دو پهلوی خروج آمریکا از افغانستان
اوباما اخیرا اعلام کرد نیروهای آمریکایی تا ۲۰۱۶ از افغانستان خارج میشوند
هفته گذشته انتظار دو ساله برای اعلام برنامه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان به پایان رسید. باراک اوباما، در سه سخنرانی پیهم در یک هفته، با صراحت بیان داشت که با آغاز سال ۲۰۱۵ میلادی، تنها ۹۸۰۰ سرباز آمریکایی در خاک افغانستان باقی خواهد ماند و در پایان همان سال این رقم به نیم کاهش خواهد یافت.
در سال ۲۰۱۶ شمار سربازان آمریکایی باز هم کم خواهد شد تا حدود هزار سرباز تنها مسئولیت حفاظت از سفارت آمریکا در کابل را بر دوش بگیرند. این مهمترین پیامهای اوباما در مورد افغانستان، پس از اعلام فرستادن ۳۳ هزار سرباز آمریکایی به افغاستان در سال ۲۰۱۱ است.
پیش از این تصور میشد که نیروهای آمریکایی در چارچوب کلیک
پیمان استراتژیک میان دو کشور که در سال ۲۰۱۲ امضا شد و قرارداد امنیتی دو جانبه که قرار است پس از روی کار آمدن رئیس جمهوری جدید امضا شود، دست کم تا سال ۲۰۲۴ در ۹ پایگاه در خاک افغانستان باقی بماند. اما ظاهرا راهبرد جدید آمریکا برای دورنمای روابطش با افغانستان چیز دیگری است.
در مورد پیامدهای احتمالی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان دو دیدگاه وجود دارد.
سیاستگران برجسته آمریکایی از جمله سناتور جان مککین و سناتور لینزی گراهام در نخستین ساعات پس از سخنرانی اوباما، در یک نامه مشترک، آنرا جدول زمانبندی "من درآوردی" اوباما خواندند.
در این اعلامیه مشترک خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان "اشتباه عظیم و پیروزی سیاستبازی های روزمره بر استراتژی" خوانده شدهاست.
"اوباما اخیرا اعلام کرد نیروهای آمریکایی تا ۲۰۱۶ از افغانستان خارج میشوندهفته گذشته انتظار دو ساله برای اعلام برنامه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان به پایان رسید"برخی ها نیز تصمیم اوباما را غیر واقعبینانه دانسته و گفتهاند که آقای اوباما بیشتر متوجه میراثی است که از خود برجای میگذارد، نه واقعیتهای روی صحنه.
"آیا رئیس جمهوری آینده افغانستان، آماده است برای تدوین و اجرای سیاست خارجی، میکانیسم چند مرحلهای ایجاد کند که شامل کمیسیون روابط خارجی مجلس نمایندگان، وزارت امور خارجه، شورای امنیت ملی و شخص رئیس جمهوری باشد؟"
همزمانی پایان ماموریت نظامی آمریکا در افغانستان، با ختم دور دوم ریاست جمهوری اوباما، این گمان را نیز به وجود آورده که رئیس جمهور اوباما و حزب دموکرات آمریکا، میخواهند از مسأله خروج نیروها، به عنوان برگ برنده در انتخابات سال ۲۰۱۶ استفاده کنند.
نامزد جدید دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری، از حزبی نمایندگی خواهد کرد که دو جنگ "نامحبوب" آمریکا (عراق و افغانستان) را به پایان رسانده است. با در نظر داشت گرایش روز افزون آمریکاییها به توجه به مسایل داخلی و بهبود اقتصاد، این سیاست میتواند قابل درک باشد.
در داخل افغانستان نیز برخی از صاحبنظران، راهبرد جدید باراک اوباما را پیش از وقت میدانند و به این باوراند که ممکن است "دست آوردهای" ۱۳ سال گذشته با خروج سربازان آمریکایی، نقش بر آب شود.
۱. احتمال جنگ داخلی
برخی از تحلیلگران به این باور اند که بازیگران اصلی صحنه جنگهای دهه ۱۹۹۰ هنور از قدرت کافی برای ایجاد گروههای شبه نظامی برخوردار اند و ممکن است با خروج نیروهای آمریکایی، دوباره به هدف کنترل قدرت به جان هم بیافتند و در کنار طالبان، مزید بر علت شوند.
۲. احتمال فروریختن نیروهای امنیتی
بودجه سالانه نیروهای امنیتی افغانستان به بیش از ۶ میلیاد دلار آمریکایی میرسد. ممکن است این نیروها، تحت نظر مربی های خارجی خوب آموزش دیده باشند و در ۱۳ سال گذشته، تجربه کافی برای دفاع به دست آورده باشند، اما برای جنگیدن تنها تجربه کافی نیست.
گذشته از این که ارتش افغانستان هنوز اسلحه سنگین و هواپیماهای بمب افکن ندارد، منابع مالی برای حفظ نیروها و ادامه دفاع در برابر طالبان، از کجا تامین میشود؟
۳. ورشکستگی اقتصادی
کل بودجه توسعهای و تقریبا نیم بودجه عادی دولت افغانستان، توسط کمک های خارجی تامین میشود. در صورت کاهش کمکهای بین المللی به ویژه مساعدتهای بلاعوض آمریکا، دولت افغانستان حتی قادر به پرداخت مزد کارمندان خودش نخواهد بود.
شمار دیگر از ناظران به این باور اند که دیدگاه بالا کل حقیقت را بیان نمیکند و افغانستان امروزی با کشوری که رژیم کمونیستی تحت حمایه شوروی سابق از خود بر جای گذاشت، قابل مقایسه نیست.
۱. گروه های مسلح از جمله احزاب جهادی دهه ۱۹۹۰ امروز وجود ندارند. با وجودی که طرفهای اصلی درگیریهای کابل، هنوز از اقتدار سیاسی برخوردار اند ولی تمایل به جنگ از خود نشان نمیدهند.
"احتمال فروریختن نیروهای امنیتیبودجه سالانه نیروهای امنیتی افغانستان به بیش از ۶ میلیاد دلار آمریکایی میرسد"
"گذشته از این که ارتش افغانستان هنوز اسلحه سنگین و هواپیماهای بمب افکن ندارد، منابع مالی برای حفظ نیروها و ادامه دفاع در برابر طالبان، از کجا تامین میشود؟"
موثرترین چهرههای آنها، در صف بندیهای انتخابات اخیر حضور دارند و همه از حفظ ثبات افغانستان سخن میگویند. برخی از آنها در ۱۳ سال گذشته، به منابع هنگفت مالی دست یافته و در زمینه بازرگانی سرمایهگذاری کردهاند. جنگ به معنای برهم خوردن نظام اقتصادی و فرو ریختن سرمایه آنها خواهد بود.
۲. طالبان مسلح، از توانایی لازم برای غلبه بر حکومت مرکزی برخوردار نیستند. با وجودی که حملات خبر ساز آنها ادامه خواهد یافت، بعید به نظر میرسد که توان کنترل شهرهای افغانستان را داشته باشند.
احزاب جهادی که در برابر ارتش سرخ و نیروهای حکومت دکتر نجیب میجنگیدند، از پشتیبانی گسترده بین المللی برخوردار بودند. در حالیکه طالبان در انزوای کامل بینالمللی به سر میبرند و حتی در دوره حاکمیتشان نتوانسته بودند حمایت رسمی بیش از دو کشور (پاکستان و امارات متحده عربی) را به دست آورند. حالا در رسمیات، آن دو کشور نیز از این گروه حمایت نمیکنند.
۳. نشست توکیو در سال ۲۰۱۲، جامعه جهانی را متعهد به ادامه کمکها در دهه "تحول" بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴، کرد.
"ممکن است این نیروها، تحت نظر مربی های خارجی خوب آموزش دیده باشند و در ۱۳ سال گذشته، تجربه کافی برای دفاع به دست آورده باشند، اما برای جنگیدن تنها تجربه کافی نیست"اعلامیه توکیو، تاکید میکند که جامعه جهانی در یک دهه پیش رو، کمک مالی خود به دولت افغانستان را در سطحی حفظ خواهد کرد که کسر بودجه دولت افغانستان را تامین کند.
باراک اوباما، در بگرام و واشنگتن گفت که کمک های مالی و حمایت سیاسی آمریکا و همپیمانانش از افغانستان ادامه خواهد یافت. هرچند ممکن است این کمک ها با توجه به خروج نیروهای آمریکایی، کاهش یابد.
۴. جنگ دربرابر شوروی، بیش ازچهار میلیون آواره، ۲ میلیون کشته،یک میلیون معلول و دهها هزار شورشی مسلح ایجاد کرد که بیشترشان فرصت رفتن به مکتب/مدرسه نیافته بودند.
نسل جدیدی از جوانان افغانستان که در بیش از یک دهه گذشته به مکتب رفتند و از دانشگاهها فارغ شدهاند، از بزرگترین سرمایههای این کشور به حساب می آید.
بر بنیاد آمار رسمی دولت افغانستان، ده میلیون کودک به مکتب میروند که ۳۸ درصد آن دختران اند. با توجه به دسترسی روزافزون به رسانهها و شبکههای اجتماعی، بعید به نظر میرسد که رهبران سیاسی، بتوانند این نسل را به همان سادگی ۲۰ سال پیش، به جان هم بیندازند.
اما این این تصویر مثبت از آینده، بر این فرضیه استوار است که حکومت آینده افغانستان، کفایت لازم برای جلب توجه دنیا برای ادامه حمایتهای جهانی را داشته باشد.
"آیا دولت افغانستان، دارای راهبرد مشخص در تعامل با آمریکا بودهاست یا خیر؟"
سیاست خارجی را دنباله سیاست داخلی در مناسبات بین المللی میدانند. اما در افغانستان میتواند به گونه معکوس نیز تعبیر شود؛ یعنی ثبات نسبی داخلی در بیش از یک دهه گذشته نتیجه گسترش روابط خارجی و دوری از انزوای بینالمللی افغانستان بودهاست.
با توجه به این که کل بودجه توسعهای و بیش از نیمی از بودجه عادی دولت افغانستان را جامعه جهانی میپردازد، تداوم و استحکام این رابطه با جهان، باید اولویت اصلی حکومت آینده افغانستان باشد.
در صورت قطع کمکهای بینالمللی، فروپاشی نیروهای امنیتی، سقوط ارزش پول افغانی، توقف خدمات دولتی و تقسیم افغانستان میان قدرتمندان محلی و درگیریهای دوامدار آنها، کابوس وحشتناک است که دور از احتمال نخواهد بود. این تصویر، توجه بر سیاست خارجی سالم را در مرکز نیازهای افغانستان قرار میدهد.
این هدف از طریق ایجاد دستگاهی ممکن است که هم در داخل و هم در برخورد با دنیا، از "مشروعیت ملی" نمایندگی کند؛ نه نظریات یک شخص، ولو رئیس جمهوری افغانستان، بیش از هر زمانی دیگر، نیازمند این ابتکار است.
در سالهای گذشته بخش بزرگی از تلاشها برای کسب حمایت بین المللی از حکومت نوپای افغانستان، بر دوش آمریکا بود. اما پس از این، این مسئولیت به گونه کامل به دولت افغانستان بر میگردد.
"گذشته از این که ارتش افغانستان هنوز اسلحه سنگین و هواپیماهای بمب افکن ندارد، منابع مالی برای حفظ نیروها و ادامه دفاع در برابر طالبان، از کجا تامین میشود؟۳"آمریکا ممکن است تنها در صورتی که پالیسیهای دولت افغانستان مورد تاییدش باشد، از آن حمایت کند.
در رمضان سال ۲۰۱۱ حامد کرزی با اطمینان از ادامه حضور آمریکا سخن گفت. او که تازه از سفر قندهار برگشته بود، به خبرنگاران گفت که نیروهای آمریکایی بیش از ده سال است که مصروف ساختمان سازی در فرودگاه قندهار اند و معلوم نیست که چه میخواهند بسازند.
او از این چشم دید خود چنین نتیجه گرفته بود که آمریکاییها قصد ترک افغانستان را ندارند و او نیز خواهان خروج آمریکا نیست. آقای کرزی این سخنان را در میان حدود صد خبرنگار، در جریان صرف افطار بیان کرد. چون از خبرنگاران خواسته بود سخنانش به بیرون درز نکند، رسانهها نیز در این مورد گزارش ندادند.
"باراک اوباما، در بگرام و واشنگتن گفت که کمک های مالی و حمایت سیاسی آمریکا و همپیمانانش از افغانستان ادامه خواهد یافت. هرچند ممکن است این کمک ها با توجه به خروج نیروهای آمریکایی، کاهش یابد."
اما خبرنامه ارگ ریاست جمهوری افغانستان، در واکنش به اعلام جدول زمانبندی خروج نیروهای آمریکایی میگوید که باراک اوباما در نتیجه پافشاری های دوامدار دولت افغانستان برای خروج نیروهای آمریکایی از خاک کشور، این تصمیم را گرفته است.
این واکنش و آن اطمینان آقای کرزی، در تضاد باهم قرار دارند.
این پرسش مطرح میشود که آیا دولت افغانستان، دارای راهبرد مشخص در تعامل با آمریکا بودهاست یا خیر؟
رئیس جمهوری برای امضای موافقتنامه امنیتی با آمریکا، ظاهرا به دنبال مشروعیت ملی بود برای همین لویه جرگه برگزار کرد. اما در نهایت خود در برابر همان جرگهای که بیش از همه بالایش پافشاری میکرد، ایستاد و حاضر به امضای موافقتنامه امنیتی که لویه جرگه آنرا تأیید کرده بود، نشد.
تقابل او با لویه جرگه سبب شد که هم در سطح داخلی و در مناسبات با آمریکا، دیدگاههای حامد کرزی، خواست های شخصی او تعبیر گردند.
بی اعتنایی باراک اوباما و اعلام یک جانبه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، در این چارچوب قابل تحلیل است. اما آیا واقعا امضا نکردن موافقتنامه فقط خواست شخص رئیس جمهوری بود یا در این رابطه گروه مشخصی از کادرهای صاحب تجربه با او هم نظر بودند؟
احتمالا پاسخ منفی است، چون هیچ کدام از مشاوران ارشد او مانند دکتر سپنتا و دکتر زلمی رسول، با امضای موافقت نامه، مخالفت نداشتند.
نمونه دیگر، حامد کرزی در سالهای اول حکومتش در یکی از ولایت های هممرز با پاکستان، با لحن هشدار آمیز گفت که همسایهها باید بدانند که افغانستان تنها نیست و بعد از این دنیا با این کشور است. حال قرار است آمریکا افغانستان را ترک کند، ظاهرا دیده میشود که فرصت حل مشکل با پاکستان نیز از دست رفته است.
مشکل با پاکستان به عنوان یکی از بزرگترین چالشهای سیاست خارجی و امنیتی افغانستان همچنان باقی مانده است.
قرار است دور دوم انتخابات میان اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله برگزار شود
آیا رئیس جمهوری آینده افغانستان، آماده است برای تدوین و اجرای سیاست خارجی، میکانیسم چند مرحلهای ایجاد کند که شامل کمیسیون روابط خارجی مجلس نمایندگان، وزارت امور خارجه، شورای امنیت ملی و شخص رئیس جمهوری باشد؟
ظاهرا این تنها راهکاری است که سیاست خارجی مملکت را از مشت یک شخص بیرون میکشد، مشروعیت ملی ایجاد میکند و در مذاکرات حساس بینالمللی به آن قدرت مانور میدهد.
در اعلامیه نشست توکیو، مبارزه با فساد و پاسخگویی از چگونگی مصرف کمکهای بینالمللی، به عنوان شرایط اصلی ادامه کمکهای مالی جهان به افغانستان، خوانده شدهاند. شماری از کسانی که متهم به دست داشتن به فساد بودهاند، در هر دو گروه انتخاباتی دیده میشوند.
آیا این دو نامزد، توان ایستادگی در برابر فساد پیشگانی که در صحنه حضور دارند، را خواهند داشت؟
تنها پاسخ مثبت به این پرسش ها میتواند، برگ برنده دستگاه دیپلوماسی افغانستان، برای ادامه حمایت جامعه جهانی باشد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران