گزیده‌ای‌‌ ازسرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

تابناک - ۱۵ دی ۱۳۹۱

*روزنامه جام جم صبح امروز یادداشتی به قلم زهرا عرب با این عنوان منتشر کرد:

مُسَکِّن‌های کم‌اثر و زودگذر

در پی افزایش شدید آلاینده‌ها و بحرانی شدن هوای پایتخت و چند کلانشهر کشور، افزون بر تعطیلی ادارات و مراکز آموزشی، محدودیت تردد خودروها از در منازل براساس زوج و فرد بودن پلاک نیز چند روزی است در تهران اجرایی شده و براساس آخرین خبرها تا اطلاع ثانوی هم ادامه دارد.
موضوع آلودگی هوا در تهران و کلانشهر‌ها موضوع تازه‌ای نیست. شهروندان سال‌هاست ذرات آلاینده را می‌بلعند و انگار ریه‌های آنها به استنشاق این هوا عادت کرده است.
کارشناسان هم همواره نسبت به افزایش بیماری‌ها در نتیجه آلودگی هوا هشدار می‌دهند، اما سالانه حدود یک‌میلیون و ۴۰۰ هزار خودرو به ۱۴ میلیون خودرویی که در گذرگاه‌های کشور تردد می‌کنند، افزوده می‌شود؛ از مجموع ۳میلیون و ۷۰۰ هزار موتور سیکلت در تهران، فقط سالانه 5‌/‌1 میلیون موتور معاینه فنی می‌گیرند، در حالی که این وسیله نقلیه، عامل ۲۲ درصد آلودگی هوای تهران است.
ناوگان خودروهای فرسوده و مینی‌بوس‌ها و اتوبوس‌های دودزا هم همچنان فعال است، به گونه‌ای که فقط یکصد هزار خودرو فقط در تهران باید از رده خارج شود و 5‌/‌2 میلیون خودرو هم باید معاینه فنی شوند. به این آمارها اضافه کنید هزاران نفر از شهروندانی که بر اثر بیماری‌هایی که با آلودگی هوا تشدید می‌شود، جان خود را از دست می‌دهند.
همه اینها در حالی است که براساس پژوهش‌های انجام شده، توسعه حمل‌ونقل عمومی بویژه مترو و نیز کاهش استفاده از سوخت فسیلی تنها راه برون‌رفت از این وضع است. همچنین استاندارد‌سازی خودروها و سوخت مورد استفاده را هم نمی‌توان نادیده گرفت. این تجربه در کشورهای دیگر هم کارایی خود را اثبات کرده، اما در کشور ما اختصاص بودجه و اعتبارات مترو همچنان در میان اختلافات مسئولان دست و پا می‌زند و طی سال‌های اخیر آنها نتوانسته‌اند در این موضوع به نقطه اشتراکی برسند.
 بنابراین مسئولان ذی‌ربط به جای ارائه راهکارهای اساسی برای حل معضل آلودگی هوا، همواره به شیوه‌هایی متوسل می‌شوند که چون مسکنی کم‌اثر و زودگذر، فقط برای چند روز شهروندان را از بحران دور می‌کند؛ راهکارهایی چون کاهش ساعات کاری ادارات، تعطیلی شهر، افزایش محدوده طرح ترافیک و بتازگی تردد خودروها براساس زوج و فرد از در منازل که بیش از پیش مردم را محدود می‌کند و بی‌تردید نه تنها برای بخشی از آنها که باید سالمند بیمار خود را به مرکز پزشکی ببرند یا برای امرار‌معاش خود مسافربری کنند یا...

"تندروی ها را به اعتدال می خواند، موقف های خطرناک را پرتگاه ها و سنگ باران ها را، هشدار می داد تا مباد ندانسته در خطرها و افتادن به پرتگاه ها و.."خوشایند نیست، بلکه راهکار ریشه‌ای برای کاهش آلودگی هم به شمار نمی‌رود. ضمن این‌که هر یک روز تعطیلی هم به گفته کارشناسان خسارت جبران‌ناپذیری بر اقتصاد کشور به جا می‌گذارد.
بنابراین باید دید براستی دستگاه‌های متولی در این خصوص چه کرده‌اند و آیا نهادهای نظارتی نباید در این خصوص به وظیفه خود عمل نمایند و با هر گونه کوتاهی در‌خصوص سلامت مردم برخورد کنند؟!
به دنبال سخنرانی روز گذشته احمدی نژاد در خصوص موضوع گزینش،روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز خود مقاله ای به قلم حسین شریعتمداری  با این مضمون منتشر کرد:
اندوه درگذشت آیت الله تهرانی، شاگرد بزرگ حضرت امام خمینی(ره) ،غلامرضا بنی اسدی را بر ان داشت تا در ستون یادداشت روز روزنامه خراسان این چنین بنویسد:

«ملای نراقی» امروز

تو، جلوداری چه وقتی می خواهی، امام نماز باشی و نمازهایی را که به جلوداری ات تکبیرة الاحرام خوانده اند به آسمان ببری و چه وقتی «اسفار» عشق را به «اربعه» رسانده و رو به مردم آوردی تا دست شان را بگیری و آنان را تا خدا ببری؛ تو، جلوداری، چون خود این راه را طی کرده بودی لذا وقتی رو به قبله ای برای نماز یا رو به مردمی برای وعظ، رو به خدای قبله داری... تو معلم بودی ای اخلاق مدار بزرگ، که بسیاری از مردمان در نگاه، کلام و اشارت هایت راه بزرگی می جستند و این قلم نیز بسیار سطور «سیاه» خود را در پرتو اشارت های نورانی ات «سپید» نوشت و آن چه امروز اشک می شود و از دیده این قلم می تراود، ادای دین است به تویی که بارها و بارها، نه در محضر نورانی حضرت تان بلکه از راه دور در بازخوانی مکتوب واژه هایتان، چراغ می یافت و جان روشن می کرد و «جار» می زد مردمان را که «سپید» این جاست، روشنی این جاست، چشم برگیرید از راهی که جز سیاهی نیست.
آیت ا... بزرگ، کلمات شما، مثل آیات راه بود. تندروی ها را به اعتدال می خواند، موقف های خطرناک را پرتگاه ها و سنگ باران ها را، هشدار می داد تا مباد ندانسته در خطرها و افتادن به پرتگاه ها و...

ایمان خویش را از دست بدهیم.
شیخ بزرگ! وقتی از زشتی های دروغ می گفتی هر که را نه تنها بهره ای از ایمان، اگر مقداری عقل معاش هم بود، در می یافت از این بذر دروغ، هرگز و هرگز و هرگز، چیزی جز «هیچ» نخواهد روئید و آن هیچ هم چنان پاپیچ دروغگو خواهد شد که او را با سر به جهنم اندازد.
حاج شیخ! شما برای من و خیلی از ماها بسان «ملای نراقی امروز» بودید و کلام شما چونان «معراج السعاده» بود و به کار بستن آن عین سعادت که آدمی را تا رفعت عبودیت پرواز می داد، عقل در محضر شما اوج می گرفت، قدر می یافت، تا جایی که قوه خشم و وهم و شهوت را به اختیار درمی آورد تا آدمی به ایمانی برسد که هرگز، تن به اسارت «خشم» و «شهوت» نسپارد و «وهم» را چنان مهار کند که رهزن عقل و دین نشود.
آشیخ مجتبی تهرانی، شما صداقت را چنان به رفتار درآورده بودید که هر کس گفتارتان را می شنید و یا می خواند، در تجسم این گفتار به خودتان می رسید و هر کس رفتارتان را می دید می توانست در شرح آن، همانی را بنویسد که از کلامتان جاری می شد. استاد بلند قامت و آسمانی، کوچ تان برای زمین و زمینیان ثلمه بزرگی است که هیچ چیز جای آن را نمی گیرد.
زمین، بی شما یکی از «وتدها» و پایه های قرار خود را از دست داد و زمان یکی از نشانه های حقیقت را و ما - مردمان - آیت اللهی را که ما را به سوی خدا می برد. این کوچ بر ما سنگین است هر چند شما سبکبال تا اوج در پروازید، ما اما چشم به آسمانی داریم که شما را در آغوش گرفته است و دست بر دعا، که دگرباره «مادر دهر» چون شما فرزند بزاید، فرزندی که بیاید و اخلاق مردمان را بپیراید و غبار از جان ها و کف از آب برگیرد تا عطر ناب اخلاص همه جا بپیچد...
محمد کاظم انبارلویی سر مقاله امروز روزنامه رسالت را به این عنوان اختصاص داد :

رسایل شیخ

اشتباه نشود، نمی‌خواهم راجع به یکی از ارزشمندترین کتب اصولی یعنیفراید‌الاصول نوشته شیخ اعظم مرتضی انصاری سخن بگویم. سخن از مباحث علم اصول هم نیست.

"استاد بلند قامت و آسمانی، کوچ تان برای زمین و زمینیان ثلمه بزرگی است که هیچ چیز جای آن را نمی گیرد"حتی راجع به "قطع"،" ظن" ، "برائت" ،" استصحاب" ، " تعادل وتراجیح" هم در حوزه سیاست نمی‌خواهم سخن بگویم. اما قدری می‌خواهم در مورد رسایل شیخ یعنی جناب آقای عسکراولادی به‌عنوان یکی از شیوخ اصولگرایان بگویم که این روزها نامه‌ها، مصاحبه‌ها و موضع‌گیری‌هایش مورد طعن عده‌ای از یک سو و مورد تأمل و دقت عده‌ای از سوی دیگر شده است.
 عسکراولادی کسی است که دارای تجربه حضور در متن حداقل ۵ فتنه در تاریخ معاصر بوده است؛ فتنه ملیون ضد ملی و ضد اسلام در نهضت ملی شدن نفت، فتنه منافقین ولیبرالها در نهضت امام خمینی(ره) ، فتنه منتظری و باند مهدی هاشمی، فتنه ملوچ و منوچ در ۱۸ تیر۷۸ و بالاخره فتنه خروج از حاکمیت و خروج بر حاکمیت دوم خردادی‌ها در سال۸۸.
 سخنان وی در سالگرد ۹ دی یک بازخوانی متفاوت از فتنه ۸۸ و نگاه جدید به سران فتنه، بستر سازان فتنه و عوامل و عناصر اصلی فتنه بود. برخی بدون آنکه استناد به سخن او کنند، با شتابزدگی آن را "تبرئه" و " تطهیر" اهل فتنه خواندند اما کسانی که دقت در صغری و کبری بحث او داشتند چنین داوری را نداشتند.
 مواضع صریح و شفاف آقای عسکراولادی در موردشکل‌گیری فتنه  در سال ۸۸ و پس از آن چیزی نیست که بشود از حافظه تاریخی مردم ونخبگان پاک کرد و بر آن برچسب" تبرئه" و " تطهیر" اهل فتنه زد. عسکراولادی و یارانش در دوران فتنه منافقین و بنی صدر با راهبرد امام(ره) کاری کردند که نظام در تصفیه منافقین ولیبرالها کمترین تلفات را داشته باشد.
یاران او هم در شاخه نظامی وامنیتی و هم در شاخه سیاسی در صف اول نبرد با منافقین بودند.تجربه زندان‌ آنان در زمان طاغوت، در مقابله با منافقین و خط روشنگری‌ آنان بسیاری از جوانان کشور را از افتادن در دام مهلکه نفاق وکفر نجات داد و این درتاریخ معاصر ثبت است.

مجموعه نامه‌ها ومقالات و پرسش و پاسخ‌های او درباره اهل فتنه و جلوگیری از بازتولید فتنه در انتخابات ۹۲ را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
 ۱- سران فتنه و فتنه‌انگیزان اصلی، آمریکا ، رژیم صهیونیستی و انگلیس مکار هستند اگر از این سه دشمن اصلی انقلاب غفلت کنیم  از یک سوراخ ۱۰ بار گزیده خواهیم شد.
 ۲- لایه‌های فتنه در داخل وخارج باید مورد بازخوانی قرار گیرد، خوش خیم‌ها و بدخیم‌ها جدا شوند ، عوامل و عناصر اصلی وبستر سازان واقعی تفکیک شود وبرای هر کدام موضع دقیق و برخورد جدی مطابق قانون و شرع داشته باشیم.
۳- فضای سیاسی کشور را در آستانه انتخابات از حالت منازعه درآوریم. یک رقابت جدی، قانونمند و اخلاقی را تعریف کنیم وادبیات رقابت سالم را با آموزه‌های دینی و اخلاقی تبلیغ و ترویج کنیم.
 ۴- مبتنی بر این ادبیات، رقابت را پس از پایان انتخابات، با اعلام رسمی منتخب ملت به "رفاقت" تبدیل کنیم. اقتدار ملی وامنیت ملی کشور را با حضور گسترده مردم به پای صندوق‌ها به رخ دشمنان نظام بکشیم.
 ۵- از افراط و تفریط در نقد رقبا پرهیز کنیم. هر آن‌کس را که صلاحیت او از سوی شورای نگهبان تایید شد و مورد اعتماد مردم قرار گرفت رئیس جمهور خودمان بدانیم.
 ۶- از جنگ نرم دشمن غفلت نکنیم و از سربازگیری آنها از درون انقلاب جلوگیری کنیم. حتی آنان‌که به سربازی و بیگاری برای دشمن رفته‌اند با روشنگری به خیمه انقلاب برگردانیم.
۷- ۹ دی یک روز تاریخی برای ملت بود از این باب که توطئه‌های دشمن شکست خورد و همه ملت زیر سقف ایران وفاداری خود را به نظام و رهبری تجدید کردند و اهل فتنه را رسوا نمودند.
بصیرت، آگاهی ، زمان سنجی، شجاعت و اقتدار مردم را دستکم‌ نگیریم.

"زمین، بی شما یکی از «وتدها» و پایه های قرار خود را از دست داد و زمان یکی از نشانه های حقیقت را و ما - مردمان - آیت اللهی را که ما را به سوی خدا می برد"مردم نیک می‌دانند کجا بودند، الان کجا هستند و چه آینده شفاف وروشنی در انتظار آنهاست. به مردم اعتماد کنیم.
صبح امروز روزنامه حمایت مقاله ای با این عنوان منتشر کرد:

هراس چندگانه

روابط میان امارات و مصر در هفته‌های اخیر با تنش های بسیاری همراه شده است چنانکه در روزهای اخیر، چندین تبعه مصری در امارات بازداشت شده‌اند. در همین حال منابع مصری از دخالت امارات در امور این کشور خبر داده‌اند. بررسی روند مناسبات میان دو کشور نشان می‌دهد که از زمان سرنگونی مبارک در مصر، رفتارهای امارات در قبال این کشور با دگرگونی بسیاری همراه شده است.
 به گونه‌ای که برخی منابع خبری از اختلاف های گسترده میان دو کشور خبر داده‌اند. تاخیر از سفر مرسی رییس جمهور مصر به امارات از نشانه های این اختلاف ها می‌باشد.

در باب نگاه منفی امارات به مصر چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه امارات از الگو شدن قیام مردم مصر برای مردم امارات در هراس است.
نمود این هراس را در سرکوب‌ها و بازداشت‌های صورت گرفته در این کشور می‌توان مشاهده کرد. چنانکه نهادهای حقوق بشر در باب شدت گرفتن این سرکوب‌ها هشدار داده‌اند. اماراتی‌ها با سانسور اخبار مصر و اعمال سیاست‌های سخت گیرانه در قبال اتباع مصری تلاش دارند تا از گسترش نگرش انقلابی مصری‌ها در امارات جلوگیری کنند.

"حتی راجع به "قطع"،" ظن" ، "برائت" ،" استصحاب" ، " تعادل وتراجیح" هم در حوزه سیاست نمی‌خواهم سخن بگویم"دوم آنکه اماراتی‌ها مانند سران برخی دیگر از کشورهای عربی نظیر عربستان، از تفکرات اخوانی به شدت در هراس بوده و آن را مغایر با سیاست های خود می‌دانند.
هر چند این کشورها با رشد تفکرات اخوانی برآنند تا از آن برای مقابله با مقاومت و حتی شیعیان بهره‌برداری کنند، اما در باطن اعتمادی به آن نداشته و اخوانی‌ها را دشمنان خود می‌دانند. نمود عینی این امر را در زمان اشغال کویت توسط صدام می‌توان مشاهده کرد که به رغم هزینه‌های بسیار عربستان و متحدانش، جریان‌های اخوانی از پذیرش خواست این کشورها خودداری و در عوض به از گرمای روابط با صدام سخن گفتند. اکنون بسیاری از کشورهای عربی جریان‌های اخوانی را دشمنانی می‌دانند که با بهره‌گیری از شرایط نامعلوم منطقه، به دنبال توسعه حوزه نفوذ خود می‌باشند.
 بر این اساس نیز مشاهده می‌شود کشورهای عربی در کنار متحدان غربی خود، تلاش می‌کنند تا با ایجاد تقابل میان اخوانی ها و جریان مقاومت منطقه و شیعیان ، تضعیف تمام این طیف‌ها را اجرایی سازند.با توجه به آنچه ذکر شد، می‌توان گفت که نگرش امارات به مصر جدید ، نگاهی کاملا منفی می‌باشد و برای مقابله با آن، ابزارهای متعددی را به کار گرفته است. از میلیون‌ها دخالت برای ناآرام سازی فضای داخلی مصر گرفته تا اعمال محدویت‌ها و بازداشت اتباع مصری به بهانه‌های امنیتی، از جمله این اقدامات است.
 البته امارات توان مقابله گسترده با مصر را ندارد، بنابراین تلاش می‌کند تا به صورت کج دار و مریز با این کشور برخورد کند.

چنانکه مقامات این کشور ادعای همگرایی با قاهره را مطرح و ادعای دخالت در امور مصر را مردود دانسته‌اند. اقداماتی که با آزاد سازی اتباع مصری، می‌تواند تکمیل شود هر چند که در باطن امارات همچنان مصر را رقیب و دشمن خود می‌داند و به صورت پنهان و آشکار طرح مقابله با آن را اجرا خواهد کرد.
روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله امروز خود را به مقاله ای با عنوان « دولتمردان ترک از مردم فاصله می‌گیرند» اختصاص داد:
بسم‌الله الرحمن الرحیمعبدالله گل، رئیس‌جمهور ترکیه، بعد از مدت‌ها سکوت درباره مسائل منطقه، وارد مسابقه‌ای خطرناک با دوست و هم حزبی خود "رجب طیب اردوغان" شد و سخنانی به زبان آورد که در انحراف از مسیر واقع بینی بسیار جلوتر از اظهارات اردوغان است. گل، در مصاحبه‌ای با نشریه آمریکایی "فارن پالیسی" گفته است: "ترکیه نخواهد پذیرفت یک کشور همسایه سلاحی در اختیار داشته باشد که ترکیه آن را در اختیار ندارد. ما به هیچ وجه این موضوع را دستکم نمی‌گیریم". وی این سخن را در پاسخ سؤال خبرنگار این نشریه درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران گفته است.

"سخنان وی در سالگرد ۹ دی یک بازخوانی متفاوت از فتنه ۸۸ و نگاه جدید به سران فتنه، بستر سازان فتنه و عوامل و عناصر اصلی فتنه بود"
متأسفانه رئیس‌جمهور ترکیه برای امنیت رژیم صهیونیستی نیز دل سوزانده و با ادعای اینکه نگرش آنکارا نسبت به این موضوع، نگرشی واقع‌گرایانه است، تضمین امنیت رژیم صهیونیستی را مهم‌ترین موضوع منطقه دانسته و گفته است: "ما واقع بین‌تر هستیم و آنچه می‌خواهیم، راه حل و رهیافتی جامع‌تر برای این مسئله است. آنچه در اینجا مطرح است، تضمین امنیت اسرائیل در منطقه است و زمانی که این امر تضمین شد، آنگاه قدم بعدی باید از بین بردن این سلاح‌ها در کل منطقه باشد".
رئیس جمهور ترکیه، در همین مصاحبه دچار تناقض گوئی هم شد و با تأکید بر ضرورت توجه به نقطه نظرهای ایران گفت: "مسئله اینجاست که خودتان را در جایگاه ایران قرار داده و توجه کنید که ایرانی‌ها تهدید بیرونی را چگونه درک می‌کنند". وی سپس، خلع سلاح رژیم صهیونیستی در مرحله بعدی را "گامی کلیدی در توقف برنامه هسته‌ای ایران" دانسته است. وی علاوه بر این، بار دیگر بر مواضع ضد سوری دولت ترکیه تأکید کرد و از تلاش خود برای همراه ساختن روسیه با سیاست ضد سوری ترکیه پرده برداشت.
در سخنان عبدالله گل، حداقل سه نقطه انحرافی وجود دارد که از رهبران حزب عدالت و توسعه ترکیه با ادعای اسلام‌خواهی و شعارهای حمایت از فلسطین بسیار بعید به نظر می‌رسد. نکته اساسی اینست که عبدالله گل اگر رئیس‌جمهور کشوری نبود که مردم آن با تمام وجود از رژیم صهیونیستی متنفرند و همواره در ابراز مخالفت با این رژیم در صف اول قرار دارند، شاید مهم نبود که خواستار تأمین امنیت رژیم صهیونیستی شود.


هنوز طنین سخنان حامیانه اردوغان، نخست‌وزیر دولت ترکیه که آقای عبدالله گل رئیس آن است، در گوش هاست که در اجلاس داووس علیه شیمون پرز خروشید و از جنایات صهیونیست‌ها علیه زنان و کودکان فلسطینی سخن گفت و سپس جلسه را در اعتراض به اظهارات رئیس رژیم صهیونیستی ترک کرد. اعزام کشتی کمک به مردم غزه و حمایت انسانی از آنان و تحویل گرفتن تعدادی کشته و مجروح که قربانی جنایت صهیونیست‌ها علیه مسافران همان کشتی بودند و موضعگیری‌های ظاهراً ضد صهیونیستی دولتمردان آنکارا نیز در ذهن‌ها ثبت شده و در ماه‌ها و روزهای اخیر با اظهارات و موضعگیری‌های جدید آنان مقایسه می‌شود.
دولتمردان ترکیه چگونه می‌خواهند این تضادهای آشکار را برای مردم خود و برای ملت‌های مسلمان به ویژه مردم فلسطین توجیه کنند؟
نقاط انحرافی سخنان عبدالله گل یکی اینست که ایران را به حرکت در جهت دست یابی به سلاح اتمی متهم کرده است. این، یعنی تحت تأثیر تبلیغات آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفتن و اتهامات آنها علیه ایران را تکرار کردن. دو دهه قبل هنگامی که شاگردان نجم الدین اربکان از شهرداری اسلامبول کار خود را شروع کردند و از ضرورت حاکم ساختن اصول و معیارهای اسلامی در ترکیه سخن گفتند، کسی فکر نمی‌کرد آنها روزی برای راضی کردن آمریکا از خود حاضر شوند همسایه مسلمان خود را به آنچه مورد رضایت شیطان بزرگ است متهم نمایند.
نکته انحرافی دوم اینست که رئیس‌جمهور ترکیه خود را به تأمین امنیت رژیم صهیونیستی متعهد دانسته است. این تعهد، ادامه راه رژیم لائیک و حکومت ژنرال‌های وابسته است که دولمتردان کنونی ترکیه با شعار پایان دادن به حکومت آنان به قدرت رسیده‌اند.

"برخی بدون آنکه استناد به سخن او کنند، با شتابزدگی آن را "تبرئه" و " تطهیر" اهل فتنه خواندند اما کسانی که دقت در صغری و کبری بحث او داشتند چنین داوری را نداشتند"چگونه می‌توان پذیرفت سران یک دولت مدعی اسلام خواهی برای تأمین امنیت رژیمی که هم سرزمین مسلمانان را غصب کرده و هم کودکان و زنان آنان را به جرم اعتراض به تضییع حقوق خود به خاک و خون می‌کشد خود را متعهد بدانند؟
نکته انحرافی سوم اینست که عبدالله گل علیرغم آگاهی از آنچه توسط سلفی‌ها و القاعده و سایر گروه‌های تروریستی در سوریه می‌گذرد و با اینکه می‌داند رژیم صهیونیستی از تضعیف جبهه مقاومت چه سود کلانی می‌برد، باز هم بر مواضع ضد سوری خود اصرار می‌ورزد و حتی خلع سلاح رژیم صهیونیستی در مقوله اتمی را در اولویت نمی‌داند.
 به عبارت روشن تر، رئیس‌جمهور ترکیه معتقد است رژیم صهیونیستی باید صدها کلاهک اتمی داشته باشد، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به "دیمونا" دسترسی نداشته باشد، در همین حال جمهوری اسلامی ایران به جرم فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای به تلاش برای دست‌یابی به سلاح اتمی متهم شود، دولت سوریه نیز در برابر تروریست‌ها و حامیان غربی و صهیونیست آنها تسلیم شود و اینها همه برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و در اولویت قرار داشتن امنیت این رژیم غاصب و نامشروع ضروری است!
اظهارات و مواضع عبدالله گل و اردوغان، اگر هیچ مشکلی برای دولتمردان کنونی ترکیه نداشته باشد، حداقل این عارضه منفی را دارد که فاصله آنها با مردم ترکیه را زیادتر می‌کند. به نظر می‌رسد این، طرحی است که برای کنار گذاشته شدن سران حزب عدالت و توسعه از حکومت، تدارک دیده شده و البته به دلیل اینکه با اجرای این طرح آنها پشتوانه مردمی خود را از دست می‌دهند باید پذیرفت که طرح موفقی خواهد بود. اردوغان و عبدالله گل، با جلب نظر مردم مسلمان ترکیه توانستند به قدرت برسند و اکنون که درحال فاصله گرفتن از مردم هستند با چه پشتوانه‌ای می‌خواهند در قدرت باقی بمانند؟
عدم ارائه راهکار مناسب برای حل معضل آلودگی هوا از سوی مدیران روزنامه دنیای اقتصاد را برآن داشت تا مقاله ای به قلم یاسر میرزایی با این عنوان منتشر کند:

« نمره مردودی مدیریت آلودگی»

واقعیت‌ها را بپذیریم. هوای تهران آلوده است. ذهن همه‌ ما در پاییز و زمستان امسال حداقل ۳ بار آلودگی شدید را که در آن چشم، ساختمان‌های کمی دورتر را نمی‌دید به خاطر دارد؛
سه باری که در آنها تنها لطف خدا و نه سیاست‌های مدیران اجرایی، امکان تنفس دوباره را به شهرمان بازگردانده است.واقعیت‌ها را بپذیریم.

در تمام دفعاتی که آلودگی با باد یا باران شهر را ترک کرده است، به یقین می‌دانسته‌ایم که تا پیش از آمدن فصل گرما، این بختک بار دیگر گلویمان را خواهد فشرد، اما به یقین دیده‌ایم که هر بار که آلودگی شدت می‌گیرد تا به حد جان نرسد، اقدامی صورت نمی‌گیرد. آلودگی کنونی شهر نمونه‌ای بارز از این ماجرا است.
واقعیت‌ها را بپذیریم. یک سال می‌گذرد که تعداد ماشین‌ها در کشور از مرز ۱۴ میلیون گذشته است. هرچند مالکیت ماشین شاخص چندان مهمی نیست و آنچه مهم است میزان تردد است، اما در عین حال این شاخص هم نشان از میل به مصرف مردم دارد؛ هم فاصله داشتن مقدار و کیفیت عرضه حمل و نقل عمومی از میزان تقاضا؛ هم سیاست‌های ضد و نقیض ترافیکی در تهران!
این واقعیت‌ها ما را به کدام سو رهنمون می‌شود؟ از یک سو، معضل چنان بیخ گلوی شهر را گرفته است که باید سیاستی فوری برای آن اندیشید و از دیگر سو، معضل چنان سابقه‌دار است که اندیشیدن به سیاست‌های بلندمدت، منسجم و همه‌جانبه ضروری می‌نماید.
از سیاست‌های بلندمدت شروع کنیم: اولین قدم، توجه به این نکته‌ عمل‌گرایانه است که سیاست‌گذار و مردم باید به بدیل‌های ممکن بیندیشند. فکر کردن به نقطه‌ ایده‌آل و رد کردن بدیل‌های پیشنهادی به بهانه دور بودن از آن نقطه تنها نماینده‌ یک حس غیرعمل‌گرایانه است؛ بنابراین وقتی به ارزیابی یک سیاست می‌پردازیم باید آن را با بدیل‌های ممکن دیگر و نه بهشت برین بسنجیم.
دومین قدم، توجه به این نکته‌ تکراری اما همیشه فراموش شده است که «پیشگیری مهم‌تر از درمان است.» گذشتن از اولین آلودگی هر فصل سرد باید این شعار را در ذهن سیاست‌گذار پررنگ کند و او را برای هر آلودگی بعدی آماده کند.

"مواضع صریح و شفاف آقای عسکراولادی در موردشکل‌گیری فتنه  در سال ۸۸ و پس از آن چیزی نیست که بشود از حافظه تاریخی مردم ونخبگان پاک کرد و بر آن برچسب" تبرئه" و " تطهیر" اهل فتنه زد"اگر طرح ترافیکی دارد، اگر می‌خواهد روزهایی را تعطیل کند، اگر می‌خواهد به صورت مقطعی حمل و نقل عمومی را زیاد کند و هر سیاست دیگری از این قبیل باید با فرض پیشگیری از آلودگی بعدی اجرا شود و نه پس از گرفتار شدن به آن! یادمان نرود که شوک و پیش‌بینی‌ناپذیری دو آفت بزرگ برای اقتصاد کشور است. آویزه‌ گوش نکردن شعار فوق، یعنی تصمیم‌های ناگهانی برای رفع اورژانسی معضلات که کم‌ترین نتیجه‌ آن بی‌اعتماد شدن مردم به هرگونه برنامه‌ریزی است.
وقتی از منظر کلان به مساله نگاه می‌کنیم چند ایراد اساسی خودنمایی می‌کند: سیاست‌های نامناسب ترافیکی، حمل و نقل عمومی ناکافی و کم‌کیفیت، سوخت و موتورهای نامناسب برای احتراق پاک و مصرف بی‌رویه مردم از خودروهای شخصی. رفع هر کدام از این ایرادها نیازمند سیاستی بلندمدت و البته هماهنگ با یکدیگر است.
سیاست‌های ترافیکی نیازمند به‌روز شدن مدیریت این بخش به دانش روز و فناوری‌های سخت و نرم جدید است. همچنین مطالعه و به‌کارگیری تجربه‌های مشابه در کشورهای دیگر باید جلوی هر تکراری را بگیرد. در‌واقع مساله بحرانی‌تر از آن است که به فکر اختراع دوباره چرخ باشیم.

اقتصاددان‌ها درس‌های ویژه‌ای برای این مساله دارند که می‌تواند مورد ارجاع قرار گیرد.
حمل و نقل عمومی، البته بسیار به کندی توسعه می‌یابد و نیازمند هزینه‌های سنگین عمرانی و ماشینی است، اما در عین حال سعی در کم‌کردن هر چه بیشتر سیاست‌هایی که اثر یکدیگر را خنثی می‌کنند، ضرورت این مسیر است و جز به کارگیری خرد هزینه‌ عمده‌ خاصی ندارد. اندیشه ساده عقلانی می‌گوید: اگر شما بخش زیادی از فضای خیابانی را به عبور اتوبوس اختصاص دادید، ترافیک ماشین‌ها در فضای باقیمانده بیشتر می‌شود؛ بنابراین باید فکری به حال توسعه جاده‌ای یا کم‌کردن عبور و مرور ماشین‌ها بکنید؛ ماشین قفل شده در ترافیک بیشتر یعنی آلودگی بیشتر!
بنزین مصرفی کشور بنا به آخرین اعلام مسوولان امر تماما تولید داخل است. البته برخی شایعه‌ها در مورد بنزین تولیدی افراطی است، اما آنچه واقعیت دارد این است که کیفیت بنزین مصرفی چیزی بین استاندارد یورو۲ و یورو۴ است. پروژه‌های تولید سوخت یورو ۴ البته در حال توسعه است، اما هم شفاف‌سازی روند پیشرفت این پروژه‌ها و هم عزم جدی سیاست‌گذار به پیشرفت سریع‌تر این پروژه‌ها بسیار حائز اهمیت است.
البته سوخت فقط بخشی از ماجرا است.

"عسکراولادی و یارانش در دوران فتنه منافقین و بنی صدر با راهبرد امام(ره) کاری کردند که نظام در تصفیه منافقین ولیبرالها کمترین تلفات را داشته باشد"ماشین‌هایی که در شهر در حال رفت و آمد هستند نیز استاندارد احتراقشان قطعا از یورو۴ پایین‌تر است. ادعای ملزم شدن خودروسازان داخلی از سال ۹۲ به ارائه ماشین‌هایی با استاندارد یورو۴ باید به طور جدی پیگیری شود و بحث خروج ماشین‌های فرسوده نباید به خاطر مسائل زودبازده‌تر به فراموشی سپرده شود.
برای سلیقه‌ مصرفی مردم در مورد خودروی شخصی نیز باید فکری کرد. البته مردم نیز مسوول هستند و ایجاد فرهنگ ترافیکی درست نیز باید در برنامه‌ها باشد؛ اما پیش از آن باید توجه کنیم که بالاخره برای هدایت مصرف مردم همیشه این تحلیل‌های هزینه و فایده است که حرف اول را می‌زند.
 وقتی قیمت سوخت اصلاح نشده است، قیمت محل‌های پارک در خیابان‌ها هنوز آن‌قدر بالا نیست که بازدارنده باشد، هنوز نیاموخته‌ایم که وقتی جاده‌ای با هزینه‌ عمومی ساخته می‌شود باید از جیب استفاده‌کنندگان از آن جاده این هزینه تامین شود و مسیرهای ترافیکی مربوط به سال‌ها پیش است، عجیب نیست که خیابان‌ها مملو از ماشین‌هایی باشد که سم تولید می‌کنند. فرهنگ خوب است و مردم باید فرهنگی باشند، اما این مساله کوتاهی سیاست‌گذار را در عمل به‌موقع و دقیق توجیه نمی‌کند.
اینها سیاست‌های بلندمدت مربوط به آلودگی هوا بود، اما در کوتاه‌مدت نیز سیاست‌هایی را می‌توان پیشنهاد داد که قطعا تعطیل کردن ناگهانی شهر آخرین آنها می‌تواند باشد.

مساله نیازمند راه‌حلی جدی و قاطع است. طرح زوج و فرد اجرا شده در روزهای گذشته نشان داد که تعداد پلاک‌های زوج یا فرد آن‌قدر هست که گره از مشکل ما نگشاید. احتمالا اجرای طرح‌های ترافیکی گسترده‌تر و قاطع‌تر برای رفع زودهنگام مساله مفیدتر است.
گاه حتی دعوت مردم به خروج از شهر یا ایجاد ممنوعیت‌هایی برای ورود به شهر می‌تواند، اثرگذار باشد. گسترش محدوده طرح ترافیک می‌تواند در دستورکار قرار گیرد و حتی پارک کردن در برخی خیابان‌های شهر می‌تواند برای مدتی به طور کلی ممنوع شود و تعطیلی‌های از پیش ‌تعیین‌شده و مدون البته آخرین راه‌حل است.
شاعر می‌گفت: هوا را از من بگیر، خنده‌ات را نه! امروز اما باید گفت: هوا را از من مگیر تا خنده بر لبانم بماند.

منابع خبر

اخبار مرتبط