دلیل موفقیت اصغر فرهادی از نگاه افخمی
مهر: بهروز افخمی کارگردان سینمای ایران در آخرین سمینار جشنواره «سما» که عصر روز گذشته ۲۶ فروردین ماه در سینما فلسطین برگزار شد، اصول اولیه کارگردانی را توضیح داد و پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بود.
افخمی در ابتدای این نشست گفت: این کارگاه را از جایی شروع میکنم که شاید غیرمنتظره به نظر برسد. از چارچوبهای فیلمسازی که متاسفانه وارونه شده و شکل درست آن که باید به یادها آورده شود. امروزه میبینیم که فیلمسازان جوان با پیش فرضهایی که در ذهن خود دارند و فکر میکنند اصول اصلی است؛ سراغ فیلمسازی می روند درحالی که این تصور اشتباه است.
وی درباره بحث مخاطب در سینما بیان کرد: در ذهن همه شما به عنوان فیلمساز یک هرمی از مخاطبان وجود دارد. قاعده این هرم کودکان هستند که تعدادشان زیاد است زیرا بیشتر از بزرگترها به تماشای فیلم ها مینشینند و حجم بیشتر مخاطبان فیلمها را تشکیل میدهند. اگر به آمار واقعی مراجعه کنیم میبینیم که از ۲۵ سال به بالا دارای یک سیر نزولی شدید در آمار تماشاگران سینما هستیم.
"از چارچوبهای فیلمسازی که متاسفانه وارونه شده و شکل درست آن که باید به یادها آورده شود"یعنی خیلی به ندرت پیش میآید که یک مرد بالای ۲۵ سال بلیت بخرد و به تنهایی به سینما برود.
این کارگردان سینما که فیلم «روباه» را روی پرده دارد، ادامه داد: پس در ابتدا کودکان هستند که یک سوم این هرم را تشکیل میدهند و پس از آن خانمهای خانهدار که وقت برای فیلم دیدن و کتاب خواندن دارند و در این بین افراد دیگری را نیز با خود همراه می کنند و به سینما می برند و بعد از آنها مردهای معمولی که اوقات فراغتی دارند و ممکن است بخشی از این اوقات فراغت را همراه با خانواده در سینما بگذرانند.
وی اظهار کرد: هر چه به نوک هرم نزدیکتر میشویم بیشتر کسانی را میبینیم که انتظار میرود به سینما بروند و وقتی به نوک هرم میرسیم شاهد حضور فیلمسازان، منتقدان و خبرنگاران و روزنامهنگاران سینمایی نیز هستیم. همه شما این امر را بدیهی میدانید که چنین هرمی وجود دارد و باید از قاعده شروع کرده و به سمت بالا بروید تا به نوک هرم یعنی جمع کوچک فیلمسازان و سینماگران که فیلمها را تبلیغ میکنند و به آنها ستاره میدهند، برسید. این اشتباه بزرگی است. کسی که چنین تفکری دارد یکی از مقدمات کار را وارونه میبیند و این وارونه دیدن ممکن است موجب شود که چیزهای دیگری را هم وارونه یاد بگیرد.
افخمی با بیان اینکه وارونه یاد گرفتن یکی از دردسرهای بزرگ است، تصریح کرد: به گفته آرتور کستلر شما میتوانید به معلوماتتان اضافه کنید، اما نمیتوانید چیزی از آن کم کنید. یعنی اگر چیزی را غلط یاد بگیرید نمیتوانید تغییرش دهید و فراموشش کنید.
بهتر است فیلمساز جوان مطلبی را نخوانده و یاد نگرفته باشد تا اینکه آن را به اشتباه آموخته باشد.
وی افزود: کسانی که فیلم را با نگاه نقادانه نگاه میکنند و هدف شان از دیدن فیلم این است که بفهمند فیلم چه میخواهد بگوید، تماشاچی واقعی نیستند. آن تماشاگری که شما را با برداشتهای اولیه از زندگی میسنجد یک بچه ۴-۵ ساله است. گمان نکنید که بچههای خردسال چیزی نمیفهمند. بچهها با اهمیتترین قشر مخاطب فیلمها هستند زیرا بچههای طبیعی در ۳ سالگی به ۸۰ درصد توانایی ذهنی خودشان رسیده و کودکانی که بهره هوشی بالاتری دارند و قرار است در آینده جزو نخبگان و مدیران کشور باشند در ۳ سالگی تمامی مسائل اطرافشان را به خوبی میفهمند و تمامی کودکان از ۵ سالگی نیز توانایی تحلیل مسائل را دارند.
کارگردان فیلم «عروس» عنوان کرد: نکته دیگر در مورد تماشاگران خردسال این است که آنها وقت زیادی برای فیلم دیدن، یاد گرفتن، اراده کردن و تصمیم گرفتن برای آنچه میخواهند بشوند، دارند. به گفته استاد داریوش صفوت که در دانشکده سینما و تلویزیون موسیقی تدریس میکرد همیشه میگفت دلیل اینکه کودکان موسیقی را بهتر میآموزند این است که برای آن زمان بیشتری میگذارند و ساعات زیادی از روز را با سازشان تمرین میکنند.
