وجدان شاعر و هنرمند متعهد / شهریار سلامتی‌

وجدان شاعر و هنرمند متعهد / شهریار سلامتی‌
خبرنت
خبرنت - ۲۶ آذر ۱۳۹۰



سوگند

به قلم

همواره

در این فکر بودم که چرا از بین شاعران و هنرمندان و نویسندگان و فیلم سازان و

کارگردانان عالم عده ای محبوب مردم و منفور حکومت ها و عده ای منفور مردم و محبوب

حکومت ها می شوند؟چه می شود که یک شاعر یا هنرمند یا نویسنده یا کارگردان با آنکه

می تواند اثری خلق کند مطابق با خواسته های حکومت ها و زندگی آرام و بی دردسر و

راحتی برای خود فراهم کند این کار را نمی کند و به جای آسایش و راحتی، داغ و درفش و

شکنجه و زندان را به جان می خرد؟

جواب پرسش هایم را در یک کلمه یافتم:تعهد.در واقع

تعهد ادبی و هنری ندایی است که از درون شاعر و هنرمند می آید و این ندا برای هنرمند

و شاعر تکلیف می آورد.آن تکلیف چیست؟دفاع از توده مردم در برابر مستبدان و زیاده

خواهان.دفاع از خلق محروم در برابر مثلث زر و زور و تزویر.دفاع از ستمدیده ها در

برابر ستمگران.هنرمند و نویسنده و شاعر متعهد با اسلحه قلم به جنگ استبداد می رود و

استبدادیان را به مبارزه می طلبد.جریان سازی می کند.تولید فکر و اندیشه می کند.از

زشتی شب و شب پرستان می گوید و زیبایی روشنایی را به تصویر می کشد.بزرگترین نهضت ها

و جنبش های تاریخ ابتدا از قلم به وجود آمدند و اگر تاثیر قلم نبود این جنبش ها هم

نمی بود.در تمام دنیا همین بوده و در سرزمین ما هم همین است.انقلاب مشروطه را قلم

به وجود آورد و اگر قلم نبود انقلاب مشروطه ای هم نمی بود.در اوج انقلاب مشروطه

همان زمان که دلاورمردان غیرتمند تبریزی با اسلحه تفنگ به جنگ استبداد و استبدادیان

رفته بودند دلاورمردان غیرتمند دیگری بودند در این مرز و بوم که با اسلحه قلم

دوشادوش با برادران تبریزی خود با استبداد و استبدادیان و نوکران استعمار مبارزه می

کردند.در نهضت ملی شدن صنعت نفت همان زمان که نبرد بین جبهه مستبدان و آزادیخواهان

و نبرد جبهه مزدوران استعمار و طرفداران استقلال ایران و نبرد جبهه وطن دوست ها و

وطن فروش ها جریان داشت نویسنگان و هنرمندان و شاعران ناگزیر بودندیکی از این دو را

انتخاب کنند.آنان که جبهه اول را انتخاب کردند هنرمندان و نویسندگان و شاعران متعهد

نام گرفتند و آنان که جبهه دوم را انتخاب کردند هنرمند و نویسنده و شاعر

درباری.هنرمند و شاعر و نویسنده متعهد همه جا هست.در کاشان در حمام فین مراسم رگ

زنی امیرکبیر را شهادت می دهد.در تهران خفه کردن صور اسرافیل و دار زدن ملک

المتکلمین در باغ محمد علی شاه را شهادت می دهد.در تبریز مراسم اعدام ثقة الاسلام

به دست قوای روس و کشته شدن شیخ محمد خیابانی را شهادت می دهد.در بوشهر حماسه های

دلیران و شیران تنگستان را شهادت می دهد.کودتای ۲۸مرداد و خیانت اراذل و اوباشی که

ایرانی بودند اما ایراندوست نبودند و وطن فروش بودند و کشور خود را به دلارهای

آمریکایی فروختند شهادت می دهد.در احمدآباد تنهایی و انزوای پیرمردی که تنها جرمش

این بود که استقلال و آبادانی ایران و سربلندی مردم ایران را می خواست و با کودتای

چاقو کش ها و قمه به دست ها سرنگون شد را شهادت می دهد.مراسم تیرباران دکتر فاطمی و

این که او تا آخرین لحظه سربلند ایستاد همچو سرو و تقاضای بخشش برای نجات جانش نکرد

را شهادت می دهد.پرپر شدن لاله های غرق در خون وطن در جنگ را شهادت می دهد.هر آنچه

که اتفاق افتاده و می افتد را شهادت می دهد.هنرمند و شاعر متعهد هنرمند و شاعری است

که در مبارزه ی بین مردم با مستبدان جانب مردم را می گیرد و در مقابل مستبدان می

ایستد و آن که غیر آن کند و جانب مستبدان را گیرد می شود هنرمند و شاعر

درباری.هنرمند و شاعر متعهد همواره همواره آن شعر معروف ناصرخسرو خطاب به سلطان

محمود غزنوی را به یاد دارد.آنجا که در جواب سلطان خونخوار که از او انتظار مدح و

ستایش داشت گفت

:

من

آنم که به پای خوکان نریزم مر این قیمتی لفظ دری را

وجدان

شاعر و هنرمند متعهد به او اجازه نمی دهد چاپلوسی ارباب قدرت کند.((آزادی هنرمند در

درک تکلیف اوست نه در نفی و طرد التزام به همه چیز و البته التزام باید از درون ذات

به بیرون جوشد.نه آنکه از بیرون سایه بر وجود هنرمند بیندازد.در اینجا تعهد همان

قدر بی معنا می شود که اجبار.یعنی همان طور که هنرمند را نمی توان مجبور کرد خود او

نیز نمی تواند از تعهد درونی خویش بگریزد و هر تعهدی خواه ناخواه ملازم با تکلیفی

است متناسب آن و به این اعتبار هیچ اثر هنری نمی توان یافت که صبغه سیاسی نداشته

باشد.))هنرمند و شاعر و نویسنده متعهد هیچ گاه اجازه نمی دهد اثرش توسط ارباب قدرت

کانالیزه شود و سمت و سو گیرد.بلکه فکر مستقل خود را در تمام آثارش نشان می

دهد.((آثار هنری هنرمند متعهد نتیجه عملی و خروجی داشته های هنری اوست که ضمن

امتزاج با باور های او خلق می شود.هنرمند متعهد را نمی توان به خلق اثری که بدان

تعهد ندارد ملتزم دانست))نویسنده و شاعر و هنرمند متعهد آیینه زمان و مکان خود است

.

او تعهد دارد و بر مبنای این تعهد احساس تکلیف می کند که حوادث سیاسی_اجتماعی زمان

خود را آن گونه که هست روایت کند.حال آنکه نویسنده و شاعر و هنرمند درباری حوادث

زمان و مکان

خود را آن گونه که هست روایت نمی کند.آن را آن طور روایت می کند که اربابان قدرت می

خواهند. نویسنده و هنرمند و شاعر

درباری همچون عروسک خیمه شب بازی است در دست ارباب قدرت.می نویسد و خلق می کند آن

گونه که ارباب قدرت می

خواهد،حتی اگر او به آن چه مینویسد یا خلق می کند اعتقادی نداشته باشد.او مزدوری

خودفروخته و چاپلوس مستبدان است

.

این

را نیز باید گفت که مبارزه نویسنده و هنرمند و شاعر متعهد تنها با زورمندان مستبد

که بر مسند قدرت نشستند نیست.او در همان

حال که برای رسیدن به آزادی و عدالت تلاش می کند در همان حال با خرافات و جهل مردم

هم مبارزه می کند

 

 

منابع خبر

اخبار مرتبط