هراس مرضیه شاه بزاز
به گنجینه ی تو
کاشفان را گذری نیفتاد
چرا که بر ریگزار بوته های لگد شده،
نقب دشوار بود
هر چند که گنجینه سرشار
. . . . .
" به گنجینه ی تو کاشفان را گذری نیفتاد چرا که بر ریگزار بوته های لگد شده، نقب دشوار بود هر چند که گنجینه سرشار ". . .
هراس را با نان تو
بر سفره ای فاخر نشاندند
با شربتی گوارا، در شیشه های عمر
هراس فربه شد
و در دستهای جوان تو گرسنگی طغیان کرد
و افسوس که همسفرانت
با چشم خانه ی خالی
انگار که بر چوبه های اثیری دست می سایند
در سرگیجه ی تریاک
وغبارهوایی مسموم
به تماشای پیکره ای که از جنبش باز می ایستد
می رویم که صدایشان کنیم
رساتر از های و هوی تفنگ بازی پسربچه ها
شاید که در دشواری گردش روزمره شان
در پارکهای خمار زمستانه
همسفران
دمی ره توشه ی ناچیزشان را بر زمین افکنند
بسوی تپه دوند، با گامهای مشتاق
دستی بر شانه شان نهیم
تا با چشمانی دگربین
آینه و دره را باز نگرند
باشد که در پژواک آهشان
هراس را به چهارمیخ کشیم
بر چوبه ی مقدس آخرین صلیب.
ژانویه ۲۰۱۳، یوفالا
divanpress.com
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران