طنز| در کشوری که کتاب؛ کباب می‌شود؛ بادمجان‌ها هم هوا می‌شوند!

طنز| در کشوری که کتاب؛ کباب می‌شود؛ بادمجان‌ها هم هوا می‌شوند!
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۲ فروردین ۱۳۹۹

حال به چیز دیگری به جز «کارینو» فکر کنید ...

اکنون به چه چیزی فکر می‌کنید؟ 
آیا بازهم به «کارینو» فکر می‌کنید؟ یا واقعا به چیز دیگری فکر می‌کنید؟

لطفا پنج بار بگویید: پنگال-پنگال-پنگال-پنگال-پنگال

حال سریع بگویید که: سوپ را با چی می‌خورید؟

پاسخ تان «چنگال» است یا قاشق؟

اگر می‌خواهید ذهن دیگران را متوجه زیبایی‌تان کنید : پستی بگذارید با این مضمون: «احساس می‌کنم؛ دارم زشت می‌شم!» آنوقت دیگران کامنت خواهند گذاشت که : «نه عزیزم؛ خیلی هم خوشگلی!» و البته بالعکس! 

می‌بینید چقدر راحت می‌توان ذهن دیگران را مدیریت کرد؟

گویا مردم دارای افکار قالبی هستند که به شکل ناخودآگاه از آنها پیروی می‌کنند و هر زیدی بتواند بر همین اساس مخ‌شان را بزند بارش را می‌بندد! مردم حتی برای این افکار قالبی «مال» که سهل است «جان‌شان» را هم داده‌اند اما در عوض کلاه‌برداران فراوانی را هم به نان ونوایی رسانده‌اند!   

مثلا یک کارخانه تولید سیگار مدتی از زدن برچسب «هشدار مرگ با مصرف سیگار» که تمامی تولیدکنندگان سیگار موظف به نصب آن بر روی محصول‌شان هستند امتناع کرد.... فکر می‌کنید چه اتفاقی افتاد؟

بله؛ فروش سیگار آن کارخانه به میزان قابل توجهی کاهش یافت! چون مصرف کنندگان خواهان سیگارهایی بودند که دارای برچسب «هشدار مرگ» باشند!

اما این افکار قالبی چگونه بوجود می‌آیند؟

خیلی از عوامل در این خصوص موثرند که اجازه دهید کار را به کاردان بسپاریم تا متخصصان مربوطه از زیر بته؛ ریشه‌هایشان را درآورده و بررسی‌شان کنند. اما اگر بخواهیم این مرض را به شکل سرپایی تشخیص دهیم باید بگوییم دو چیز در این تفکرات قالبی موثرند:

تجربیات و فرهنگ جامعه

لازم به توضیح نیست که تجربیات وحشتناک ما ، در همین یکسال گذشته آنقدر ما را گزیده‌اند تا از هر ریسمان سیاه و سفیدی بیخود و بی جهت بترسیم و بلرزیم!

به لحاظ فرهنگی هم، بقدر کافی با ما کار شده است تا هر مسئله عجیب و غریبی را مثل آب خوردن باور کنیم! وقتی فیتیله چراغ فرهنگ و هنر پایین باشد صدای  هر خرافاتی آنقدر بلند می‌شود که براحتی شنیده شود! اصولا فرهنگ و هنر برای همین چیزها درست شده‌اند که افکارمان را به قدری شستشو دهند تا در و دیوار را لیس نزنیم! فکر می‌کنید چرا به ما روغن بنقشه تجویز می‌کنند؟ آیا به این خاطر نیست که قبلا درمان‌های عجیب‌تر و بی‌تربیتی‌تر از آن را تجویز کرده‌اند و نتیجه هم گرفته‌اند؟! در کشوری که کتاب را کباب می‌کنند همه باید باور کنند که بادمجان‌ها را هم می شود هوا کنند؟!
پس تا زمانی که کار و کاسبی دعانویس‌ها و درمان‌گر‌های ماورایی سکه است بدیهی است که هنرمندان و فرهنگیان جامعه غاز بچرانند! البته در زمانه‌ای که مسئولین دلسوز مایلند؛ بجای تامین معاش و قوت لایموت مردم؛ آنها را با همین چیزها مشغول و دلخوش کنند و مطالبات آنها را از درخواست مادیات بسوی جهان متافیزیک سوق دهند و این موضوع را جا بیندازند که باید خوشبختی را از جهان ماوراطبیعه درخواست کرد نه از سران کشور! حاصلش همین می‌شود که جامعه‌ای بارش بادمجان را هم باور کند... مثل همان کودکی که با کدو قل قله زن را حال می‌کند. ما اکنون؛ همان نانی را می‌خوریم که مسئولین فرهنگ‌ستیزمان آنرا سال‌های قبل کشته‌اند! پس بجای دستگیری فیلم سازان بادمجانی آن بادمجان دور قاب چین‌هایی را دستگیر کنید که ما را به این روز کشانده‌اند؛ بخدا ما اینطوری نبودیم!  

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

خبر آنلاین - ۲ فروردین ۱۳۹۹
خبر آنلاین - ۲ فروردین ۱۳۹۹
خبر آنلاین - ۲ فروردین ۱۳۹۹