مروژک، استاد هجو سیاسی درگذشت
اسلاومیر مروژک، روز پنجشنبه ۱۵ اوت در جنوب فرانسه درگذشت. او از درامنویسان مهمی بود که واقعیت اروپای شرقی پس از جنگ جهانی دوم را با سلاح هجو و تمسخر به باد حمله گرفت.
او مانند واسلاو هاول، "اردوگاه شرق" را با نظام سوسیالیستی موهوم آن، یک مضحکۀ دلازار میدید.
مروژک در تئاتر مدرن قرن بیستم استاد بیرقیب "گروتسک سیاسی" است. تئاتر او با نمایش موقعیتهایی روشن و ساده، هم سازوکار مخوف و خطرناک نظام تمامتخواه (سیستم توتالیتر) را نشان میدهد و هم سرشت نامعقول و مسخره آن را.
مروژک پیش از آمدن به تئاتر طراح کاریکاتور بود و همان نگاه کاریکاتورساز و غریب را با خود به ادبیات آورد. در کارهای بیشمار او به ندرت موقعیت، کنش و گفتاری عادی یا "واقعی" یافت میشود.
مروژک در سال ۱۹۳۰ در کراکاو، دومین شهر بزرگ لهستان، به دنیا آمد. به گفته خودش از درون گهواره "دو غوغای مزاحم" در گوش او طنینانداز بود: یکی سروصدای کرکنندهای که از صنعتی شدن کشور خبر میداد و دیگر شعارهای گوشخراشی که مبلغان "سوسیالیسم" سرداده بودند و به او و نسلهای آینده بهشت روی زمین را وعده میدادند.
مروژک پس از تحصیلاتی کوتاه و ناموفق، در اوایل دهه ۱۹۵۰ به روزنامهنگاری روی آورد.
"در کارهای بیشمار او به ندرت موقعیت، کنش و گفتاری عادی یا "واقعی" یافت میشود.مروژک در سال ۱۹۳۰ در کراکاو، دومین شهر بزرگ لهستان، به دنیا آمد"در این دوران کشور او، مانند دیگر کشورهای شرق اروپا، به کام شوروی استالینی فرو رفته بود و نویسندگان تنها مجاز بودند، از "مواهب نظام سوسیالیستی" سخن بگویند.
مروژک، مانند بسیاری از روشنفکران و نویسندگان کشورش، به زبان طنز و کنایه روی آورد. او در کنار طراحی کاریکاتور، نقد داستان و تئاتر مینوشت، و گهگاه در یادداشتهایی کوتاه از زندگی روزمره جامعه، موقعیتهایی غریب و بهتآور بیرون میکشید. در سال ۱۹۵۷ با انتشار مجموعهای از داستانهای کوتاه هجوآمیز به نام "فیل" به شهرت رسید.
مروژک در سال ۱۹۵۸ با ارائه نمایشنامه تمثیلی و هجوآمیز "پلیس" اثری ارائه کرد که بعدها سبک و اسلوب یگانه او شناخته شد. او در این نمایشنامه با خلق موقعیتهای غیرعادی و خندهدار، به هجو نهادهایی پرداخت که با ادعای خدمت به شهروندان پدید آمدهاند، اما در عمل هم مایه عذاب دیگران میشوند و هم خود را به دردسر میاندازند.
چسلاو میلوش، شاعر و نویسنده پرآوازه لهستانی و برنده جایزه ادبی نوبل، درباره نویسنده "همشهری" خود گفته است: «لهستان نو با دستگاه اداری غولآسا، رشد صنایع سنگین در عین عقبماندگی صنعتی، شعارپراکنی و بلاهت زمامداران، میدان بازی بود برای استعداد و خلاقیت ادبی مروژک تا با نگاهی سوررئالیستی، تیزبینتر از هر منتقدی واقعیات زندگی تازه را تصویر کند.»
مروژک در سال ۱۹۶۴ نمایشنامه "تانگو" را منتشر کرد، که مشهورترین و شاید بزرگترین نمایشنامه اوست و "تمثییلی از انقلاب" خوانده شده است. درونمایه اثر طغیان نسل جوان بر هنجارها و سنتهای نسل گذشته است.
"تانگو" را در عین حال کاوشی در توهم آزادی در جوامع مدرن دانستهاند، که چه بسا با پرخاشگری و خشونت همراه میشود.
مروژک با سری نمایشنامههای کوتاهی که در دهه ۱۹۶۰ منتشر کرد، به عنوان هجوسرای رژیمهای خودکامه شناخته شد. درام او پیامی ساده دارد: فرد خودکامه در اصل آدمی معمولی و از جنس انسانهای عادی است؛ نه قدرتها، بلکه این ضعفهای انسانی است، که از این فرد عادی، یک "جانور" میسازد. او از دیگران اندکی زرنگ تر، شیادتر و احمقتر است، پس نباید از دست او عصبانی شد، بلکه باید به سادگی به او خندید. البته شکی نیست که دیکتاتور بیرحم و خطرناک است، اما از قربانیان هم جز تحمل آنها کاری ساخته نیست.
با این آثار برخی از منتقدان، مانند مارتین اسلین، کارهای مروژک را در رده "تئاتر پوچی" قرار دادند، زیرا گرفتاری انسانهای عادی را در موقعیتهای عبث، نامعقول و چارهناپذیر نشان میدهند.
مروژک با انتشار مجموعه داستان "فیل" به ترجمه فخری گلستان به کتاب خوانهای ایران معرفی شد
در کارهای مروژک برداشتی تازه از میهن و زادوبوم دیده میشود. این نویسنده خود را به هیچ سرزمینی وابسته نمیدانست و بیشتر عمر خود را در مهاجرت زیست.
"استاد "طنز سیاه" مروژک پس از تحصیلاتی کوتاه و ناموفق، در اوایل دهه ۱۹۵۰ به روزنامهنگاری روی آورد"هیچ یک از آثار او به قلمرو جغرافیایی یا اقلیم سیاسی خاصی تعلق ندارند.
مروژک در سال ۱۹۶۳ از لهستان مهاجرت کرد و نخست چند سالی در ایتالیا زندگی کرد. پس از سرکوب خونین "بهار پراگ" در سال ۱۹۶۸ مروژک برای همیشه به کشور خود پشت کرد و از فرانسه پناهندگی سیاسی گرفت. در دهه ۱۹۹۰ بیشتر زندگی خود را در مکزیک گذراند. او گفته است که در آشنایی با اقلیمها و فرهنگهای بیگانه خود و آثارش غنیتر شدهاند.
مروژک در سال ۱۹۹۶ پس از ۳۳ سال اقامت در خارج، به میهن خود لهستان برگشت و در زادگاه خود کراکاو اقامت گزید. او که تنها به خاطر درمان پزشکی به میهن برگشته بود، با طنز سیاهی که ویژگی زبان اوست، گفت: «اولین بار است که در زندگی دارم پیر میشوم، پس بهتر است که این تجربه را در محیطی مأنوس و آشنا کسب کنم.»
مروژک با انتشار مجموعه داستان "فیل" به ترجمه فخری گلستان به کتاب خوانهای ایران معرفی شد.
پس از آن ایرج زهری، برخی از نمایشنامههای او مانند استریپ تیز و روی اقیانوس (تختهچوب سرگردان) را به فارسی ترجمه کرد.
مروژک در شهریورماه ۱۳۵۳ به دعوت "بنیاد جشن هنر" به ایران سفر کرد و با این که قرار بود تنها یک هفته اقامت کند، به میل خود سه هفته در ایران ماند. او بیشتر این مدت را مهمان ایرج زهری، نویسنده و منتقد تئاتر بود.
اسلاومیر مروژک زبانی ساده، روشن و فشرده دارد. گفتار در کارهای او مانند بازی پینگ پنگ، سریع و کوبنده است و به دور از صنعتها و ترفندهای زبانی. از این رو ترجمه و اجرای کارهای او به زبانهای دیگر چندان دشوار نیست. بیشتر کارهای او مروژک را ایرج زهری، داریوش مؤدبیان، محمدرضا خاکی و احسان نوروزی به فارسی ترجمه کردهاند.
مروژک بامداد پنجشنبه، ۱۵ اوت در شهر نیس، جنوب فرانسه، درگذشت.
مرگ این نمایشنامهنویس برای ادبیات لهستان ضایعهای دوگانه به شمار میرود: هم یکی از تحلیلگران ژرفبین نظامهای خودکامه از دست رفت و هم نویسندهای که امروزه یکی از کلاسیکهای مدرن قرن بیستم شناخته میشود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران