نقش کنشگران در تشکیل نظام استبدادی، هادی قدسی - Gooya News

گویا - ۱ آبان ۱۳۹۹

استبداد به معنی خودسری و خودرأیی است. درسیاست هم به مفهوم حاکمیت فرد و گروه کوچکی بر یک جامعه می‌باشد. به معنای اول این واژه، در این جهان پهناور، مستبد فراوان یافت می‌شود. به خود واطراف خود که بنگریم، انواع کم وزیاد کردار استبدادی را در افراد مشاهده خواهیم کرد. درچنین اوضاعی، خارج از انتظار نیست که هرکس در رأس کشوری قرار گرفت، خوی استبدادی درسر نپروراند، حتا در کشورهای واقعا دمکراتیک.

"به خود واطراف خود که بنگریم، انواع کم وزیاد کردار استبدادی را در افراد مشاهده خواهیم کرد"اما آنچه دراین میان مهم است دامنۀ کردارفرد مستبد می‌باشد و آن محدود است به میدانی که در اختیار دارد ویا دراختیار او قرار می‌گیرد. درجریان انقلاب وتا قبل از سقوط رژیم سابق، خمینی یک نفر بود. جریان انقلاب از خیابان به سوی او هدایت می‌شد و او ابتکار چندانی در جنبش مردم نداشت ونقش سخنگوی جنبش مردم را بازی می‌کرد. از زمانی که این سخنگوئی اورامجبور به مدیریت کشور کرد، به سیاسیون پناه آورد و آنان را به کار دعوت نمود. دسته‌ها وگروه‌های گوناگونی که اغلب از دیدمردم ناشناخته بودند، خود را به او رساندند وبه مثابه بازوان اجرائی مدیریت، جدا از سیاسیون شناخته شده، رفته رفته به دور او جمع شدند و دیگر او به مثابه فرد، یا رهبر انقلاب، جای خود را به سامانه‌ای داد که در دورترین نقاط کشور عمل می‌کرد.

هرکسی به نام این سامانه خودسری می‌کرد و اوهم گرفتار در این سامانه، راه پس و پیش برای خود نمی‌دید.

منابع خبر

اخبار مرتبط