غارت و نابودی اسناد تاریخی گروه هنر ملی و فعالیتهای تئاتری پیش از انقلاب
غارت و نابودی اسناد تاریخی گروه هنر ملی و فعالیتهای تئاتری پیش از انقلاب »
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »
کتابخانه اداره تئاتر سرنوشت عجیب و غمباری را پشت سر گذاشته؛ مثلِ یک جوانِ بالغِ ناکام که به عمرش چند جنگ جهانی دیده باشد. «حمید مظفری» موسس و مدیر سالهای سال این کتابخانه بوده است و بیش از همه پدر آن. پدری که از غارت اسناد مهم تئاتر ایران و اداره تئاتر میگوید و هنوز هم دلش از گفتن این رنجنامه بیست ساله ریش میشود؛ یعنی حدود سه دهه حضور در اداره تئاتر و دو دهه فعالیت در کسوت مدیر و گرداننده کتابخانه اداره تئاتر.
به گزارش خبرنگار ایلنا، دیدن دهها نمایشنامه قدیمی از نویسندههایی که نام هرکدام به تنهایی وزنهای در ادبیات نمایشی ایران است در یک کتابخانه در اداره تئاتر؛ شگفتانگیز است. نمایشنامههایی که بعضی از آنها دستنویس و بعضی دیگر با خط نامهای آشنا، پاراف شده و حاشیهنویسی شدهاند. گنجینهای که حمید مظفری میگوید یک از هزار گنجی بزرگ بوده که روزگاری در اداره تئاتر به همت او و دیگران نگهداری میشده و حالا چیزی به جز همین چند نمایشنامه از آن باقی نمانده است.
"نمایشنامههایی که بعضی از آنها دستنویس و بعضی دیگر با خط نامهای آشنا، پاراف شده و حاشیهنویسی شدهاند"مظفری در این گفتگو، از آنچه بر سد آرشیو تاریخی اداره تئاتر آمده؛ میگوید و لابهلایش خاطراتی از ماههای پس از انقلاب اسلامی در اداره تئاتر، روند ارزشیابی و دریافت مجوز و... نقل میکند.
بعضی از اسنادی که در کتابخانه وجود دارد به عنوان سند تاریخی محسوب میشوند. چون بعضی از آنها پاراف دارند و بعضی از دستنویس هستند و از این منظر هم اهمیت دارند. شما دورهای از مدیریت کتابخانه اداره تئاتر را به عهده داشتهاید. این کتابخانه چه فرقی کرده است؟
نه، این جوری نبوده که «دورهای از مدیریت» را برعهده داشته باشم بلکه از اساس بعد از انقلاب؛ جریان راهاندازی دوباره کتابخانه اداره برنامههای تئاتر [اسبق] با شکل و شمایل و شان و شخصیتی که بنده به آن دادم شروع شد و همزمان با تاسیس «ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران» هم تمام شد که خواهم گفت چگونه.
پیش از انقلاب در محلی که اداره اسبق برنامههای تئاتر [میدان فردوسی کوچه پارس] قرار داشت؛ کتابخانه کوچکی زیر همان طبقهای که با آمدن دوستم استاد داوود فتحعلیبیگی کتابخانه را دوباره با همت و اراده خود علم کرد؛ قرار داشت. منتها برای یکی دوسالی [پیش از ورود بنده برای نجات آن] درِ ورودی آن به صورت شبانهروزی و چهارتاق باز بود و هر کسی هر زمان که اراده میکرد به آنجا آمد و رفت داشت. درست شبیه بود به خیابانهای روزهای پس از انقلاب که از نیروهای راهنمایی و رانندگی و پلیس شهری در آنها خبری نبود. چون همه طاغوتی بودند. خلاصه اموال کتابخانه سبیل شده بود: هرکس هر چیز میخواست میبرد.
"گنجینهای که حمید مظفری میگوید یک از هزار گنجی بزرگ بوده که روزگاری در اداره تئاتر به همت او و دیگران نگهداری میشده و حالا چیزی به جز همین چند نمایشنامه از آن باقی نمانده است"ازجمله یک شاهنامه بایسنقری بسیار نفیس که به مناسبت جشنهای دوهزاروپانصدساله شاهنشاهی چاپ شده و به اداره یا رئیس وقت، زندهیاد عظمت ژانتی هدیه داده بودند. جزئی از دارائی آن کتابخانه بود که به سرقت رفت و بنده هم بعدها سارقان را شناختم اما کاری از دستم برنمیآمد. قیمت آن، در حال حاضر بالای ۱۰ میلیون تومان است. یا مثلاً چهار پنج سال پیش یک نسخه از شاهنامه بایسنقری را در آمریکا به مبلغ پایه ۹ هزاردلار در اینترنت به حراج گذاشته بودند. اینهایی که گفتم دوروبر سال شصت یا کمتر است.
.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران