کره شمالی: «شن چو کجاست جنگ؟»

کره  شمالی: «شن چو کجاست جنگ؟»
رادیو فردا
رادیو فردا - ۲۹ آذر ۱۳۹۰

سلسله کمونیستی کره شمالی دومین سلطان خویش را از دست داد: کیم جونگ ایل که در سال ۱۹۹۴ به جای پدرش کیم ایل سونگ بر تخت رهبری «جمهوری دمکراتیک خلق کره» تکیه زده بود، جای خود را به فرزند سی ساله اش کیم جونگ اون سپرد.سلسله کمونیستی کره شمالی دومین سلطان خویش را از دست داد: کیم جونگ ایل که در سال ۱۹۹۴ به جای پدرش کیم ایل سونگ بر تخت رهبری «جمهوری دمکراتیک خلق کره» تکیه زده بود، جای خود را به فرزند سی ساله اش کیم جونگ اون سپرد. طنز سیاه صفاتی که نظام حاکم بر نیمه شمالی کره یدک می کشد (جمهوری + دموکراتیک+ خلق)، یکی از عریان ترین طنزهای سیاهی است که تئاتر سیاست در یکصد سال گذشته به نمایش گذاشت. و آنچه در درون مرزهای قفل خورده این کشور بر بیست و پنج میلیون نفر از مردمان نگون بخت اش می گذرد، نشانه ریاکاری دنیایی است که می تواند بر تبهکاری هایی چنین آشکار چشم ببندد. رایج ترین شعار حاکم بر کره شمالی چنین فرمان می دهد: «همچون کیم ایل سونگ و کیم جونگ ایل بیندیشیم، سخن بگوییم و عمل کنیم.» از امروز، با بر تخت نشستن کیم جونگ اون، نام او در کنار دو «ستاره درخشان» پیشین قرار خواهد گرفت. کره شمالی یکی از پیامد های جنگ جهانی دوم است که در سال ۱۹۴۸ زیر حمایت شوروی در بخش شمالی شبه جزیره کره به وجود آمد، حال آنکه در بخش جنوبی همان شبه جزیره، نظامی زیر حمایت آمریکا شکل گرفت.

"طنز سیاه صفاتی که نظام حاکم بر نیمه شمالی کره یدک می کشد (جمهوری + دموکراتیک+ خلق)، یکی از عریان ترین طنزهای سیاهی است که تئاتر سیاست در یکصد سال گذشته به نمایش گذاشت"در ماه ژوئن ۱۹۵۰، با حمله نیروهای شمال به جنوب، جنگ بزرگی آغاز شد که در آن ارتش زیر فرماندهی کیم ایل سونگ با برخورداری از پشتیبانی گسترده «داوطلبان» چین مائوییستی، به منظور تامین وحدت کره در زیر سلطه کمونیسم، رو در روی نیرو های غربی و عمدتا آمریکایی قرار گرفت که زیر پرچم سازمان ملل متحد می جنگیدند.  این تهاجم به نتیجه نرسید و دو طرف، در پی آتش بس ژوییه ۱۹۵۳، در پشت همان مرزهای بر جای مانده از جنگ جهانی دوم (مدار سی و هشت)، متوقف شدند. جنگ خونین سه ساله کره، یکی از نخستین زور آزمایی های بزرگ شرق و غرب در پی جنگ جهانی دوم بود. دستگاه تبلیغاتی استالینی، با توان بی نظیر خویش، توانست بخش بسیار وسیعی از افکار عمومی جهان را به سود مهاجمان زیر رهبری دستگاه مخوف کیم ایل سونگ، بسیج کند. شعار «یانکی به خانه ات برگرد» بر دیوار بسیاری از پایتخت های غرب نقش بست و شمار چشمگیری از سرشناس ترین روشنفکران جهان از «امپریالیست ها» می خواستند به «خلق قهرمان کره» اجازه دهد زیر رهبری رفیق کیم ایل سونگ متحد شود. پیکار روشنفکران به سود کمونیست های کره شمالی به ایران هم کشیده شد.

شعر معروف شاملو برای رفیق «شن چوی» کره ای به همین مناسبت سروده شد: شن چو کجاست جنگ؟ در خانه تو در کره در آسیای دور؟ شاعر مشهور معاصر ایران را، در دفاع از بنیادگذاران یکی از تبهکارترین دیکتاتوری های قرن بیستم، نباید سرزنش کرد. فضای جهان در آن زمان، و سال های دراز بعد از آن، چنین بود و هنوز همان سنت، البته در ابعادی بسیار کوچک تر، در بخشی از روشنفکران ریشه دارد. نور و تاریکی از پایان جنگ سه ساله کره تا به امروز، طی حدود شصت سال، دو نیمه شبه جزیره، در دو سوی همان مدار سی و هشت درجه، به دو راه کاملا متفاوت گام نهادند. این دو راه، نتایجی به بار آوردند که برای بسیاری از پژوهشگران، از جمله اقتصاد دانان، گنجینه ای از تجربه را به نمایش می گذارد. آنها که هواپیمای شان شبانگاه از فراز شبه جزیره کره می گذرد، شمال را فرو رفته در تاریکی می بینند، حال آنکه جنوب غرق در نور است.

"و آنچه در درون مرزهای قفل خورده این کشور بر بیست و پنج میلیون نفر از مردمان نگون بخت اش می گذرد، نشانه ریاکاری دنیایی است که می تواند بر تبهکاری هایی چنین آشکار چشم ببندد"درخشش اقتصادی کره جنوبی، گذار آرام آن از دیکتاتوری به مردمسالاری و شکوفایی اش در عرصه های گوناگون فرهنگی، نماد یکی از شگفت ترین «معجزه» های اقتصادی چند دهه گذشته است. امروز کره جنوبی، که سیزدهمین قدرت اقتصادی دنیا است، در فروش رآکتورهای هسته ای به ابوظبی بر آلمان و فرانسه غلبه می کند و در عرصه تکنولوژی های نوین نیز «گالاکسی» را به دنیا ارائه می دهد که دست کمی از «آی پاد» آمریکایی ندارد. کره شمالی اما، به رغم برخورداری از ثروت های زیر زمینی (فلزات گرانبها و خاک های کمیاب) در رده نود و سومین اقتصاد جهان (هشتاد پله پایین تر از جنوب) دست و پا می زند و طی دو دهه اخیر، بارها هزاران نفر از مردمان اش با فرو رفتن در کام قحطی های مخوف، جان سپرده اند. همین امروز هم، بدون کمک های غذایی جنوب، شمالی ها با گرسنگی های مرگبار دست به گریبان خواهند شد. رژه های آنچنانی همراه با انبوه سلاح ها، نتوانسته است این فقر سیاه را بپوشاند.

به این سان دو نیمه یک شبه جزیره، با یک تاریخ و یک زبان و یک مذهب، به دلیل گزینش های اقتصادی خود، به دو نتیجه کاملا متفاوت رسیده اند. این تجربه ثابت می کند که با انتخاب های درست در عرصه اقتصادی، می توان حتی بر بسیاری از بن بست های تاریخی و فرهنگی غالب آمد. عکس این سخن نیز درست است: چه بسا ملت هایی که با تاریخ و فرهنگ درخشان، به دلیل گزینش های نادرست، به روز سیاه نشسته اند. این را، ایرانیان، خوب می دانند

منابع خبر

اخبار مرتبط