حکم اعدام برای قهرمان کشتی!

حکم اعدام برای قهرمان کشتی!
خدمت
خدمت - ۲ آبان ۱۳۹۵

به گزارش خدمت؛ شامگاه دوم اسفند سال ۹۳، قربانی این جنایت که جوانی ۳۰ ساله به نام میثم بود، با ضربات چاقو به‌شدت زخمی شد و پیش از مرگش در بیمارستان، ضارب خود را معرفی کرد.

پیش از اعلام خبر مرگ وی، بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان جنایی درباره این جنایت به تحقیق پرداخته و سرانجام مصطفی -متهم ۲۸ساله- با ردیابی‌های گسترده مأموران پلیس، در جنوب تهران دستگیر شد.

وی در بازجویی‌ها گفت: «زمانی‌که با میثم درگیر شدم، مشروب الکلی مصرف کرده بودم و شرایط عادی نداشتم. میثم به من ناسزا گفت که به‌شدت عصبانی شدم و با چاقوی کوچکی که در جیبم بود، ضربه‌ای به گردنش زدم و بلافاصله از محل فرار کردم. به هیچ عنوان نمی‌دانستم با همین یک ضربه جان باخته است.»

بدین‌ترتیب پس از تحقیقات تکمیلی و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.

محاکمه این متهم، صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری به ریاست قاضی اصغر عبداللهی آغاز شد. ابتدا پدر و مادر میثم(مقتول) از قضات برای عامل قتل فرزندشان درخواست قصاص کردند و سپس متهم به قتل به دستور رئیس دادگاه به شرح واقعه پرداخت.

سپس وکیل متهم در دفاع از موکلش گفت: «موکلم در حین ارتکاب قتل، حال طبیعی نداشته است.» اما قاضی عبداللهی گفت: بر اساس نظریه پزشکی قانونی، اگر چه متهم مدارکی مبنی بر ضعف ثبات شخصیتی ارائه داده و مدعی شده که حالت طبیعی نداشته، اما این موضوع هیچ تأثیری در رفع مسئولیت قانونی‌اش ندارد.

در پایان جلسه دادرسی، قضات دادگاه وارد شور شدند و متهم را به قصاص و ۷۲ ضربه شلاق(به‌خاطر مصرف مشروبات الکلی) محکوم کردند.

گفتگو با متهم به قتل:
چند سال داری؟
۲۸ ساله و مجرد.

چقدر درس خوانده‌ای؟
تا مقطع راهنمایی.

سابقه کیفری داری؟
بله؛ یک‌بار به‌خاطر نزاع دسته‌جمعی و یک‌بار به‌دلیل قدرت‌نمایی و نگهداری فشنگ جنگی محاکمه شدم.

چرا میثم را کشتی؟
او به من ناسزا گفت، همین.

خط‌‌های روی صورتت چیست؟
خودزنی کرده‌ام.

ورزشکار هستی؟
بله؛ کشتی‌گیر بودم. حتی قهرمان آسیا هم شده بودم.

اگر زمان به عقب بازگردد، آیا باز هم دعوا می‌کنی؟
به‌طور قطع نه.

"میثم به من ناسزا گفت که به‌شدت عصبانی شدم و با چاقوی کوچکی که در جیبم بود، ضربه‌ای به گردنش زدم و بلافاصله از محل فرار کردم"من به‌شدت پشیمان هستم و از خانواده اولیای دم می‌خواهم که به‌خاطر خدا مرا ببخشند. من نباید پسرشان را با چاقو می‌زدم؛ اما افسوس که این اتفاق افتاد؛ ضمن این‌که دایم فکر می‌کنم اگر چاقو در جیبم نمی‌گذاشتم، هیچ‌وقت این اتفاق نمی‌افتاد.

فکر می‌کنی قضات چه حکمی بدهند؟
من جرم خود را می‌پذیرم و باید اعدام شوم؛ اما باز هم از اولیای دم خواستار بخشش هستم.

منبع: فردا

منابع خبر

اخبار مرتبط