نقش رضاشاه در تشکیل ارتش نوین ایران

نقش رضاشاه در تشکیل ارتش نوین ایران
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۱ اسفند ۱۴۰۰

اولین اقدام رضاشاه در راستای تشکیل ارتش واحد و مدرن، ادغام تمام نیروهای نظامی همچون بریگاد مرکزی قزاق و ژاندارمری بود.

به گزارش خبرگزاری مهر، در حالی گفته می‌شود که ارتش نوین ایران توسط رضاشاه تاسیس شد که این ارتش در شهریور ۱۳۲۰ و در برهه اشغال ایران مقابل قوای متجاوز چند ساعت نیز مقاومت نکرد و ایران را در چند ساعت تقدیم اشغالگران کرد!

از ابتدای حیات رژیم پهلوی در سال ۱۳۰۴ روشن بود که امور نظامی نخستین اولویت رضاشاه است و همچنان در اولویت باقی خواهد ماند. وی بلافاصله پس از به دست گرفتن قدرت، طرح‌هایش را برای پی افکندن ارتش نوین آغاز کرد.

رضاشاه پس از به قدرت رسیدن کوشید هر چه سریع‌تر ارتش خود را به وسایل مدرن تجهیز کند. اگرچه تلاش‌های بسیاری شد، اما چگونگی تجهیز نیروهای نظامی به سلاح‌های سنگینِ مدرن شواهدی از کاستی‌های اساسی در معماری ارتش نوین را نشان می‌دهد. تجهیز ارتش به سلاح‌های سنگین در بخش‌های زمینی، دریایی و هوایی وابسته به کشورهای خارجی بود و در لحظه حساسی مانند جنگ جهانی دوم، بسیاری از این سلاح‌ها به ایران تحویل داده نشد. از صفت شتاب‌زده می‌توان برای تجهیز ارتش به سلاح‌های سنگین و بی‌توجهی به وضعیت روحی ارتش استفاده کرد که در سال‌های آخر حکومت پهلوی اول بیشتر نمایان شد.

"وی بلافاصله پس از به دست گرفتن قدرت، طرح‌هایش را برای پی افکندن ارتش نوین آغاز کرد.رضاشاه پس از به قدرت رسیدن کوشید هر چه سریع‌تر ارتش خود را به وسایل مدرن تجهیز کند"ارتش رضاشاه به واسطه شخص‌محوری از روحیه مناسب و ابتکار عمل برخوردار نبود و در نهایت سلاح‌های سنگین مدرن تحول عظیمی در ارتش برای دفاع از تمامیت ارضی ایجاد نکرد. [۱]

اولین اقدام رضاشاه در راستای تشکیل ارتش واحد و مدرن، ادغام تمام نیروهای نظامی همچون بریگاد مرکزی قزاق و ژاندارمری بود. وی علاوه بر آنکه کنترل آن نیروها را از دست روس‌ها خارج کرد، پلیس جنوب را نیز منحل نمود. بدین ترتیب و «با اصرار و تلاش‌های رضاخان بریگارد

قزاق
ایرانی، پلیس جنوب، ژاندارمری و سایر واحدهای نظامی در نیروهای مسلح واحدی متحد شدند». [۲] در گام بعدی، آموزش نیروهای نظامی در دستور کار رضاشاه قرار گرفت و دانشکده افسری در همین راستا تشکیل شد.

علاوه بر این، در سال ۱۳۰۵ نیز با تأیید مجلس گروهی از افسران ایرانی برای گذراندن دوره‌های آموزشی به مدارس نظامی اروپای غربی و به ویژه فرانسه فرستاده شدند. در سال ۱۳۰۹ ارتش ایران بیش از ۱۰۰ هزار نفر برآورد می‌شد که حدود ۲۰ هزار نفر ژاندارم و بقیه افراد نیروهای عادی بودند». [۳] رضاخان، برای ساختن ارتشی بزرگ، از منابع قدرت به خوبی استفاده کرد و بودجه کلانی نیز به آن اختصاص داد که «در آغاز بودجه آن از محل مالیات‌ها و درآمد خالصجات تأمین می‌شد و به طور متوسط حدود ثلت کل بودجه کشور را تشکیل می‌داد». [۴] با تکمیل فرایند تأسیس ارتش مدرن، رضاشاه توانست یکی از اهداف و آرزوهای بزرگ خود و بسیاری از کسانی که سودای ارتشی بومی جهت مقابله با دشمنان را داشتند، تحقق ببحشد؛ اما به زودی مشخص شد که این نهاد تنها در راستای افزایش قدرت شاه و متمرکز کردن آن است نه نیرویی جهت حفاظت از تمامیت ارضی و مرزی کشور.

روزهای آغازین شهریور ۱۳۲۰ ش بود که نیروهای متفقین برای حمایت از اتحاد جماهیر شوروی در برابر آلمان هیتلری به مرزهای ایران حمله کردند. به معنای دقیق کلمه روز ۳ شهریورماه بود که ایران توسط نیروهای متفق مورد هجوم قرار گرفت و اشغال شد.

