پنج محصول قدیمی که هنوز تولید می‌شود

پنج محصول قديمي كه هنوز توليد مي‌شود
کنجکاو
کنجکاو - ۲ آذر ۱۳۹۱

از گذشته‌های دور بحث تغییرپذیر بودن یا نبودن هستی از مهم‌ترین موضوعات میان فلاسفه بوده است.

بسیاری از فیلسوفان از افلاطون و ارسطو تا شیخ اشراق و ابن سینا در باب تغییرپذیر بودن و نبودن عالم هستی و این که آیا این تغییر در ذات هستی است یا خیر، رساله‌ها و گفتارهای بلند و کوتاهی داشته‌اند.

بسیاری بر این عقیده‌اند که این تغییر پذیری در عالم بیرون ناشی از شرایط خود انسان است. اینجا و اکنون چندان به این بحث پیچیده فلسفی کاری نداریم. این فقط یک فتح باب بود در باب تغییرپذیری در ابداعات و اختراعات بشری.

از ابتدای تاریخ بشریت تاکنون یکی از مهم‌ترین رویدادهایی که انسان را به پیش برده و همه ما را به نتایج خود خو داده است (فارغ از خوب و بد بودنش) همین میل به تغییر است.

انسان ابتدا در غارها زندگی می‌کرد؛ او بر حسب نیاز و شرایطش غار را ترک کرد، او نیاز داشت که دنیای وسیع‌تری را جستجو کند؛ دنیایی که غذا در آن ساده‌تر یافت می‌شد.

به همین دلیل غارها را ترک کرد و به سکونتگاهی جدیدتر و مدرن‌تر، غذای متنوع‌تر و زندگی تازه‌تر رو آورد.

زندگی تازه‌تر، الزامات بیشتری هم داشت و به همین دلیل او پیشرفت کرد، اما جدا از این الزامات که باعث تغییرات پی‌درپی می‌شد، انسان ذات تغییر دوستی هم داشته است.

او در بسیاری از موارد پیشتر و بیشتر از آن که الزامی به ایجاد تغییر داشته است، تغییراتی را ایجاد کرده که در نگاه اول هیچ احتیاجی هم به آن دیده نمی‌شده است. او در بسیاری از موارد نیازی به تغییر نداشته است، اما آن را ایجاد کرده و به دنبالش بوده است.

این میل به تغییر را امروزه با عنوان مد و طراحی مد می‌شناسیم. معمولا ما به این مد‌ها نیاز حیاتی نداریم، اما در پی‌اش هستیم و حتی برایمان آرامش روانی می‌آورد...

"او در بسیاری از موارد نیازی به تغییر نداشته است، اما آن را ایجاد کرده و به دنبالش بوده است.این میل به تغییر را امروزه با عنوان مد و طراحی مد می‌شناسیم"آرامشی که ما را در پی خودش شاد می‌کند.

این تغییرات (چه بر حسب نیاز و الزام بوده باشد یا در پی علاقه ما به مد و تغییر) گاه آنچنان بنیادی و ساختاری بوده که به یک انقلاب تعبیر شده است. چنین تغییرات بنیادی را می‌توان در پی بسیاری از اکتشافات و اختراعات بشری مشاهده کرد. تغییرات بنیادی، ما را به سوی شیوه‌ای تازه در یک فعالیت رهنمون می‌کند. ساده‌ترین و در عین حال مهم‌ترین نوع از چنین تغییرات بنیادین را می‌توان در سیستم‌های حمل و نقل دید؛ حمل و نقل با پای پیاده یا با اسب و دیگر چارپایان شیوه یکسانی از حمل و نقل بوده است، اما با اختراع چرخ، دنیای حمل و نقل شیوه نوینی از رفت و آمد را تجربه کرد.

این یک تغییر بنیادین بود. عصر چرخ تحولی شگرف در دنیای آدمیان داشته است، اما این تغییر باقی ماند تا آن که موتورهای احتراقی اختراع شد.

باز هم تحولی دیگر از نوع بنیادین، اما انواع خودروها با همه تغییراتی که در ظاهر و شیوه سوخت‌رسانی و کیفیت ساخت و ده‌ها بخش دیگر دارند

همچنان شیوه اصلی‌شان برای حرکت را تغییر نداده‌اند. حتی تبدیل از چهار چرخ به سه چرخ در دنیای خودروها متداول نشده است (به شکل همگانی) و در عمل ما همچنان با همان شیوه سابق حرکت می‌کنیم. خودروهایی با موتورهای احتراقی، روی چرخ، دیفرانسیل و... بنابراین همه تغییراتی که در دنیای خودروها رخ داده در لایه غیربنیادین آن بوده است.

اما اکنون یک پرسش مهم؛ با این همه تغییراتی که در دنیای ما رخ داده است و هر روز هم شاهد تغییرات بنیادی دیگری هستیم یا باید انتظار آنها را بکشیم، آیا هنوز لوازمی هست که ما آنها را ساخته باشیم، اما تغییر بزرگ و ویژه‌ای را برایش ایجاد نکرده باشیم؟

در نگاه اول پاسخ این پرسش خیر است، اما با کمی دقت در زندگی روزمره‌مان می‌توانیم نمونه‌های زیادی از این ابزارها را ببینیم که با گذشت سالها از اختراع یا ابداعشان، هنوز بدون تغییری بزرگ یا اساسی باقی مانده است. اگر این گونه است، سوال دوم؛ چرا چنین شده است؟

چرا چیزهایی داریم که با گذشت سال‌ها (و حتی گاه بیش از صد سال) هنوز تغییری در آنها رخ نداده و انتظار تغییر در آنها هم نمی‌رود؟

شاید یکی دو دلیل ساده را برای آن بتوان برشمرد.