وی اظهار کرد: بچهها وقتی یک فیلم را میپسندند، بارها و بارها آن را تماشا میکنند.
"قاعده این هرم کودکان هستند که تعدادشان زیاد است زیرا بیشتر از بزرگترها به تماشای فیلم ها مینشینند و حجم بیشتر مخاطبان فیلمها را تشکیل میدهند"یعنی مثل اینکه فیلم برای باور کردن است نه اینکه فقط بفهمند و بگویند ما فلان فیلم را دیدهایم. به جای اینکه فکر کنید تکنیکها و طلسمهای پیچیدهای وجود دارد که مثلا افخمی آنها را بلد است و ما باید از او بپرسیم که آنها را چگونه به کار بگیریم تا فیلم خوش تکنیکی بسازیم به این فکر کنید که ما چارچوب های اولیه را فراموش کردهایم. یعنی فراموش کردهایم که داستان یعنی چه؟ برای چه ما داستان درست میکنیم و برای چه برخی داستان گوش میدهند؟ و آنهایی که پای داستان ما مینشینند به دنبال چه چیزی هستند؟
کارگردان فیلم سینمایی «شوکران» ادامه داد: بچهها به راحتی تحت تاثیر قصه قرار میگیرند و خودشان را به جای قهرمان داستان قرار میدهند و با تقلید از کاراکتری که به آن علاقه دارند خود را شبیه آن می کنند. در حالی که در مورد افراد بزرگسال اینچنین نیست. آیا در مورد یک فرد میانسال که مثلا تحصیلات را تمام کرده و به یک ثباتی رسیده است، کمترین امکانی وجود دارد که یک فیلم را جدی گرفته و تحت تاثیر آن فیلم دچار تغییر و تحول بزرگی شود و زندگیاش را تغییر دهد؟
وی افزود: واقعیت این است که در فیلمسازی باید به گونهای باشید که بتوانید بگویید اگر یک بار دیگر هم به دنیا بیایم فیلمساز میشوم و فقط وقتی میتوانید این آرزو را داشته باشید که با فیلمسازی توانسته باشید تاثیرات ماندگاری بگذارید و اما اگر فکر میکنید میتوانید با فیلم بر زندگی و شخصیت افراد بزرگسال تاثیر بگذارید کاملا در اشتباه هستید.
اگر فکر میکنید که فیلمسازی باید به گونهای باشد که با فرهیختهترین افراد جامعه، مدیران، اساتید دانشگاه و سیاستمداران ارتباط برقرار کند در اشتباه هستید و در واقع سرنا را از سر گشادش میزنید.
افخمی ادامه داد: تنها نتیجه این تفکر شرکت در جشنوارههای خارجی و راه رفتن و عکس گرفتن روی فرش قرمز و مورد قضاوت کسانی قرار گرفتن است که همه نوع فیلم را در طول زندگی دیده و میبینند و تبدیل به کسانی شدهاند که میخواهند ببینند در ایران چه فیلمهایی ساخته میشود و چه استعدادهایی وجود دارد.
وی تاکید کرد: این نتیجه هرمی است که وارونه نکردهایم و به مخاطب واقعی اهمیت ندادهایم. بنابراین من از این پیشنهادی که به شما کردهام دفاع میکنم و میگویم این اصلیترین چیزی است که شما باید به عنوان فیلمساز و کارگردان یاد بگیرید.
وی اظهار کرد: اینها خصوصیت خطرناک و آتشفشانی سینماست که میتواند دنیا را آتش زده و عوض کند و دنیای جدیدی به وجود بیاورد به شرط اینکه فیلمساز با ناخودآگاه خودش ارتباط داشته باشد و خیال نکرده باشد سینما چیزی از جنس علم است.
کارگردان فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» تصریح کرد: اگر میخواهید فیلمساز به معنای واقعی شوید باید این هرم را در ذهنتان وارونه کنید و بدانید تاثیری آثار سال ها بعد خواهد بود. این یکی از اصول اصلی برای فیلمساز است و این فاکتور به هیچ عنوان جای پول، شهرت و اعتبار را نمی گیرد. واقعیت این است که آنچه امروز در ایران مطرح شده، فیلم نیست و هیچ شباهتی به فیلم ندارد و فقط برای این است که گفته شود ما سینما را در ایران تعطیل نکردهایم.
افخمی با بیان اینکه معیارها تغییر کرده است، گفت: معیارها تغییر کرده در مواردی شاهد بودیم فیلمی در سالنهای سینما با ۴-۵ تماشاگر اکران شده و بعد در اخبار اعلام شده که شب گذشته سالن نمایش این فیلم پر بوده و وقتی از فروشنده بلیت جویا میشویم میگوید تمام بلیتها خریداری شده اما نیامدهاند.
کارگردان فیلم «فرزند صبح» تصریح کرد: به تعبیر من سینمای ایران دچار مرگ مغزی شده و با دستگاههایی که به آن متصل کردهاند زنده به نظر میرسد. وقتی به سینماگران ما اجازه ساختن و اکران کردن فیلمهای واقعی و ارزشمند داده نشد، وقتی به فیلمهای خوب درجه «ج» دادند و سالنهای ویران را برای اکران در اختیار فیلمها گذاشتند، سینمای واقعی سرکوب شد در حالی که مسیری که پایان آن به جشنوارههای خارجی می رسد، مسیر اشتباهی است و اگر بخواهید این مسیر را بروید، وقتی به آنجا برسید میبینید که همه چیز پوچ است.
کارگردان «روز فرشته» بیان کرد: فیلمسازی جایی است که برای بچههایی فیلم بسازید که متعلق به نسل شما نیستند اما فیلمهای شما روی آنها و مسیر زندگیشان تاثیر میگذارد.
افخمی با اشاره به تفاوت فیلمسازی در دوره های مختلف گفت: این دوره از فیلمسازی با دوره من متفاوت است، چراکه به کار فیلمسازی در دنیا سختتر شده است.
"اگر به آمار واقعی مراجعه کنیم میبینیم که از ۲۵ سال به بالا دارای یک سیر نزولی شدید در آمار تماشاگران سینما هستیم"هر هنری یک دورهای دارد، در زمانی شکل میگیرد بعد اوج میگیرد و در نهایت فرود میآید و وارد مرحله میانسالی طولانی میشود.
کارگردان «گاوخونی» افزود: سینمایی که شما میخواهید در آن فعالیت کنید خیلی پیر است و هیچ محصولی برای شکفتگی ندارد. در دهه ۹۰ انتظار میرفت که سینما به دوران پیری برسد اما طی اتفاقاتی عجیب فیلمهایی ساخته شد که در آن مقطع و به صورت موقت موجب یک سرزندگی و نشاط در سینما شد. الان سینما در دوران کهنسالی است. حتی سینمای آمریکا هم در حال طی کردن سیر نزولی است بنابراین وقتتان را تلف نکنید و به دنبال وراجیهای روشنفکرانه نباشید.
پس از آن افخمی در پاسخ به پرسش در مورد بازیگری و بازیگردانی گفت: این روزها بازیگری در حال دور شدن از بازیهای تئاتری است. بازیگران تئاتری که تازه وارد این عرصه شدهاند برای شما خطرناک هستند زیرا میخواهند آنچه را آموختهاند با تمام توان حفظ و نگهداری کنند و به کار گیرند و این باعث تعارض میشود.
بازیگر تازهکاری را انتخاب کنید و با تمرین زیاد آنچه میخواهید از او بسازید.
وی ادامه داد: تکرار زیاد کمک بسیار موثری است. این روش فرهادی و دلیل موفقیت او است. فرهادی در هنگام ساخت فیلمهایش به برداشتهای ۷۰ و ۸۰ میرسد. بنابراین تا جایی که می توانید تکرار کنید، به غیر از صحنههایی مثل گریه کردن که انرژی زیادی از بازیگر میگیرد. زیرا تکرار موجب از بین رفتن نقصها و طبیعی تر شدن نقش میشود.
"یعنی مثل اینکه فیلم برای باور کردن است نه اینکه فقط بفهمند و بگویند ما فلان فیلم را دیدهایم"این روش بازی گرفتن تئاتری است و به همین دلیل است که بازیگران تئاتر در شبهای پایانی اجراها بهتر از شبهای اول روی صحنه می روند.
وی در پایان در پاسخ به این پرسش که ویژگیهای یک فیلم پرفروش چیست؟ گفت: من پرفروش بودن یا نبودن فیلمها را نمیتوانم پیشبینی کنم. تنها فیلمی که میتوانستم پیشبینی کنم عروس بود ولی در مورد «شوکران» فکر میکردم نمی فروشد همانطور که در اکران نوروزیاش فروش قابل قبولی نداشت اما پس از آن ناگهان مورد توجه و استقبال واقع شد.
افخمی تصریح کرد: و برعکس آن فیلم «روباه» بود که فکر میکردم با فروش خوبی مواجه شویم زیرا تمام ایرادهای فیلم قبلیام یعنی «روز شیطان» را در این فیلم برطرف کردم. هر کس که فیلم را میبیند خوشش میآید اما مشکل اینجاست که مردم اصلا نمیآیند فیلم را ببینند، انگار از قبل تصمیم گرفتهاند که برای دیدن این فیلم نیایند.
در پایان این جلسه افخمی در مورد سینمای آوینی گفت: یکی از شاگردان آوینی به نام محمدحسین مهدویان که خودش در زمان آوینی حدودا ۱۰ ساله بوده و آوینی را ندیده، مجموعهای با عنوان «آخرین روزهای زمستان» ساخته است و من مطمئن هستم اگر آوینی زنده بود، میگفت کاش این فیلم را من ساخته بودم. درست به همین دلیل است که من فیلم بعدی خود یعنی «خمسه خمسه» را بر اساس قسمت چهارم «آخرین روزهای زمستان» ساختم و همان داستان را به فیلم بلند سینمایی تبدیل کردم.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران