فائزه هاشمی: شورای نگهبان باید لاریجانی را حفظ می کرد /همتی نباید کم بیاورد
آزاده رحیمی:اولین مناظره انتخاباتی درحالی برگزار شد که نقدها به نحوه برگزاری این مناظره و عملکرد کاندیداها همچنان ادامه دارد. فائزه هاشمی عضو حزب کارگزاران معتقد است فضای این مناظره و انتخابات عادلانه نیست و حضور ۲ کاندیدا در مقابل ۵ کاندیدا شرایط را منصفانه نمی کند.
او تاکید دارد باید فضای آزادی در این مناظرات وجود داشته باشد اما شورای نگهبان برای کاندیداها خط و نشان می کشد که آنها را حتی بعد از تایید صلاحیت می تواند رد کند.
فائزه هاشمی همچنان معتقد است لاریجانی گزینه ای مناسب برای ریاست جمهوری بود و شورای نگهبان با ردصلاحیت او اشتباه کرد. از او درباره احتمال تغییر نگاه جبهه اصلاحات برای معرفی کاندیدا می پرسیم.
"آزاده رحیمی:اولین مناظره انتخاباتی درحالی برگزار شد که نقدها به نحوه برگزاری این مناظره و عملکرد کاندیداها همچنان ادامه دارد"فائزه هاشمی گرچه معتقد است که نظر جبهه اصلاحات آیه قرآن نیست که تغییرناپذیر باشد اما احتمال این تغییر کم است.
مشروح مصاحبه خبرگزاری خبرآنلاین با فائزه هاشمی از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را میخوانید؛
*******************
*خانم هاشمی!تحلیل شما از اولین مناظره انتخابات ۱۴۰۰ چیست؟ بازنده و برنده مناظره چه کسانی بودند؟
بنده چون در تهران نبودم نتوانستم مناظره را به طور کامل گوش بدهم، اما به صورت پراکنده در رادیو و تلویزیون، کانال های تلگرامی و همچنین خبرهای فضای مجازی دنبال کردم. این مناظره غیر عادلانه و غیرمنصفانهای بود. بخاطر عملکرد شورای نگهبان، تعداد کاندیداهایی که از هر دو جریان تاییدصلاحیت شده اند برابر نیست و نسبت دو به پنج است. در مناظره هم همین ترکیب حاکم است که این مسئله به تنهایی فضای ناعادلانهای ایجاد می کند که ۵ نفر در مقابل دو نفر قرار میگیرند طبیعتا ۵ کاندیدا فرصت حمله و نقدی بیشتری دارند اما دو کاندیدا فرصت صحبت و نقد کمتر را دارند چون زمان ها محدود است و زمانشان با یکدیگر برابر است. بنابراین فضا، فضای ناعادلانهای است که این بی عدالتی را میتوان به شورای نگهبان نسبت دهیم که چنین فضایی را ایجاد کرده است.
فضای مناظره ناعادلانه بود
مناظرات قبلی از جمله مناظره ۹۶، از جریان اصلاح طلب، آقای جهانگیری، هاشمی طبا، و روحانی را داشتیم و از جریان مقابل رئیسی، قالیباف و جلیلی را داشتیم. حال اگر این تعداد مثل هم نبود حداقل نزدیک بود. این بار فضای ناعادلانه ای بود.
در دوره های قبل شاهد تنوع کاندیداها بودیم اما....
*یعنی می پذیرید در دورههای قبل شاهد تنوعی در کاندیداها بودیم و ...
در مناظرات قبلی، کاندیداها در دو دسته اصولگرا و اصلاحطلب قرار می گرفتند تنوعی هم وجود داشت و ممکن بود فردی جزو این دو جریان محسوب نشود و مستقل باشد. یکی از ویژگی های مناظرات کاندیداهای ریاست جمهوری که میتواند مخاطب جذب کند و انگیزه برای رأی دادن و رأی ندادن ایجاد کند، حرف هایی است که در این مناظرات مطرح میشود وقتی ما می بینیم بعد از تایید صلاحیت شورای نگهبان و حتی قبل از آن و بعد از آن برای کاندیداها خط و نشان می کشند مثلا اینکه کاندیداها از خطوط قرمز نباید رد شوند درباره سربازی نباید حرف بزنند و غیره . وقتی این همه خط و نشان کشیدند و این همه مانع درست کردند و کاندیداها را تهدید به برخورد و واکنش کردند.