"معمولا ما به این مد‌ها نیاز حیاتی نداریم، اما در پی‌اش هستیم و حتی برایمان آرامش روانی می‌آورد.."مثلا این که طراحی آنها آنقدر هوشمندانه و دقیق بوده که جای هیچ تغییری باقی نگذاشته است... دلیل موجهی است و توضیح خوبی هم دارد، اما به نظرم با شناختی که از آدمیزاد داریم و خطاهایی که از او دیده‌ایم این پاسخ به نظر نمی‌تواند جواب نهایی باشد.

یک دلیل دیگر عدم تغییر نیازهای ما در آن حوزه بخصوص است. این هم با توجه به زیاده‌خواهی و تنوع‌طلبی آدمیزاد چندان منطقی به نظر نمی‌آید. ترکیبی از این دو یا... بگذریم.

دلیل هر چه که باشد، برخی از ابزارها تغییر نکرده است و به نظر تغییرپذیر هم نمی‌آید... بیایید شش تا از آنها را با هم مرور کنیم.

قایق‌های بادبانی

 

قایق‌های بادبانی همیشه آدم را یاد سفر می‌اندازد. از قدیم‌ترها تا همین الان. به تصویرها نگاه کنید. قایق‌های بادبانی از دکل، شکل بدنه، برش بادبان، سکان و ...

"آرامشی که ما را در پی خودش شاد می‌کند.این تغییرات (چه بر حسب نیاز و الزام بوده باشد یا در پی علاقه ما به مد و تغییر) گاه آنچنان بنیادی و ساختاری بوده که به یک انقلاب تعبیر شده است"بدون تغییر باقی مانده است. قایق بادبانی هم سابقه‌ای طولانی دارد شاید آن را بتوان رکورددار بی‌تغییر‌ها دانست.

بیش از ۲۰۰۰ سال است که قایق‌های بادبانی با همین شکل و شمایل و البته ساختار ساخته می‌شود. از آن مهم‌تر... در طراحی آنها تغییرات آنقدر نامحسوس است که بدون هیچ تغییری می‌توان یک آدم دو هزار ساله را به ملوانی آن گماشت.

 

تفنگ

 

عجیب است که این همه جنگ‌افزار ساخته‌شده و نمونه‌های مدرنی از جنگ افزار‌های شخصی و سنگین و سبک و اتمی و شیمیایی ابداع و اختراع شده است، اما تفنگ قنداق‌دار (که از سطح شانه شلیک می‌شود) هیچ تغییری نکرده است.

ساختار آنها همان بوده که ابتدا یعنی در بیش از ۴۰۰ سال قبل بر آن اساس طراحی شده بود. به عبارتی مثلا اگر یک شکارچی را از دو سه قرن قبل به این دوران بیاورید و به او تفنگی تازه از کارخانه بیرون آمده بدهید، او برای کار کردن با آن دچار دردسر چندانی نمی‌شود.

کتاب

 

دانایی بشر روزافزون شده است و هر روز نوشته‌های بیشتری تولید می‌شود.

طومارها و برگه‌های پاپیروس و پوست‌نوشته‌ها کفاف این حجم نوشته را نمی‌دهد. بنابراین از سده اول میلادی، روشی دیگر ابداع شد.

کتاب‌هایی که از شیرازه‌شان به هم پیوسته بودند (البته چینی‌ها چیزی شبیه به این را صدها سال جلوتر اختراع کرده بودند.)

به هر روی آنچه که امروزه به عنوان کتاب می‌شناسیم بیشتر از آنچه که فکر می‌کنید ساختار بنیادی خود را به همین شکل حفظ کرده است. نمی‌دانم... واقعا با آمدن تبلت‌ها و ایبوک‌ها فکر می‌کنید کتاب‌ها دچار تحولات بنیادی شود؟ من که فکر نمی‌کنم.

گیتار

 

اینجا نوشته‌ام گیتار؛ اما همه سازهای زهی، ساختار یکسانی دارد که بیش از صدها سال است با همین ریخت و قیافه ساخته شده است. حتی در برخی حجاری‌های اروپایی نیز این ساختار دیده شده است.

جعبه صوتی این سازها همگی یکسان و ساختار آنها تغییر نکرده است.

"چنین تغییرات بنیادی را می‌توان در پی بسیاری از اکتشافات و اختراعات بشری مشاهده کرد"جالب این که سازها در مدرن‌ترین حالتشان یعنی سازهای الکترونیک هم این ساختار را حفظ کرده‌اند.

 

 

لامپ

لامپ‌های رشته‌ای از سال ۱۸۸۰ میلادی همین شکلی بوده است که الان می‌بینید. آن زمان ادیسون یک لامپ رشته‌ای اختراع کرد و روشنایی را به خانه‌ها آورد، اما جالب است که حتی قیافه این ابزار (بخصوص در بخش حباب شیشه‌ای) تاکنون تغییر بخصوصی نکرده است؛ البته این عدم تغییر تنها در این سطح باقی نمانده، بهره این نوع لامپ‌ها هم تغییر زیادی از آن زمان تاکنون نکرده است.

این لامپ‌ها آنچنان بی‌کیفیت و بی‌بهره است که مثلا در آمریکای شمالی از سال ۲۰۱۴ دیگر تولید نخواهد شد.

 

 

 

 

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

بی بی سی فارسی - ۲ آذر ۱۳۹۱
باشگاه خبرنگاران - ۲ آذر ۱۳۹۱