بررسی روزنامه‌های صبح تهران - دوشنبه ۱۸ فروردین

بررسی روزنامه‌های صبح تهران - دوشنبه ۱۸ فروردین
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۱۷ فروردین ۱۳۹۳

روزنامه های امروز صبح تهران، تیترهای اصلی، گزارش ها و عکس های صفحه اول خود را به قطعی شدن بازگشت مرزبانان اسیر ایرانی اختصاص داده و در مقالاتی این رویداد را حاصل فشارهای مردمی دانسته اند.

تیتر و عکس صفحه اول قانون

داوود محمدی، سردبیر شرق با اشاره به آزادی مرزبان ایرانی کلیک

نوشته
: مقامات امنیتی، نظامی و دیپلمات‌ها کارنامه قابل‌توجهی از خود برجای گذاشتند. آنان با وجود توصیه‌های شتابزده برخی که خواهان به‌کارگیری سریع «مشت آهنین» بودند، ترجیح دادند در سکوت خبری، راهکارهای کم‌هزینه‌تر و موثرتری را پیگیری کنند.

مقاله شرق در عین حال تاکید دارد: تعدد افرادی که در مناصب مسوول و غیرمسوول، همزمان، خبرهای متفاوت و گاهی متناقضی را اعلام می‌کردند و موجبات شادی یا نگرانی بی‌پایه مردم را فراهم می‌کردند، نشان داد در چنین مواقعی باید نهاد، کمیته مشترک یا شخصی به‌عنوان اطلاع‌رسان و سخنگو معرفی شود تا اطلاع‌رسانی سریع و دقیق پدید آید.

جواد گیاه شناس در سرمقاله مردم سالاری کلیک

اظهار نظر کرده
که آزادی مرزبان های ایرانی دریچه ای دیگر از فرصت های دیپلماسی در کشور و دولت یازدهم و نحوه نگرش به آن گشود.

این مقاله با اشاره به اهمیت و تاثیر توجه مردم و پی گیری های آنان نوشته: به این ترتیب اتخاذ یک راه حل مناسب که علاوه بر آزادی مرزبانان ، کمترین تحریکات مذهبی و قومی و همچنین نگرش های مغایر وحدت و انسجام ملی را نیز در بر داشته باشد مورد توجه قرار گرفت. این کار با یاری علمای اهل تسنن بخوبی توانست این بحران را حل کند و ظرفیت مناسبی را فرا روی کشور قرار دهد.

مردم سالاری این آزمون مهر را تاییدی بر بازگشت دیپلماسی بر مدار دیپلماتیک و دور نمودن نگرش های نظامی و حتی بعضا محورهای امنیتی از چنین موضوعاتی خوانده و نوشته است: دولت یازدهم نشان داد که می توان گره ها را با دست تامل و مداقه و با صبر و حوصله بهتر باز نمود و گره ای را که با دست باز می شود به دندان نسپرد.

کارتون علی جهانشاهی، شرق

واکنش به قطعنامه اروپا

روزنامه های اصولگرا امروز با تیترهای بزرگ خود از سخن وزیرخارجه استقبال کرده اند که گفته است ایران به هیچ هیات اروپایی اجازه ورود نمی دهد.

"آنان با وجود توصیه‌های شتابزده برخی که خواهان به‌کارگیری سریع «مشت آهنین» بودند، ترجیح دادند در سکوت خبری، راهکارهای کم‌هزینه‌تر و موثرتری را پیگیری کنند"روزنامه های این جناح همچنان به بهانه قطعنامه صادره در اتحادیه به شدت به سیاست گسترش روابط با کشورهای غربی حمله می کنند.

در همین حال، علی خرم دیپلمات سابق، در مقاله ای در کلیک

روزنامه ایران
نوشته: موضوع گشایش دفتر اتحادیه اروپا در ایران که به تازگی به تصویب پارلمان اروپا رسیده، موجب مخالفت کسانی واقع شده که با تفاهم ژنو در پرونده هسته ای هم مخالف بودند و از ابتدای انتخاب دولت جدید با تحول در سیاست خارجی برمبنای تعامل سازنده، آنطور که در سند چشم انداز ۲۰ ساله آمده، مخالفت میکردند.

نویسنده با اشاره به این که قطعنامه های اتحادیه اروپا جنبه مشورتی دارد و اجرایی نیست نوشته است که قاعدتا نباید هیچ مناقشه ای در ماهیت گشایش سفارت اتحادیه اروپا در ایران در میان باشد. آنچه پارلمان اروپا در خصوص گشایش مرکز فعالیتش در ایران تصویب کرده پایینتر از سطح سفارت بوده و به گشایش دفتر تعبیر میشودکه حداقل ارتباطات را بین ایران و اتحادیه اروپا تأمین میکند، در حالی که سفارت از اختیارات بیشتری برخوردار بوده و قدرت اجرایی بالایی دارد.

روزنامه دولت نوشته: مصوبه پارلمان اروپا تازه اگر اجرایی شود حق متقابلی را برای ایران ایجاد میکند که دفتر یا سفارتخانه در بروکسل یا استراسبورگ دایر کند که هماکنون سفیر ایران در بلژیک این مهم را موقتاً به عهده دارد. اتحادیه اروپا در ۱۵ سال گذشته در همه کشورهای جهان به جز ایران، کره شمالی و ازبکستان دفتر یا سفارت دایر کرده است.

اما کیهان چنین نظری ندارد، بلکه در یادداشت روز خود کوشیده است تا اثبات کند آن چه در قطعنامه اتحادیه اروپا آمده بخشی از توافق های محرمانه تیم هسته ای دولت روحانی با کشورهای پنج به اضافه یک است .

نویسنده کلیک

یادداشت روز
کیهان تاکید کرده است: وقتی در دولت بازگشایی یک انجمن معارض در دستور کار قرار گرفت و همزمان با آن اتحادیه اروپا و آمریکا در بیانیه‌هایی به طور کاملا خاص و مشخص از آزادی عمل این انجمن معارض سخن گفته و آن را یکی از شرایط همکاری با ایران در اجرای توافق ژنو قرار می‌دهد، چطور می‌توانیم این را تصادفی و تلاقی دو سلیقه بدانیم؟ در حوزه قضایی وقتی شاهد فشار توامان بخش‌هایی از دولت علیه دستگاه قضا و فشار غرب علیه دستگاه قضا هستیم چطور می‌توانیم آن را تصادفی قلمداد نمائیم؟

به نظر این روزنامه: این‌ها بدون تردید نشان می‌دهد که یک توافقاتی صورت گرفته است.

تیتر و عکس صفحه اول ابتکار

حمله به دولت به بهانه یک دیدار

گزارش روزنامه های امروز نشان می دهد اقلیت مجلس با سروصدا علیه دیدار وزیر ارشاد دولت روحانی به محمد خاتمی رییس جمهور پیشین سخن گفته و تهدید به استیضاح علی جنتی کرده اند.

آذر منصوری در مقاله ای درکلیک

آرمان
نوشته: این دیدارها در قالب دیدارهای نوروزی انجام می‌شود که آقای خاتمی به دلیل مراجعات مکرر برگزار می‌کنند. طبق برنامه مرسوم به این نحو است که تمام مقامات دولتی و غیردولتی و همچنین فعالان سیاسی و اجتماعی، یکی دو روز بعد از تعطیلات به دیدار آقای خاتمی می‌روند بنابراین این دیدار یک دیدار کاملا معمولی و نوروزی بوده است و هیچ برنامه از پیش تعیین‌شده‌ای نبوده است.

درواقع این دیدارها با فعالان سیاسی و اجتماعی طبق رسم هر ساله انجام می‌شده است بنابراین اتفاقی غیرطبیعی و غیرمرسوم رخ نداده است.

این فعال سیاسی تاکید کرده اما اینکه طیفی از نمایندگان مجلس هر اتفاق و رویدادی را دستاویزی قرار می‌دهند و علیه دولت آقای روحانی حاشیه‌سازی کرده و به عنوان ابزاری علیه آن استفاده می‌کنند، همان است که آقای روحانی در روزهای گذشته به آن اشاره کرد؛ اینکه گروهی در تلاش هستند تا با حاشیه‌سازی و پرداختن به امور اینچنینی دولت را از بطن برنامه‌هایی که در پی دارد دور نگه دارند ان ها تنها هدفی که دارند تضعیف دولت آقای روحانی است.

پوریا عالمی در ستون طنز کلیک

شرق
صحنه ای را تجسم کرده که به مردی برخورده که به شکم در خیابان افتاده بود و مردم می گفتند حالش بد است بنابراین تلفنی خبر داده تا هلی کوپتر امداد بیاید و نوشته: نود درجه چرخاندمش که دیدم ای بابا... 'اینکه آقای علی جنتی‌یه.' فهمیدم جریان چیست. گفتم: 'پاشو... پاشو...

"نویسنده با اشاره به این که قطعنامه های اتحادیه اروپا جنبه مشورتی دارد و اجرایی نیست نوشته است که قاعدتا نباید هیچ مناقشه ای در ماهیت گشایش سفارت اتحادیه اروپا در ایران در میان باشد"چیزی نیست.' جنتی گفت: 'چیزی هست.' گفتم: 'پاشو جنتی‌جان، شما بیدی نیستی که با این بادها بلرزی.'

گفت: 'من با این بادها که هیچی، نسیم هم بیاید، لرز می‌زنم.' گفتم: 'جنتی... علی‌جان، پاشو...' گفت: 'نچ... پا نمیشم...' گفتم: 'آمپول میارم‌ها...' تا گفتم آمپول جنتی بلند شد و صاف ایستاد. بردم نشاندمش توی آمبولانس و راه افتادیم. کلاچ را گرفتم زدم یک و راه افتادیم و گفتم: 'راستش‌رو بگو.

دیگه چی گفته؟' گفت: 'این‌رو ببین.'

دستش را کرد در جیب کتش و روزنامه را درآورد. یک تیتر تهدیدآمیز زده بودند: 'مجلس به رییس‌جمهور درباره دیدار وزیر ارشاد با خاتمی تذکر خواهد داد.» و توی لید خبر آمده بود: «عضو کمیسیون فرهنگی مجلس دیدار وزیر ارشاد با خاتمی را محکوم کرد و گفت: قطعا تذکری به رییس‌جمهور درباره برگزاری این جلسه خواهیم داد.'

جنتی گفت: 'حالا چیکار کنم؟ دوباره نبرندم مجلس سوال‌پیچم کنند.' و لب‌هایش را ورچید.

جنازه ریچارد فرای، معطل

تورج دریایی در مقاله ای در شرق ضمن اشاره به علاقه مندی ریچارد فرای دانشمند آمریکایی به مسایل ایران کلیک

نوشته
: او به‌قول خودش با اینکه آمریکایی بود، جان و زندگی خودش را برای ایران و ایرانیان گذاشت. او امیدوار بود که بتواند در خاک ایران‌زمین یا در کنار زاینده‌رود یا در یزد یا نقطه‌ای دیگر از خاک دلنشین ایران دفن شود. حتی پس از مرگ نیز او می‌خواست که با این وطن یکی باشد و در مکانی که او سال‌ها روی آن رفته بود بخوابد.

این استاد دانشگاه ابراز امیدواری کرده که همانطور که بسکرویل با احترام در تبریز خوابیده، فرای نیز در اصفهان یا یزد آسوده بیاساید.

علیرضا شاکر در گزارش اصلیکلیک

قانون
نوشته: نام آورترین ایرانشناس معاصر غربی با مرگ خود برگی دیگر بر تاریخ شرق شناسی افزود و ثابت کرد ایرانیانی هستند که دوستانشان را دوست ندارند.

"درواقع این دیدارها با فعالان سیاسی و اجتماعی طبق رسم هر ساله انجام می‌شده است بنابراین اتفاقی غیرطبیعی و غیرمرسوم رخ نداده است"شاید اگر شرق شناس شهیر آمریکایی این آموزه را پیشتر آموخته بود ، هیچگاه وصیت نمی کرد که جسدش در ایران و در کنار زاینده رود دفن شود. چرا که با وجود گذشت ده روز از درگذشت ریچارد فرای کفن و دفن وی در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است.

به نوشته این گزارش: جسد دانشمند ۹۴ ساله در سردخانه موسسه کفن و دفنی در شهر واترتان ایالت «ماساچوست» منجمد شده و بر اندوه خانواده و دوستان وی افزوده است. همسر ایرانی فرای اصرار دارد به وصیت او عمل شود. از دفتر حافظ منافع ایران در واشنگتن پیگیر مجوز دفن فرای می‌شوند اما افراطیون معتقدند او جاسوس آمریکا بوده.

آنان شاید بتوانند از دفن فرای در ایران ممانعت بعمل آورند ولی نخواهند توانست آثار و اقدامات فرهنگی را حذف کنند

کارتون محمدرضا میرشاه ولد، قانون

تصمیم دولت درست نیست

تصمیم دولت درباره یارانه های نقدی موضوع اصلی صفحات اقتصادی روزنامه های امروز است که در آن مقالاتی در تایید یا انتقاد از تصمیم دولت به چشم می خورد.

محمود جامساز در مقاله ای در کلیک

فرهیختگان
نوشته: به دلیل فقر آمار و نبود بانک اطلاعاتی از دارایی‌ها، ثروت و مایملک افراد جامعه مسلما دولت قادر نیست افراد مشمول دریافت یارانه را که زیر خط فقر هستند شناسایی کند اما می‌تواند از طریق اطلاعاتی که در زمینه آحاد حقوق‌بگیر و بازنشستگان و آنان که تحت حمایت و پوشش موسسات و نهادهای حمایتی قرار دارند بخشی را شناسایی کند.

نویسنده اقتصاددان اظهار نظر کرده که: در شرایط رکود تورمی حاضر هر افزایشی در قیمت حامل‌های انرژی و این گونه موارد شرایط تورمی را تشدید خواهد کرد. زیرا پرداخت یارانه نقدی موجب تحریک تقاضا شده است که اگر در کنار آن تولید تقویت نشود و بخش عظیمی از یارانه‌ها که در اثر کاهش طیف یارانه‌بگیران، منابعی را برای تولید ایجاد می‌کند در راه اعتلای تولید مصرف نشود متاسفانه نه‌تنها رکود بلکه تورم هم افزایش می‌یابد.

احمد حاتمی‌یزد مدیرعامل پیشین بانک صادرات در مقاله ای در شرق کلیک

نوشته
: دولت قرار است از روز ۲۰ فروردین فرم‌های اعلام نیاز به دریافت یارانه را بین افراد توزیع کند تا افرادی که تمایل به دریافت یارانه نقدی دارند تمایل خود را به این موضوع با تکمیل این فرم‌ها اعلام کنند. افرادی که فرم دریافت یارانه را تکمیل می‌کنند به دولت اجازه می‌دهند به حساب بانکی‌شان سرکشی داشته باشد تا صحت‌وسقم اطلاعات واردشده در این فرم‌ها را بررسی کند.

نویسنده معتقد است: هیچ منع و ایراد قانونی برای سرکشی دولت به حساب افراد وجود ندارد.

"چیزی نیست.' جنتی گفت: 'چیزی هست.' گفتم: 'پاشو جنتی‌جان، شما بیدی نیستی که با این بادها بلرزی.' گفت: 'من با این بادها که هیچی، نسیم هم بیاید، لرز می‌زنم.' گفتم: 'جنتی.."به عبارت دیگر دولت به افراد حق انتخاب داده است. . اما سرکشی به حساب افراد نیاز به نیروی انسانی بسیار و تکنولوژی بالایی دارد که در اختیار دولت نیست. به‌همین‌دلیل بررسی حساب افراد، کاری ناشدنی است. دولت نمی‌تواند حساب تک‌تک افرادی که این فرم‌ها را تکمیل کرده‌اند، بررسی کند تا به صحت اطلاعات پی ببرد.

در ادامه این مقاله آمده: بانک یا دولت چگونه می‌خواهد بررسی کند که وجوهی که در حساب یک فرد جابه‌جا می‌شود درآمد فرد است یا مثلا بازپرداخت بدهی‌ها یا موارد دیگر.

از طرفی بخش عمده اقتصاد ما، اقتصاد زیرزمینی است و امکان کشف درآمد واقعی افراد وجود ندارد.

سعید لیلاز اقتصاددان در مقاله ای در کلیک

آرمان
اظهار نظر کرده که جداسازی یارانه بگیرها با توجه به امکانات دولت برای شناخت دقیق افراد درست نیست و در مقابل پیشنهاد کرده که به مردم رجوع شود مگر نه این که بحران مرزبان‌ها‌ی گروگان‌گرفته شده توسط مردم حل شد. چرا این انرژی پایان‌ناپذیر و بی‌همتا و عظیم را در حوزه یارانه به کار نگیریم؟

به نظر نویسنده: اگر دولت موفق شود از طریق همکاری رسانه‌ها و از طریق اجتماعی‌کردن شبکه به مردم توضیح دهیم که در صورت انصراف هر ۱۰ میلیون نفر سالانه تا شش هزار میلیارد تومان درآمد اضافی برای دولت ایجاد می‌شود که با این درآمد اضافی دولت می‌تواند شبکه حمل و نقل عمومی و بهداشت کشور را با برنامه‌ریزی منظم ظرف دوره پنج‌ساله بازسازی کند و این به‌درستی توضیح داده شود مطمئن هستم که انصراف داوطلبانه بیش از ۱۰ میلیون نفر خواهد بود.

مقاله آرمان در نهایت نوشته: آزمون بسیار بزرگی در پیش است و دولت دکتر روحانی با دولت احمدی‌نژاد متفاوت است و همان خیزش ملی که بعد از ثبت‌نام هاشمی و عدم احراز صلاحیتش به‌وجود آمد و منجر به این شد که توفان عظیم ملت ایران تمام رقبای روحانی را بر سر راه انتخابات ریاست‌جمهوری کنار برد، همان خیزش لازم است که مردم را قانع کنیم و ملت ایران به این جمع‌بندی برسد که اکنون زمان کمک و حرکت فرا رسیده.

ما عادت داریم

آیدین سیار سریع در طنزانه قانون با شنیدن تصمیم دولت در مورد یارانه ها نوشته: یاد مادرمان افتادیم. در تعطیلات نوروز آجیل و شیرینی می‌گذاشت جلوی مهمان ولی دل تو دلش نبود. می‌شنیدیم زیر لب نذرش را ادا می‌کند که کسی آجیل نخورد. شیرینی تعارف می‌کرد اما هرکسی را که شیرینی برمی‌داشت نفرین می‌کرد.

"او امیدوار بود که بتواند در خاک ایران‌زمین یا در کنار زاینده‌رود یا در یزد یا نقطه‌ای دیگر از خاک دلنشین ایران دفن شود"هر چقدر به او می‌گفتیم خب مادر من، آجیل نگذار جلوی مردم قبول نمی کرد. می‌گفت زشت است. البته آخرش هم طاقت نیاورد و کم شدن نسبت پسته به کل آجیل، بعد از اینکه خواهرزاده‌اش به منزل‌مان آمده بود را به روی‌شان آورد و حسابی آبروریزی شد.

حالا این‌ها مهمان بودند. ما سالیان سال است چنین زجری را تحمل می‌کنیم. شاید باورتان نشود ولی پدرمان ۲ کیلو موز می‌خرید و این ۲ کیلو را در بازه زمانی یک سال و نیم استفاده می‌کردیم.

یعنی فقط به عنوان دکور در خانه ما موجود بود. ولی در عمل کسی جرات خوردنش را نداشت تا وقتی مهمان می‌آید موز روی میز باشد. دست آخر هم چون موز سیاه می‌شد مجبور بودند شیرموز درست کنند

به نوشته طنزنویس قانون: حالا دولت هم موز و شیرینی و آجیل را گذاشته روی میز، به مردم می‌گوید دست نزنید. خب جمع کنید بساط پذیرایی را. حالا چون چند وزیر و آدم مایه‌دار انصراف داده‌اند، مردم هم باید بدهند؟ البته نه اینکه مشکلی با اصل این موضوع داشته باشند اما کمی درد دارد.

"حتی پس از مرگ نیز او می‌خواست که با این وطن یکی باشد و در مکانی که او سال‌ها روی آن رفته بود بخوابد"درد اینکه سفره پهن است اما آنها باید جلوی شکم‌شان را بگیرند. آقای رئیس هدفمندسازی یارانه‌ها، ما با چنین وضعی بزرگ شده‌ایم. همیشه همه چیز روی میز بوده اما اجازه حمله نداشتیم ولی همه که مثل ما نیستند.

کارتون طاهر شعبانی، آرمان

منابع خبر

اخبار مرتبط