نقد کیهان بر بیانیه شماره ۱۳ موسوی
موسوی میداند- و همه میدانند- که تحریمها علیه ایران اسلامی از سوی دولتهای آمریکا و اروپا اعمال شده است و ربطی به ملتهای آنها ندارد، بنابراین چرا اصرار دارد که تحریمها را ناشی از خواست و تصمیم ملت های آمریکا و اروپا قلمداد کند؟ حسین شریعتمداری در آخرین ساعات روز دوشنبه ۶/۷/۸۸ آقای مهندس موسوی بیانیه شماره ۱۳ خود را صادر کرد. متن این بیانیه تکرار مکررات و طرح چندباره ادعاهای خلاف و لاف های گزافی است که مهندس موسوی هیچگاه حاضر به پاسخگویی و یا ارائه کمترین شاهد و سندی برای اثبات آن نبوده است. از این روی در نگاه اول این پرسش به ذهن خطور میکند که انگیزه موسوی و اطرافیانش از صدور این بیانیه چیست؟ ابراز وجود در شرایط کنونی و بعد از ناکامی در فتنهانگیزی، اگرچه میتواند بخشی از انگیزه ایشان باشد ولی با دقت بیشتر میتوان انگیزه اصلی تهیهکنندگان این بیانیه را کشف کرد. این معما در متن بیانیه نیست، بلکه در حواشی آن نهفته است از جمله این که؛ ۱- مهندس موسوی در این بیانیه اعلام میکند تاریخ تولدش برخلاف آنچه طی دو هفته اخیر از سوی هوادارانش مطرح شده است، مهرماه نیست. خب! ممکن است بگوئید این که نیازی به صدور بیانیه نداشت! ولی اشتباه میکنید و باید گفت یکی از اصلیترین انگیزهها در صدور بیانیه شماره ۱۳ همین نکته بوده است.
"متن این بیانیه تکرار مکررات و طرح چندباره ادعاهای خلاف و لاف های گزافی است که مهندس موسوی هیچگاه حاضر به پاسخگویی و یا ارائه کمترین شاهد و سندی برای اثبات آن نبوده است"چرا؟! طی نزدیک به ۲ هفته اخیر، رسانههای بیگانه و سایتهای وابسته به جریان فتنه، با آب و تاب از هواداران میخواستند روز ۷مهرماه که مصادف با سالروز تولد مهندس موسوی است در دانشگاه تهران حضور یافته و ضمن برپایی جشن تولد وی، علیه بازگشایی دانشگاهها دست به اعتراض بزنند. اما، حضور تعداد کمشمار آنان در دانشگاه تهران و همزمان با مراسم بازگشایی دانشگاهها که با بیاعتنایی دانشجویان روبرو شد، برای طراحان داخلی و بیرونی این پروژه کمترین تردیدی باقی نگذاشت که تیر اغتشاش در دانشگاهها به سنگ خورده است. و بعد از این ناکامی است که مهندس موسوی با صدور بیانیهای اعلام میکند تاریخ تولدش مهرماه نیست! و این در حالی است که اعلام مهرماه به عنوان تاریخ تولد مهندس موسوی طی روزهای اخیر به تیتر اول برخی از روزنامههای زنجیرهای، رسانههای بیگانه و سایتهای همسو با وی تبدیل شده بود و موسوی میتوانست و باید همان وقت اعلام میکرد، که تاریخ تولدش مهرماه نیست ولی چرا چنین نکرد؟ تنها به این علت که آقایان «راستگو»! اوائل مهرماه را که همزمان با مراسم بازگشایی دانشگاههاست به عنوان روز تولد او انتخاب کرده بودند تا به اصطلاح و به زعم خود، توجیه و بهانهای برای اغتشاش در آغاز سال تحصیلی دانشگاهها داشته باشند. و البته این احتمال خوشبینانه را هم نباید از نظر دور داشت که آقای مهندس موسوی تازه متوجه شده تاریخ تولدش مهرماه نیست! ۲- موسوی در این بیانیه به گونهای ناشیانه- که شاید به زعم تهیهکنندگان بیانیه نوعی زرنگی! تلقی شود- به حمایت از کینهتوزی قدرتهای بیگانه علیه مردم ایران برخاسته است. او در بخشی از بیانیه یاد شده، تحریم ایران اسلامی از سوی آمریکا و متحدانش را به ملتهای آمریکا و اروپا نسبت داده! و انگیزه آنها را حمایت از آشوبگران قلمداد کرده و مینویسد: با سپاسگزاری از حمایت ملتهای دیگر ظرف این چندماه از آنها میخواهم دیگر در هیچ تحریمی علیه ایران شرکت نکنند.! در اینباره گفتنی است؛ الف: آمریکا، اروپا و اسرائیل اگرچه بارها حمایت گسترده مالی، تدارکاتی و تبلیغاتی خود از فتنهانگیزان اخیر را به صراحت اعلام داشته و عملیاتی نیز کردهاند ولی تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران از چند سال قبل شروع گردیده و هدف اعلام شده آن نیز وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به دست کشیدن از حق مسلم و قانونی خود در فعالیتها و دستاوردهای هستهای است و حمایت آمریکا و متحدانش از موسوی و سایر فتنهانگیزان نیز به علت همسویی این جریان با خواست و اهداف دشمنان است.
به بیان دیگر، سران فتنه از میانه راه به آمریکا و اسرائیل پیوستهاند، نه این که آنها در حمایت از سران فتنه، دست به تحریم ایران اسلامی زده باشند. ب: موسوی میداند- و همه میدانند- که تحریمها علیه ایران اسلامی از سوی دولتهای آمریکا و اروپا اعمال شده است و ربطی به ملتهای آنها ندارد، بنابراین چرا اصرار دارد که تحریمها را ناشی از خواست و تصمیم ملت های آمریکا و اروپا قلمداد کند؟ در این باره تنها یک انگیزه قابل ذکر است و آن، این که سران فتنه برای خوش خدمتی به آمریکا، اروپا و اسرائیل، در مقابل کمکهای مالی و تبلیغاتی آنها، تلاش کردهاند افرادی مثل باراک اوباما، سارکوزی، آنگلا مرکل، براون، هیلاری کلینتون و بسیاری دیگر از سران کینهتوز آمریکا و اروپا را، مردمی جلوه داده و خواست آنان را خواست ملتهایشان قلمداد کنند! ج: سران فتنه در این بیانیه به گونهای تلویحی- که بارها از تصریح گویاتر است- به حمایت آمریکا و متحدانش از فتنهانگیزان اعتراف کردهاند. دقت کنید! سران فتنه میدانند که تحریمها از سوی دولتهای آمریکا و اروپا بوده است ولی ابتدا آنرا به «ملتها» نسبت میدهند و سپس انگیزه تحریمها را حمایت از فتنه و آشوب اخیر، معرفی میکنند و سپس مینویسند «با سپاسگزاری از حمایت ملتها- بخوانید همان دولتهای آمریکا و اروپا- از آنها میخواهیم دیگر در هیچ تحریمی علیه ایران شرکت نکنند.» د: و این نکته نیز گفتنی است که بیانیه یاد شده، با شرحی که گذشت، حمایت آشکار و ابراز خشنودی سران فتنه از تحریمهای خارجی علیه ملت مظلوم ایران است که البته در مقابل ضربه محکمی که سران فتنه و حامیان بیرونی آنها از ملت شریف ایران دریافت کردهاند، چندان هم دور از انتظار نبوده و نیست. ۳- و بالاخره در هیچ جای این بیانیه که ظاهراً به بهانه روز قدس صادر شده است- البته ۱۰ روز بعد از روز قدس!- رژیم اشغالگر و خونریز اسرائیل محکوم نشده است و حال آنکه سران فتنه بعد از رسوایی حمایت هوادارانشان از اسرائیل در روز قدس، برای حفظ ظاهر هم که شده میبایستی میان خود و آنها مرزبندی کنند ولی چنین نکردند، چرا؟!... به نطقهای انتخاباتی موسوی مراجعه کنید، شعارهایی که طرفداران سران فتنه در روز قدس به حمایت از اسرائیل سر داده بودند، دقیقاً ترجمان دیدگاه اعلام شده مهندس موسوی است، و اما، طی ده روز گذشته- از روز قدس تاکنون- اقدام رسوای شماری از هواداران فتنه اخیر، در حمایت از اسرائیل با اعلام نفرت و انزجار ملت و بسیاری از هواداران قبلی سران فتنه روبرو شده و جریان فتنه در تنگنای شدید هویتی قرار گرفته بود.
از این روی وقتی موسوی به بهانه روز قدس بیانیه میدهد و در آن نه فقط اسرائیل را محکوم نمیکند بلکه به شعار هواداران خود در آن روز هم کمترین اعتراضی نمیکند، آیا برداشت و تصوری جز این میتوان داشت، که بیانیه یاد شده اعلام حمایت از کسانی بوده است که روز قدس به نفع اسرائیل شعار دادهاند؟!
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران