آفرینش و خلقت در نهج البلاغه

جام جم - ۲۱ آذر ۱۳۹۹

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از اهل بیت(ع)؛ در این مقاله به آفرینش ازمنظر مولایمان امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه اشاره می کند.

۱. عجز انسان

ما لابن آدم و الفخر، أولُه نطفة، و آخرُه جیفة و لا یرزق نفسه، و لا یدفع حَتفَه.
انسان را با فخر چه کار! او که آغازش نطفه است و فرجامش مردار گندیده، نه می تواند روزی خود دهد و نه می تواند مرگ را دفع کند. (پس چرا فخر می کند؟!

۲. آفرینش جهان

خلق الخلق علی غیر تمثیل، و لا مشورة مشیر، و لا معونة معین، فتمّ خلقه بأمره، و أذعن لطاعته، فأجاب.
خداوند موجودات را بدون در دست داشتن هیچ نمونه ای و بدون مشورت با هیچ مشاوری و بدون کمک گرفتن از هیچ یاوری آفرید و خلقت به فرمان او تمام و کامل شد و همگی به طاعتش اقرار کردند.

۳. شکوه و عظمت آفرینش

ما الذی نری من خلقک، و نعجب له من قدرتک، و نصفه من عظیم سلطانک و ما تغیب عنا منه، و قصرت أبصارنا عنه، و انتهت عقولنا دونه، و حالت ستور الغیوب بیننا و بینه أعظم.
چه بزرگ است انچه ما از آفرینش تو می بینیم و از قدرت تو در پدید آوردن آن به شگفت می آییم و آن به عنوان نشانه بزرگی و قدرت تو وصف می کنیم، و چه بزرگ تر از این هاست آنچه از ما پنهان است و دیدگان ما از دیدن آنها قاصر است و خردهای ما را به آن ها دسترسی نیست و پرده های غیب میان ما و آن ها حایل شده است.

۴.

"به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از اهل بیت(ع)؛ در این مقاله به آفرینش ازمنظر مولایمان امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه اشاره می کند.1"طبع آدمی

لقد علق بنیاط هذا الانسان بضعة هی أعجب ما فیه، و ذلک القلب. و له مواد من الحکمة و أضداد من خلافها، فان سنح له الرجاء أذله الطمع، و أن هاج به الطمع أهلکه الحرص، و ان ملکه الیاس قتله الاسف، و ان عرض له الغضب اشتد به الغیظ و ان اسعده الرضا نسی التحفظ، و أن ناله الخوف شغله الحذر، و أن اتسع له الامن استلبثه الغرة، و ان أفاد مالا اطغاه الغنی، و ان أصابته مصیبة فصحه الجزع، و ان عضته الفاقة شغله البلاء، و ان جهده الجوع قعد به الضغف، و ان افراط به الشبع کظته البطنة. فکل تقصیر به مضر، و کل افراط به مفسد.
بی گمان به بند دل این انسان قطعه گوشتی آویخته شده که از شگفت انگیزترین اعضای بدن است و شگفتی اش این است که در آن مایه هایی از حکمت و اضدادی که مخالف حکمت اند وجود دارد. پس اگر برای او امیدی رخ دهد طمع او را خوار گرداند و اگر طمع وی را از جا برانگیزد دچار حرصی شود که نابودش سازد، و اگر نومیدی او را فراگیرد اندوه او را بکشد و اگر خشم بر آن عارض شود غلیظ و تنگ خلقی بر او سخت بتازد، و اگر به سعادت رضا و خشنودی نایل آید جانب احتیاط کاری او را به خود مشغول گرداند، و اگر امن و آسایش بر او سایه افکند غفلت او را از بن براندازد و اگر مالی به او رسد سرکشی ثروت به دامش ‍ کشد و اگر دچار مصیبتی شود گرفتاری او را مشغول کند و اگر گرسنگی به او فشار آورد ناتوانی از پایش در آورد، و اگر پرخوری کند نفسش در گلو بگیرد و خلاصه هر کاهش و نقصانی به او زیان آور و هر افزایش تباه کننده است.

۵. شکوه و عظمت آفرینش

سبحانک ما أعظم ما نری من خلقک! و ما أصغر کل عظیمة فی جنب قدرتک! و ما أهول ما نری من ملکوتک! و ما أحقر ذلک فیما غاب عنا من سلطانک! و ما أسبغ نعمک فی الدنیا، و ما أصغرها فی نعم الاخرة!
پاک و منزهی، چه عظیم و پر شکوه است آن چه از آفرینش تو می بینیم! و چه خرد است هر بزرگی در برابر قدرت تو! و چه هول انگیز است آن چه ما از ملکوت تو می بینیم! و چه حقیر است آن چه ما می بینیم در برابر قدرت و سلطنت ناپیدای تو از دیدگان ما! چه بسیار است نعمت های تو در این دنیا! و چه اندک است این نعمت ها در برابر نعمت های آخرت!

۶.

آفرینش زمین

أنشأ الارض فأمسکها من غیر اشتغال. و أرساها علی غیر قرار، و أقامها بغیر قوائم. ورفعها بغیر دعائم. و حصنها من الاود و الاعوجاج. و منعها من التهافت و الانفراج.
زمین را ایجاد کرده آن را نگه داشت بی آن که وی را مشغول سازد و آن را بر جایی بدون قرار استوار کرد و بی هیچ پایه ای بر پایش داشت و بی هیچ ستونی برافراشتش و آن را از کجی نگاه داشت و از افتادن و شکافتن آن جلوگیری کرد.

۷.

"عظمت آفرینش آسمان ها فمن شواهد خلقه خلق السموات موطدات بلا عمد، قائمات بلا سند؛ دعاهن فأجبن طائعات مذعنات، غیر متلکئات و لا مبطئات"عظمت آفرینش آسمان ها

فمن شواهد خلقه خلق السموات موطدات بلا عمد، قائمات بلا سند؛ دعاهن فأجبن طائعات مذعنات، غیر متلکئات و لا مبطئات. و لولا اقرارهن له بالربوبیة و اذعانهم له بالطواعیة، لما جعلهن موضعا لعرشه، و لا مسکنا لملائکته، و لا مصعدا للکلم الطیب و العمل الصالح من خلقه. جعل نجومها أعلاما یستدل بها الحیران فی مختلف فجاج الاقطار. لم یمنع ضوء نورها ادلهمام سجف اللیل المظلم. و لا استطاعت جلابیب سواد الحنادس ‍ أن ترد ما شاع فی السموات من تلالؤ نور القمر.
از نشانه های آفرینش خدا، پدید آوردن آسمان های استوار بدون ستون و ایستای بدون تکیه گاه است.

خداوند اراده ایجاد آن ها را فرمود و آن ها با میل و رغبت و بی هیچ درنگ و کندی اجابتش کردند و اگر اقرار آن ها بر خداوندی او و اعتراف آن ها به طاعت و بندگی اش نبود آنها را جایگاه عرش خویش و مکان فرشتگان و محل فرا بردن گفتار و کردار شایسته بندگانش قرار نمی داد. ستارگان آسمان را نشانه هایی ساخت تا افراد سرگردان در آمد و شد راه های زمین به وسیله آن ها راه خویش را بیابند، پرده های شب تا پرتو نور آنها را نپوشانده و رداهای سیاه شب های تاریک توانایی محو درخشش نور پراکنده ماه در آسمان را ندارد.

۸. عظمت سلطنت الهی

کان من اقتار جبروته و بدیع لطائف صنعته، أن جعل من ماء البحر الزاخر المتراکم المتقاصف، یبساً جامداً، ثم فطر منه أطباقا، ففتقها سبع سموات.
از نشانه های توانایی و سلطنت خداوند و شگفتی آفرینش های او این است که از آب دریای ژرف بر هم ریخته پر موج خشکی جامدی را آفرید، آنگاه از آن طبقاتی خلق کرد و آن طبقات را به آسمان شکافت.

۹. تعدیل حرکات زمین

عدّلَ حرکاتها بالراسیات من جلامیدها، و ذوات الشناخیب الشُمّ من صَیاخیدها.
حرکت زمین را به وسیله صخره های عظیم و قله کوه های بلند و محکم تعدیل کرد.

۱۰. آفرینش آسمان ها

نظم بلا تعلیق رهوات فرجها، و لاحم صدوع انفراجها و وشج بینها و بنی ازواجها و ذلل للهابطین بأمره، و الصاعدین بأعمال خلقه، خزونة معراجها، و ناداها بعد اذ هی دخان، فالتحمت عری أشراجها، و فتق بعد الارتتاق صوامت أبوابها، و أقام رصدا من الشهب الثواقب علی نقابها، و أمسکها من أن تمور فی خرق الهواء بأیده، أمرها آن تقف مستسلمة لامره، و جعل شمسها آیة مبصرة لنهارها، و قمرها آیة ممحوة من لیلها، و أجراهما فی مناقل مجراهما، و قدر سیرهما فی مدارج درجهما، لیمیز بین اللیل و النهار بهما، و لیعلم عدد السنین و الحساب بمقادیرهما، ثم علق فی جوها فلکها، و ناط بها زینتها، من خفیات دراریها و مصابیح کواکبها، و رمی مسترفی السمع بثواقب شهبها، و أجراها علی اذلال تسخیرها من ثبات ثابتها، و مسیر سائرها، و هبوطها و صعودها، و نحوسها و سعودها.
راه های گشاده آسمان ها را بی آنکه به جایی پیوسته باشد منظم ساخت و شکاف های وسیعش را به هم پیوست و میان هر آسمانی با آسمان های دیگر ارتباط برقرار کرد و برای فرود آیندگان به فرمان او و بالا روندگانی که اعمال و کردار بندگان را می برند دشواری آن را آسان نمود و به آسمان ها که از دود بودند ندا داد که به هم به پیوندند و گرد آیند و پس از جمع شدن و گرد آمدن درهای بسته آنها را گشود و از ستاره های درخشان بر راه های آسمان نگهبان گماشت و با قدرت خویش از به جنبش در آمدن آن ها در فضای شکافته جلوگیری کرد و فرمود تا در جای خویش بایستند و به امر او تسلیم باشند.

"و لولا اقرارهن له بالربوبیة و اذعانهم له بالطواعیة، لما جعلهن موضعا لعرشه، و لا مسکنا لملائکته، و لا مصعدا للکلم الطیب و العمل الصالح من خلقه"خورشید آسمان را نشانه ای روشنگر برای روز و ماه آن را که نورش محو می شود آیتی برای شب قرار داد و آنها را در مسیرشان روانه ساخت و حرکت آنها را در منازل و راه هایی که باید طی کنند تعیین نمود، تا با سیر آن ها شب و روز مشخص و شمار سال ها و حساب کارها دانسته شود. پس فلک را در فضا معلق نگه داشت و زینت هایش را به آن آویخت که عبارتند از ستارگانی پنهانی همانند در سفید و ستارگانی همانند چراغ روشن، و با شهاب های تابان شیطان هایی را که گوش می کشند براند و جای ستارگان سیار و فرود و صعود و سعد و نحس هر یک را تحت تسخیر خویش ‍ قرار داد.

۱۱. نیکوترین آفرینش

لم یخلق الاشیاء من أصول أزلیة، و لا أوائل أبدیة، بل خلق ما خلق فاقام حدّه، و صوّر ما صور فأحسن صورته.
اشیا را از ماده ای ازلی یا نمونه هایی ابدی نیافرید، بلکه آفرید آن چه آفرید و حدودش را تعیین کرد و صورتی داد به آن چه داد و آن صورت را به نیکوترین شکل نگاشت.

۱۲. راز استواری زمین

و وتّد بالصُخور مَیَدانَ أرضه.
جنبش و لرزش زمین را به وسیله سنگ های بزرگ و کوه ها میخکوب و استورا گردانید.

۱۳. ساکن آسمان ها

خلق سبحانه لاسکان سمواته، و عمارة الصفیح الاعلی من ملکوته، خلقا بدیعا من ملائکته.
سپس خداوند سبحان برای سکونت دادن در آسمانهایش، و آباد ساختن پهنه اعلای ملکوتش موجوداتی بی‏نظیر از فرشتگانش را به عرصه هستی آورد.

۱۴.

اوج عظمت خدا در آفرینش انسان

أیها المخلوق السَوی، و المنشاء المرعی فی ظلمات الارحام، و مضاعفات الاستار. بدئت من سلالة من طین، و وضعت فی قرار مکین، الی قدر معلوم و اجل مقسوم. تموز فی بطن أمک جنینا لا تحیر دعاء و لا تسمع نداء. ثم أخرجت من مقرک الی دار لم تشهدها، و لم تعرف سبل منافعها. فمن هداک لاجتراء الغذاء من ثدی أمک! و عرفک عند الحاجة مواضع طلبک و ارادتک!
ای انسانی که از نظر خلقت بی کم و کاست و متناسبی و در زهدان های تاریک و پرده های تو در تو پدید آمده و محافظت می شدی! آفرینش از عصاره گل آغاز شد.

"و لا استطاعت جلابیب سواد الحنادس ‍ أن ترد ما شاع فی السموات من تلالؤ نور القمر.از نشانه های آفرینش خدا، پدید آوردن آسمان های استوار بدون ستون و ایستای بدون تکیه گاه است"و سپس از جایگاه به محیطی که آن را ندیده بودی و راه به دست آوردن منافعش را نمی دانستی بیرون آورده شدی. چه کسی تو را به مکیدن شیر از پستان مادرت هدایت کرد؟ و چه کسی جایگاه های طلب و خواستن را به تو آموخت؟

۱۵. یکتایی در آفرینش

خلق الخلائق علی غیر مثال خلا من غیره، و لم یستعن علی خلقها بأحد من خلقه.
موجودات را بدون نمونه ای که از غیر او صادر شده باشد خلق کرده و در آفریدن آن ها از هیچ یک از مخلوقاتش کمک نگرفت.

۱۶. آفرینش انسان از خاک

أم هذا الذی أنشاه فی ظلمات الارحام، و شغف الاستار؛ نطفة دهاقا، و علقة محاقا، و جنینا و راضعا، و ولیدا و یافعا، ثم منحه قلبا حافظا، و لسانا لافظا، و بصرا لاحظا، لیفهم معتبرا، و یقصر مزدجرا؛ حتی اذا قام اعتداله، و استوی مثالفه، نفر مستکبرا.
آیا این انسان همان کسی نیست که خداوند او را در تاریکی های زهدان و پرده های غلاف مانند آفرید، از نطفه ای که ریخته شد... آن گاه به او دلی حفظ کننده و زبانی گویا و چشمی بینا بخشید تا بفهمد و عبرت گیرد و از زشتکاری ها باز ایستد اما چون قد راست کرد و به نهایت رشد خود رسید، متکبرانه روی برگرداند.

۱۷.

قدرت خدا در آفرینش

فطر الاخلائق بقدرته، و نشر الریاح برحمته.
آفریدگان را با قدرت خود بیافرید و بادها را با رحمت خود به حرکت در آورد.

۱۸. راز آفرینش

لو أراد الله أن یخلق آدم من نور یخطف الابصار ضیاؤه، و یبهر العقول رُواؤه، و طیب یأخذ الانفاس عرفه لفَعل. و لو فعل لظلت له الاعناق خاضعة، و لخفت البلوی فیه علی الملائکه. و لکن الله سبحانه یبتلی خلقه ببعض ما یجهلون أصله، تمییزا بالاختبار لهم، و نفیا للاستکبار عنهم، و ابعادا للخیلاء منهم.
اگر خداوند می خواست که آدم علیه السلام را از نوری بیافریند که روشنایی آن دیده ها را برباید و زیبایی آن عقول آدمیان را خیره سازد و او را چنان معطر نماید که نفس ها را بوی خوش و عطر او بگیرد، آن حضرت را چنین می آفرید و در این صورت گردن ها در مقابل او خم می شدند و آزمایش فرشتگان به وسیله خلقت آن حضرت سبک می گشت، ولی خداوند سبحان مخلوقات خود را با بعضی از امور که اصل آن را نمی دانند  امتحان می نماید، تا میان خوب از بد آنها تمایز دهد و تکبر را از آنان نفی و غرور و خودخواهی را از آنان دور سازد.

۱۹. آفرینش زمین

أنهد جبالها عن سهولها، و أساخ قواعدها فی متون أقطارها و مواضع أنصابها، فأشهق قلالها، و أطال أنشازها، و جعلها للارض عمادا، و أرزها فیها أوتادا، فسکنت علی حرکتها من أن تمید بأهلها، أو تسیخ بحملها او تزول عن مواضعها.
کوه های زمین را از دشت ها و پستی هایش برآمده ساخت و ریشه آن ها را در دل زمین های اطرافشان و جاهایی که برقرار هستند فرو برد.

"تعدیل حرکات زمین عدّلَ حرکاتها بالراسیات من جلامیدها، و ذوات الشناخیب الشُمّ من صَیاخیدها.حرکت زمین را به وسیله صخره های عظیم و قله کوه های بلند و محکم تعدیل کرد"و آن ها را تکیه گاه زمین و میخ ‌های نگهدارنده آن قرار داد. پس، آن گاه زمین در عین متحرک بودن آرام گرفت تا ساکنان خود را در سقوط و اضطراب قرار ندهد، یا آنچه را حمل کرده است فرو نیاندازد، یا آن را از جای خویش جابه جا نکند.

۲۰. توصیف خلق آدم

جمع سبحانه من حَزَن الارض و سهلها، و عذبها و سبخها تریة سنها بالماء حتی خلصت. و لاطها بالبله حتی لزبت فجبل منها صورة ذات أحناء و وصول و أعضاء و فصول أجمدها حتی استمسکت و أصلدها حتی صلصلت لوقت معدود، و أمد معلوم ثم نفخ فیها من روحه فمثلت انسانا ذا اذهان یجیلها، و فکر یتصرف بها... .
سپس خداوند بزرگ، خاکی از قسمت‏های گوناگون زمین، از قسمت‏های سخت و نرم، شور و شیرین، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید، که از آن، اندامی شایسته، و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید.

آن را خشکانید تا محکم شد. خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معیّن و سر انجامی مشخّص، اندام انسان کامل گردید. آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده در آمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد و دارای افکاری که در دیگر موجودات، تصرّف نماید.

۲۱. آفرینش مخلوقات بی نظیر

الذی ابتدع الخلق علی غیر مثال امتثله... و أرانا من ملکوت قدرته، و عجائب ما نطقت به آثار حکمته، و اعتراف الحاجة من الخلق الی آن یقیمها بمساک قوته، مادلنا باضطرار قیام الحجة له علی معرفته.
خداوندی که مخلوقات را پدیدار ساخت بی آن که مثل و مانندی از هر یک از آن ها قبلا وجود داشته و او آن را مثالی قرار داده باشد، خدایی که عظمت و شکوه قدرت خود و شگفتی هایی که نشانه های حکمت او، گویای آن است به ما نشان داد.

"راز استواری زمین و وتّد بالصُخور مَیَدانَ أرضه.جنبش و لرزش زمین را به وسیله سنگ های بزرگ و کوه ها میخکوب و استورا گردانید"و نیز اعتراف همه مخلوقات در مورد احتیاج خود به این که خداوند با قدرت خویش آن ها را نگاه دارد، همه این ها چیزهایی است که ما را از پذیرفتن دلیل هایی استوار پابرجا بر شناخت خداوند ناگزیر می سازد.

۲۲. نابودی دنیا

لیس فناء الدنیا بعد ابتداعها بأعجب من انشائها و اختراعها... و أن الله سبحانه، یعود بعد فناء الدنیا وحده لا شیء معه.
نابودی دنیا، پس از آفریدن آن زیاد شگفتی آورتر از آفریدن و ایجاد آن نیست. و خداوند سبحان، پس از نابودی جهان تنها باقی می ماند و چیزی با او نیست.

۲۳. بخشش خدا

جعل لکم اسماعا لتعی ما عناها، و أبصارا لتجلو عن عشاها.
خداوند به شما دو گوش داد تا آن چه را به آن ها مربوط می شود دریافت کنند و دو چشم داد تا از نابینایی به در آیند.

۲۴.

عجب از این آدم!

اعجبوا لهذا الانسان ینظر بشحم، و یتکلم بلحم، و یسمع بعظم، و یتنفّس من خَرم!
از این انسان تعجب کنید و پند بگیرید! با پیه نگاه می کند، با گوشت حرف می زند، با استخوان می شنود و از شکافی (بینی) نفس می کشد!

 

منابع خبر

اخبار مرتبط