"اگرچه تلاش‌های بسیاری شد، اما چگونگی تجهیز نیروهای نظامی به سلاح‌های سنگینِ مدرن شواهدی از کاستی‌های اساسی در معماری ارتش نوین را نشان می‌دهد"شمال کشور توسط روس‌ها به اشغال درآمد و قوای انگلستان از جنوب کشورمان را مورد تاخت و تاز قرار دادند. در این حمله که برای حمایت لجستیکی و پشتیبانی نظامی از مسکو صورت می‌گرفت حاکمیت ایران به‌رغم در پیش گرفتن راهبرد بی‌طرفی از سوی آن در جنگ و سیاست صبر و انتظار رضاشاه برای مشخص شدن پیروز جنگ، نقض شد. بااین‌حال ارتش مدرنی که رضاشاه ادعای آن را داشت و جدیدترین جنگ‌افزارها و تسلیحات را برای تجهیز آن از کشورهای مختلف خریداری کرده بود، در برابر تجاوز متفقین واکنش چندان جدی از خود نشان نداد و در نهایت متلاشی شد. [۵]

نکته جالب این است که حتی بسیاری از نزدیکان رضاشاه و سران نظامی کشور نیز به میزان قدرت ارتش مدرن رضاشاهی پی برده بودند. می‌گویند روزی رضاشاه از سرلشکر جهانبانی، که از سران نظامی کشور و به نوعی اولین رئیس ستاد ارتش کشور بود، پرسید: نیروهای نظامی ما در مقابل قدرت‌های جهانی چقدر توان مقابله و رویارویی را دارند و تا چه حد می‌توانند در مقابل آنها مقاومت کنند؟ سرلشکر جهانبانی در واکنشی تأمل‌برانگیز گفت: به محض اینکه نیروهای خارجی حمله کنند، ارتش ایران از هم فرو خواهد پاشید و قشون ایران از بین خواهد رفت.

رضاشاه نیز، که از این نظر سرلشکر جهانبانی عصبانی شده بود، دستور داد وی را برکنار و از ارتش اخراج کنند. [۶]

سرتیپ حسین یکرنگیان، که او نیز از افسران بلندپایه ارتش در آن مقطع تاریخی است، گفته است به‌رغم همه سروصداها واحدهای ارتش چندان تجهیز نبودند؛ برای مثال، به‌رغم وجود ۱۶ لشکر و ۲۰ هواپیما در شمال کشور، برای هر سرباز حداکثر ۱۰۰ فشنگ موجود بود یا حتی در استانی مثل اردبیل، هر سرباز تنها ۳۶ فشنگ برای خرج کردن داشت و مسلسل‌ها نیز تنها برای نیم ساعت تیرندازی، فشنگ داشتند. لشکرها حتی برای یک هفته نیز خوار و بار و پشتوانه غذایی نداشتند و روزانه انبار غله دریافت می‌کردند. همین امر سبب شده بود که لشکر اردبیل در روز دوم جنگ، یعنی ۴ شهریورماه، به دستور فرمانده لشکر، انبار غله شهر را تصرف کند و موجودی آن را بردارد. از نظر این فرمانده نظامی ارشد، سازمان لشکرها حتی برای زمان صلح نیز به صورت مناسبی سازمان‌دهی نشده بود و به جای آنکه لشکرهای مرزی کشور تقویت شوند، لشکرهای مرکز کشور تقویت و تسلیح می‌شدند؛ برای مثال درحالی‌که لشکر یک و دو مرکز به انواع تسلیحات همانند توپ‌های ضدتانک، مسلسل ضدهوایی و خمپاره‌انداز تجهیز شده بودند، لشکر سوم تبریز و لشکر چهارم ارومیه اصلاً نمی‌دانستند زره‌پوش و ضدتانک چه شکلی است و خمپاره‌انداز چه کاری انجام می‌دهد.

"تجهیز ارتش به سلاح‌های سنگین در بخش‌های زمینی، دریایی و هوایی وابسته به کشورهای خارجی بود و در لحظه حساسی مانند جنگ جهانی دوم، بسیاری از این سلاح‌ها به ایران تحویل داده نشد"[۷]

در یک کلام باید گفت با توجه به عملکرد ارتش در دوران رضاشاه این نهاد بیشتر برای سرکوب مردم و شهروندان کشورمان تجهیز شده بود تا اینکه از آن بتوان در برابر دشمنان خارجی استفاده کرد. در واقع

کارویژه
ارتش بیش از آنکه ایجاد ارتشی نیرومند برای مقابله با حملات خارجی باشد به دستگاهی برای سرکوب رقبای سیاسی رضاشاه و توده مردم تبدیل شده بود.

[۱] رضا سرحدی، نگاهی به تجهیزات سنگین ارتش رضاشاهی؛ سلاح‌های سنگین در ارتش بی‌روح، سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

منابع خبر

اخبار مرتبط