سریال راهزنان قسمت ۲۶۳ دویست و شصت و سه

پندار - ۲۸ فروردین ۱۴۰۱

 

بعد از جلسه، الیاس با یاشار بیرون آمده و با عصبانیت از او می‌پرسد که چرا به جلسه آمد و قرار بود که او سراغ مرسل برود. یاشار می‌گوید‌ که او افرادش را به آدرس فرستاده تا سراغ مرسل بروند، و اگر به جلسه نمی آمد بعد از کشته شدن مرسل، همه او را متهم می‌کردند.

ثروت با گاری سمساری به سمت خانه مورد نظر رفته و سپس گاز اشک آور را داخل خانه پرت می‌کند. ظفر و بحری و رها داخل خانه رفته و فردی را که مورد نظر بود، گرفته و داخل ماشین می اندازند. مرسل به نوشاد می‌گوید که او به قولش عمل کرده و حالا نوشاد باید او را آزاد کند. نوشاد می‌گوید‌ که او را آزاد می‌کند ،اما وقتی که تمام افراد را دستگیر کرد، دوباره سراغ مرسل رفته و او را دستگیر میکند.

" بعد از جلسه، الیاس با یاشار بیرون آمده و با عصبانیت از او می‌پرسد که چرا به جلسه آمد و قرار بود که او سراغ مرسل برود"مرسل پیاده شده و سر کوچه می رود. او یک تاکسی می‌گیرد. یاشار با راننده تاکسی تماس گرفته و راننده گوشی را دست مرسل می دهد. یاشار به مرسل می‌گوید که او را محاصره او است.

عمر به همراه جاندان به خانه هرمز می رود. او به مریم می‌گوید که جاندان میخواهد در مورد ارتباطش با هرمز توضیح بدهد.

مریم از اینکه عمر جاندان را خودسرانه به آنجا آورده است، عصبی می شود. جاندان نیز حرصش گرفته و می‌گوید که تا به حال رابطه جدی با هرمز نداشته است اما از این به بعد حتما این کار را خواهد کرد. سپس آماده شده تا برود. مریم او را بدرقه میکند و دم در به او می‌گوید که خودش از نقشه اونال و هرمز خبر دارد. سپس در را می بندد.

"ظفر و بحری و رها داخل خانه رفته و فردی را که مورد نظر بود، گرفته و داخل ماشین می اندازند"جاندان با حرص می رود.

این را هم ببینید:  سریال از ما بهترون قسمت ۵۱

بحری و ظفر و رها، فردی را که دستگیر کرده اند به باغ ویلا پیش هرمز می برند. هرمز از آن فرد میخواهد که در مورد اینکه برای چه کسی کار میکند بگوید. آن شخص می‌گوید که مرسل را نمی شناسد. انیشته او را کتک می زند. هرمز میپرسد که چه کسی دستور کشتن او را داده بود.

آن شخص می‌گوید که آن را باید از مرسل بپرسد. سپس می‌گوید که کسی که دستور کشتن دختر هرمز را داده است را نمی‌شناسد و فقط میداند که اسم رمز او کاپیتان است و از افراد اطلاعات است. او می‌گوید که مرسل میداند که کاپیتان کیست.

شاهین پیش هرمز آمده و خبر می دهد که یاشار، مرسل را دستگیر کرده است. هرمز می فهمد که الیاس نیز از این قضیه خبر داشته و در واقع او به یاشار کمک کرده است. او از کار الیاس عصبی می شود.

یاشار در مکان خودش، مرسل را به دستگاه برق وصل کرده و هر چند وقت یک بار دستگاه را روشن میکند تا مرسل را شکنجه بدهد.

"نوشاد می‌گوید‌ که او را آزاد می‌کند ،اما وقتی که تمام افراد را دستگیر کرد، دوباره سراغ مرسل رفته و او را دستگیر میکند"هرمز و الیاس به آنجا می روند. هرمز به یاشار می‌گوید که یاشار میتواند مرسل را بکشد و او خودش کشتن مرسل را گردن میگیرد ، اما قبلش میخواهد که از مرسل در مورد کاپیتان سوال کند. یاشار دهان مرسل را باز میکند و میگوید که اگر او حقیقت را بگوید ، او را نمی‌کشد و فقط به نوشاد تحویل می دهد.مرسل با طعنه می‌گوید که نمیخواهد او را به نوشاد تحویل بدهند. سپس می‌گوید که کاپیتان کسی است که همه او را می شناسند. او می‌گوید که کاپیتان، همان نوشاد است.

هرمز شوکه می شود.

کلیک کنید و به یوتیوب پندار بپیوندید

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۷ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۶ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۸ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
خبرگزاری میزان - ۲۳ مرداد ۱۴۰۰