هفته هنر و فرهنگ؛ هنر ماسک زده، روزنامههای بیحال
هفته چهارم بهار که پا بر دروازه بهشت باید میگذاشت، ماسک بر چهرههای مشهور سینما و موسیقی و هم مدیران دولتی نشانده است. در ملتهبترین دوران قرون اخیر، در بیشتر جهان، پزشکان و عالمان را قدر بیشتر مینهند. در ایام کرونا، دولتمردان و حتی مردان سنتزده و دینمدار هم از نمازهای جمعی و حضور در اماکن متبرک منع شدهاند. هنرمندان هر روز بیشتر به استعانت اینترنت، کار خود را به خانههای قرنطینهای میرسانند. دهها کتاب تازه و نو نوشته وارد دنیای نشر شده.
"هفته چهارم بهار که پا بر دروازه بهشت باید میگذاشت، ماسک بر چهرههای مشهور سینما و موسیقی و هم مدیران دولتی نشانده است"فیلمهای تخیلی قرن بیستم نیز در آن میدان میچرخد.
حق نشر عکس
Khane Honarmandad
روزنامهها دوباره در دکهها ظاهر شدند، بیآنکه در بیرونقی و کم اثریشان تغییری داده شود، در مقابل مجلات در دکهها، پرمحتوا و جسورتر، با مردم سخن میگویند و جلب نظر میکنند.
ابتکارهای دیدنی موزهها و مراکز فرهنگی بزرگ جهان، که همزمان با تعطیل جمعیشان، از طریق دنیای مجازی، به قرنطینهنشینها هنر میرسانند، موسسات فرهنگی در ایران را هم به واکنشهایی واداشته است. برخی مانند کلیپ موزه هنرهای معاصر بیشتر تبلیغاتیاند و کاربری و جاذبه برای بینندگان ندارد، اما مراکز تحقیقی توانستهاند جلوههای تازه از کارآمدی نشان دهند، وقتی بخشهایی از موزهها و آرشیوهای خود را به رایگان در دسترس عموم قرار دادهاند.
استقبال از خرید کتاب نصیحته الملوک، در فضای اینترنت و به دور از سانسور و بازبینی، کتابی که نامههای اعتراضی دکتر عبدالکریم سروش است به رهبران جمهوری اسلامی، همزمان شد با فروش آنلاین یک میلیارد تومانی فیلم خروج ساخته ابراهیم حاتمی کیا. کارشناسان نتیجه گرفتهاند که این تاخیر فرهنگ و هنر ایران از ورود به دنیای مجازی و بهره گیری از امکانات اینترنت، زیر تاثیر فضای کرونایی، تغییر جهت داده است.
حق نشر عکس
Hamshahri
Image caption
همشهری اولین شماره کاغذی ۹۹ بازگشت به دکه
از اول هفتهای که گذشت، روزنامهها به دکهها برگشتند. ایران، روزنامه دولت توان بیشتری داشت، برای رعایت خریداران، روزنامه را در پوشش نایلون همراه با یک ماسک منتشر کرد.
همشهری لوگو خود را برخلاف همیشه که از حروف به هم چسبیده تشکیل میشد، با ابتکاری گرافیکی، از هم جدا گذاشت که فاصله فیزیکی را رعایت کرده باشد.
حسن نمکدوست تهرانی استاد ارتباطات و روزنامهنگاری در اولین روز از انتشار کاغذی روزنامهها در سال نو، در روزنامه همشهری نوشت: در موقعیت کنونی، تکرار بحثهای نظری، برشمردن مزیتهای کلی مطبوعات چاپی و یادآوریهای تاریخی و احساسی کمکی به حل مسئله اصلی نمیکند.
به نظر این روزنامهنگار برای یافتن راه حل مشکلات روزنامهها: باید از بیان و تکیه بر کلیات دست برداریم و در عمل و در واقعیت ما روزنامهنگارها بکوشیم هویت روزنامه را بهروزنامهمان- چه کاغذی و چه دیجیتال و آنلاین و چندرسانهای- بازگردانیم. تلاش برای نزدیک شدن و نزدیک کردن جامعه به حقیقت، ذات و ماهیت روزنامه و روزنامهنگاری است. اکنون هم راه نجاتی جز این نیست. مخاطب امروز، دیگر و بیش از هر زمان انتظار دارد در جریان خبر درست قرار بگیرد. مخاطب به جای بیان کلیات، نیاز دارد که پاسخ مسائل روزانه خود را در روزنامهها ببیند و به آنچه میبیند اعتماد کند.
"در ملتهبترین دوران قرون اخیر، در بیشتر جهان، پزشکان و عالمان را قدر بیشتر مینهند"
اما فریدون صدیقی استاد روزنامهنگاری نوشت: عدم انتشار نسخه کاغدی روزنامهها در زیست رسانهای کشور ما تعصب و تاملی را به همراه دارد، بدان جهت که گمان میرود این عدمانتشار رویکرد حضور مؤثر و کارآمد و تأثیرگزار روزنامه را تحتالشعاع قرار میدهد.
به گمان این روزنامه نگار: در چنین شرایطی وقتی روزنامههای کاغذی چاپ نمیشود بهمعنای آن است که گام دیگری برای پاک کردن صورت مسئله و به حاشیه راندن آنها برداشته شده است.
حق نشر عکس
Sadegh Tirafkan
Image caption
فصلنامه عکاسی مجلات چالاکند
تکلیف مجلهها از روزنامهها جداست. انگار روزنامهها قرار نیست دیگر به جای خود برگردند و گردن را عامدانه زیر گیوتین میبرند، چرا که ترک عادتها برایشان دشوارتر از مرگ است. اما مجلات هر ماه با دست چینی از ایدههای خوب، و گزیدهای مقالات و گزارشهای خواندنی میآیند.
آنها که به تبع موضوع کاغذ بهتر و چاپ مجللتر میخواهند، مگر آن که در زمینههایی منتشر شوند که امکان جذب تبلیغات داشته باشد، وگرنه به سرنوشت فصلنامه معتبر عکس در میآیند که یک سال و نیم نتوانست شماره دیگری منتشر کند.
سیوا شهباز سردبیر این فصلنامه در سرمقاله خود در همین باره نوشته: در همه این مدت فکر کردم چرا در جامعهای که غنای فرهنگی و هنری آن حتی در غارهای چندهزار ساله فلات ایران، مایه غبطه دیگران بوده و هست، چگونه این توده از هنرمندان بیهنر و انسانهای تنگنظر در غارهای خودساخته از ذلت و سفاهت نسبت به اشاعه و نشر دانش و اندیشههایی که میتواند بستر تداوم و حیات خودشان باشد، ممانعت میورزند. این چه کارزاری است که حتی دوستان در آن دشمنانند. چه بر سر ما آمده.
اما مجلات فروتنتر، موفق در یافتن مغزهایی نواندیش و جسور، فضایی کرونایی بعد از پایان سال تلخ ۹۸ را فرصت دیدهاند و منتظر نماندهاند که تغییر معیارها، دستورش از بالا برسد.
"حوالی" یک نمونه جذاب است که هنوز شماره اسفند را توزیع نکرده، یک ویژه نامه تدارک دیدند با حوادث ۹۸.
هفت مقاله - گزارش تحلیلی درباره این سال با تاکید بر نقش قدرت. حوالی به "ما و فضای اطرافمان" اختصاص داشت و هر شماره را به یک بخش از اطرافمان اختصاص می داد ولی این ویژه نامه را برای پاسخ دادن به این پرسش تدارک دید که: چگونه قدرت، فضاهای شهری را تحت تاثیر قرار میدهد و فضاهای شهری چطور ساختار قدرت را متاثر میکنند.
گردانندگان مجله اکثرشان زن هستند. صاحب امتیاز و مدیرمسئول: سمیراهاشمی نعمتآبادی. گردانندگانش: پریسا بزاز،شیما پاکزاد، یاسمین خوشپور،حبیب دانشور و گلاره مرادی گرداننده مهمان نیز مینا موسوی است و گروه ویراستاری گلاره مرادی، مرضیه افتخار و مبارکه مرتضوی.
بیشتر بخوانید:
- هفته هنر و فرهنگ؛ هنرهایی که در تنهایی گل میدهند، هنرمندانی که پژمرده میشوند
- هفته هنر و فرهنگ؛ 'هنر در بتمرگینگی، خدمت به جامعه مدنی'
- هفته هنر و فرهنگ؛ خدمت و خیانت کرونا به بهار
در مقالهای در شماره ویژه سال آمده: صاحبان قدرت همواره تلاش میکنند تا روایت خودشان را از وقایع بازسـازی کننـد. روایت آنها بـه جز راویان، پسزمینه را هـم تغییر میدهـد.
"در ایام کرونا، دولتمردان و حتی مردان سنتزده و دینمدار هم از نمازهای جمعی و حضور در اماکن متبرک منع شدهاند"از کوچههـا و محلههایـی کـه در موشک بارانهای دهـه شصت نشانهدار شدند، نشانهزدایی میشود و در مقابل، در جایی دور از آنهـا موزه بیسـربر می آورد. قدرت دسـتبرد در پسزمینه و فضاهای شهری، بخشی از قدرت پنهان بالاییهاست.
در پیشانی مقالهای درباره اعتراضهای خیابانی سال پیش میخوانیم: فراموشـی بخشی از قدرت اسـت، قدرتی که نشـانش را در فضاهای شهری هم میشود دید. با زدودن تمام نشانههای گذشته و تزریق فراموشـی تلاش میکنند تا خشـم، آگاهی و رویای مشترک ما را که میتوانـد روزی دوبـاره مایـه پیوند دهندهمـان بـرای باز پس گیـری خیابـان باشـد، از آن خودشـان کننـد. حافظـهای را کـه "غمی اسـت عمیـق" بـرای خودشـان میخواهنـد، بـه ایـن خیـال کـه آینـدهای ممکن خواهد شد بدون به یاد سپاری گذشته.
فضاهای مقاومت، بخش پایانی مجله احوال است که در آن آمده: قدرت خود را نه در قامت بلوکی ایستا وساکن، بلکـه بهشـکل تارعنکبوتی در رگ و ریشـه شـهرجاری میکند.امـا این تارهای قـدرت بیـش از آنکـه یکپارچه، منسـجم ودر همهجـا حاضر باشـند، متخلخل، ناتمام و بیثباتاند.
حق نشر عکس
Khoroj
Image caption
فرامرز قریبیان در خروج از سینما به اکران آنلاین
ابراهیم حاتمی کیا، فیلمسازی که دل در گرو فداکاریهایی دوران جنگ دارد و با ساختن فیلمهایی مانند از کرخه تا راین و آژانس شیشهای، اولین سازنده جدی فیلم از میان انقلابیون شد، یک بار دیگر رکورد آورد. فیلم تازه خروج، با اکران آنلاین، در کمتر از چهار روز، یک میلیارد تومان فروخت.
خروج فیلمی با موضوع اعتراض های مردمی است و هیچ شباهتی به فیلم های پیشین حاتمی کیا ندارد، توسط سازمان سینمایی موج ساخته شده و گمان میرفت در جشنواره فجر ۹۸ تحسین شود اما کرونا مانع شد و سینماها هم تعطیل.
اولین فیلم فارسی که فروش اینترنتی میلیارد تومانی دست یافت، در چند روز نخست ۲۱۱ هزار نفر تماشاگر یافت که با خرید بلیت در خانههای خود فیلم را دیدند. اما انتشار غیرقانونی فیلم در شبکه مجازی و تعداد زیادی از سایتها و کانالهای تلگرامی، فروش فیلم را به اندازه زیادی کاهش داد.
روزنامه سازندگی همزمان با فروش اینترنتی فیلم خروج نوشت آخرین ساخته ابراهیم حاتمیکیا خواسته یا ناخواسته، با اعتراضهای آبانماه گره خورده؛ فیلم خروج از یک اعتراض ساده شروع میشود و بعد با احساسات آدمها پیوند میخورد و خشن میشود. این خشونت نه فقط جان آدمها را به خطر میاندازد که مشکل را گسترده میکند.
هوشنگ گلمکانی سردبیر ماهنامه فیلم و منقد سینما در مقالهای در روزنامه ایران نوشت: یک روز باید این اتفاق میافتاد، اکران آنلاین با همه گیر و گرفتاریهایی که میتواند در بحث تکنیکی و اجرایی آن وجود داشته باشد، باید اتفاق می افتاد.
حق نشر عکس
Bache Delgosha
Image caption
مطب و خانه ساعدیها ساعدی و بچههای محله دلگشا
این عکس را کسی با عنوان بچه دلگشا گرفت و نوشت: این جاست که هنوز دل مادرم به دیدنش، خون میشود.
"هنرمندان هر روز بیشتر به استعانت اینترنت، کار خود را به خانههای قرنطینهای میرسانند"او از خاطرات مادرش شنیده بالای این مغازه مطب دو برادر ساعدی بود. با پلههای شکسته و راهرو دود گرفته، و آن دو برادر که از تبریز آمده بودند همین بالا هم زندگی میکردند. هر ساعت شب و روز آماده بودند برای معالجه مردم محل. بیشتر اوقات پول نمیگرفتند. گاهی هم خرج دوا را از جیب خودشان میدادند.
گاهی هم پول نداشتند، برادر کوچک امضا میکرد و دواخانه آن طرف خیابان رایگان میداد و میگفت پولش را از دکتر میگیرم. آن دو برادر از تبریز آمده بودند، و مردم محل آنها را از یاد نبردهاند.
بچه دلگشا نقل کرده که وقتی پنج ساله بودند سرش خورده به لب حوض و شکسته، مادرم فریاد زده و "یکی از همسایهها مرا بر دوش انداخته و گذاشته روی تخت کوچک دکتر ساعدی. هنوز اثر شکستگی بر سرم هست. سالها بعد فهمیدم برادر بزرگ، همان غلامحسین ساعدی (گوهر مراد) بوده است.
"کارشناسان نتیجه گرفتهاند که این تاخیر فرهنگ و هنر ایران از ورود به دنیای مجازی و بهره گیری از امکانات اینترنت، زیر تاثیر فضای کرونایی، تغییر جهت داده است"همه قصههایش را خواندم، وقتی مادرم در بستر مرگ بود، خواست برایش قصه گاو مشدحسن را بخوانم. صد بار شنیده بود."
احمد شاملو که از او کسی نزدیکتر به دکتر ساعدی نبود، نقل میکرد که زمستان سال ۵۷ وقتی که آن دو در لندن بودند. روزی به تصادف در خیابانی گذر میکردند و چشمشان به یک پلاک آبی رنگ بر دیوار یک خانه مجلل میافتد، کنجکاو میشوند و در پلاک میخوانند این جا خانه شاعری بوده و چهار سال در این جا سکونت داشته است. دکتر ساعدی به طعنه گفته چون ما هرگز خانهای نداشتهایم و درخانههای اجارهای زندگی کردهایم، پلاک لازم نیست. و شاملو خندیده که: سنگ نزنند خوب است، پلاک لازم نیست.
و هر دو خندیدهاند.
اینک آن دو نیستند، مزار دکتر ساعدی با سنگی متین در گورستان پرلاشز پاریس جا دارد، و شاملو زیر سنگی خفته است در امامزاده طاهر، که نزدیک به ۲۰ سال بارها آن را شکستهاند.
حق نشر عکس
Harfe tazeh
Image caption
سیامک شایقی کارگردان درگذشت کارگردان آرام
اهالی سینما با خبر درگذشت سیامک شایقی کارگردان بیحاشیه و آرام سینما، در آغاز بهار غمگین شدند. او ۱۲ فیلم و سریال ساخت که برخیهایش از بهترینها بودند. مانند "جهزیهای برای رباب" با بازی فاطمه معتمدآریا، پروانه معصومی، هادی اسلامی، و ایرج طهماسب که اولین تجربه کارگردانی او در سینما بود.
او بعدها در میانه دهه هفتاد سریال "سیاه، سفید، خاکستری" را برای تلویزیون ساخت و با اقبال عمومی مواجه شد. "باغ فردوس، پنج بعدازظهر" با بازی رضا کیانیان، لادن مستوفی و آزیتا حاجیان از دیگر ساختههای این کارگردان است.
"ابرهای ارغوانی" محصول سال ۹۰، آخرین فیلم شایقی در سینما بود. چند سناریو برای ساخت سریال از وی در کشو میز مدیران صدا و سینماست، و چند گفتگو با سازندگان فیلم نیمه کاره ماند، وقتی او در ۶۶ سالگی بعد از نبردی سخت با سرطان، سرانجام شکست خورد.
حق نشر عکس
Javad Ailzadeh
دق!
جواد علیزاده کاریکاتوریست قدیمی در زیر کارتونی که از ویروس کرونا کشیده، نوشتهای دارد با عنوان دق!
در این یادداشت به طنز آمده: اگر موقع نقاشی کردن تمثال بیمثال ویروس کرونا، فاصله دو متری را رعایت نکنید، ویروس، کار دستتان میدهد.
"حق نشر عکسHamshahriImage captionهمشهری اولین شماره کاغذی ۹۹ بازگشت به دکه از اول هفتهای که گذشت، روزنامهها به دکهها برگشتند"(کاریکاتور بالا)
اگر میخواهید دست از جان نشویید، دستها را تند و تند بشویید.
اگر میخواهید جانتان را از دست ندهید، با کسی دست ندهید.
کرونا فرقی بین زندانی و زندانبان قائل نیست. پس لطفا کمی مهربانتر باشید و جسارتا زندانی سیاسی را کمی آزاد کنید.
و اگر میخواهید زنده بمانید در خانه بمانید، به شرطی که از جیب نخورید و دولت حقوقتان را بدهد. در غیر اینصورت، متاسفانه مجبورید در خانه نمانید.
در آخرین یادداشت جواد علیزاده آمده: مطلب ادامه دارد. به شرطی که زندگی صاحب این قلم هم ادامه داشته باشد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران