پشت پردۀ توافق ۲۵ ساله ایران و چین؛ آیا این توافق اجرائی خواهد شد؟
پشت پردۀ توافق ۲۵ ساله ایران و چین؛ آیا این توافق اجرائی خواهد شد؟
- شهیر شهید ثالث
- روزنامهنگار و تحلیلگر
منبع تصویر،
IRNA
سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین پس از ماهها بحث و گمانهزنی بالاخره روز ۷ فروردین سال ۱۴۰۰ امضاء شد. چند سئوال ممکن است بلافاصله در ذهن نقش ببندد. آیا موضع قاطع و آشتیناپذیر آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، در خصوص گذاشتن پیش شرط برای بازگشت به توافق هسته ای (برجام)، یعنی برداشته شدن همه تحریمها از سوی آمریکا پیش از آنکه ایران فرآیند بازگشت را آغاز کند، به پشتگرمی این توافق با چین بوده است؟ آیا چین با امضاء این توافق می خواهد علنا قدرت آمریکا را در صحنه جهانی به چالش بطلبد؟ اصلا آیا این توافق اجرائی خواهد شد؟ لازم به ذکر است که این سند یک توافق راهبردی است و "قراردادی" که برای طرفین لازمالاجرا باشد نیست.
در حالی که پاسخ به سئوال اول را ممکن است هرگز نتوانیم با قطعیت پیدا کنیم اما در مورد دو سئوال دیگر میتوان شرایط را تحلیل و نتیجهگیری کرد.
ابتدا این توافق را در قاب یک تصویر بزرگتر ببینیم.
"در حالی که پاسخ به سئوال اول را ممکن است هرگز نتوانیم با قطعیت پیدا کنیم اما در مورد دو سئوال دیگر میتوان شرایط را تحلیل و نتیجهگیری کرد"
درگیری آمریکا با چین در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ رو به اوج نهاد. تقابل دو حکومت در دریای جنوبی چین که حکومت چین ادعای مالکیت بخش بزرگی از آن را دارد تا آنجا تشدید شد که آمریکا در پاسخ به مانورهای نظامی چین در آن منطقه، برای اولین بار بعد از سالها، دو گروه ضربت به رهبری دو ناو هواپیمابر نیمیتس و رونالد ریگان را به دریای جنوبی چین فرستاد و دست به چندین مانور نظامی زد. در مقطعی، با حضوری "غیرمعمول"، ۳ ناو از ۱۱ ناو اتمی آمریکا در این منطقه به سر میبردند. چین در این ادعای دریائی خود با کشورهای اندونزی، مالزی، فیلیپین، تایوان و ویتنام درگیر است.
- دولت ایران: چین مایل به انتشار متن سند همکاری ۲۵ ساله نیست
- سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین امضا شد
- امضای سند همکاری ایران و چین؛ واکنش کاربران شبکههای اجتماعی
- از توافق ۲۵ ساله ایران و چین چه درز کرده؟
- سند همکاری ایران و چین؛ 'حکمتآمیز' یا 'قرارداد ترکمنچای'
- چین در ایران در پی چیست؟
حساسیت این حوزه در این است که بیش از ۳ هزار میلیارد دلار در سال تجارت دریائی و ۴۰ درصد تجارت گاز طبیعی مایع شده جهان از این ناحیه عبور میکند و تخمین زده میشود که ۱۱ میلیارد بشکه نفت و ۱۹۰ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی در دل این آبها جای گرفته است.
شاید مهمتر از همه برای چین با جمعیت ۱.۴ میلیارد نفر، موضوع غذاست که این حوزه دریائی منبع تامین غذای صدها میلیون نفر است.
درگیری دو کشور بر سر هنگکنگ نیز بالا گرفت و نهایتا دونالد ترامپ انواع تحریمها و مجازاتهای اقتصادی را به شکل وضع تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی بر آن کشور اعمال کرد. چین دست به اقدامات تلافی جویانه زد به نحوی که بازار بورس آمریکا را تحت تاثیر قرار داد.
در سال ۱۹۹۷ هنگکنگ بعد از ۱۵۶ سال بار دیگر تحت حاکمیت چین قرار گرفت. هنگام انتقال هنگکنگ از حاکمیت بریتانیا به چین، قرار بود تا ۵۰ سال هنگکنگ از "میزان بالائی از خودمختاری" برخوردار باشد.
"در مقطعی، با حضوری "غیرمعمول"، ۳ ناو از ۱۱ ناو اتمی آمریکا در این منطقه به سر میبردند"اما با تصویب قانون امنیت ملی در ژوئن ۲۰۲۰ در کنگره ملی خلق چین، حکومت چین اجازه پیدا کرد که با ساکنان هنگکنگ بر اساس تلاش برای براندازی، جدایی طلبی و همکاری با بیگانه و دول خارجی برخورد امنیتی کند. این مسئله اعتراض شدید غرب را که روابط تجاری گستردهای با هنگکنگ به عنوان یک کلان شهر آزاد دارد، در پی داشت.
منبع تصویر،
Getty Images
اما در پس این درگیریها به نظر میرسید که آنچه دولت ترامپ را نگران کرده این است که چین میخواهد از تضعیف موقعیت آمریکا بر اثر عدم موفقیت آن کشور در مهار همهجاگیری کرونا، منزوی شدن آمریکا در صحنه بینالمللی، نزاع قدرت در داخل آمریکا با نزدیک شدن انتخابات، بروز امواج نارضایتیهای عمومی به شکل تظاهرات در آمریکا، بهره برداری کند.
در ژوئیه ۲۰۲۰ رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی وقت آمریکا در یک سخنرانی گفت که چین به رهبری آقای شی جین پینگ از موقعیت بوجود آمده بر اثر "بحران کرونا" سوء استفاده کرده و میخواهد "جای ایالات متحده را به عنوان قدرت برتر جهان بگیرد". در اظهار نظری که شاید از دهه هشتاد میلادی شبیه آن از هیچ سیاستمدار آمریکائی شنیده نشده بود، مایک پومپئو، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، علنا از تغییر نظام سیاسی چین سخن رانده و گفت: "اگر جهان آزاد چین کمونیستی را تغییر ندهد، چین ما را تغییر خواهد داد".
این نگرش در دوران جو بایدن تغییر چندانی نکرد. رئیس جمهور جدید آمریکا "رقابت فزاینده با چین" را چالش اصلی که ایالات متحده با آن روبروست بر شمرد. این نگاه در سند ۲۴ صفحه ای سیاست امنیت ملی دولت بایدن به این شکل منعکس شده که چین "تنها رقیبی [برای آمریکا] است که بطور بالقوه این قابلیت را دارد که با ترکیب نمودن قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و تکنولوژی خود، یک چالش مستمر را بر سیستم باز، [آزاد] و با ثبات بینالمللی اعمال کند".
بسیاری از صاحب نظران آمریکائی نه تنها انگیزه اقتصادی بلکه انگیزه ژئوپلیتیک و توسعه نفوذ را محرک طرح بلندپروازانه راه ابریشم جدید چین میبینند. طرح مزبور شامل سرمایهگذاری ۱۳۰۰ میلیارد دلاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۶۰ کشور جهان و توسعهٔ دو مسیر تجاری خاکی و دریائی برای متصل کردن ۶۰ درصد جمعیت جهان است.
"چین در این ادعای دریائی خود با کشورهای اندونزی، مالزی، فیلیپین، تایوان و ویتنام درگیر است"
در دل این تصویر کلی است که ناگهان توافق راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین ظاهر میشود.
برخی گزارشها حاکی است که حجم این قرارداد در حدود ۴۰۰ میلیارد دلار است. گزارش های متعددی که در این زمینه منتشر شده همگی بر همکاری و سرمایهگذاری و اجرای پروژههای امنیتی، دفاعی، فرهنگی، کشاورزی، اقتصادی، علمی، جهانگردی، نفت و انرژی، زیرساختهای مخابراتی و فناوری ارتباطات، تجارت، بهداشت و سلامت تکیه کردهاند. در عوض ایران تخفیفهای ویژه برای فروش نفت به چین قائل میشود که طبق بعضی گزارشها تا ۳۲ درصد (حدود یک سوم قیمت) نسبت به قیمتهای پایه جهانی عنوان شده است. در عین حال چین دو سال برای پرداخت هر خرید نفت وقت دارد .
حال اگر این توافق اجرائی شود معنایش این است که اولا چین تصمیم گرفته که تحریمهای آمریکا علیه ایران را نادیده بگیرد و این سیاست جدیدی است. چرا جدید؟
فراموش نکنیم که پس از اعمال تحریمهای یک جانبه آمریکا توسط ترامپ، خودروسازان چینی از ایران خارج شدند و ۱۴ مهر ۱۳۹۸ ایران رسما اعلام کرد شرکت ملی نفت چین (سیانپیسی) از طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی کنارهگیری کرده است. پیشتر شرکت چینی اعلام کرده بود به دلیل تحریمها از سرمایهگذاری در پارس جنوبی منصرف شده است.
ثانیا و مهمتر اینکه، یک قرارداد ۲۵ ساله با ایران و کمک به حکومتی که یکی از خصمانهترین روابط را با آمریکا دارد، شباهتی به درگیریهای مقطعی ندارد. این شاید بزرگترین چالش در برابر قدرت آمریکا در سطح بینالمللی توسط چین، از بعد از جنگ ویتنام در سال ۱۹۷۵ به شمار میرود.
"شاید مهمتر از همه برای چین با جمعیت ۱.۴ میلیارد نفر، موضوع غذاست که این حوزه دریائی منبع تامین غذای صدها میلیون نفر است"چنین چالشی از سوی هیچ کشوری از زمان پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابقه نداشته است. عملیاتی شدن این توافق تحت شرایط موجود یعنی چین به دنبال تثبیت حکومتی است که علنا در چندین جبهه با آمریکا درگیر است و این درگیری را یک هدف استراتژیک میداند. اگر این فرض درست باشد، با توجه به نظام برنامهریزی شده چین، میتوان گفت که حکومت چین قاعدتا باید خود را برای یک دوران پرتنش با آمریکا آماده کرده باشد.
اما فرضیه دیگر میتواند این باشد که چین و آمریکا علیرغم رقابت، به شدت به یکدیگر وابستهاند و ورود آنان به یک دوران پرتنش منطقی به نظر نمیرسد هر چند که سیاست "رقابت و همکاری" ادامه داشته باشد. کشوری که بزرگترین واردات را به آمریکا دارد، چین است.
چین سومین وارد کننده کالا و خدمات (بعد از کانادا و مکزیک) از آمریکاست. از سوی چین، بزرگترین وارد کننده کالا و خدماتش آمریکاست (بدون احتساب اتحادیه اروپا)، و آمریکا مقام چهارم را (بعد از کره جنوبی، ژاپن و تایوان) در خصوص صادرات به چین در اختیار دارد. علاوه بر این آمریکا بیش از هزار میلیارد دلار به چین بدهی دارد که از این نظر بعد از ژاپن در مکان دوم طلبکاران آمریکا قرار دارد. با توجه به این سطح و حجم در هم تنیدگی و وابستگی متقابل دو کشور، ورود چین به یک تقابل جدی با آمریکا غیرمحتمل به نظر میرسد.
از طرفی چین میزان جدی بودن تحریمهای آمریکائی را در جریان تحریمهای مربوط به هنککنگ بطور دست اول تجربه کرده است.
"درگیری دو کشور بر سر هنگکنگ نیز بالا گرفت و نهایتا دونالد ترامپ انواع تحریمها و مجازاتهای اقتصادی را به شکل وضع تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی بر آن کشور اعمال کرد"داستان خانم "کَری لَم" فرماندار هنککنگ که از سوی حکومت چین به این مقام منسوب شده و مورد تحریم آمریکاست شنیدنی است. طبق گفته خود خانم "لم" وی نمیتواند در هیچ بانکی حساب شخصی باز کند و لذا حقوقش را بطور نقدی دریافت می کند. او چندی پیش گفت که در منزلش انبوهی پول نقد دارد و همه خریدهایش را با پول نقد انجام میدهد.
به این ترتیب اگر چین قصد رویاروئی با آمریکا را ندارد انگیزهاش برای امضاء چنین توافقی با ایران چه میتواند باشد؟
چهار فرضیه ممکن است جواب به این سئوال باشد.
اول اینکه هدف دراز مدت چین آن است که ایران را به عنوان یک متحد استراتژیک در طرح جاده ابریشم جدید در مجموعه کشورهای مورد نظر خود قرار دهد تا زمانی که امکان همکاریهای گسترده فرا رسید توافق ۲۵ ساله را فعال کند.
صرف امضاء توافق باعث مجازات های آمریکا نمیشود.
دوم، هدف کوتاه مدت و سیاسی چین، همانطور که در ابتدای این یاداشت به آن اشاره شد، می تواند این باشد که به رهبری ایران اعتماد به نفس لازم را بدهد که در مقابل آمریکا بایستد و دولت بایدن را مجبور کند که به خواسته آقای خامنهای تن در داده و نهایتا برجام زنده شود. چین سخت بر احیای برجام اصرار میورزد چرا که ادامه تحریمهای آمریکا معامله با ایران را برای چین مشکل کرده است. با این حال، منطقا تا رفع تحریمهای آمریکا نباید انتظار اجرائی شدن توافق را داشت.
سوم، چین به دنبال تجارت سودآور از یکسو و دسترسی به منابع نفت ایران از سوی دیگر است .
"چین دست به اقدامات تلافی جویانه زد به نحوی که بازار بورس آمریکا را تحت تاثیر قرار داد"دعوای تمام نشدنی ایران و آمریکا فرصت طلائی در اختیار چین گذاشته که میتواند از آن بهره برده و برای سالیان طولانی هم از سرمایه گذاریهایش بهره ببرد و هم به نفت ارزان و با تخفیف بالای ایران دسترسی پیدا کند. طبیعی است که این کار از سوی چین با احتیاط انجام خواهد شد چون هر سرمایهگذاری دراز مدتی، با توجه به تجربه دوران دونالد ترامپ، میتواند ناگهان با خطر مواجه شده، متوقف و دستخوش مشکل شود.
چهارم، هدف مهم و کوتاه مدت دیگر چین میتواند بازی با کارت ایران در برابر آمریکا برای کاهش درگیری بر سر دریای جنوبی چین و هنککنگ، و کاهش تحریمها و مجازاتهائی باشد که در زمان ترامپ بر چین اعمال شد.

اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران