پشیمانی سارق پس از ۲۲ سال
اینکه یک سارق ۲۲ سال بگردد تا مالباخته را پیدا کند و با پس فرستادن اموال مسروقه، از او عذرخواهی کند، هر چند بهنظر عجیب و غیرواقعی میآید اما کاملا حقیقت دارد و همین چند روز پیش در پایتخت رخ داد.
به گزارش همشهری، آن روز خانم دندانپزشک وقتی بسته عجیبی را که از مشهد برایش پست شده بود باز کرد، ناباورانه چشمش به لباسهایی افتاد که ۲۲ سال پیش از او سرقت شده بود.
مالباخته که هنوز از این ماجرا شگفت زده است میگوید: چند روز پیش بود که پستچی بستهای را برایم آورد. نشانی فرستنده، مشهد، کوچه توبه، منزل پشیمانی! بود. تعجب کرده بودم و در آن را باز کردم. داخلش مقداری لباس بود که هر چند در نگاه اول عجیب بهنظر میرسید اما خیلی زود متوجه شدم که آنها همان لباسهایی است که سالها پیش وقتی در خوابگاه دانشجویی بودم از من سرقت شد.
۲۲سال پیش
زن جوان ادامه میدهد: سال ۷۱دانشجوی دندانپزشکی در دانشگاهی در مشهد بودم. پدر و مادرم معلم بودند و تازه ازدواج کرده بودم.
"قبل از رفتن در اتاقمان را قفل کرده بودم اما موقع برگشت، در باز بود و دیدم که در چمدانم باز است و از لباسهایم خبری نیست.داخل چمدان تمام لباسهای بهدرد بخوری که داشتم سرقت شده بود"وضع مالیمان کاملا عادی بود؛ طوریکه در خوابگاه دانشجویی زندگی میکردم. یک روز که از سر کلاس به خوابگاه برگشتم، با صحنهای عجیب روبهرو شدم. قبل از رفتن در اتاقمان را قفل کرده بودم اما موقع برگشت، در باز بود و دیدم که در چمدانم باز است و از لباسهایم خبری نیست.
داخل چمدان تمام لباسهای بهدرد بخوری که داشتم سرقت شده بود. حتی لباسی که از خارج برایم آورده بودند و خیلی دوستش داشتم. آن روز خیلی ناراحت شدم.
اینکه یک نفر به راحتی وارد اتاقمان شده و بهترین لباسهایم را دزدیده بود، آزارم میداد، چرا که پس از آن وقتی به تهران برمیگشتم و به مهمانی دعوت میشدم، لباس مناسب نداشتم. با این حال مدتی بعد این ماجرا را فراموش کردم و به این ترتیب سالها گذشت و وضعیت زندگی ما هم کاملا عوض شد تا اینکه آن اتفاق عجیب رخ داد.
دزد پشیمان
خانم دندانپزشک میگوید: با دیدن لباسهایم در آن بسته عجیب آنهم پس از ۲۲سال شوکه شده بودم. علاوه بر لباسها، ۲برگ نامه هم بود. نامهای از طرف سارق لباسهایم. معلوم بود که با دست چپ نوشته شده تا شناسایی نشود.
"اینکه یک نفر به راحتی وارد اتاقمان شده و بهترین لباسهایم را دزدیده بود، آزارم میداد، چرا که پس از آن وقتی به تهران برمیگشتم و به مهمانی دعوت میشدم، لباس مناسب نداشتم"نامه را خواندم. نوشته بود: من در مشهد دانشجو بودم و وضع مالی خوبی نداشتیم.
عروسی برادرم بود و من نه پول داشتم نه لباس. شما را میدیدم که همیشه شیک بودید، یک روز صبح به اتاق شما آمدم که شاید لباس شما را امانت بگیرم که متأسفانه گول شیطان را خوردم و لباسهای زیبای شما را برداشتم. به خدا پشیمان و ناراحت هستم.
هیچکدام را نپوشیدم چون اندازه من نبود. در همه این سالها آنها را قایم کرده بودم تا کسی نبیند.
من توبه کردهام. در این مدت خیلی گشتم تا پیدایتان کنم. مرا ببخشید و حلال کنید. میدانم گناهم بزرگ است اما قلب شما هم مهربان است.
مالباخته میگوید: با خواندن نامه، احساس عجیبی داشتم. راستش من آن سارق را در همان سالها بخشیدم و او را حلال کردم.
"نوشته بود: من در مشهد دانشجو بودم و وضع مالی خوبی نداشتیم.عروسی برادرم بود و من نه پول داشتم نه لباس"حالا هم میخواهم به او بگویم که تو را خیلی وقت است که بخشیدهام و حقی نسبت به شما ندارم. این ماجرا به من نشان داد که همیشه کسانی که خطا میکنند، بد نیستند. شاید این آدمها راه و فرصتی برای جبران، تلافی یا عذرخواهی پیدا نمیکنند. نباید به این فکر کنیم که آنها افرادی غیرقابل بازگشت هستند. خیلی وقتها بخشش بهترین راهی است که وجود دارد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران