خواستم دیه را برای پسرم خرج کنم

تابناک - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳

طیبه یاوری 58‌ساله، زنی نیشابوری است که پسرش را در حادثه رانندگی از دست داد و دیه او را برای کمک به ساخت مدرسه‌ای با شش کلاس وقف کرد.

به گزارش شرق، این زن درباره تصمیم برای اهدای دیه فرزندش توضیح داده است.

‌پسرتان چند‌ساله بود؟

صالح 23‌ساله بود. بعد از سربازی برای شرکت در دوره آموزش تعمیر موبایل به مشهد رفت و بعد هم پیش یک دکتر گیاهی هندی در کرج آموزش طب گیاهی دید. من هم وام کمی برایش گرفتم و در کرج برای خودش کسب‌وکاری راه انداخته بود. پسرم بدون اینکه توقعی از کسی داشته باشد همه پیشرفت‌هایش را مدیون خودش بود. من همیشه پیش خودم می‌گفتم او پسر خوبی است و راه راست را انتخاب کرده است.

"بعد از سربازی برای شرکت در دوره آموزش تعمیر موبایل به مشهد رفت و بعد هم پیش یک دکتر گیاهی هندی در کرج آموزش طب گیاهی دید"او برای دوستانش الگو بود.

‌تصادف مرگبار چطور اتفاق افتاد؟

۲۲ دی سال ۹۰ با یکی از دوستانش که در دوره تعمیر موبایل با هم هم‌اتاق بودند به مشهد رفته بود تا برای مغازه‌اش عناب بخرد. نمی‌دانم در بلوار اندیشه چه اتفاقی افتاد که به وسط بلوار خورد و همانجا فوت شد. دوستش هم دست و پا و بینی‌اش شکست. بعدا فهمیدم پسرم حتی به بیمارستان هم نرسیده بود. مراسم تدفین صالح هم صبح روز اربعین در مشهد انجام شد.

‌دلیل حادثه چه بود؟

دقیق نمی‌دانم.

هرکسی چیزی می‌گفت و حتی گفتند یک ماشینی به ماشینش زد و فرار کرد. مهم پسرم بود و جانی که از دست رفت. به‌هرحال خواسته خدا این بود و ما هم به خواست خدا راضی هستیم.

‌به غیر از صالح فرزند دیگری هم دارید؟

چهار دختر دارم که همه ازدواج کرده‌اند و یک پسر دیگر دارم که از سال ۸۹ در تهران برای خودش کار می‌کند و به حرام و حلال توجه دارد. صالح هم فرزند آخر من بود. بچه بزرگم ۳۷ سال دارد.

"او برای دوستانش الگو بود.‌تصادف مرگبار چطور اتفاق افتاد؟۲۲ دی سال ۹۰ با یکی از دوستانش که در دوره تعمیر موبایل با هم هم‌اتاق بودند به مشهد رفته بود تا برای مغازه‌اش عناب بخرد"پدرشان هم وقتی که صالح به دنیا نیامده بود به رحمت خدا رفت.

‌منبع درآمدتان چیست؟

الان 58‌ساله هستم و برای خودم مغازه لباس‌فروشی دارم.

‌مرگ صالح روی زندگی اطرافیانش چه تاثیری گذاشت؟

صالح به من گفته بود یکی از دوستانش به علت اینکه پدرش دو خانواده دارد از پس مخارج تحصیلش در دانشگاه برنمی‌آید. بعد از مرگ صالح روزی در مغازه‌ام بودم که شنیدم آن دوست صالح یک ترم است از درسش عقب مانده. دلیلش را از مادرش پرسیدم و فهمیدم صالح کمک خرجش بوده و او برای صالح عناب و چیزهای دیگر بسته‌بندی می‌کرد و صالح هم به او دستمزد می‌داد تا هزینه تحصیلش تامین شود. وقتی این را شنیدم گفتم من که نمرده‌ام. من راه پسرم را در این کار خداپسندانه ادامه می‌دهم و ادامه هزینه تحصیل دوستش را تامین می‌کنم.

‌چه شد که تصمیم به اهدای دیه فرزندتان برای ساخت مدرسه گرفتید؟

خواست خدا بود.

صالح هرچه داشت از زحمت خودش به دست آورده بود و فکر می‌کنم هرکسی هر چیزی داشته باشد باید خودش استفاده کند. من از همان اول قصد داشتم پولی را که از بیمه به‌عنوان دیه فرزندم می‌گیرم در راه خیر و برای خودش خرج کنم. آقای هدایتیان، رییس آموزش‌وپرورش منطقه زبرخان نیشابور را که دیدم گفتم اگر خدا قبول کند چیز ناقابلی درست کنم. ما جان عزیزمان را دادیم اما چند عزیز دیگر دارم این شد که پول دیه را برای ساخت مدرسه شش‌کلاسه دادم. البته گرفتن دیه از بیمه طول کشید چون دوست صالح هم زخمی شده بود و پیگیری کارهای او طولانی شد.

‌فرزندان دیگرتان وقتی شنیدند شما چنین تصمیمی دارید چه گفتند؟

چیزی نداشتند که بگویند.

"مراسم تدفین صالح هم صبح روز اربعین در مشهد انجام شد.‌دلیل حادثه چه بود؟دقیق نمی‌دانم"با جان و دل قبول کردند. من گفتم خدا خودش امانتی به ما داده بود و خودش می‌داند کی امانت را بگیرد.

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

جهان نیوز - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
تابناک - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
تابناک - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