ضیافت آتش و خون در اروند/در نقطه رهایی کربلای ۴ چه گذشت؟

ضیافت آتش و خون در اروند/در نقطه رهایی کربلای ۴ چه گذشت؟
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۳۰ دی ۱۴۰۲



خبرگزاری مهر،

گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: عملیات کربلای ۴ ساعت ۲۲:۴۵ شامگاه ۳ دی ۱۳۶۵ با رمز «یامحمد» آغاز شد و در موج اول هجومی آن، غواص‌های ۶ لشکر سپاه پاسداران به اروندرود زده و با وجود اطلاعاتی که آمریکا به ارتش عراق داده و موجب لو رفتن عملیات شده بود، خط اول دشمن را در ساحل شکستند. اما افشای عملیات باعث شد نیروهای موج اول که در اروند بودند، مورد تیرباران شدید و آتش منحنی دشمن قرار بگیرند و در کنارش، موج دوم و سوم حمله که در ساحل خرمشهر برای گذر از اروند با قایق آماده می‌شد، زیر آتش شدید توپخانه و بمباران هواپیماهای دشمن قرار بگیرد. در نتیجه غواص‌های خط‌شکنی که از اروند عبور کردند، بدون حمایت در ساحل دشمن مانده و یا کشته و اسیر شدند یا معدود افرادی از آن‌ها موفق به بازگشت به ساحل خودی شدند.

ایران در این‌عملیات توانست ۸ هزار کشته و زخمی از دشمن گرفته و ضمن اسیرگرفتن ۶۰ نفر از سربازان دشمن، ۷۰ دستگاه زرهی را نیز منهدم کند. رخنه‌های موضعی و محدودی هم به جزایر سهیل، قطعه، ام‌الرصاص و ام‌البابی انجام شد.

رسانه‌های دشمن در سال‌های گذشته با بزرگ‌نمایی ناکامی کربلای ۴، اذهان مخاطب را از حماسه و سلحشوری رزمندگان دخیل در عملیات و همچنین زمینه‌سازی آن برای پیروزی بزرگ کربلای ۵ منحرف می‌کنند. ممکن است خیلی از مخاطبان به اشتباه تصور کنند کربلای ۴ صرفاً یک‌قتلگاه بوده و دستاوردی برای ایران نداشته اما...

کتاب «هفتاد و دومین غواص» یکی از آثار مربوط به کربلای ۴ است که در بازار نشر کشور حضور دارد و پیش‌تر در قالب پرونده «با غواصان کربلای ۴» در دو مطلب «کربلای ۴ به‌روایت فرمانده غواص‌های خط‌شکن / باران آتش و گرداب اروند» و «گردان جعفر طیار چگونه خط دشمن را در کربلای ۴ شکست؟ / زبان بین‌المللی ترکی جان دو غواص را نجات داد!» به آن پرداخته‌ایم.

«میهمانان ام‌الرصاص» دیگر کتابی است که روایت‌های یک‌شاهد و راوی زنده از کربلای ۴ را در خود جا داده است.

"به همین‌دلیل تلاش کرد خود را به جبهه برساند و ابتدای برای طی دوره آموزشی، به پادگان الغدیر نزدیک شهر ملکان رفت"این‌کتاب که برای اولین‌بار سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد، خاطرات سیدجعفر حسینی ودیق رزمنده دیروز و جانباز امروز را شامل می‌شود که در لشکر ۳۱ عاشورا حضور داشته و به‌عنوان غواص خط‌شکن در عملیات مورد اشاره حضور داشته است.

راوی این‌کتاب، سال ۱۳۶۵ هنگام اعزام به جبهه تحصیل در مقطع دوم دبیرستان را تمام کرده و در شرف ورود به مقطع سوم بوده که به‌عنوان نیروی داوطلب عازم جبهه می‌شود و ضمن دیدن آموزش شنا و سپس غواصی، یکی از نیروهای عمل‌کننده و خط‌شکن در کربلاهای ۴ و ۵ بوده است.

در ادامه مروری بر خاطرات این‌رزمنده سال‌های جنگ داریم؛

* از ابتدای جوانی تا جبهه

سیدجعفر حسینی ودیق، متولد اواخر اسفند ۱۳۴۷ است که اعزام به جبهه‌اش مربوط به روزهایی است که سال اول دبیرستان را تمام کرده و برای سال دوم ثبت‌نام کرده بود. او ۱۶ ساله شده بود که قید درس و مدرسه را زد و قصد عزیمت به جبهه کرد. به همین‌دلیل تلاش کرد خود را به جبهه برساند و ابتدای برای طی دوره آموزشی، به پادگان الغدیر نزدیک شهر ملکان رفت. ۲۷ تیر ۱۳۶۵ دوره آموزش تمام شد و شرکت‌کنندگان در این‌دوره، ۴ مرداد به جبهه اعزام شدند. راوی «میهمانان ام‌الرصاص» در این‌مقطع به گردان امام سجاد (ع) لشکر ۳۱ عاشورا در پادگان شهید باکری شهر اندیمشک وارد شد.

او جزو نیروهای گروهان سوم و مسئول پرسنلی گروهان بود.

۱۰ روز از حضور در پادگان شهید باکری گذشته بود که به گردان امام سجاد (ع) ماموریت دادند خط دفاعی کارخانه نمک را در منطقه فاو از گردان حبیب بن مظاهر تحول بگیرد. پس از یک‌هفته حضور در خط احتیاط هم قرار شد گروهان سوم گردان برای تقویت خط مقدم اعزام شود. این‌اتفاق صبح ۲۰ مرداد ۱۳۶۵ افتاد. خط کارخانه نمک در عملیات «یامهدی» مدتی پس از والفجر هشت به کنترل رزمندگان اسلام در آمده بود و گروهان سوم گردان امام سجاد (ع) مامور شد این‌خط را نگه دارد. این‌گروهان در دو گروهان حاضر در خط مقدم ادغام شده بود و سیدجعفر حسینی هم کادر گروهان یکم این‌نیروها شد.

مأموریت پدافندی خط کارخانه نمک هم پس از ۱۵ روز به پایان رسید.

"۲۷ تیر ۱۳۶۵ دوره آموزش تمام شد و شرکت‌کنندگان در این‌دوره، ۴ مرداد به جبهه اعزام شدند"در آن‌برهه یعنی شهریور ۱۳۶۵ شهید محمد قنبرلو فرمانده گردان امام سجاد (ع) بود. عملیاتی در پیش بود که پس از حضور ۱۰ روزه گردان در موقعیت شهید ریزه‌وندی، به‌دلیل لو رفتن محور، لغو شد. سیدجعفر حسینی هم تصمیم گرفت به تبریز برگردد و نزدیک شروع عملیات، دوباره برگردد. به‌این‌ترتیب ۲۱ مهر ۱۳۶۵ با گردان امام سجاد (ع) تسویه کرده و راهی تبریز شد. در این‌مقطع، دو مقطع دوم دبیرستان را تمام کرده و باید به پایه سوم می‌رفت اما ماندن در تبریز دلتنگش می‌کرد.

به همین‌دلیل در اعزام بعدی که ۵ آبان ۱۳۶۵ بود شرکت کرده و دوباره به جبهه رفت.

* غواص‌شدن و آزمون‌های سختش در آبی که عن‌قریب یخ می‌زد

از جمع ۳۵۰ نفری اعزامی، حدود ۱۵۰ تن برای غواصی انتخاب شدند. عمده نیروهای لازم یگان غواصی در دو گردان غواصی ولیعصر (عج) و حبیب‌ابن‌مظاهر (ع) تقسیم‌بندی و تحت آموزش‌های لازم قرار گرفته بودند. سیدجعفر حسینی و دوستان همراهش، در آخرین‌گروهی قرار داشتند که بنا بود کسری نیروهای یگان غواصی لشکر ۳۱ عاشورا را رفع کنند. به این‌ترتیب بود که راوی «میهمانان ام‌الرصاص» در گردان ولیعصر (عج) قرار گرفت و جزو نیروهای گروهان دوم با فرماندهی شهید ابوالفضل خدامرادی قرار گرفت. در گروهان هم جزو نیروهای دسته ۲ بود که مسئولیتش به‌عهده شهید سیدرحیم صفوی رزمنده زنجانی بود.

اواسط دوره آموزش غواصی، معمولاً در هر شبانه روز ۱۳ تا ۱۴ ساعت داخل آب کارون تمرین می‌کردند؛ آبی که به‌روایت سیدجعفر حسینی، عن‌قریب یخ می‌زد.

"راوی «میهمانان ام‌الرصاص» در این‌مقطع به گردان امام سجاد (ع) لشکر ۳۱ عاشورا در پادگان شهید باکری شهر اندیمشک وارد شد"در کنار آب در ساحل هم برای تقویت نیروهای تمرین‌کننده، نوارکاست‌های صادق آهنگران، غلامعلی کویتی‌پور، مداحان آذری، شهرام ناظری و محمدرضا شجریان پخش می‌شد دسته‌ای که سیدجعفر حسینی در آن قرار داشت، تلفیقی از اهالی زنجان، تبریز، اردبیل، ارومیه، مرند، سلماس، میاندوآب و ماکو بود. این‌نیروها در قالب دو گردان مورد اشاره، برای آموزش‌های اولیه شنا به سد زد منتقل شدند. این‌دوره، با برگزاری مانور شبانه، به پایان رسید و نیروها به پادگان شهید باکری برگشتند. سپس برای تمرین‌های سخت‌تر بعدی به موقعیت قجریه در کنار رود کارون منتقل شدند. این‌منطقه تا حد زیادی شبیه منطقه‌ای بود که بنا بود عملیات بعدی (کربلای ۴) در آن انجام شود.

دو گردان ولیعصر (عج) و حبیب (ع) از طرف امین شریعتی فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا مأموریت پیدا کردند دوره فشرده و سخت غواصی را طی کنند. این‌نیروها تا پایان دوره و انجام عملیات هم حق خروج از موقعیت قجریه را نداشتند.

راوی «میهمانان ام‌الرصاص» می‌گوید اوایل آذرماه ۱۳۶۵ تعداد زیادی از لباس‌های غواصی که برای نیروها آورده شدند، کهنه و زهوار در رفته بودند. این‌لباس‌ها در عملیات‌های پیشین مورد استفاده قرار گرفته بودند و لباسی هم که به سیدجعفر حسینی رسید، یک‌لباس دو تکه قدیمی بود که در عملیات والفجر ۸ تن یک‌غواص دیگر بوده است. به‌جز تمرین‌های سخت و دشوار غواصی، یکی از خاطرات جالب این‌غواص سال‌های جنگ تمرین غواصی در میان امواج است که موج‌های شدیدش توسط قایق‌ها ایجاد می‌شد و غواص‌های خط‌شکن این‌مرحله را هم پشت سر گذاشتند. مرحله بعد تمرین هم غواصی با استفاده از سلاح و تجهیزات بود که برخی از نیروها در این‌مقطع کم آورده و به گروهان ساحل‌شکن (آبی‌خاکی) پیوستند.

نیروهای مورد اشاره یعنی ۸۰۰ داوطلب از لشکر عاشورا (در قالب دو گردان) اواسط دوره آموزش غواصی، معمولاً در هر شبانه روز ۱۳ تا ۱۴ ساعت داخل آب کارون تمرین می‌کردند؛ آبی که به‌روایت سیدجعفر حسینی، عن‌قریب یخ می‌زد.

"پس از یک‌هفته حضور در خط احتیاط هم قرار شد گروهان سوم گردان برای تقویت خط مقدم اعزام شود"در کنار آب در ساحل هم برای تقویت نیروهای تمرین‌کننده، نوارکاست‌های صادق آهنگران، غلامعلی کویتی‌پور، مداحان آذری، شهرام ناظری و محمدرضا شجریان پخش می‌شد. بسیاری از دوستان تبریزی راوی «میهمانان ام‌الرصاص» در گردان حبیب (ع) بودند و خودش و هموطنان زنجانی در گردان ولیعصر (عج).

با گذر از این‌مرحله تمرینات، غواص‌هایی که سیدجعفر حسینی ودیق هم بین‌شان بود، می‌توانستند مسیرهای ۹ تا ۱۰ کیلومتری را با اسلحه و مهمات در زیر و روی آب فین زده و غواصی کنند. در پایان دوره هم نیروهای دو گردان در مانوری شبانه شرکت کردند و در شب مانور، حدود ۱۰ کیلومتر با اسلحه و تجهیزات کامل جنگی در کارون فین زدند. تا کربلای ۴، فقط تمرین برای برآورد میزان حداکثر مهماتی که می‌توانستند با خود ببرند، باقی مانده بود.

* زمزمه‌های عملیات؛ ۹ کیلومتر غواصی بی‌بازگشت برای شکستن خط سوم

سید رحیم صفوی مسئول دسته ۲ گروهان دوم گردان ولیعصر (عج) به نیروهایش گفت قرار است در عملیات پیش‌رو پس از ۹ کیلومتر غواصی در اروند، به عقبه دشمن در خط سوم بزنند؛ اتفاقی که در تاریخ جنگ ایران و عراق نمونه مشابه نداشته است. سیدجعفر حسینی ودیع می‌گوید نیروهای حاضر در تمرین‌ها که این‌سخنان و هماهنگی‌ها را شنیدند، می‌دانستند احتمال دارد هیچ‌وقت برنگردند.

اگر حین غواصی کسی زخمی شد و درد گلوله و ترکش غالب شد، حق فریاد زدن و ناله کردن ندارد.

اگر دید نمی‌تواند درد ناشی از گلوله و ترکش را تحمل کند، همچون مولا علی که ناله و فریادش را به چاه می‌گفت باید زیر آب برود و ناله‌اش را به آب بگوید تا صدا به گوش دشمن نرسد و عملیات لو نرود و آسیبی به بقیه نرسد در آخرین‌شب حضور در موقعیت قجریه، محمدتقی اوصانلو فرمانده وقت گردان ولیعصر (عج) برای نیروهایش سخنرانی کرد و گفت عملیات پیش‌رو، تأثیر بسیار مهمی در روند جنگ و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در مجامع و محافل بین‌المللی خواهد داشت. او نیروها را این‌گونه توجیه کرد که باید مسیر مشخص‌شده را زیر آب، به‌صورت کاملاً مخفی و پنهانی بی‌سروصدا طی کنند و خط را بشکنند تا نیروهای موج دوم و سوم حمله با قایق وارد عمل شوند. اوصانلو به نیروهایش گفت ممکن است در مسیر ۹ کیلومتری غواصی که زیر آب و با تنفس به‌وسیله اشنوگل طی می‌شود، دشمن آتش کور و فله‌ای بریزد. سیدجعفر حسینی ودیق از آن‌سخنرانی این‌گونه روایت می‌کند:

«اگر حین غواصی کسی زخمی شد و درد گلوله و ترکش غالب شد، حق فریاد زدن و ناله کردن ندارد. اگر دید نمی‌تواند درد ناشی از گلوله و ترکش را تحمل کند، همچون مولا علی که ناله و فریادش را به چاه می‌گفت باید زیر آب برود و ناله‌اش را به آب بگوید تا صدا به گوش دشمن نرسد و عملیات لو نرود و آسیبی به بقیه نرسد.» (صفحه ۲۱۲)

بخش جالب دیگری که راوی «میهمانان ام‌الرصاص» روایت کرده مربوط به پس از سخنرانی اوصانلو و شروع مداحی و روضه‌خوانی است: «سخنرانی فرمانده گردان تمام شد و حاج اصغر زنجانی (مداح) در جایگاه قرار گرفت.

"خط کارخانه نمک در عملیات «یامهدی» مدتی پس از والفجر هشت به کنترل رزمندگان اسلام در آمده بود و گروهان سوم گردان امام سجاد (ع) مامور شد این‌خط را نگه دارد"وقتی بسم الله را گفت، چندلحظه ای سرش را تکان داد و بعد زد زیر گریه. با گریه او بچه‌ها هم گریه کردند. می‌دانست در جمع غواصانی مداحی می‌کند که چندروز بعد خیلی از آنها در این دنیا نخواهند بود.»

* شب کربلای ۴؛ ضیافت آتش و خون در اروند

نیروهای گردان ولیعصر (عج) در کربلای ۴ به سه‌گروهان تقسیم شدند: دو گروهان غواصی و یک گروهان آبی خاکی. نیروهای دو گردان غواصی برای اجرای این‌عملیات، به‌جز تمرین‌های پیشین، ۳۰ شبانه روز در موقعیت قجریه تمرین کرده بودند.

سیدجعفر حسینی ودیق می‌گوید در روز منتهی به شب عملیات، هرچه به نقطه رهایی و ورود به آب اروند نزدیک‌تر می‌شدند، تعداد منورهای دشمن زیادتر می‌شد. گویی عراقی‌ها متوجه حضورشان بوده و از آن‌ها استقبال می‌کردند.

حوالی ظهر هم صدای انفجار و شلیک گلوله‌های خمپاره و تیربار دشمن شنیده می‌شد. برخی از نیروها در مواجهه با این‌آتش می‌گفتند گلوله‌باران دشمن، کاری غیرطبیعی نیست و یک‌کار همیشگی و روزانه عراقی‌هاست.

در ساعات بعد از ظهر و منتهی به غروب، به غواص‌هایی که سیدجعفر حسینی هم یکی از آن‌ها بود، گفته شد از کنار رود عرایض وارد اروند شده و پس از گذشتن از تنگه ام‌الرصاص _ بوارین، حدود ۹ کیلومتر را در اروند و قلب دشمن، بی‌سروصدا با اشنوگل شنا کرده و به خط سوم بعثی‌ها در شبه‌جزیره بلجانیه نزدیک کارخانه پتروشیمی بصره خواهند رسید. همچنین اعلام شد کسی حق درگیری در آب را ندارد و تیراندازی و شلیک به‌سمت دشمن فقط پس از رسیدن به ساحل دشمن بلامانع است.

در ساعات غروب، آتش منحنی توپخانه و خمپاره دشمن سنگین‌تر شد که حکایت از آمادگی دشمن داشت. در آن‌مقطع هدف اولیه غواص‌های گردان ولیعصر (عج) عبور از تنگه ۱۵۰ متری ام‌الرصاص_بوارین بود.

غواص‌های گردان ولیعصر و تمرین غواصی با اشنوگل

* در نقطه رهایی

حضور نیروهای غواصی گردان ولیعصر (عج) در نقطه رهایی، همزمان با مَد آب اروندرود بود. سیدجعفر حسینی ودیق از لحظات شروع عملیات و حضور زیر آتش منحنی دشمن می‌گوید عراقی‌ها سوزن گلوله‌های خمپاره را حساس کرده بودند تا به محض برخورد با سطح آب منفجر شده و ایجاد موج کنند.

"این‌گروهان در دو گروهان حاضر در خط مقدم ادغام شده بود و سیدجعفر حسینی هم کادر گروهان یکم این‌نیروها شد.مأموریت پدافندی خط کارخانه نمک هم پس از ۱۵ روز به پایان رسید"انتظار نیروها در نقطه رهایی به درازا کشید و دشمن نیز با گلوله‌های توپ و خمپاره، هم آب اروند هم ساحل خرمشهر را زیر آتش گرفت. به این‌ترتیب چندنفر از نیروهای خط‌شکن کربلای ۴ در لشکر عاشورا، پیش از ورود به آب اروند به شهادت رسیدند.

برای چابک‌تر شدن نیروهای گروهان ۲، دستور رسید طناب‌های هر دسته را از چندنقطه بِبُرند تا گروهان به چندستون کوچک تقسیم شده و هردسته به‌طور مستقل عمل کند. علت به‌کارگیری این‌تدبیر، پیشگیری از تلفات بیشتر بود.

سیدجعفر حسینی ودیق می‌گوید نیروهای دشمن تنگه ام‌الرصاص_بوارین را بسته و در دوطرفش منتظر بودند. به این‌ترتیب عبور از تنگه غیرممکن بود. با این‌شرایط، غواص‌هایی که بنا بود ۹ کیلومتر زیر آب غواصی کنند، پس از حدود ۲ کیلومتر، وزنه‌های تعادل خود را رها کرده و روی سطح آب آمدند.

اوصانلو فرمانده گردان ولیعصر (عج) پیش از ورود به آب، به نیروهای غواصی گفته بود اگر نتوانستند به هدف برسند، خود را به جزیره بوارین، ماهی و ام‌الرصاص برسانند.

با رسیدن روشنایی صبح هواپیماهای بمب‌افکن دشمن، منطقه عملیات را به‌شدت بمباران کردند و میهمانان ام‌الرصاص آماده بازگشت به ساحل خودی شدند. سیدجعفر حسینی از بازماندگانی است که موفق شدند با مصیبت و مرارت، با هدایت زیگ‌زاگی قایق از میان امواج اروند و توپ و خمپاره‌های بی‌امان دشمن به عقب و ساحل خودی برگردند اتفاقی که در شب کربلای ۴ برای سیدجعفر حسینی و همراهانش در دسته ۲ گروهان دوم افتاد، این بود که از محوری به جزیره ام‌الرصاص زدند که دشمن باور نمی‌کرد. آن‌ها به پشت مواضع عراقی‌ها رسیده بودند و جریزه بوارین را هم پشت سر خود دیدند. این‌افراد ۲۰ نفر بودند که موفق شدند زنده از آب اروند خارج شده و پا به ساحل دشمن بگذارند. همین ۲۰ نفر به چهاردسته تقسیم شده و شروع به پاکسازی سنگرهای دشمن کردند.

"عملیاتی در پیش بود که پس از حضور ۱۰ روزه گردان در موقعیت شهید ریزه‌وندی، به‌دلیل لو رفتن محور، لغو شد"بسیاری از این‌سنگرها به‌مدد اسلحه نارنجک‌انداز پاکسازی شدند. راوی «میهمانان ام‌الرصاص» می‌گوید کار پاکسازی تا آخرین سنگر نوک جزیره ادامه پیدا کرد. به این‌ترتیب نیروهای دشمن سنگرهای باقیمانده را تخلیه کرده و به خط دفاعی خود در نخلستان‌های ام‌الرصاص فرار کرده بودند.

درحالی‌که خبری از نیروهای کمکی نبود، مهمات روبه‌اتمام باعث نگرانی حسینی و همراهانش شد. در آن‌لحظات آتش پرحجم دشمن روی اروندرود متمرکز شده و راه رسیدن نیروهای کمکی را بسته بود. با رسیدن نیمه‌شب غواص‌های باقیمانده در ام‌الرصاص، حرکت قایق‌های خودی را در اروندرود دیدند اما آتش شدید دشمن باعث شد بیشتر قایق‌ها منهدم و نفراتشان شهید شوند.

در همان‌حال، هواپیماهای دشمن هم به‌طور مرتب، عقبه نیروهای ایرانی را در نهر عرایض بمباران می‌کردند.

معدود قایق‌هایی که موفق به عبور از عرض اروند و رسیدن به ام‌الرصاص شدند، متعلق به نیروهای لشکر امام حسین (ع) بودند. افراد درون این‌قایق‌ها با خود مقداری مهمات آوردند که باعث شد غواص‌های خط‌شکن تا صبح در خط دوم دشمن ایستادگی کرده و بجنگند. با رسیدن روشنایی صبح هواپیماهای بمب‌افکن دشمن، منطقه عملیات را به‌شدت بمباران کردند و میهمانان ام‌الرصاص آماده بازگشت به ساحل خودی شدند. سیدجعفر حسینی از بازماندگانی است که موفق شدند با مصیبت و مرارت، با هدایت زیگ‌زاگی قایق از میان امواج اروند و توپ و خمپاره‌های بی‌امان دشمن به عقب و ساحل خودی برگردند.

* پس از بازگشت به خط خودی

اسرای عراقی به نیروهای شرکت‌کننده در کربلای ۴ گفتند از دو هفته پیش از حمله ایرانی‌ها خبر داشته و کاملاً آماده بوده‌اند. تنها ساعاتی پس از عقب‌نشینی فوری نیروهای لشکر عاشورا، دشمن در سطح وسیعی اقدام به بمباران شیمیایی منطقه کرد که تصمیم به‌موقع فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا به بسیج فوری امکانات و عقب‌کشیدن اکثر نیروها انجامید و باعث جلوگیری از تحمیل تلفات بیشتر شد.

دریادلان خط‌شکن و میهمانان ام‌الرصاص

* موفقیت کربلای ۵ پس از ناکامی کربلای ۴

سیدجعفر حسینی می‌گوید نیروهای خودی پس از ناکامی در کربلای ۴ اصلاً احتمال اجرای یک‌عملیات بزرگ در حد کربلای ۵ را نمی‌دادند.

"در این‌مقطع، دو مقطع دوم دبیرستان را تمام کرده و باید به پایه سوم می‌رفت اما ماندن در تبریز دلتنگش می‌کرد"به‌همین‌دلیل عده‌ای که دلسرد شده بودند، تسویه کرده و به شهر و دیار خود بازگشتند. اما تمرین و آمادگی برای رویداد مهم بعدی یعنی کربلای ۵ باعث شد دو گروهان غواصی از لشکر ۳۱ عاشورا در موقعیتی جدید، آموزش‌های لازم را سپری کنند. راوی «میهمانان ام‌الرصاص» که در آن‌مقطع از مجروحیت پا رنج می‌برد، این‌جراحت را مانع خود ندیده و دوباره وارد یگان غواصی شد.

شهید ابوالفضل خدامرادی فرمانده گروهانی که حسینی به آن وارد شده بود، به نیروها اعلام کرد برای شکستن خط در عملیات پیش‌رو، این‌بار فین نمی‌زنند و شنا نمی‌کنند بلکه بناست با حرکت بی‌صدا، آهسته و شتری راه‌رفتن و تنفس با اشنوگل، خط دشمن را بشکنند که همه این‌کارها توسط نیروها تمرین شد.

قرار بود در عملیات کربلای ۵، گردان حبیب (ع) به‌سمت شمال پاسگاه کوت‌سواری و کناره‌های کانال پرورش ماهی حمله کرده و گردان ولیعصر (عج) هم به پاسگاه و سیل‌بند جنوبی آن که به کمیت دشمن معروف بود، هجوم ببرد. به این‌ترتیب خط اول دشمن سقوط کرده و فضا برای ورود نیروهای موج دوم همواره می‌شد.

شب عملیات هم نیروهایی که راوی «میهمانان ام‌الرصاص» بین‌شان بود، موفق شدند بی‌سروصدا خود را به پشت موانع بی‌شمار و وسیع دشمن برسانند؛ موانعی که به‌روایت او و دیگر راویان کربلای ۵ بسیار پیچیده بودند.

سیدجعفر حسینی روایت می‌کند با لو رفتن بخشی از نیروهای عمل‌کننده و شروع آتش‌بازی دشمن، مقاومت شدید عراقی‌ها و پاکسازی مواضع با نارنجک بالا گرفت. در همان‌لحظات، انفجار یک‌گلوله خمپاره مقابل روی حسینی باعث شد از ناحیه صورت به‌شدت مجروح شود.

در ادامه و لحظاتی که او مجروح و زخم‌برداشته کناری افتاده بود، پاسگاه کوت‌سواری به تصرف نیروهای خط‌شکن ایرانی درآمد و غواص‌های لشکر عاشورا، موفق شدند سنگرهای خطوط پدافندی دشمن را در شلمچه پاکسازی کنند. راوی «میهمانان ام‌الرصاص» می‌گوید در آن‌لحظات بسیاری از نیروهای عراقی در حال فرار از دژ مرزی به‌سمت کانال ماهی و خط دوم خود بودند.

یکی از مواردی که نباید در روایت سیدجعفر حسینی از کربلای ۵ از آن گذشت، حضور و مشارکت هلی‌کوپترهای هوانیروز برای کوبیدن مواضع و استحکامات دشمن و همچنین پرواز جنگنده‌های نیروی هوایی در آسمان شلمچه است که این‌منطقه را برای نیروهای دشمن تبدیل به جهنم کردند.

راوی کتاب «میهمانان ام‌الرصاص» می‌گوید تعداد اسرای عراقی عملیات کربلای ۵ به‌قدری زیاد بود که قایق‌ها کفاف انتقالشان را نمی‌دادند و نیروهای خود ناچار شدند تعدادی از اسرا را به‌طور پیاده از داخل مناطق آب‌گرفته به عقبه انتقال دهند. سیدجعفر حسینی ودیق هم پس از مجروحیت در کربلای ۵ ابتدا به بیمارستان صحرایی، سپس بیمارستان شهید بقایی اهواز، بیمارستان خلیلی شیراز، تهران و سپس شهر تبریز منتقل شد.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری مهر - ۲۲ شهریور ۱۴۰۰
خبرگزاری مهر - ۱ مهر ۱۴۰۲
آفتاب - ۲ شهریور ۱۳۹۹