کاش شما هم مثل بازیکنان تیم‌ملی با صدای بلند و صادقانه می گفتید ؛ برای مردم

چند ساعت پس از پیروزی دلنشین فوتبالیست های غیرتمند کشورمان بر تیم ملی ژاپن، ویدئوها و تصاویر متنوعی از ملی‌پوشان ایرانی منتشر شده که نقطه‌ی اشتراک غالب این ویدئو ها هم‌قسم شدن بازیکنان تیم‌ملی است برای پیروزی بر ژاپن،در این بین ویدئویی منتشر شده است که علیرضا جهانبخش به عنوان کاپیتان تیم‌ملی داخل رختکن پیش از آغاز بازی مشغول صحبت با بازیکنان و کادر فنی و... است. نکته‌ی قابل توجه صحبت ها و نحوه‌ی چیدمان افراد حاضر در حلقه‌ی اتحادی که نقطه ثقل آن کاپیتان تیم ملی است، حضور امیر قلعه‌نوعی سرمربی تیم به اتفاق سایر عوامل و کادر فنی است که در سکوت به صحبت‌های جهانبخش گوش سپرده اند.

کاپیتان صحبت هایش را با انتخاب موقعیت‌هایی که در زندگی برای هر آدمی رخ می‌دهد شروع می‌کند و می‌گوید انتخاب این موقعیت ها دست خود ماست و الان وقتش هست تا قدر زحمت‌ها و مشکلاتی که روزها و هفته ها و ماه ها تحمل کرده ایم بدانیم،همین امروز وقتش هست و امشب وفردا و یک سال دیگر نه! همین امروز و الان وقتش هست...جملات کاپیتان به اینجا که می‌رسد با دست به روی قلبش می‌کوبد و همزمان می‌گوید همه‌اش اینجاست نه فوتبال هست نه تاکتیک همه اش اینجاست برای مردم و باز تکرار می‌کند همه‌اش اینجاست برای مردم برای زحمت‌هایی که کشیده ایم و بعد همه‌ را مخاطب خودش می‌کند و می‌گوید از کادر تا بازیکن فرقی نمی‌کند که بازی می‌کنی یا نه همه با هم باید تلاش کنیم...

پس از نود دقیقه رهبر این تیم با اعتماد به نفسی که بی شک برگرفته از همان دل بستن به مردم است در پراسترس‌ترین لحظه‌ی بازی پشت توپ ایستاده و دل میلیون ها ایرانی را شاد می‌کند،این شادی همانطور که جهانبخش در رختکن وعده داده بود محصول تلاش برای مردم،فارغ از نقش تاکتیک و برنامه های سرمربی و دوندگی بی‌امان بچه ها بود. این پیروزی مُهر تاییدی است بر این ادعا که تلاش و خدمت برای مردم محصولی جز موفقیت ندارد.

تقارن زمانی صحبت‌های جهانبخش و تاکید او بر عبارت برای مردم همراه با نتیجه ای که او و هم‌تیمی‌هایش از این باور گرفته بودند،با ایامی که با عبارت دهه‌ی فجر و بزرگداشت پیروزی انقلاب شناخته می‌شود سبب شد تا برای چندمین مرتبه با مرور مقدمه و اصول قانون اساسی، جایگاه و نقش مردم در وقوع انقلاب را بررسی کنم.عبارات مندرج در مقدمه قانون اساسی مبین نقش و جایگاه ویژه‌ی مردم در وقوع انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی است مواردی از قبیل: قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می‏کند.

"این پیروزی مُهر تاییدی است بر این ادعا که تلاش و خدمت برای مردم محصولی جز موفقیت ندارد"قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیم‏‌گیری‏های سیاسی و سرنوشت‏‌ساز برای همه افراد اجتماع فراهم می‏سازد.

حکومت از دیدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه‏‌گری فردی یا گروهی نیست.پس از مقدمه ،فصل اول قانون اساسی با عنوان کلیات،شالوده و مبانی نظام جمهوری اسلامی را طوری معرفی می‌کند که موید نقش بلامنازع مردم در اداره ی کشور و شیوه‌ی حکمرانی است. اصل ششم با هدف تعرفه ی شیوه ی انتخاب حاکمان و ارکان حاکمیت به خواست و اراده ی ملت بدون هیچ قید و شرطی اشاره می‌کند. تبیین این اصل در فصل اول،آنهم پس از اصل ولایت فقیه،نمایانگر اهمیت خواست و اراده ی ملت و غلبه ی این اراده در شیوه ی حکمرانی است.

با این وصف و در یک قیاس ساده این پرسش قابل طرح است که چند درصد از مسئولین و مقامات حاکمیتی بسان بازیکنان تیم ملی با تمام توان و خلوص نیت برای مردم تلاش کرده اند و اگر چنین بوده، محصول این تلاش چه بوده؟ آیا مردم در ساختار سیاسی و شیوه‌ی حکمرانی کشور واجد همان جایگاهی هستند که در قانون اساسی آمده؟ بیت المال به منزله ی تعبیر عام و کلی اقتصاد در نظام اسلامی را چطور در نهادهای اقتصادی جانمایی کرده اید؟ آیا برخورد حاکمیت با اقتصاد و بیت المال همان برخوردی است که امام علی ع با برادرش عقیل داشت؟ در نهادهای اقتصادی نظام اسلامی که قرار است به تعبیر مقدمه ی قانون اساسی منعکس کننده ی خواست قلبی امت اسلامی باشد رانت،آقازاده،اختلاس،زمین خواری،انحصار،احتکار،تورم نامتعارف و...چه جایگاهی دارد؟ گوشه گوشه‌ی قانون اساسی به عنوان نقشه‌ی راه حاکمیت برای مردم و حقوق ملت انشاء حکم شده است و از تکلیف مقامات حاکمیتی در قبال ملت سخن رانده شده، از صدر تا ذیلِ حکومت را مکلف به خدمت به مردم می‌داند و مسئولین به پرودگار و قرآن سوگند یاد می‌کنند تا پاسدار قانون اساسی و حقوق ملت باشند!آیا شیوه‌ی حکمرانی مقامات مبتنی بر سوگندی که یاد کرده اند،بوده و هست؟

بخشی از مطلب منتشر شده در روزنامه اعتماد/ دوشنبه۱۶بهمن