکومت، لایحههای دو قلو را پیگیری نموده و بر طبل حاکمیت دوگانه نواختند، این شیوه آنان طابق النعل بالنعل از سوی جریان موسوم به انحرافی دنبال شده و اینک بر خلاف ظاهر دمکرات و اتوکشیده آنان، اندک افرادیکه در درون دولت، کمترین نقدی به شیوه مفسده آمیز کاملا هرمی و ماسونی آنان ابراز دارد، به سرعت به بهانه عدم همخوانی با تشکیلات! برکنار میشود و از اینرو تک صدایی انحصار طلبانه در حال بسط ید خود در کشور است. اگر جریان فتنه در زمان حاکمیت خود حتی آبدارچیهای مخالف و منتقد خود را با تیغ اخراج و تصفیه مواجه ساخت ،جریان امروز انحرافی یارن صدیق رئیسجمهور محبوب ملت را که نه انگ باندی و حزبی بودن به آنان میچسبید و نه رنگ تحمیل شدن از سوی فلان فرد و فلان مسئول به آن نواخته میشد، بلکه خود "دکتر " آنان را برگزیده بود و به واقع آنان نیز در تحقق و کارآمدی گفتمان "احمدینژادی " سهم بسزایی ایفا کردند، یکی یکی با بهانه و بیبهانه از صدر تا ذیل تغییر داده و همچنان در حال پیشروی است. اگر موسوی خائن به مردم و انقلاب قبل از انتخابات سال ۸۸ به یاران خود گفته بود که دولت، دولت بزرگی است و پست و مقام فراوانی در اختیار دارد؛ بنابراین به هر کس که خواستید به تناسب، قول مقام و موقعیت اجرایی بدهید تا همکاری او را جذب نمایید، اینک جریان انحرافی نیز درصدد بسط قدرت خود و تصاحب تمامی سکانهای مدیریتی بوده و با اخذ قول همکاری با افراد، تضمینهای سنگین قدرت و ثروت به آنان ارائه میشود. اگر جریان فتنه در پیشبرد اهداف سیاسی خود به شبکههای مختلف مافیایی اقتصادی در صنایع، بانکها و تجارت داخل و خارج متصل بود و خرجهای خود را از کیسه ملت برداشت میکرد، اگر با زد و بندهای کلان اقتصادی و بورس بازیها، یکشبه درآمدهای میلیاردی به جیب یک عده رانت خوار مفسدهجو ونوکیسهگان واریز میشد تا با این پولهای بادآورده، خرجهای تبلیغات انتخابات و هزینههای سنگین آنان تامین شود، معالاسف خبرهای نگران کنندهای از برخی زد و بندهای اقتصادی جریان انحرافی نیز هماکنون به گوش میرسد.
بی مبالاتی در خرج کردن از بیتالمال مردم و کسب مال نامشروع در بیخ گوش رییسجمهوری که خود ساده زیستترین مسئولین تا به حال جمهوری اسلامی بوده و در تمامی شعارها و بلکه بسیاری از عملکردهایش، پاک دستی و مبارزه با فساد را منتشر ساخته، حقیقت تلخ وغیرقابل انکاری است که نمیتوان بر آن چشم پوشید. اگر فتنهگران به سکولاریسم به عنوان یک مکتب قابل قبول و قابل پیاده شدن در جامعه اسلامی اندیشیده و تمامی همت خود را در اجرایی شدن آن به کار بستند، سخن گفتن از پایان دوران اسلامگرایی، زیر سوال بردن مدیریت انبیاء عظام و نظایر آن توسط فرقه انحرافی در همین راستا و به واسطه همین اندیشهها قابل ارزیابی است. اگر جریان فتنهگر سال ۸۸ خود را به آب و آتش زد تا وقفه ۴ ساله خود را که در آن مدت از برخی تنعمات قدرت بیبهره مانده بوده را جبران کرده و به ادامه تطاول و چنگ اندازیهای خود مشغول شود و در این راه حتی حاضر شد تا نظام اسلامی را به کلی قربانی طمعورزی اقتصادی خود کند، اگر این گروه برای تضمین حضور در قدرت حتی حاضر شد تا با تغییر قانون اساسی، مدت ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی را مادام العمر کند، جریان انحرافی امروز نیز با صدها حیله و ترفند درصدد است تا از تمامی ابزارها حتی ابزارهای به ظاهر مخالف خود برای کسب شهرت خود بهره برده و در اعلام نظری صراحتا "بدنامی را بهتر از گمنامی " برای خود دانسته است. اگر جریان فتنه در زمان حاکمیت خود برای ادامه حیات به غوغا زیستی شهره شده و هر ۹ روز یک بحران پدید آورد تا مشکلات اصلی مردم به فراموشی سپرده شده و به دروغ تنها راه نجات کشور حضور آنان در قدرت ترسیم شود، جریان انحرافی نیز بر خلاف تصریحات و مش عملی رییسجمهور که بارها پرداختن به حواشی را مخل خدمت به مردم معرفی کرده است، همواره بر خلاف مصالحتر وحدت ملی، سعی در حاشیهسازی، نشان دادن چنگ و دندان به این قوه و آن فرد و آن گروه دارد تا "دولت امید احمدینژاد " نتواند طعم خدمت را در سالهای پایانی عمر خود به مردم بچشاند. با مرور عملکرد گروهک فتنهگر در زمان اصلاحات، اهتمام این جریان به تاثیرگذاری بر مردم از طریق رسانهها به خوبی عیان میشود به گونهای که تاسیس و به راهاندازی بنیادهای مطبوعاتی و راهاندازی مطبوعات زنجیرهای که یکی پساز دیگری همچون قارچ با هزینههای نامعلوم سر برآورده و همگی برخلاف مصالح ملی به پایگاه دشمن در داخل تبدیل شدند، نشانه بارز این اهتمام بود.
"این نوع از بازیهای سیاسی در داخل کشور ما، معالاسف با اشکال گوناگون و در برهههای زمانی مختلف مسبوق به سابقه است"این در حالی است که همچنین با رصد فعالیتهای جریان انحرافی، آشکار میشود که با راهاندازی سایتهای متعدد اینترنتی و روزنامههای زرد به عنوان یکی از برجستهترین اقدامات این جریان در حال حاضر است. اینها همگی در حالی است که هیچ برآورد روشنی از منابع اختصاصی به این حجم از فعالیت رسانهای به بیرون عرضه نمیشود و معلوم نیست که این هزینه های سرسامآور از کدام منبع برداشت میشود. اگر در زمان حاکمیت جریان موسوم به اصلاحات، اساس مرجعیت، تقلید، روحانیت و فقه شیعه به عنوان سمبل حرکت جامعه شیعی مورد هجمه شدید قرار گرفت و در مقالات و اظهار نظرات، جامعه عرفی و حکومت عرفی به جای جامعه اسلامی دین مدار و حکومت اسلامی معرفی میشد، امروز نیز با بهانههای واهی از سوی این جریان انحرافی به صورت کاملا مهندسی شده و هوشمند، مقابله عملی با ساختار روحانیت از طریق ایجاد انشعاب و دودستگی در روحانیت، خلق طبقه جدید روحانیت دست آموز و زبان بسته، در دستور کار قرار گرفته و این شیوه خطرناک و مسموم به صورت عینی دنبال میشود. بر همگان روشن است که جریان فتنه از زمان سربرآوردن تا به انتها همواره سعی در ترویج عقاید انحرافی و التقاطی از دین داشت و در حوزه فرهنگ با بیمبادلاتی فرهنگی به ترویج ولنگاری اخلاقی در جامعه مبادرت کرده و این شیوه را در نحوه تعامل با اصحاب فرهنگ نیز ترویج میکرد. در آن زمان هر که هتاکتر ولاابالیتر بود به مجموعه حاکمان فرهنگ کشور نزدیکتر مینمود و زیر پا نهادن اخلاق به عنوان ارزش در جامعه معرفی میشد.
این روش عملیاتی که البته نیم نگاهی نیز به کسب آراء بخشی از جامعه که از طبقه اشراف مفره بودند نیز داشت به طور دقیق و کامل، امروز از سوی جریان انحرافی و لیدر آن تعقیب شده و در حال پیادهسازی است. اختصاص بودجه های کلان برای نمایشگاه عکس فلان هنر پیشه نه چندان خوش نام، یا نشست و برخواست دائمی با بهمان هنرپیشگان حاشیه آفرین از بودجه عمومی بیتالمال مسلمین، امری نیست که از چشم هیچکدام از نخبگان فرهنگی کشور به دور مانده باشد. همچنین ترویج نگاه التقاطی به دین و مقابله با ارزشها از طریق پرداختن سطحی و قشری به آنها در هر دو گروه یاد شده به عنوان شاخص و نمادی روشن و قابل لمس برای همگان مطرح شده است. در زمان موسوم به حاکمیت اصلاحات، سعی دولتمردان آن بود تا با تقابل سازی میان ارزشها، آن ضد ارزش خود را حاکم سازند. هم از این رو بود که به تقابل سازی میان حاکمیت مردم و حاکمیت اسلامی روی آوردند، مردم را در مقابل ولایت نهادند، آزادی و رفاه و مردم سالاری را در مقابل با ارزش گرایی و آرمانخواهی ترسیم نمودند و با تبلیغ اومانیسم و لیبرالیسم فرهنگی، اسلام خواهی را به عنوان امری ضد فرهنگی و کهنه برای مردم نمایش دادند.
"وادادگی در سیاستخارجی و کم تحرکی در این رابطه، گوشه دیگری از پیوندهای عمیق میان دو تفکر یاد شده است"این در حالی است که امروز نیز از سوی جریان انحرافی رسوخ کرده در حاکمیت با طرح مسائلی نظیر "مکتب ایرانی " و "اسلام ایرانی "، این تقابل سازیها میان ارزشها با همان شیوهها و حتی خطرناکتر در حال تعقیب و ترویج است. همچنین جریان فتنه به دلیل برخورداری از برخی عناصر امنیتی سعی داشت تا روشهای خاص امنیتی را در حوزه سیاست به کار گرفته و با حرکات "چراغ خاموش و موتور روشن " به صورت گام به گام ابتدا بر روی فضای نخبگی تاثیرگذارده و سپس با تهی کردن مغز، پوسته را در هم شکند. این چنین بود که فتنه سال ۷۸، قتلهای زنجیرهای سال ۷۷ و مقابله از درون با حاکمیت از طریق تحت تاثیر قراردادن نهادهای امنیتی، نظامی و اطلاعاتی و منفعل ساختن آنها، در دستور کار قرار گرفت و تا حدودی نیز اجرایی شد. این حرکت البته اکنون نیز از سوی جریان انحرافی به شدت در حال پیگیری است و اتفاقاتی که در جریان عزل وزیر اطلاعات رخ نمایان ساخت، گواه کافی بر این ادعاست. همچنین است اگر جریان فتنهگر با شعار فریبنده "ایران برای همه ایرانیان " بر سر کار آمد و حق اظهار نظر و دخالت راحتی برای دشمنترین دشمنان ملت به رسمیت شناخت اما در مقابل حاضر نبود تا اندک انتقادی از جامعه دل سوخته به ارزشها و آرمانها را پذیرا باشد، اگر این گروهک از این طریق زمینه وجای پای جاسوسان و مستشاران صهیونیست را به مملکت گشود و مجوز عرض اندام به آنان سپرد، جریان انحرافی امروز نیز با جذب حداقلی و دفع حداکثری موافقین و مدافعین جدی رییسجمهور، سعی در ترسیم چهرهای کاملا مخالف، معاند و کینه جو از اطرافیان سابق احمدینژاد برای وی داشته و بدین شیوه، دوستان را از دور او میتاراند.
در مقابل نیز اما با روی باز، جذب حداکثری و دفع حداقلی را برای وصلههای ناچسب انقلاب و اسلام به کار برده و آنان را به گرمی پذیرا میشود. همچنین عدم تمکین نسبت به قانون که در رفتار فتنهگران به خصوص اغتشاش آفرینی آنان در ماجرای پس از انتخابات سال ۸۸ به روشنی دیده شد، در رفتار و منش جریان انحرافی نیز به خوبی قابل ردیابی است. چنانچه دست یازیدن فتنهگران به مسایل خرافی و غیر منطبق با موازین شریعت نظیر ترویج عقاید انحرافی و کتب ضاله بهائیت و عرفانهای ساختگی، از سوی جریان انحرافی به صورت دیگر در حال انجام و پیاده شدن است. ارتباط فتنهگران ۸۸ و نیز انحرافیها با شخصی که به "رمال معروف " شناخته میشود، خود حاکی از این پیوندهای گسستنی است. این همراهی ها و همآواییها بی شک اتفاقی نیست.چنانچه هردو فرقه نیز منتقدین اصولگرا و ارزشی خود را "اقتدارگرا "نامیده اما هیچگاه حاضر به موضعگیری علیه یکدیگر نبودهاند.در این بین همه دیدند که لیدر اصلی جریان انحرافی که در موارد مختلفی از مدیریت انبیا گرفته تا فیزیک و شیمی اظهار نظر دارد ، در قبال فتنهگری گروهکفتنه در سال ۸۸ سکوت مرموزی اختیار کرد و حاضر نبود تا اندک موضعگیری در این قبال از خود نشان دهد،در نقطه مقابل نیز فتنه گران که به دلیل روحیات برجسته شخص احمدی نژاد همچون روحیه ضد استکباری،ضد فساد،ولایت پذیری،مردم گرایی و...او ، دل خونی از وی دارند اما به هیچ عنوان تمایل خود به چهره نزدیک به رئیس جمهور و امکان استفاده از او برای رویارو قرار دادن وی با نظام را کتمان نمیکنند که این شاهدی عینی و عملی و نمونهای روشن از این هم رنگیهاست.
"اینها همگی در حالی است که هیچ برآورد روشنی از منابع اختصاصی به این حجم از فعالیت رسانهای به بیرون عرضه نمیشود و معلوم نیست که این هزینه های سرسامآور از کدام منبع برداشت میشود"و بالاخره اگر تمام سعی و جد و جهد جریان فتنه، در رودر رو قراردادن مردم با انقلاب و ولایت فقیه و مقابله با این ولایتمداری به کار گرفته شد، به گونهای که در کودتای تیر ۷۸ و فتنه ۸۸ تمامی تیرهای فتنهگران، قلب نظام اسلامی یعنی رهبری و ولایت فقیه را هدف قرارداد، جریان انحرافی نیز امروز سعی دارد تا با ترسیم دوگانهای از مردم و ولی در جامعه، ولی فقیه مشفق به حال مردم و متصل به منبع فقاهت و عدالت و نایب ولیعصر - عجلالله فرجه - را با ترفندهایی نظیر دور زدن فرامین ولایت و ترسیم سازی از چهره ولی به عنوان شخص مقابل با منافع مردم، مورد هجمه قرار دهد. چنین است که دم زدن انحرافیها از جامعه امام زمانی همچون حجتیهایها، بوی عدم احتیاج به ولی فقیه در زمان غیب معصوم(عج) را به مشام همگان میرساند. اینک اما این سؤال مطرح میشود که این کانون هوشمند طراح و خالق فتنه ها نیست که هر دو گروه فتنهگر و انحرافی را تربیت کرده تا بلای جان انقلاب اسلامی و مردم شود و ملت را از پیگیری آرمانهایش دورافکند؟ تاریخ حقایق را روشن خواهد ساخت.اما بارها به اثبات رسانده که بصیرت ملت و هوشیاری رهبری موانع متعدد دشمن را خنثی کرده و از چنین تهدیداتی به منزله معبری برای فرصتهای پیش رو بهره برده است. یادداشت از : محمد سعید ذاکری انتهای پیام/
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران