انفجار بزرگ در همین نزدیکی است... فاجعه‌ی فقر، فاجعه‌ی مدیریت نادرست اقتصادی و فاجعه‌ی بی تدبیری در توزیع نامناسب امکانات و ثروت

انفجار بزرگ در همین نزدیکی است... فاجعه‌ی فقر، فاجعه‌ی مدیریت نادرست اقتصادی و فاجعه‌ی بی تدبیری در توزیع نامناسب امکانات و ثروت
اخبار روز
اخبار روز - ۱۸ تیر ۱۳۹۳


خسرو صادقی بروجنی: جوانی ٣۶ ساله در اعتراض به فقر واختناق از پل عابر پیاده‌ای در میدان هفت تیر بالا رفت و قصد داشت خود را به پایین پرتاب کند که پس از ساعتی با حضور نیروهای آتش نشانی، اورژانش و نیروی انتظامی و همچنین ازدحام مردم از تصمیم خود منصرف و به نیروی انتظامی تحویل داده شد.
هوشنگ گلشیری در داستان کوتاه «انفجار بزرگ» از قول شخصیت اصلی داستان روایت می‌کند که قرار است رأس ساعت ۵ بعد از ظهر دو نفر در میدان ونک برقصند. این واقعه در جامعه‌ای که در «بحران شادی» به سر می برد و طبق آمارهای جهانی جزو یکی از ناشادترین کشورهای جهان است، واقعه‌ای غیرمترقبه در حد و حدود همان انفجار بزرگ است.
اما وقتی صبح روز سه شنبه همکاری نفس نفس زنان وارد شده و با چهره‌ای سراسیمه از اقدام جوانی برای خودکشی به دلیل فقر و دروغ و اختناق در میدان هفت تیر خبر می دهد، تقریبا هیچ کس نیست که این خبر را باور نکند یا به راست گویی ایشان سر سوزنی شک کند. کسی که انگیزه‌های خودکشی خود را که نه فردی بلکه عمومی و اجتماعی است بر پارچه‌ای می نویسد و بر گردنش آویزان می‌کند، بی شک آگاهانه از قصد خود و بازتابی که دارد و تلنگری که به جامعه‌ی پیرامونی‌اش می‌زند آگاه است. انگیزه‌هایی که همچون همان پارچه نویس بر گردن او و بسیاری از هم‌نسلانش سنگینی می‌کند. ممکن است این اقدام به کاری تبلیغاتی و خودنمایی و ...

"هوشنگ گلشیری در داستان کوتاه «انفجار بزرگ» از قول شخصیت اصلی داستان روایت می‌کند که قرار است رأس ساعت ۵ بعد از ظهر دو نفر در میدان ونک برقصند"تعبیر شود اما تبلیغ چه چیزی و با چه هدفی؟! این فرد در پایان نجات یافت و به نیروهای انتظامی که وظیفه نظم بخشیدن به فضای اجتماعی شهری را دارند تحویل داده شد اما شاید این جوان از ابتدا هم قصد خودکشی نداشت و تنها هدفش تلنگری به جامعه بود. تلنگری به حکمرانی و تلنگری به مدیریت کلان اقتصادی. اما این تلنگرها کم نیستند که اگر جدی گرفته شوند شاید گامی مثبت‌تر برداشته شود.
همین چند ماه گذشته نیز دو کارگر زن در خیابان جمهوری در حلقه‌های آتش سوختند تا این تلنگر بر کارفرمایان و با عنوان آبرومندانه‌تر، به اهالی کسب و کار زده شود تا محیط امن‌تر و سالم‌تری را برای نیروی کار خود ایجاد کنند، تلنگری نیز به مدیریت آتش نشانی زده شد تا خود را آماده‌تر و به روز تر کنند تا سر بزنگاه‌های حادثه از باز نشدن به موقع ابزارآلات خود شوکه نشوند تا سوختن دو کارگر زن و تلاش های بی فرجامشان برای تلاش جان را بنگرند و کاری از دستشان بر نیاید.
انفجار بزرگ در همین نزدیکی است، در همسایگی ما، انفجاری که گاه خاموش است و گاه با یک تلنگر خود را نشان می دهد، تلنگری که گاه فاجعه می آفریند و گاه فیصله می یابد!، تلنگری که اگر فاجعه نیز نیافریند از جنس و از آن فاجعه برخاسته است؛ فاجعه‌ی فقر، فاجعه‌ی مدیریت نادرست اقتصادی و فاجعه‌ی بی تدبیری در توزیع نامناسب امکانات و ثروت.  

عکس: خبرگزاری دانشجویان ایران

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منابع خبر

اخبار مرتبط