انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران: در برابر تجاوز به حریم دانش و دانشگاه ساکت نخواهیم ماند

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران: در برابر تجاوز به حریم دانش و دانشگاه ساکت نخواهیم ماند
جنبش راه سبز
جنبش راه سبز - ۱۹ آذر ۱۳۹۳

جرس: انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی تهران در بیانیه ای به مناسبت روز دانشجو، با تاکید بر این نکته که "در برابر تجاوز به حریم دانش و دانشگاه ساکت نخواهیم ماند"، خواستار آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز شد.

به گزارش جرس، این تشکل دانشجویی خاطرنشان کرده: آنان که پیش از این نیز کینه از دانش و دانشگاه به دل داشتند، امروز تیغ بر گلوی دانشگاه نهاده اند. همانان که به اسم مبارزه با فتنه، از دانشگاهیان باج می خواهند تا شایستگان شکیبا را از عرصه دانشگاه کنار زنند و فرومایگان را بر اریکه ها بازگردانند. اینان در میدان سیاست با سایه ها می جنگند، حال آنکه در میدان وجدان های مردم خاکریزهایشان پی در پی در حال سقوط است.

متن کامل این بیانیه در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

شانزدهم آذر یادواره ای است برای ما دانشجویان تا با الهام از یک نقطه درخشان در طول تاریخ دانشگاه، امروز و فردای خود را روشن سازیم. شانزدهم آذر به ما می آموزد که نباید بر سر استقلال و آزادی و ایمان خود معامله کنیم.

"به گزارش جرس، این تشکل دانشجویی خاطرنشان کرده: آنان که پیش از این نیز کینه از دانش و دانشگاه به دل داشتند، امروز تیغ بر گلوی دانشگاه نهاده اند"به ما می آموزد که از کاشانه خویش در برابر تهاجمات، مردانه تاپای جان بایستیم و دفاع کنیم.

ما دانشجویان از آن سه آذر اهورایی آموختیم که در برابر تجاوز به حریم دانش و دانشگاه ساکت نمانیم و نخواهیم ماند. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران بارها در برابر آنانکه حرمت و امنیت دانشجویان را به جیفه قدرت و سیاست فروختند و خواستند دانشگاه را به میدان قدرتنمایی خود بدل سازند فریاد دادخواهی برآورده اما گوش شنوایی نیافته است. اگر در واقعه حمله به کوی دانشگاه تهران بجای ایراد قضایای مهمله، عاملان و آمران را معرفی و مجازات می کردند، راه برتکرار فجایعی چنین بسته می شد.

آنان که پیش ازین نیز کینه از دانش و دانشگاه به دل داشتند، امروز نیز تیغ بر گلوی دانشگاه نهاده اند. همانان که به اسم مبارزه با فتنه، از دانشگاهیان باج می خواهند تا شایستگان شکیبا را از عرصه دانشگاه کنار زنند و فرومایگان را بر اریکه ها بازگردانند. اینان در میدان سیاست با سایه ها می جنگند، حال آنکه در میدان وجدان های مردم خاکریزهایشان پی در پی در حال سقوط است.

درس بزرگ شانزده آذر همین است؛ دانشگاه عرصه خودنمایی اقتدارگرایان نیست.

دانشگاه نمی خواهد جیره خوار قدرتمندان و دست نشانده سیاست بازان باشد، بلکه می خواهد تا گام در مسیر استقلال نهد؛ می خواهد تا اداره امور خود را، خود بدست گیرد. آیا اساتید و دانشجویان لایق آن نیستند تا متصدیان امور دانشگاه را خود انتخاب کنند؟

ره آورد مدیران و روسای سفارشی جز ازدست رفتن استقلال و آزادی دانشگاه و عدالت آموزشی چه بوده است؟ جز آنکه حق تحصیل و فرصت بورسیه های آموزشی را به جایزه ای به پاس خوش خدمتی نورچشمی هایشان بدل کردند.

حق تحصیل در دانشگاه اگر تنها تابع صلاحیتهای علمی نباشد، اگر گرایش فکری و فرهنگی، و سیاسی و مذهبی، و جنسیت و قومیت و سوابق خدمت بدان تعلق گیرد، دانشگاه به باشگاه باجگیران بدل خواهد شد. چه اینکه با روشهای سلیقه ایِ جذب دانشجو و هیأت علمی و اعطای بورسیه های بدون آزمون و توصیه­ای، می رفت تا چنین شود.

اشتیاق بیش از اندازه به توسعه کمی دانشگاه و بالابردن آمار مقالات و شمار دانشجویان و اساتید و پردیس های دانشگاهی، گره آموزش عالی را نه تنها نمی گشاید، که کورتر می کند. راه حل مشکل وابستگی مالی دانشگاه را باید در پیوند دانشگاه با صنعت و تجارت جست، نه تبدیل دانشگاه به بنگاه تجاری. توسعه کمی هرچند لازم است اما چنانچه متوازن و همآهنگ با رشد کیفی نباشد، گره بر گره می افزاید.

خواستۀ ما از متصدیان دستگاه آموزش عالی آنست، که روند اصلاح رویه های ناصواب را فرونگذارند.

"همانان که به اسم مبارزه با فتنه، از دانشگاهیان باج می خواهند تا شایستگان شکیبا را از عرصه دانشگاه کنار زنند و فرومایگان را بر اریکه ها بازگردانند"پیگیری فسادهای رخ داده از جمله در جریان بورسیه های غیرقانونی ونیز رسیدگی به تظلم خواهی دانشجویان و اساتید مظلوم ضامن احقاق حق دانشگاه است. اگر رویکرد حق طلبانه وزیران دانا همچنان تداوم یابد، امید می رود که فرجی در امر دانشگاه حاصل شود.

کسانی که امروز به حال دانشگاه دلواپس شده اند، باید نگاهی به گزارش بورسیه های غیر قانونی بیندازند. کسانی که دم از مبارزه با فتنه می زنند، ای کاش لحظه ای وجدان های خود را به داوری بگیرند: آیا لب گشودن به اعتراض و انتقاد، فتنه­ گریست، یا تباه کردن سرمایه های کشور به پای ماجراجویی ها و خودنمایی ها؟

کسانی که خود را پرچم دار مبارزه با فتنه می دانند، مدتهاست از خطوط قرمز خودخوانده عبور کرده و فتنه ها در دامن پرورده اند. اینان همانهایی هستند که در برابر مذاکرات و تلاشها برای رفع تحریم از کشور صف آرایی می کنند؛ تحریمها و هزینه هایی که نه حاصل ایستادگی بر حق ملت، که دسترنج دوره زمامداری خود آنهاست. در برابر مجموعه آموزش عالی کشور سنگ اندازی می کنند و در رجزخوانی های هر روزه شان تهدیدهای باج خواهانه را از قلم نمی اندازند.

امروز به لطف آگاهی و مشارکت ملت گشایش هایی چند حاصل شده که سزاوار سپاس و ستایش است.

آحاد مردم، به­ ویژه دانشگاهیان و نخبگان، “امید” خود را که بذر هویت ایشان است، نزد دولت مردان به ودیعت نهاده اند. انتظار مردم از دولتمردان آن است که در برابر فشارها و نزاع ها، و تنگ نظری ها و تندروی هایی که وجدان جامعه را آزرده است، پشتیبان مردم باشند. در برابر میر غضب ها و محتسب هایی که دگر اندیشان را با ابروان گره کرده به طعن و لعن می رانند و دین و دولت را بدنام می کنند، هم روشنفکران و هم دولتمردان وظیفه ای خطیر دارند. اینان به اسم “امر به معروف و نهی از منکر” درمیان قشرهای گوناگون جامعه شکاف و تفرقه ایجاد می کنند. اصل اصیل امر به معروف و نهی از منکر ضامن قوام عرصه عمومی نقد و بررسی در جامعه است، نه توجیهی برای خشونتها و تنگ نظری ها.

"همانان که به اسم مبارزه با فتنه، از دانشگاهیان باج می خواهند تا شایستگان شکیبا را از عرصه دانشگاه کنار زنند و فرومایگان را بر اریکه ها بازگردانند"اگر حقیقتا به این آموزۀ مترقی باور دارند چرا هرروز عرصه را برای منتقدان تنگ تر و تنگ تر می کنند؟ قطعا جریان های تندرو در برابر گشایش فضای نقد مقاومت می کنند، اما باید در نظر داشت عقب نشینی در برابر عربده های زیاده خواهان راه به جایی نمی برد.

چرا امروز دانشجویان منتقد همچنان باید از حق تحصیل محروم شوند؟ چرا کسانی به جرم ابراز عقیده و اظهار مخالفت باید همچنان در بند باشند؟ چرا بر خلاف نص صریح اصول متعدد قانون اساسی، همچنان مجازاتهای بدون دفاعیه، بدون محاکمه، بدون شاهد و بدون قاضی صالح و بی طرف در حال اجراست؟ مگر نه اینکه اجرای عدالت در گرو استقلال دستگاه قضاست؟ هیچ یک از مسوولان کشور از جمله روسای سه قوه فراتر از نظارت و پاسخگویی به ملت نیستند. ای کاش بدانند آن هنگام که قلم به محکومیت معترضان می فرسایند و زبان به تهدید منتقدان می گشایند، یک یکِ بندهای قانون اساسی را به بند می کشند.

اصلی ترین مطالبه ما، و بلکه اساسی ترین حق و در عین حال وظیفه همه ما یک حرف است: اجرای بدون تنازل قانون اساسی؛ و دریغ که این مهم همچنان بر زمین مانده است. امروز عاقلان از هر گروه و گرایش سیاسی، راه نجات کشور را در آرامش و وحدت و آشتی می بینند. خالی کردن میدان، عرصه را برای تندروی ها مهیا می کند. گشایش عرصه نقد و بررسی، آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصرهای غیرقانونی و غیرشرعی در این شرایط خواسته همه خردمندان و خیر خواهان است.

و آخِرُ دَعوانا، اَنِ الحَمدُ لله رب العالمین

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران

.

منابع خبر

اخبار مرتبط