وقتی که گذر میکند از کوچه ، بهار است در غیبت وی کوچه ی ما ، تیره و تار است وقتی که زمستان همه جا برف نشسته دلگرمی این کوچه به آن تازه نگار است
وقتی که گذر میکند از کوچه ، بهار است
در غیبت وی کوچه ی ما ، تیره وتار است
وقتی که زمستان همه جا برف نشسته
دلگرمی این کوچه به آن تازه نگار است
گه شوخ و گهی شنگ و گهی ظالم و لجباز
با این همه محبوب همین شهر ودیار است
هرچند که در قامت او نقص نباشد
کردار وی امّا ، همه سرشار وقار است!
او شعر ِ بلندی است نه یک قطعه رباعی؛
این شعر روان یکسره خالی ز شعار است
گر آینه را بشکند از او گله یی نیست
چشمان ِ وی آیینه ی بی گرد و غبار است!
مجموعه یی از خوبی و مهر است و محبّت
خود بودن او موجب آرام وقرار است
ای کاش بدانید که با اینهمه خوبی
اوهمسر ِ یک شاعر ِ بی پول و ندار است!
****************
*این بانو در چهل و پنج سال گذشته همواره یار و یاور این شاعر ِ بی پول و ندار بوده است
بیست وپنچم مارس ۲۰۱۶
بهمن پارسا
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران