پیروز انتخابات اخیر کیست؟ ماشااله سلیمی - منوچهر مقصودنیا

پیروز انتخابات اخیر کیست؟ ماشااله سلیمی - منوچهر مقصودنیا
اخبار روز
اخبار روز - ۱۴ تیر ۱۳۹۲

مردم کشورما در انتخابات اخیر ریاست جمهوری کاری کردندکه جمع اضداد را به تحسین خویش و شادباش گویی واداشتند!!
ازتحریمی ها گرفته تا مدافعی ها و مشارکتی ها در تحسین این عمل مردم تعریف ها کرده و آنرا نشانه تغییر دانستند. علاوه بر این، حکومتی ها نیز آنرا نشانه درایت نظام و بخصوص شخص ولی فقیه دانسته و به مردم شادباش گفتند.
به این ترتیب مردم کشور ما با شرکت وسیع درانتخابات کاری کردند که بیکباره همه آنرا پیروزی خویش فرض کرده و به پایکوبی پرداختند!!!
در حقیقت بعد از واقعه انتخابات برای اولین بار در حیات ح.ا، حکومتی ها و مخالفین در یک نکته یعنی شرکت وسیع مردم درانتخابات و نتیجه حاصل از آن با هم هم آوا شده به مردم شادباش گفتند.
راستی باید به چنین مردمی و به چنین نیروهای اپوزیسیونی احسن گفت. زیرا کجای دنیا چنین مردمی پیدا می شود که کاری کند که همه خود را برنده دانسته و کسی خود را بازنده احساس نکند!
البته قصد ما مذمت مردم نیست. آنها علاوه بر توهم، بعضا هم مجبور به شرکت در انتخابات هستند. مثلن آنها به شناسنامه مهردار نیاز دارند تا از برخی مزایا و یا شغل مناسب و...

"علاوه بر این، حکومتی ها نیز آنرا نشانه درایت نظام و بخصوص شخص ولی فقیه دانسته و به مردم شادباش گفتند"بهره مند شوند. و یا از "فرصت های" ظاهرشده برای جلوگیری از خفگی و نفس کشیدن استفاده کنند.
هدف ما بیان این نکته است که چرا جریان ها، نیروها... و شخصیت های مخالف نظام همچنان دنبال توهم و اجبار مردم حرکت و اسیر جو ایجاد شده توسط حکومت ولابی های آن می شوند.
چگونه است که تحریمی های قبل از انتخابات، به صرف شرکت نسبتا وسیع مردم و رای به آقای روحانی چنان اسیر جو شدندکه بدون تامل انتخاب وی را به مردم تبریک و آن را نه بزرگ به خامنه ای وانمود کردند.

***

هر کس که حداقل شناختی از انتخابات آزاد داشته باشد به این حقیقت واقف است که، انتخابات در جمهوری اسلامی همیشه غیردمکراتیک بوده است. اما چنین حکمی بدین معنی نیست که انتخابات در جمهوری اسلامی بی اهمیت است.

حاکمیت جمهوری اسلامی با برگزاری انتخابات دو هدف اصلی را مد نظر داشته و دارد. ۱ ــ مشروعیت یافتن نظام با شرکت هرچه وسیعتر مردم در انتخابات. با این تبصره که سربازان گمنام امام زمان، در صورت لزوم جای خالی در صندوق های رای را پر کنند. ۲ ــ پذیرش حضور طیف های مختلف معتقد به نظام در انتخابات برای تداوم آن.
بعبارت دیگر انتخابات جمهوری اسلامی جهت خالی نبودن عریضه و یا صرفا بدلیل اینکه در قانون اساسی اش پیش بینی شده، صورت نمی گیرد.

"زیرا کجای دنیا چنین مردمی پیدا می شود که کاری کند که همه خود را برنده دانسته و کسی خود را بازنده احساس نکند! البته قصد ما مذمت مردم نیست"نظام جمهوری اسلامی از همان ابتدا، با به رفراندم گذاشتن قانون اساسی خود، رفراندمی با وسیعترین شرکت کننده ممکن که در آن رژیم با رای بالای ۷۰% درصدی تائید شده بود، نقش صندوق رای را در پاره ای از تصمیم گیری ها پذیرفت. درادامه اگر چه حق انتخاب شدن از مخالفان نظام سلب شد، اما همواره بر شرکت هر چه بیشتر مردم در انتخابات تاکید و به اشکال مختلف تلاش کرده تا شرکت حداکثری تامین و سپس با دمیدن در بوق و کرنا، آنرا دلیلی بر حمایت مردم از نظام عرضه و بفروش برساند.
رژیم همواره تلاش داشته و دارد تا همه باورمندان به جمهوری اسلامی را، مادام که اصل حفظ نظام را زیر علامت سوال نبرده و مطیع و همراه رهبر باشند، زیر خیمه ولایت فقیه نگهدارد. اما حتی اگر کسی از خودی ها هم پا را از گلیم درازتر کند، تنبیه شده، بزندان افتاده و یا به گروگان گرفته می شود. و البته همزمان با پر و بال و میدان دادن به میانه روها، از تندروها می خواهد تا زیاده روی نکنند. والحق هم در این سیاست خود مجموعا موفق بوده است.

در هر صورت، در نظام جائی جز زندان، ترور، اعدام و در بهترین حالتش تبعید برای دگراندیشان، تحول طلبان و کسانی که حتی در مسالمت آمیزترین شکل و بدون انتقام جوئی و کینه ورزی خواهان تغییراتی در سمت و سوی حاکمیت مردم باشند، وجود ندارد.  
انتخابات اخیر هم در راستاهای آمده در بالا برگزار و در وجه اصلی اش در بسته بندی ای فریب دهنده، بعنوان آری بزرگ به ولی فقیه، به سیاست های داخلی و خارجی اش، به تمام برنامه های ایران برباد دهنده حاکم بر جمهوری اسلامی عرضه و بفروش رسیده است. مردم را از چنین انتخاباتی نسیب زیادی نخواهند بود.
این روشن است مردمی که در انتخابات شرکت کرده و به آقای روحانی، نماینده ولی فقیه در شورای امنیت ملی رای دادند، دارای انگیزه و دلایل مختلفی بوده اند. از رای مخالف به آقای خامنه ای، رای به تغییر، رای به بهبودی وضع اقتصادی...

"و شخصیت های مخالف نظام همچنان دنبال توهم و اجبار مردم حرکت و اسیر جو ایجاد شده توسط حکومت ولابی های آن می شوند". توجه داشته باشیم که با همزمانی انتخابات شوراها و ریاست جمهوری، نتیجتا شرکت در یکی اجبار شرکت در دیگری را به همراه داشت. در نتیجه، هر کسی که می خواست در انتخابات شوراها شرکت کند، مجبور به رای دادن به کاندیداهای دستچین شده ریاست جمهوری می شد. و بخش قابل توجه ای از مردم به آقای روحانی که ظاهرا کمتر از همه به خامنه ای نزدیک بود، رای دادند. البته برای قضاوت به حد دوری آقای روحانی به خامنه ای بی مناسبت نیست تا به گفته های آقای باهنر توجه شود! «آقای روحانی ۷-۸ روز قبل از برگزاری انتخابات نامه‌ای خطاب به مقام معظم رهبری نوشته بودند و تکرار کرده بودند که ما همواره مطیع و همراه بوده‌ایم و اکنون نیز همراه هستیم».


و این هم روشن است که در این انتخابات افراد زیادی می توانند احساس پیروزی کنند. از رفسنجانی و خاتمی، "اصلاح طلبان" و طرفداران تغییر سیاست رهبری گرفته تا دولت احمدی نژاد که شمارش آرا را «بدون تقلب» برگزار کرده، و از مردم ناراضی و خواهان تغییر که از این فرصت قصد استفاده داشته تا رهبر که هدفش ایجاد حماسه سیاسی بوده است.
اما ملاک درست برای اینکه این انتخابات و نتیجه اش بیش از همه به نفع چه کسی تمام شده است، نه نییت مردم، دلایل و یا تعداد شرکت کننده در آن، بلکه نتایج حاصل از آن می باشد. باید دید که چه نیرو و یا نهادی حداکثر سود را از این انتخابات برده و یا خواهد برد.
به باور ما ولی فقیه، بیتش و نهادهای نظامی ــ امنیتی با این انتخابات با دادن کمترین هزینه به چند هدف مشخص خود رسیده اند.
۱ ــ آنها توانسنتد این کالا، یعنی انتخابات برگزار شده را بعنوان کالای اصل و انتخاباتی بدون تقلب با قیمت خوب بفروش رسانده و حتی برای کالای بدلی شان در بازارهای بین المللی هم خریدار پیدا نمایند.

"با این تبصره که سربازان گمنام امام زمان، در صورت لزوم جای خالی در صندوق های رای را پر کنند"
۲ ــ مردم را درابعاد میلیونی به پای صندوق های رای بکشانند. و بعد دربوق کرنا دمیده که مردم برعکس خواست و تبلیغ "بدخواهان و..." که انتخابات را غیردمکراتیک نامیده و تحریم کردند، درآن شرکت کرده و نماینده و رئیس جمهور خودشانرا انتخاب کردند. بنابراین آنها توانستند براحتی مدعی شوند که ادعای غیردمکراتیک بودن انتخابات غیر واقعی است. همچنان که آقای رفسنجانی مدعی شده است "این آزادترین انتخاباتی است که در دنیا برگزار شده است" شده است. و یا از زبان آقای خامنه ای اعلام کنند که چون مردم نظام را دوست دارند در انتخابات شرکت و رای می دهند.

به سخنان آقای خامنه ای توجه شود.
«آیت الله علی خامنه ای امروز چهارشنبه ۵ تیر (۲۶ ژوئن) در یک سخنرانی در تهران گفت: "به ملت عزیزمان عرض کردیم که مردم نظامشان را دوست دارند و رأی می دهند، اما اگر احیانا کسی هم هست که با نظام اسلامی خیلی دل صافی ندارد، اما برای کشور خود و منافع کشور اهمیت قائل است، او هم بیاید. لابد بعضی از این مجموعه بودند و آمدند. این نشان دهنده این است که حتی کسانی که طرفدار نظام هم نیستند، به نظام اعتماد دارند و می دانند که نظام جمهوری اسلامی می تواند منافع کشور و عزت ملی را حفظ و از آن دفاع کند."»
٣ــ ادعا داشته باشند که دراین انتخابات «سلایق مختلف» از آقای عارف "اصلاح طلب"، روحانی "معتدل" تا تمام طیف های اصول گرا کاندیدا شده و خودرا به رای مردم گذاشته اند. یعنی در ایران «مخالفین» هم حق شرکت در انتخابات و به رای گذاشتن خود را دارا هستند.
۴ ــ اعلام نمایند، رئیس جمهور "منتخب مردم" است.

" بعبارت دیگر انتخابات جمهوری اسلامی جهت خالی نبودن عریضه و یا صرفا بدلیل اینکه در قانون اساسی اش پیش بینی شده، صورت نمی گیرد"یعنی باید به برنامه هایش، هر چند هنوز جز در محدوده کلیات ناروشن، کسی آز آن خبری ندارد، تن داده شود. چرا که مردم خودشان او را انتخاب کرده اند.
۵ ــ و سرانجام شادمانه فریاد برآورند که، یکبار دیگر حماسه ای با شرکت مردم و با فراخوان رژیم حاصل شده است.
توجه شود که همه این دستاوردها بدون دادن هزینه ای جدی و بدون عقب نشینی از سیاست های تاکنونی بدست آمده است.  
و بدینصورت ولی فقیه و بیتش توانستند با مهارت و برنامه ریزی های پیجیده و زیرکانه مردم را به پای صندوق رای کشانده و اعلام کنند، یکباردیگر نظام از مردم رای تمایل گرفته است. اگردقت شود که این کالا بیش از همه در خارج و محافل بین المللی بازار فروش و خریدار دارد، آنوقت ابعاد سود بدست آمده توسط حاکمیت بهتر دیده می شود.
باید به خامنه ای و اطاق فکر او به خاطر چنین پیروزی ای تبریک گفت.

با این انتخابات آقای خامنه ای که قبل آن زیر فشار و انتقادات حتی اصلاح طلبان دولتی قرار داشت، در جایگاهی می ایستد که تا قبل از برگذاری این انتخابات بهیجوجه قابل تصور نبوده است. "رهبر جمهوری اسلامی با برگزاری انتخابات اینک در جایی فراتر از رهبران منطقه ایستاده است." نقل از نوشته های آقای مرتضی کاظمیان.
تقریبا همه می دانند که در جمهوری اسلامی نقش اصلی را ولی فقیه و بعد از او بیتش و نیروهای نظامی ــ امنیتی دارا هستند. رئیس جمهور، حتی اگر با رای بالا هم انتخاب گردد نمی تواند خارج از تصامیم ولی فقیه در عرصه سیاست های کلان اقدامی کند. همه این جمله معرف آقای خاتمی را بیاد دارند که گفته بود "رئیس جمهور یک تدارکچی بیش نیست" همه می دانند که سیاست های کلان و راهبردی، چه در عرصه داخلی و چه خارجی توسط سه نهاد یاد شده در بالا تهیه و تدوین و به اجرا در می آید. و همه نیروهای اپوزیسیون وقتی که با این موضوعات تماس حاصل می کنند، همین مضامین را در تحلیل هایشان قلمی می کنند.

"رژیم همواره تلاش داشته و دارد تا همه باورمندان به جمهوری اسلامی را، مادام که اصل حفظ نظام را زیر علامت سوال نبرده و مطیع و همراه رهبر باشند، زیر خیمه ولایت فقیه نگهدارد"ولی متاسفانه پاره ای از این نیروها، علیرغم تحلیل و ارزیابی های درست در بیانیه ها و برنامه هایشان، در عمل و سر بزنگاه های حساس حتی تحلیل خودشان را هم فراموش کرده و فریب می خورند. آنان چنان اسیر جو شده که با عجله و بدون تامل انتخاب وی را به مردم تبریک و ان را نه بزرگ به خامنه ای قلمداد کردند.
در بیانیه ها و مقالاتی که به "مردم" بخاطر پیروزی آقای روحانی شادباش گفته شده است نکات قابل توجه و در عین حال تاسف آوری مشاهده می شود.
در اینجا بد نیست نگاهی به برخی موضع گیری ها در قبل و بعد از انتخابات انداخته تا نشان دهیم که چه آسان نیروهای سیاسی جامعه ما تحت تاثیر جو، شکست را پیروزی و یا بالعکس پیروزی را شکست می نامند. از سازمان فدائیان خلق ایران ــ اکثریت شروع می کنیم.



هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران ــ اکثریت، با تیتر "رای مردم ایران به "تغییر" ــ پیروزی در انتخابات را به مردم ایران تبریک می گوئیم" چنین تحلیل کرد:
مردم ایران بار دیگر در انتخابات شگفتی آفریدند. آن ها در انتخابات وسیعا شرکت کردند، به کاندیداهای اصول گرایان "نه" گفتند، مخالفت خود را با سیاست های حکومت ایران در عرصه داخلی و خارجی ابراز کردند و با انتخاب آقای حسن روحانی به "تغییر" رای دادند".
و در ادامه اضافه شده است:
"انتخابات ریاست جمهوری شکست آشکار نیروهای نظامی ـ امنیتی و راست افراطی و راست سنتی است که با هدایت ولی فقیه کشور ما را به سوی وضعیت بحرانی پیش بردند. این انتخابات نشانه زنده بودن جنبش سبز و پتانسیل بالای اعتراضی در جامعه است که در پرتو آن امکان شکست دادن نیروهای افراطی در انتخابات مهندسی شده فراهم گردید."
پیروزی در انتخابات، امید به "تغییر" را در مردم زنده کرد. تغییر فضای سنگین امنیتی، گشایش در فضای سیاسی کشور، مهار عملکرد لجام گسیخته نیروهای امنیتی ـ نظامی، آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از خانم زهرا رهنورد، آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، اتخاذ سیاست های کارا برای مهار بحران اقتصادی، بهبود وضعیت معیشتی مردم، فراهم آوردن زمینه های مساعد برای برداشتن تدریجی تحریم های اقتصادی و حل بحران هسته ای".
انسان واقعا تعجب می کند وقتی چنین جملاتی را ردیف شده می خواند.

"اما حتی اگر کسی از خودی ها هم پا را از گلیم درازتر کند، تنبیه شده، بزندان افتاده و یا به گروگان گرفته می شود"چه کسی وعده چنین تغییراتی را داده است؟ چه کسی وعده تغییر سیاست ها درعرصه داخلی و خارجی را داده است؟ درست برعکس شخص ولی فقیه و دیگر قدرتمندان نظامی ــ امنیتی اش با تمام قدرت و با گستاخی زیاد بر تدوام سیاست های استبدای داخلی و توسعه طلبانه خارجی خود پای کوبیده و این انتخابات را هم تائیدی از مردم بر سیاست هایشان می دانند. تعجب آورتر این که اول عدم شرکت را توصیه می کنند و بعد شرکت وسیع مردم را که گویا شگفتی آفریده به مردم تبریک میگویند.
دوستان عزیز این موضع گیری متناقض شما از دو حال خارج نیست. یا ارزیابی شما از انتخابات مهندسی شده و شخص روحانی نادرست بوده و یا شادباش گویی شما بر توهم مردم استوار است. اگر فرض اولی درست باشد، صداقت سیاسی حکم می کند که قبل از شادباش گویی به نقد سیاست عدم شرکت پرداخته و نظریه انتخابات مهندسی شده را پس می گرفتید. در صورت درستی فرض دوم، یعنی تحت تاثیر جو به کاروان شادباش گویان پیوستن، می باید در جدی بودن شما تردید کرد.
هدف ما بیان این نکته است که چرا جریان ها، نیروها و شخصیت های مخالف نظام همچنان دنبال توهم و اجبار مردم حرکت می کنند و اسیر جو ایجاد شده توسط حکومت و بخصوص لابی های دانمی می باشند.


سازمان فدائیان خلق ایران ــ اکثریت حتی بیانیه خود برای عدم شرکت در انتخابات را فراموش کرده است. آنجا که می گوید:
"انتخابات، مهندسی شده، فرمایشی و به سود ولایت فقیه است، ما شرکت نمی کنیم"
یا این تیتر و اتخاذ چنین سیاستی نادرست بود که در آنصورت باید با صراحت گفت و از خود انتقاد کرد. و یا نه درست بود، که بنظر ما درست بوده است، چگونه بعد از چند روز می توان اینچنین تغییر سیاست داد؟!!!
شبیه چنین تغییر سیاستی در "اتحاد جمهوری خواهان" که آنها هم در انتخابات شرکت نکردند، دیده می شود.

"‎اتحاد جمهوریخواهان ایران: امید به تغییر پیروز شد!"
‎این موفقیت را به مردم کشورمان تبریک می گوئیم" ‬
و در متن بیانیه آمده است:
‎"اکنون با اعلام نتایج انتخابات، علیرغم مهندسی اولیه آن، امکانات جدیدی در برابر جامعه ما به همت مردم گشوده شده است. آقای حسن روحانی کاندیدای اصلاح طلبان و میانه روها با شعار تنش زدایی از سیاست خارجی و تعا‫مل در رویکردهای داخلی، ‬پیروز انتخابات این دوره ریاست جمهوری شده است.

"و البته همزمان با پر و بال و میدان دادن به میانه روها، از تندروها می خواهد تا زیاده روی نکنند"تجربه جدیدی در تعامل بین اپوزیسیون و حکومت أغاز شده است. ما این موفقیت را به مردم ایران، آقای روحانی و حامیان ایشان آقایان خاتمی و رفسنجانی شادباش می گوییم و امیدواریم که آقای حسن روحانی بتواند به وعده هایی که در مورد بهبود وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور داده است، عمل کند‫.‬ ..."
آنها، ابتدا این "امید" و توهم را دامن می زنند که "امکانات جدیدی در برابر... " گشوده شده است. و شوربختانه بلافاصله در جمله بعدی با شک می گویند "امیدواریم که آقای حسن روحانی... " بتواند به وعده ها عمل کند.

بوجود آمدن امکان یعنی اینکه وعده ها می تواند و باید عملی شود. اگر غیر از این باشد، یعنی هنوز چنین امکانی ایجاد نشده است و صحبت از آن نادرست و هنوز زود بوده و تنها می توان امیدوار بود.
آقای سهراب مبشری، که همیشه از خواندن مقالات پربارشان لذت می بریم، با گفتن شادباش به مردم، بر توهم آنها دامن زده اند. ایشان در مقاله ای با تیتر "شادباش به مردمی که رای به تغییر دادند" نوشته اند:
" شریک بودن در شادمانی مردم خواهان تغییر، به معنای شراکت در توهم های مردم نیست. در روزهای اخیر، شاهد حد حیرت آوری از چشم بستن بر پیشینه حسن روحانی، بر روند سریع السیر عقب نشینی اصلاح طلبان از خواست نامزدی خاتمی تا ثبت نام رفسنجانی تا حذف عارف به سود روحانی محافظه کار راستگرا، بر بی پژواک ماندن بخش اعظم خواستهای مردم در مواضع روحانی و بر نقش کاملا فرودست رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی بوده ایم.

" این روشن است مردمی که در انتخابات شرکت کرده و به آقای روحانی، نماینده ولی فقیه در شورای امنیت ملی رای دادند، دارای انگیزه و دلایل مختلفی بوده اند"میزان خودفریبی بسیاری از مردم ما، نگران کننده است. باید نگران بود، از آنجا که جامعه ما تجربه امید بستن به اصلاح جمهوری اسلامی را پشت سر گذاشته است. آیا ما درسهای آن تجربه را آموخته ایم؟ شریک بودن در شادمانی مردم، به معنای پاسخ مثبت به این پرسش نیست. "
برگرفته از سایت اخبار روز.

آقای مبشری دوست عزیز و گرامی، شادباش گفتن به مردمی که دارای توهم می باشند، دقیقا همان شراکت در توهم مردم است.

اگر "میزان خودفریبی بسیاری از مردم ما، نگران کننده است {که است}، درآنصورت شادباش شما به چه کسی است؟ به کسی که خودش را فریب داده است؟ به کسی که این چنین فریب خورده است؟ آیا بهتر نیست مستقیما به کسی شادباش بگوئید که توانسته این چنین مردم و بالاتر از آن کسانی را که بعد از ده ها سال سیاست ورزی، که قاعدتا باید ازاین نظام شناخت کافی داشته باشند را فریفته است تبریک بگوئید!! به دشمن هم می توان به خاطر زیرکی، برنامه ریزی دقیق و حساب شده و در نهایت به "پیروزی اش" تبریک گفت. آری دوست عزیز باید نگران بود، ولی تیتر انتخابی شما و شادباشی که به مردم فریب خورده داده اید، کمکی به رفع این نگرانی نمی کند.
توجه داشته باشیم که تمام تلاش حاکمیت و ولی فقیه اش برای این بود که "حماسه سیاسی ای" را رقم بزنند. عنوان کردند که هر رائی که داده می شود، یک رای به نظام است. حتی از مخالفین هم دعوت شد تا در این انتخابات غیردمکراتیک و بشدت مهندسی شده شرکت کنند.

"توجه داشته باشیم که با همزمانی انتخابات شوراها و ریاست جمهوری، نتیجتا شرکت در یکی اجبار شرکت در دیگری را به همراه داشت"و همه اینها با جلوگیری از شرکت دگراندیشان، حذف کسانی که می توانستند در مقابل "رهبر" عرض اندام کرده و قدی اندازه او داشته اند، و عبور دادن آن کسانی از صافی شورای نگهبان که نه تنها خطری برای نظام نداشتند، بلکه در ارگان های اصلی نظام دارای عملکردی همسو و در خدمت آن بودند. و الحق که خوب مهندسی کرده و باید به اطاق فکر نظام و تیم عملیاتی اش تبریک گفته و تحسین شان کرد.
از این کاروانسالاران شادباش و تبریک گو که به مسابقه با یکدیگر پرداخته و از هم دیگر گوی سبقت ربودند، باید پرسید، چه امتیازی را توانستند از حاکمیت بگیرند؟ در کجا و در چه زمینه ای حاکمیت عقب نشینی کرده است؟در چه زمینه ای تغییر موضع داده است؟ آیا خامنه ای، بیت او و نیروهای نظامی امنیتی، این سه ارگان اصلی قدرت، ذره ای از مجموعه اعمال جنایت کارانه اشان پشیمانی نشان داده و یا قصد تغییر دارند؟ در بحبوهه این آشفته بازار انتخابات، حاکمیت با اقتدار و شدت از حکومت سوریه دفاع و هزاران نیروی نظامی حزب الله را برای حمله به مخالفین بشار اسد به سوریه گسیل داشت. در حین شمارش آرای انتخابات با حمله به کمپ لیبرتی ۲ نفر اعضای مجاهدین را بقتل رسانده و چندین نفر را زخمی کرد. این عمل پیام روشنی به مخالفین، مبنی بر اینکه ــ دچار توهم نشوید، در برای شما بر همان پاشنه می چرخد که تا کنون می چرخید.

ما حتی با رویدادی مانند سرکشیدن جام زهر از سوی آقای خمینی هم مواجه نیستیم. تازه در آنصورت هم می باید هشیار می بودیم که با قتل عامی دیگری در زندانها و بیرون از آن مواجه نگردیم. یعنی سرکشیدن جام زهر هم به معنی باز شدن فضای سیاسی و قبول حقوق دگراندیشان نمی باشد. اگر چه می تواند مثبت باشد مثلا اگر به عقب نشینی روی سیاست انرژی هسته ای بیانجامد و به لغو تحریم ها منجر گردد. اما فراموش نکنیم که چنین عقب نشینی ای، در درجه اول برای جلوگیری از فروپاشی و تداوم و حفظ نظام صورت خواهد گرفت.

"در نتیجه، هر کسی که می خواست در انتخابات شوراها شرکت کند، مجبور به رای دادن به کاندیداهای دستچین شده ریاست جمهوری می شد"نه برای تغییر سیاست استبدادی در داخل و رعایت حقوق دمکراتیک مردم.
اگرچه جمهوری اسلامی بعضی مواقع هم "تغییر سیاست" داده و حتی "هزینه" هم متقبل شده است. اما این همین تغییرات هم؛ ۱ ــ برای تداوم و حفظ نظام صورت گرفت؛ ۲ ــ هیچگاه به توسعه سیاسی، رعایت حقوق دگراندیشان و خاتمه دادن به نقض خشن حقوق بشر در جمهوری اسلامی منجر نشده است.
دو مورد از این دست از تغییرات را مثال می زنیم. ۱ ــ رژیم برای ظاهرسازی، ترس از خشم فشرده مردم بعد از افشای قتل های زنجیره ای و نشاندادن چهره متفاوت، مهره خودی و سوخته ای مانند سعید امامی و تیمش را قربانی و سرانجام او را مجبور به "خوردن واجبی و خودکشی" می کند. ۲ ــ و یا با محاکمه فرمایشی، مرتضوی متهم اصلی جنایت کهریزک، او را به ۲۰۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم می کند.

این محکومیت، به تمسخر گرفتن دادگاه، قاضی، کل دستگاه قضاوت و پاشیدن نمک به زخم خانواده قربانیان می باشد.
وقتی ارگان سه گانه قدرت برنامه ای برای تغییر پیشنهاد نداده، و آقای روحانی سیاست روشنی برای "تغییر و اعتدال" شعارگونه خود، جز کلماتی مبهم و کلی ارائه نداده است، چرا تعدادی از فعالین سیاسی این آرا را "نه بزرگ به خامنه ای" قلمداد کرده و مردم را در توهم خود پابرجاتر می کنند؟
واقعیت این است که رژیم از یک سو زیر فشار جهانی و با اعمال تحریم های اقتصادی با مشکلات جدی روبرو شده و از سوی دیگر با خیزش مردم در جنبش اعتراضی سبز به میزان زیادی مشروعیت اش را از دست داده است. برای برون رفت از این بحران دو وجهی احتیاج به چهره تازه ای دارد. باید ظاهر دیگری از خود نشان بدهد. این انتخابات و نتایج حاصل از آن همانگونه که آقای نوری زاد گفته "انتخاب روحانی احیای مجدد مرده محتضر است".

"و بخش قابل توجه ای از مردم به آقای روحانی که ظاهرا کمتر از همه به خامنه ای نزدیک بود، رای دادند"با این انتخابات نظام فرصت بدست آورد. فرصت در عرصه داخلی و خارجی.
ما بر این باور نیستیم که تغییر سیاست در برنامه است. البته خوشحال می شویم اگر این ارزیابی ما با واقعیت روبرو نشود. اما آرزو در سیاست جایگاه زیادی ندارد.

سیاست عرصه عمل است که در آن واقعیات جایگاه اصلی و مهمی را ایفا می کند. و از نظر ما واقعیات غیرآن می گوید که متاسفانه کاروانسالاران شادباش گو می بینند. امیدواریم که این نیروها، وقتی در عمل ارزیابی ها به محک تجربه درآمده و در آینده صحت خود را نشان داد، به اشتباه خود پی برده، آنرا بیان کرده و به ارزیابی درست، هر چند مخالف بپیوندند.
جمهوری اسلامی دیشب به دنیا نیامده است و در فاصله یک شب و با با یک انتخابات، آنهم انتخاباتی که در ریزترین صورت خود مهندسی شده، تغییر نخواهد یافت. چه تغییری در صحنه و آرایش سیاسی درون و بیرون نظام اتفاق افتاده است؟ نگوئید که بین نهادهای قدرت اختلاف نظر و حتی در مورد سیاست هسته ای برنامه های مختلف وجود دارد. اختلافات همیشه و در بین هر جمعی دیده می شود.

"اما ملاک درست برای اینکه این انتخابات و نتیجه اش بیش از همه به نفع چه کسی تمام شده است، نه نییت مردم، دلایل و یا تعداد شرکت کننده در آن، بلکه نتایج حاصل از آن می باشد"و اتفاقا این یکی از نقاط قوت نظام و اطاق فکر اوست که تا حدودی به این اختلاف نظرها فضا داده و از بین آنها راه حل مناسبتر را برای تداوم حیات خودش بکار می گیرد. آیا اختلاف نظری، برروی برنامه های راهبردی و کلان در سیاست های داخلی و خارجی وجود دارد؟ و اگر آری کجا خودش را نشان می دهد؟ ما چنین تفاوت نظر راهبردی ای را مشاهده نمی کنیم.
اما باور داریم که رژیم و مغز متفکرش تا آنجا پیش نخواهد رفت که فشارها و تحریم های اقتصادی منجر به فروپاشی اش گردد. و اگر حس کند به این مرحله نزدیک شده، تغییر سیاست خواهد داد. البته نه تغییر سیاستی در راستای باز کردن فضای سیاسی، قبول حق حیات دگر اندیشان و یا سمتگیری به سوی دمکراسی، بلکه برای حفظ و تداوم حیات خود و جلوگیری از فروپاشی .
حتی تغییری که اصلاح طلبان در نظر دارند در درجه اول و برای نظام حفظ می باشد.

و نه بیشتر. آقای خاتمی بعنوان یکی از رهبران اصلی و مهم اصلاح طلبی دولتی در سخنانی که در چند روز گذشته در دیدار با دانشجویان بیان کرده است، سمت و سوی تغییر را از نظر اصلاح طلبان بصراحت گفته است.
"مواظب باشیم شتاب زدگی نکنیم که توقعات بیجا از دولت ایجاد نشود؛ دولت معجزه نمی تواند بکند. فقط می گوییم اگر مردم برای حفظ نظام از تغییر می گویند، رویکردها تغییر کند و اندک اندک پیش برویم."
اگر رژیم براثر فشارهای بین المللی مجبور به عقب نشینی در سیاست هسته ای ش شود، تازه فرصتی برای اپوزیسیون ایجاد شده که باید حداکثر استفاده از آنرا برای تسری این عقب نشینی به عرصه سیاست داخلی و در راستای استقرار حاکمیت مردم بنماید.
ما براین باوریم که بدون حضور مردم در خیابانها، آنچنان که مردم مصر نشان داده اند، هیچگونه تغییر بنیادین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در ایران صورت نگرفته و رژیم به عقب نشینی وادار نخواهد شد.

" به باور ما ولی فقیه، بیتش و نهادهای نظامی ــ امنیتی با این انتخابات با دادن کمترین هزینه به چند هدف مشخص خود رسیده اند"

ماشاالله سلیمی . منوچهر مقصودنیا

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منابع خبر

اخبار مرتبط