شورای نگهبان برای خود اختیارات غیرقانونی ایجاد کرده است
از سوی دیگر شورای نگهبان به صورت غیرقانونی برای خودش یک اختیاری ایجاد کرده که از ابتدا تا پایان حتی در دوران ریاست جمهوری، می تواند ریاست جمهور را ردصلاحیت کند و یا کاندیداها حرفی زدند که شورای نگهبان می تواند ردصلاحیت کند در واقع آن آزادی بیان و فضای واقعی مناظره واقعی را گرفت این مسئله انگیزه برای رأی دادن را کاهش می دهد چون وقتی مناظرات هیجان انگیز و واقعی باشد حداقل در مناظرات آزادی بیان باشد که در مورد هر چیزی حرف بزنند این فضا را هیجانی تر می کند نسبت به وضعیتی که نتوان اظهارنظر کرد.
"فائزه هاشمی عضو حزب کارگزاران معتقد است فضای این مناظره و انتخابات عادلانه نیست و حضور ۲ کاندیدا در مقابل ۵ کاندیدا شرایط را منصفانه نمی کند"این یکی از ایرادات مناظره ها بود که فضای هیجانی و واقعی مناظره را گرفت.
*بازنده و برنده مناظره چه کسی بود؟
چون من گوش ندادم نمی توانم اظهارنظر دقیقی داشته باشم باید فضای کلی را مورد بررسی قرار داد نمی توان با چند جمله از این و آن اظهارنظر کرد.
این مناظره دستاوردی نداشت زیرا....
*فکر می کنید این مناظره دستاوردی داشته یا خیر؟
به نظرم دستاوردی نداشته است چون مناظره برگزار می شود که شنوندگان و مخاطبانش بشنوند تا بتوانند به رأی دادن برسند. من چون این مناظره را گوش ندادم افراد دیگری را هم تا آخر شب پیدا نکردم که به طور کامل مناظره را شنیده باشد. این مسئله نشان می دهد که استقبال از مناظره صورت نگرفته و شرایط، شرایطی نیست که افراد دلشان بخواهد بنشینند و مناظره گوش دهند . من خودم را یک فرد سیاسی می دانم و باید بنشینم مناظره را گوش کنم اما آن اندازه انگیزه نداشتم که آن را بشنوم و بخواهم رأی بدهم.
بنده به عنوان یک فرد سیاسی انگیزه کافی نداشتم که در خانه بمانم و مناظره گوش کنم. مناظره ها با توجه به این محدودیت ها و ردصلاحیت ها و شرایط موجود کشور بیشتر نمایشی است تا واقعی.
اصولگرایان دولت را محدود کردند حالا اقتصاد را زیر سوال می برند!
*رویکرد سلبی و حمله ای کاندیداها نسبت به یکدیگر و نسبت به دولت روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟
مناظره همین است یعنی به نوعی حمله کردن به همدیگر است وگرنه در برنامه های فردی، کاندیداها باید برنامه خودشان را ارائه دهند ولی من بسیاری از برنامه های کاندیداها را که گوش کردم برنامه جدی و راهکار جدی که بتواند مشکلات را حل کند ندیدم بلکه به نوعی کلی گویی و فرافکنی است تا برنامه واقعی که کاندیدا می داند چه می خواهد انجام دهد. باز هم چون مناظره را دقیقا گوش نکردم نمی توانم اظهارنظر دقیقی داشته باشم. مثلا دیدم آقای زاکانی در حال ارائه برنامه بود چون من قبلا نطقش را دیده بودم همان نمودارها و جداول را توضیح می داد تا حدودی ارائه برنامه هم بود برنامه های آن ها برنامه واقعی نبود. حمله به دولت بسیار جالب است در واقع زمانی می توان به دولت حمله کرد که دولت مختار و دارای اختیار کاملی داشته باشید اما دولت کوتاهی کرده باشد و کاری انجام نداده باشد اما وقتی همه امکانات دولت را می گیرند و تمام شرایطی که دولت می تواند کار کند را اصولگراها محدود می کنند و به بیانی اصولگراها فضا را به سمتی می برند که قدرت اجرا را عملا از دولت می گیرند (قبول دارم که بخشی به دلیل کوتاهی های دولت و مدیران و سوءمدیریتها بود) اما بخش عمده اش به برخی موانع و عدم همکاری اصولگرایان و آنهایی است که در قدرت بودند برمی گردد.
دست و پای کاندیداها را می بندند و به آنها می گویند برو شنا کن!
حمله به دولت چه معنایی دارد؟ وقتی اقتصاد را زیر سوال می برید و FATF تصویب نشده، اصولگراها آن را تصویب نکردند همه بانک ها به روی ما بسته می شود و مشکلات بانکی وجود دارد از سوی دیگر سیاست خارجی تهاجمی ما بسیاری از کشور ها را از ما دور می کند.
"او تاکید دارد باید فضای آزادی در این مناظرات وجود داشته باشد اما شورای نگهبان برای کاندیداها خط و نشان می کشد که آنها را حتی بعد از تایید صلاحیت می تواند رد کند"از سوی دیگر تحریم ها، فشارهایی را به دولت وارد می میکند و شرایط را وخیم تر می کند . همچنین شرط و شروطی را برای کاندیداها در نظر می گیرند که درباره مسائل مختلف نمی توانند حرف بزنند مهرعلیزاده و همتی باید چگونه دفاع می کردند که این مشکلاتی که به وجود آمده بخش عمده ای از آن به عملکرد اصولگرایان باز می گردد. بنابراین مناظره غیرواقعی بود وقتی کاندیدایی نتواند حرف بزند و همه به یکی حمله غیرواقعی و غیرمنصفانه می کنند به نوعی دست و پای یک کاندیدا را می بندند و می گویند برو شنا کن. بنابراین فضا را کاملا بسته بود.
حذف کاندیداها به این دلیل بود که رئیسی رقیب نداشته باشد
*کاندیدای پوششی را در مناظره چگونه ارزیابی می کنید؟ با توجه به اینکه چند کاندیدای اصولگرا به آقای همتی حمله کردند....
طبیعی است که از نظر گرایش سیاسی ۵ به دو بودند حال چه پوششی بودند و چه نبودند باید همه حمله می کردند چون همه آنها در یک مسیر با هم بودند ممکن بود اگر پوششی هم نبودند همین شرایط رخ می داد وقتی شورای نگهبان نسبت به کاندیداهای دو جریان سیاسی را ۵ به دو تعیین می کند همین اتفاق رخ می دهد و غیر از این نمی توان انتظار داشت در مورد پوششی باید گفت حتما این کاندیداها پوششی هستند چون شورای نگهبان فقط مسیر را هموار کرده که رئیسی انتخاب شود یعنی هر کسی را که احتمال می دادند در برابر رئیسی باشد آن را حذف کرده است بنابراین ما منتظریم بعد از مناظره ها (بعد از حملات و استفاده از اوضاع ناعادلانه) به نفع رئیسی، همه کنار می روند اگر به نفع رئیسی هم نباشد همه کنار می روند و یک نفر کاندیدا دارند ممکن است یک کاندیدای ضعیف هم باشد که همه نخواهند به آن رأی دهند.
لاریجانی مشکلی نداشت که ردصلاحیت شده است
ممکن است چنین کاری کنند. دلیل حضور این کاندیداها معلوم است.
شورای نگهبان به مقام معظم رهبری پاسخ داده که ملاک هایی که برای ردصلاحیت کاندیداها بوده به دلیل دختر و خانواده نبوده است. بنابراین شورای نگهبان درست می گوید چراکه ملاک شورای نگهبان، حفظ آقای رئیسی به عنوان کاندیدای تک بوده است حذف کاندیداها به این دلیل بوده که آقای رئیسی رقیبی نداشته باشد بنابراین با این ملاک پیش رفتند. ملاک های دیگر برای ردصلاحیت ها مورد توجه نبوده است چون آنهایی که ردصلاحیت شدند از جمله آقای لاریجانی، عمدتا مشکلی نداشتند که بخواهند ردصلاحیت شوند.
احتمال تجدیدنظر در نظر جبهه اصلاح طلبان وجود ندارد
*فضای انتخابات را چگونه میبینید؟ تحلیل شما از نامهنگاری اخیر آقای مهرعلیزاده با آقای خاتمی و همچنین ارائه برنامههای همتی، چیست؟ آیا احتمال تجدید نظر در جریان اصلاح طلب وجود دارد یا خیر؟ چقدر این تجدیدنظر را محتمل میدانید؟
با توجه به مطالبی که میخوانم و اخباری که به دست می آورم به نظر می رسد که خیر. احتمال تجدیدنظر وجود ندارد.
"فائزه هاشمی همچنان معتقد است لاریجانی گزینه ای مناسب برای ریاست جمهوری بود و شورای نگهبان با ردصلاحیت او اشتباه کرد"این طور که من در اخبار دیدم آقای مهرعلیزاده نامهای به بهزاد نبوی یا به جبهه اصلاحطلبان ارسال نکرده است و به بیانی، اقدام او یک کارِ رسانهای است. من فکر میکنم اگر مهرعلیزاده در این قضیه جدی بود یا فکر میکرد آنها میتوانند در این قضیه جدی باشند و تغییر نظر دهند، بالاخره به آنجا میرفت و گفت و گو میکرد و برنامه ارائه میداد، نه اینکه یک نامه رسانهای منتشر کند و بعد بگوید من به آقای بهزاد نبوی نامه نوشتم.
به نظر میرسد آقای مهرعلیزاده بیشتر به دنبال این بوده که یک کار رسانهای انجام دهد تا اینکه بخواهد یک کار جدی در این قضیه داشته باشد؛ چون آقای مهرعلیزاده، احتمال نمیدهد که اصلاحطلبان در این زمینه وارد حمایت از وی شوند.
بنابراین به نظر من همانطور که خانم منصوری و آقای محمود صادقی گفتند و یکی از روزنامهها هم نوشت ایشان نامهای به آقای بهزاد نبوی ارسال نکرده است، به نظر من این روش درست نبود و به گونهای اقدامی غیرصادقانه بود یعنی ابتدا رسانهای کرد و بعد، گفت من نامه را ارسال کردم در واقع ایشان مسیر خوبی را در این قضیه طی نکرده است.
مهرعلیزاده به دنبال پُست و جایگاه است تا ریاستجمهوری
*یعنی آقای مهرعلیزاده به نوعی میخواهد هجمه و فشاری به اصلاح طلبان وارد شود که چرا از کاندیدای اصلاحطلب مثل مهرعلیزاده حمایت نمیکنند؟
خیر. به نظر من چون احتمال نمیدهد که آنها تغییر نظر دهند؛ به بیانی دیگر چون ایشان از ابتدا هم جزء آن ۱۱ الی ۱۲ نفری که اصلاحطلبان به آن رأی دادند و امیدوار بودند آنها در آینده میتوانند کاندیدایشان باشند، نبود، این به این معنا است که هیچ کدام از احزاب اصلاح طلب که در جبهه اصلاحطلبان ایران، تصمیمگیر بودند مهرعلیزاده را به عنوان کاندیدایشان معرفی نکردند یا اگر هم معرفی کردند تعدادشان بسیار اندک بود و آقای مهرعلیزاده در آن حد قرار نگرفت که بتواند پتانسیل کاندیدا بودن جبهه اصلاحات را داشته باشد.
بنابراین به نظر من چون ایشان چنین احتمالی را نمیدهد از این طریق وارد شده و فقط خواسته که یک کار رسانهای و خبرسازی کند، ضمن اینکه بعید میدانم کسی ارزیابی خوبی از آقای مهرعلیزاده به عنوان یک مدیر قوی داشته باشد؛ آقای مهرعلیزاده در جاهای مختلف بودند، ایشان در دوره آقای خاتمی در وزارت ورزش بودند و رئیس منطقه آزاد کیش هم بودند حداقل در این دو بخش، عملکردی از ایشان باقی نمانده است که به عنوان یک مدیر قوی ایشان مورد ارزیابی قرار بگیرند، البته به نظر من ایشان کاندیدا میشود نه برای اینکه رئیس جمهور باشد، یعنی اکثر کاندیداها این گونه هستند یعنی کاندیدا میشوند تا بعدا بتوانند در دولتهای بعدی مطرح باشند و پُستی به آنها داده شود. من فکر می کنم آقای مهرعلیزاده چنین هدفی دارد تا اینکه واقعا بخواهد رئیس جمهور باشد.
به نظر نمیرسد جبهه اصلاحات گرایش مثبتی نشان دهد
در مورد آقای همتی، ممکن است این احساس ایجاد شود که یک سری تحرکاتی در حال رخ دادن است؛ بخشهایی از کارگزاران، درباره این قضیه صحبت میکنند که از آقای همتی حمایت کنند ولی من فکر میکنم این مثل انتخابات مجلس سال ۹۸ شود که کارگزاران و چند حزب دیگر خارج از جبهه اصلاحات خودشان لیست دادند و وارد انتخابات شدند چون به نظر نمیرسد که جبهه اصلاحات نسبت به این قضیه یک گرایش مثبتی نشان داده باشد.
نظر جبهه اصلاحات آیه قرآن نیست که تغییر نکند
*جدا از بحث کارگزارانی ها، مسئله این است که آیا از نگاه شما جبهه اصلاحطلبان ایران ممکن است رأی و نظر خودش را با توجه به وضعیت فعلی، بشکند؟
اینکه جبهه اصلاحطلبان ایران نظرش را بشکند اشکالی ندارد و میتواند اتفاق بیفتد چون آیه قرآن نیست که نتوان آن را تغییر داد ولی آنچه از شواهد مشاهده میشود این است که جبهه اصلاحات قصد چنین کاری را ندارد. البته حتما استدلالی هم برای این قضیه دارند، به هرحال شورای نگهبان عملکرد خوبی در ردصلاحیتها از خود نشان نداد از این رو اگر جریانهای سیاسی بخواهند با هر خطایی، همراه شوند این به نوعی تقویت شورای نگهبان و آن جریانِ اشتباه سیاسی است که روز به روز در حال قوی تر شدن است، به هر حال یک جاهایی باید مقاومتهایی وجود داشته باشد، اگر قرار باشد آنها هرکاری کنند و بقیه هم با آنها همراه شوند، پس شورای نگهبان چگونه باید متوجه شود که اشتباه کرده است و باید در یک مرحلهای یا در یک جایی در آینده دست از این اشتباهات بردارد.
شورای نگهبان باید به گونهای متوجه کار اشتباهش شود
به هر حال باید مقاومت کرد و باید شورای نگهبان و آن جریان اصولگرایی را متوجه کرد که روش هایشان درست نیست و بسیار اشتباه کردهاند، نه به قانون اساسی و نه به اهداف انقلاب و نه به اصول دینی ما مرتبط است و نه به نظر من میتواند این کارشان اخلاقی باشد، پس اشتباه بسیار بزرگی کردهاند و به نظر من اشتباه استراتژیک دیگری هم کردند، چون اختلاف آقای رئیسی با آقای لاریجانی در نظرسنجیها بسیار زیاد بود.
نیاز به این تعداد ردصلاحیت از سوی شورای نگهبان نبود
ازسوی دیگر کسانی که میگفتند ما در انتخابات شرکت نمیکنیم یا تحریم میکنیم همچنین آن جمعیتی که باید به اصلاح طلبان رای بدهند هم با توجه به شرایطی که در جامعه ایجاد شده است، عمدتا پای صندوق های رای نمیآیند، هرچقدر هم که تشویق و تحریک شوند یا شرایطی فراهم شود که عدهای بخواهند تغییر نظر دهند با آن عدد مورد نیاز برای برنده شدن هنوز بسیار فاصله داشته و احتمال این قضیه بسیار ضعیف بوده است، یعنی اصلا نیاز نبود شورای نگهبان اینقدر رد صلاحیت کند، اگر چند نفر از کاندیداهای اصلی اصلاحطلبان را نگه می داشت، از سوی دیگر هم آقای لاریجانی را نگه میداشت، به طور طبیعی و با این شرایطی که فراهم کرده اند احتمال پیروزی آقای رئیسی از همه بیشتر بود؛ بنابراین من نمیدانم چرا شورای نگهبان خودش را به نوعی ضایع کرد و این رد صلاحیتها را انجام داد.
شورای نگهبان میتوانست مسائلی را به رُخ اصلاحطلبان بکشد اگر ...
شورای نگهبان با انجام ندادن رد صلاحیتها می توانست چند هدف را دنبال کند، یکی اینکه خود اصلاحطلبان را ضایع کند و بگوید شما دیگر رای ندارید و مردم اصلا شما را قبول ندارند مثل انتخابات مجلس که چند حزب اصلاحطلب در انتخابات لیست دادند در نتیجه هم معلوم شد چقدر رای دارند.
چون الان عصبانیت مردم و رای ندادن دلایل مختلفی دارند که یکی از آن دلایل سوء عملکرد اصلاح طلبان است، بنابراین شورای نگهبان میتوانست این مسائل را به رخ بکشد و نشان دهد که اصلاحطلبان رای نداشتند پس ما هستیم که داریم حرف اصلی را می زنیم ولی از این فرصتها استفاده نکرد و تصمیم نادرستی گرفت و خودش و سلامت انتخابات را به شدت زیر سؤال برد.
به نظر من این بزرگترین ضربهای بود که اینها به جمهوریت، به انتخابات و به جمهوری اسلامی زدند. آثار و عواقب عمل اینها بسیار شدیدتر و قوی تر از عواقب کسانی است که نمیآیند رای بدهند، چون اینها مجریان هستند و وقتی از عدالت و قانون خارج میشوند دیگر چه کسی باید پاسخگو باشد و احساس مسؤلیت کند؟
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران