سناریوی پسر ۱۸ ساله برای سرقت از طلافروشی عموی خود

خبرگزاری فارس: یک پسر ۱۸ ساله با اجرای یک سناریوی دقیق از مغازه طلافروشی عموی خود ۶ کیلوگرم طلا به سرقت برد. به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس،‌ در ۲۲ اردیبهشت امسال صاحب یک مغازه طلافروشی در خیابان پیروزی به همراه برادرزاده‌اش که به عنوان شاگرد در مغازه وی کار می‌کرد به کلانتری ۱۲۸ تهران‌نو مراجعه و از وقوع سرقت مسلحانه در مغازه طلافروشی‌اش خبر داد. این فرد مدعی شد: در زمان وقوع سرقت، وی در مغازه حضور نداشته و به منظور پیگیری امور مالی در خارج از مغازه حضور داشته و در زمان بازگشت متوجه انجام سرقت از طلافروشی شده است. با ارسال پرونده تشکیل شده به شعبه ۵ بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی و فنی در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی قرار گرفت. برادر زاده صاحب طلافروشی به نام مهرداد ۱۸ ساله که به گفته عمویش به مدت ۵ ماه پیش به منظور مداوای بیماری خود از شهرستان به تهران آمده و در این مدت در مغازه وی مشغول به کار شده بود در اظهارات اولیه خود به کارآگاهان گفت: در ساعت ۱۳ روز ۲۲ اردیبهشت ۲ نفر سارق مرد حدود ۴۰ و ۳۰ ساله که یکی از آنها مسلح به سلاح کمری بود، وارد طلافروشی شده و ضمن تهدید من با اسلحه با قطع کردن سیستم دوربین مداربسته داخل مغازه اقدام به سرقت حدود ۶ کیلو طلاجات داخل مغازه و همچنین کیس کامپیوتر و تجهیزات فیلمبرداری کرده و پس از آن از مغازه متواری شدند.

"خبرگزاری فارس: یک پسر ۱۸ ساله با اجرای یک سناریوی دقیق از مغازه طلافروشی عموی خود ۶ کیلوگرم طلا به سرقت برد"با توجه به اظهارات مهرداد در خصوص نحوه سرقت از طلافروشی، کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ به بررسی محل وقوع سرقت و بررسی شواهد و قرائن پرداختند اما با تجمیع اطلاعات به دست آمده و بررسی کارشناسی و پلیسی محل وقوع جرم در خصوص اظهارات مهرداد دچار شک و تردید شدند و در نتیجه مسیر تحقیقات خود را بر روی مهرداد متمرکز کردند. با مراجعه مالک طلافروشی به اداره یکم در مورخه ۱۷ مرداد وی در خصوص برادرزاده‌اش مدعی شد: بنا به دلایل بسیار از جمله ضد و نقیض گویی‌های برادرزاده‌ام از نامبرده شکایت دارم و تقاضای پیگیری داشته و به احتمال قریب به یقین سرقت مسلحانه‌ای وجود نداشته است. با تغییر روند رسیدگی پرونده، مهرداد به اداره یکم پلیس آگاهی دعوت و از وی در خصوص چگونگی وقوع سرقت توضیحاتی خواسته شد که با توجه به ضد و نقیض گویی‌های مهرداد و همچنین بررسی‌های کارشناسی صحنه وقوع جرم و همچنین طرح شکایت صاحب طلافروشی از برادرزاده‌اش، کارآگاهان اداره یکم مهرداد را به اتهام بیان اظهارات دروغ به پلیس و مشارکت در سرقت از طلافروشی در ۲۴ مرداد بازداشت کردند. مهرداد که هرگونه راه فراری را برای خود بسته می‌دید به ناچار لب به اعتراف گشود و ضمن معرفی همدست خود به نام رحمان در اعترافات خود در خصوص سرقت از طلافروشی عموی خود این گونه عنوان کرد که: حدود یک هفته قبل از وقوع سرقت به شهرستان محل سکونتمان رفته و در آنجا با یکی از دوستان خانوادگی به نام رحمان در خصوص طلافروشی عمویم صحبت کردم و به وی گفتم که قصد سرقت از مغازه را دارم که او نیز عنوان کرد چنانچه امکان سرقت وجود داشته باشد من نیز حاضرم با تو همکاری کنم. وی ادامه داد: من هم به تهران آمده و یک‌ روز قبل از سرقت مجدداً با رحمان تماس گرفته و به او گفتم که قصد سرقت دارم که رحمان نیز به تهران آمد.

در ساعت ۱۳ روز ۲۲ اردیبهشت، رحمان به مغازه آمد و با هم اقدام به جمع آوری طلاجات کرده و او به همراه کیس کامپیوتر و طلاها از مغازه خارج شد و من نیز پس از مدتی از مغازه خارج شده و با داد و فریاد اعلام کردم که مغازه مورد سرقت مسلحانه قرار گرفته است. با اظهارات صریح مهرداد در خصوص انجام سرقت و معرفی همدست خود، کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی با نیابت قضایی به شهرستان محل سکونت همدست وی رفته و در تاریخ ۲۵ مرداد رحمان را در داخل منزلش دستگیر و در بازرسی از محل سکونتش نیز موفق به کشف طلاجات سرقت شده، شدند. با انتقال رحمان ۵۷ ساله به اداره یکم با وجود آنکه طلاجات مسروقه در داخل منزل وی کشف شده بود، وی از قبول هرگونه مشارکت در سرقت امتناع کرد و در اظهارات خود عنوان کرد: مهرداد یک کیسه برنج ۱۰ کیلویی را به صورت امانت به منزل من آورده و به من گفته بود که برای بردن کیسه برنج باز می‌گردد تا اینکه به همراه مأموران به منزل من آمدند. با انجام تحقیقات جامع و کامل از سوی کارآگاهان اداره یکم و همچنین اعترافات صریح مهرداد، رحمان که خود را بیگناه معرفی می‌کرد به ناچار لب به اعتراف گشوده و عنوان کرد: با مراجعه مهرداد به منزل من و طرح موضوع انجام سرقت از مغازه عموی خود در تهران، من با حضور در مغازه طلافروشی و سرقت طلاجات آنها را به همراه خود به شهرستان آورده تا در زمان مناسب نسبت به فروش آنها اقدام کنم. انتهای پیام/ش.