عاقبت قومی که از جهاد فرار کنند/ بهانه های کوفیان برای جهاد

عاقبت قومی که از جهاد فرار کنند/ بهانه های کوفیان برای جهاد
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۱۰ آذر ۱۳۹۱

امام علی (ع) در خطبه ۲۷ نهج البلاغه در مورد جهاد می فرمایند: «جهاد، دری است از درهای بهشت، خداوند آنرا به روی دوستان ‏مخصوص خود گشوده است. ‏جهاد لباس تقوا، زره محکم و سپر مطمئن خداوند است‏. مردمی که از جهاد روی برگردانند خداوند لباس ذلت ‏بر تن آنها می‏پوشاند و بلا به ‏آنان هجوم می‏آورد، حقیر و ذلیل می‏شوند، عقل و فهم‏شان تباه می‏گردد و به خاطر تضییع جهاد حق آنها پایمال می‏شود و نشانه‏های ذلت در آنها آشکار می‏گردد و از عدالت محروم می‏شوند. آگاه باشید من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه این جمعیت (معاویه ‏و پیروانش) دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه با شما بجنگند با آنان نبرد کنید. به خدا سوگند هر ملتی در درون خانه‏اش مورد هجوم دشمن قرار گیرد حتما ذلیل ‏خواهد شد (و تنها جمعیتی در نبرد با دشمنان پیروز می گردند که به استقبال آنها بشتابند)   ولی شما سستی به خرج دادید و دست از یاری برداشتید تا آنجا که دشمن پی در پی به شما حمله کرد و سرزمین شما را مالک شد.

"امام علی (ع) در خطبه ۲۷ نهج البلاغه در مورد جهاد می فرمایند: «جهاد، دری است از درهای بهشت، خداوند آنرا به روی دوستان ‏مخصوص خود گشوده است"اکنون بشنوید:(یکی از فرماندهان لشکر غارتگر معاویه) از«بنی غامد» حمله به(شهر مرزی) «انبار کرده است و نماینده و فرماندار من ‏«حسان بن حسان بکری‏» را کشته ‏و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمین بیرون رانده است. به من خبر رسیده که یکی از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که در پناه ‏اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند، گردنبند و گوشواره‏های آنها را از تنشان بیرون آورده است.. .در حالی که هیچ وسیله‏ای برای دفاع جز گریه و التماس کردن نداشته‏اند، آنها با غنیمت فراوان برگشته‏اند، بدون اینکه حتی یک نفر از آنها زخمی گردد و یا قطره‏ای خون ‏از آنها ریخته شود اگر به خاطر این حادثه مسلمانی از روی تأسف بمیرد ملامت نخواهد شد و از نظر من‏ سزاوار و بجاست.   ای کاش شما را نمی‏دیدم! شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند این حقیقت قلب انسان را می‏میراند و غم و اندوه ‏می‏آفریند که آنها در مسیر باطل خود این چنین متحدند و شما در راه حق این چنین ‏پراکنده و متفرق؟! روی شما زشت ‏باد و همواره غم و غصه قرین‏تان باد که شما هدف حملات دشمن ‏قرار گرفته‏اید،پی در پی به شما حمله می کنند و شما به حمله متقابل دست نمی‏زنید. با شما می‏جنگند و شما نمی‏جنگید این گونه معصیت ‏خدا می‏شود و شما(با عمل ‏خود) به آن رضایت می دهید.

هرگاه در ایام تابستان فرمان حرکت ‏به سوی دشمن دادم گفتید اندکی ما را مهلت ‏ده تا سوز گرما فرو نشیند و اگر در سرمای زمستان این دستور را به شما دادم گفتید اکنون ‏هوا فوق العاده سرد است ‏بگذار سوز سرما آرام گیرد! همه این بهانه‏ها برای فرار از سرما و گرما بود! شما که از سرما و گرما (وحشت دارید) و فرار می‏کنید، به خدا سوگند از شمشیر(دشمن) بیشتر فرار خواهید کرد!   ای کسانی که به مردان می مانید ولی مرد نیستید! ای کودک صفتان بی خرد! و ای عروسان‏ حجله‏نشین!(که جز عیش و نوش به چیزی نمی‏اندیشید) چقدر دوست داشتم که هرگز شما را نمی دیدم و نمی‏شناختم همان شناسائی که سرانجام مرا این چنین ملول و ناراحت ‏ساخت، خدا شما را بکشد که این قدر خون بدل من کردید و سینه مرا مملو از خشم ساختید و کاسه‏های غم واندوه را جرعه جرعه به من نوشاندید. با سرپیچی و یاری نکردن نقشه‏ها و طرحهای مرا(برای‏ سرکوبی دشمن و ساختن یک جامعه آباد اسلامی) تباه کردید تا آنجا که قریش گفتند: پسر ابو طالب مردی است‏ شجاع ولی از فنون جنگ آگاه نیست!...   خدا خیرشان دهد آیا هیچ یک از آنها از من با سابقه‏تر و پیشگام تر در این میدانها بوده؟ من آن روز گام در میدان نبرد گذاشتم که هنوز بیست‏ سال از عمرم نگذشته بود و هم اکنون از شصت گذشته‏ام، ولی آن کس که فرمانش را اجرا نمی‏کنند، طرح و نقشه‏ای ‏ندارد (هر اندازه فکر او بلند و نقشه او دقیق باشد هرگز به جائی نمی‏رسد!)     این خطبه را امام علی (ع) هنگامی ایراد فرمود که به او خبر دادند لشکری از طرف معاویه به شهر«انبار» که در مرز عراق وشام قرار داشت‏ حمله کرده و «حسان بن حسان‏» فرماندار امام را کشته‏اند. امام(ع) با حال غضبناک آنچنان که دامن عبایش به زمین می‏کشید از کوفه خارج شد تا به‏«نخیله‏» که منزلگاهی نزدیک کوفه بود رسید و مردم‏ به دنبال او حرکت کردند، روی تپه‏ای ایستاد و این خطبه را خواند. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد ۲، از صفحه ۷۵)   ابن ابی الحدید می‏گوید: «این از خطبه‏های مشهور امام است که افراد زیادی آنرا نقل کرده‏اند و«مبرد» در کتاب ‏«الکامل‏» نیز آنرا آورده است.‏» و در کتاب‏ «الغارات‏» جلد دوم صفحه ۴۷۴ این خطبه آمده است در آنجا به قسمتی از جریان حمله سفیان بن عوف و سخنان دیگر امام(ع) اشاره رفته است.

"آگاه باشید من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه این جمعیت (معاویه ‏و پیروانش) دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه با شما بجنگند با آنان نبرد کنید"  در کتاب مدارک نهج البلاغه آمده است که این خطبه را کلینی در کتاب ‏«جهاد کافی‏»و «جاحظ‏» در کتاب‏ «البیان و التبیین‏» با کمی اختلاف و در کتاب ‏«اخبار الطوال‏» و «ابن عبدربه‏» در «عقد الفرید» و «ابن قتیبه‏» در کتاب ‏«عیون الاخبار» نقل کرده‏اند. «و اخری المعاهدة‏» این سخن امام(ع) مطلب مهمی را می رساند که مسلمانان وظیفه دارند از کفاری که در پناه اسلام زندگی می‏کنند دفاع نمایند و این خود مکتب عالی و دید وسیع و جهانی اسلام را روشن می‏سازد.   «اخو غامد» کیست؟ مقصود امام(ع) از این شخص‏ «سفیان بن عوف‏» غامدی است، اومی‏گوید: معاویه مرا خواست و گفت تو را با لشکر فراوانی به جانب فرات می فرستم‏ هنگامی که به سرزمین‏«هیت‏» رسیدی چنانچه لشکری یافتی به آنها حمله بر وگرنه به شهر «انبار» حمله کن، اگر در آنجا نیز سپاهی نبود به ‏«مدائن‏» هجوم ‏نما، پس از آن به شام برگرد. زنهار به کوفه نزدیک مشو! و بدان که اگر به شهر«انبار» و«مدائن‏» حمله ‏نمایی گویا کوفه را مورد حمله قرار داده‏ای، زیرا این کار قلب عراقیان را می لرزاند و دوستان ما را خوشحال می‏سازد. در این سفر به هر کس برخوردی که حکومت مرا قبول ندارد بکش و همه‏ قریه‏هائی که سر راه تو قرار دارد ویران ساز! اموال آنان را غارت نما، زیراغارت اموال همچون کشتن، برای مخالفان ما دردناک است!   حبیب بن عفیف می‏گوید: من و«اشرس بن حسان بکری‏» در ارتش انبار بودیم که سفیان بن عوف ‏غامدی به ما حمله آورد و ما احساس کردیم تاب مقاومت نداریم، رئیس ما برای مبارزه به پا خاست، مبارزه سختی در گرفت و ما به خوبی از عهده برآمدیم، ولی بالاخره نیروی در هم شکستن آنها را نداشتیم، رئیس ما از اسب پیاده شد، و آیه ‏۲۳ سوره احزاب را که مضمونش این است ‏«بعضی شربت ‏شهادت نوشیدند و بعضی  منتظرند» تلاوت کرد.

سپس گفت: آن کس که لقای خداوند را نمی‏خواهد و خویش را آماده مرگ نکرده است تا هنگامی که ما به مبارزه مشغولیم و آنها نمی‏توانند فراریان را تعقیب کنند، ازشهر بیرون برود و آنان که می‏خواهند به آنچه نزد خدا است نائل آیند که برای ‏نیکان از هر چیز بهتر است ‏با ما همکاری نمایند. سپس همراه با ۳۰ مرد پیاده به نبرد مشغول شد تا همه شربت‏ شهادت ‏نوشیدند.(اقتباس از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، صفحه ۸۵-۸۷ جلد ۲)

منابع خبر

اخبار مرتبط