با یک میلیون و نیم صندلی خالی دانشگاه‌ها چه باید کرد؟

با یک میلیون و نیم صندلی خالی دانشگاه‌ها چه باید کرد؟
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰

صندلی های دانشگاه غیر از تخت های بیمارستانی است که اگر خالی بماند مایة خوشحالی می شود. باید دید چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ البته این صندلی های خالی قاعدتاً مربوط به همه دانشگاهها از جمله دانشگاه آزاد و پیام نور است. موارد زیر می تواند جزو عوامل مؤثر باشد:

- بی رغبتی به آموزش عالی. آیا این خالی ماندن به علت بی رغبتی به آموزش عالی است؟ با آنکه مدرک داشتن برای عده ای شیرین بود اما با تقلب های صورت گرفته گویی برای به دست آوردن آن نیازی به حضور در کلاس هم موضوعیت ندارد.

- بی خاصیتی آموزش های دانشگاهی. آیا عدم اقبال به سبب بی خاصیتی آموزش های دانشگاهی است و اگر محتوای آموزشی بهتر بود اقبال هم بیشتر صورت می گرفت؟ البته این ادعا است ولی می توان در این زمینه پژوهش انجام داد.

"صندلی های دانشگاه غیر از تخت های بیمارستانی است که اگر خالی بماند مایة خوشحالی می شود"اما از آنجا که اغلب دانش آموختگان یا بیکارند یا به کارهای غیر تخصصی مشغول اند این نکته اهمیت بیشتری پیدا می کند.

-کم شدن واجدان شرایط ورود به دانشگاهها به خاطر گسست نسلی. آیا به خاطر عدم توجه به فرزندآوری و کم شدن واجدان شرط برای ورود به دانشگاه این صندلی ها خالی مانده است؟ بدیهی است عدم توجه به فرزندآوری مسئله است که اگر چه ممکن است در حال حاضر خیلی حاد نباشد ولی آینده ای نه چندان دور ما را با مصیبت مواجه خواهد کرد.

- تأکید بیش از حد بر آموزش و عدم توجه به مهارت. آموزش هر چند خوبست ولی باید به عمل درآید. علم و عمل توأمان اند و شاید چون دانش دانشگاهی با عمل عجین نیست و در صحنه عمل نمی تواند خود را نشان دهد بنابراین ممکن است به این سبب رغبت کم شده است و دانشگاه و صنعت نتوانسته اند نقش خود را به خوبی ایفا کنند.

-جزیره ای عمل کردن وزارتخانه ها و از جمله وزارت عتف. دانشگاه برای خود کار می کند و وزارتخانه های دیگر هم برای خود، و کسی نیست تلفیق و تجمیع و مدیریتی در این امور داشته باشد.

مثلاً گاهی وزارتخانه ها برای خود دانشگاه دارند و به وزارت علوم در حد ضرورت مراجعه می کنند. از این رو دیده شده هر از گاهی تفاهم نامه ای بین وزارت علوم و سایر وزارتخانه ها برای تأمین نیروی انسانی امضا می شود.

- وزارت کار و امور اجتماعی پست های لازم و درخور را برای بعضی از دانش آموخته ها تخصیص نمی دهد. و یا شاید انتظار جامعه از تحصیل در دانشگاه به دست آوردن شغل دولتی بوده و چون این انتظار تحقق نیافته لذا از دانشگاه رویگردان شده است.

-بنگاه اقتصادی شدن دانشگاه. دانشگاه توان لازم برای تأمین نیروی انسانی و هزینه های جانبی آن را ندارد و از این رو بودجه لازم هم به آن تخصیص داده نمی شود و لذا به آن می گویند خودت برو و هزینه هایت را تأمین کن و لذا دانشگاه تبدیل به واحد تجاری شده است. از طرف دیگر مردم هم چون توان پرداخت هزینه بالای دانشگاه را ندارند لذا از آن استقبال نمی کنند.

-افراط در تأسیس دانشکده و دانشگاه و بی تدبیری و بی برنامگی و احساسی برخوردکردن در تأسیس آنها.

آیا این خالی ماندن به سبب افراط در تأسیس دانشگاه بوده است؟ آیا ما اینقدر نیاز به تأسیس دانشگاه داشته ایم؟ مقایسه دانشگاههای ما با تعداد دانشگاههای کشورهای بزرگ دنیا نشان می دهد که ما در تأسیس دانشگاه دچار افراط شده ایم.

"باید دید چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ البته این صندلی های خالی قاعدتاً مربوط به همه دانشگاهها از جمله دانشگاه آزاد و پیام نور است"دانشگاه آزاد اسلامی و سپس پیام نور دراین مورد بیشترین سهم را دارد. با آنکه دانشگاه آزاد پدیده ای نو و قابل دفاع بود اما افراط در آن خود مشکل بزرگی است که گریبانگیر شده یا خواهد شد. سهم دولت و مجلس در این بی تدبیری ها کم نیست. نمایندگان مجلس برای تأسیس دانشگاه آزاد در مناطق خود با هماهنگی آن دانشگاه و به ویژه رئیس وقت آن خیلی مایه گذاشتند. دانشگاههای بسیار بزرگی ساختند و عمدتاً خارج از محدوده شهر.

آسیبهای شهری آنها بماند که خود قابل بحث است ولی نگهداری آنها بسیار قابل توجه است. اگر قرار باشد دانشجو کم شود چگونه می توان هزینه نگهداری آن ها را تأمین، و با اینهمه ساختمان های عریض و طویل چه باید کرد.

-کرونا و فضای مجازی. کرونا در خالی ماندن صندلی های دانشگاهها تأثیرگذار است و اگر ادامه پیدا کند باید دید دانشگاهها برای صندلی های خالی خود چه برنامه ای خواهند داشت.

اخیراً وزیر عتف اظهار داشت که قرار است دانشگاههای کوچک با دانشگاههای بزرگ همکاری کنند و بیشتر به کیفیت بپردازند که اگر چه طرح خوبی است ولی مشکل صندلی های خالی را حل نمی-کند.

از این رو پیشنهاد این است که دانشگاه سریعاً با بخشهای خصوصی، صنعتی، کارآفرینی، و بازار، به ایجاد دوره های مدیریتی و مهارتی در حوزه هایی مثل موارد زیر اقدام کند یا مکانهای خود را در اختیار متقاضیان قرار دهد:

-بازاریابی در داخل و خارج برای توسعه صادرات. ما در توسعه صادرات و استمرار و بازاریابی به ویژه در کشوهای همجوار بسیار عقب هستیم و مطالعه قابل توجه و علمی در آن نداریم. اطلاعات ما بسیار اندک و شیوه برخورد با نیازهای منطقه از آن کمتر است.

"آیا عدم اقبال به سبب بی خاصیتی آموزش های دانشگاهی است و اگر محتوای آموزشی بهتر بود اقبال هم بیشتر صورت می گرفت؟ البته این ادعا است ولی می توان در این زمینه پژوهش انجام داد"دانشگاهها و به ویژه دانشگاه آزاد در این زمینه می توانند فعالانه نقش بیافرینند.

-اصلاح زنجیره تولید، توزیع و مصرف. این مسئله در داخل کشور هم دچار آسیب فراوان است. جای تأسف است که دولت ما به جای حل و فصل مسائل مهم گرفتار توزیع مسائل اولیه جامعه از جمله مرغ و تخم مرغ و روغن است. برنامه ریزی در آموزش و اجرا بسیار مهم است و دانشگاهها می توانند با کمک بخش خصوصی در این زمینه فعالیت کنند.

-بررسی عدم توفیق در کارها. علل ناکامی قوای اجرایی و حتی سایر قوا موضوعاتی مهم برای بحث و تحقیق و ایجاد مهارت انجام کار است.

- کنفرانس اوراسیا و قابلیت ما در انجام کارها.

اخیراً در زمینه مسائل اوراسیا برنامه هایی اجرا و پیشنهاد شد. همکاری دانشگاهها در حوزه های نظری و عملی می تواند هم خدمتی به جامعه باشد و هم مشکل خالی بودن صندلی های دانشگاهها را به نوعی مرتفع کند

- ترانزیت یک امر مهم که بیش از نفت می تواند برای ما در آمد داشته باشد. یکی از مهمترین دغدغه-های کشور ما با توجه به وضعیت جغرافیایی موضوع ترانزیت است. کشور از این طریق می تواند ارز مورد نیاز خود را تأمین کند به شرط آنکه حلقه های مفقوده جاده ای و ریلی آن توسط دولت شناسایی و ترمیم شود. مسایل مختلفی در اصل و حواشی کار وجود دارد که دانشگاهها می توانند در آن پیشگام باشند.

- ایجاد تسهیلاتی برای پذیرش دانشجوی خارجی به طور مستقل یا با همکاری دانشگاههای خارجی.

- آموزش عالی باید انعطاف پذیر باشد.

"اما از آنجا که اغلب دانش آموختگان یا بیکارند یا به کارهای غیر تخصصی مشغول اند این نکته اهمیت بیشتری پیدا می کند.-کم شدن واجدان شرایط ورود به دانشگاهها به خاطر گسست نسلی"آموزش عالی و به ویژه در شرائط فعلی باید بتواند سریعاً خود را با شرایط وفق دهد. همچنانکه با کرونا ناگزیر شد تا حد زیادی خود را تطبیق دهد و از کمک سایر بخش ها استفاده کند اگرچه هنوز مشکلات فراوانی در این زمینه دارد.

و البته این کار بدون اجازه و هماهنگی دولت و به ویژه رئیس آن امکان پذیر نیست. تا دولت به آموزش عالی کشور چراغ سبز برای انجام فعالیتهای جایگزین اجازه ندهد کار پیش نمی رود زیرا که دانشگاهها خود برای انجام بعضی کارها مجاز نیستند یا همتی بر انجام کار ندارند یا وظیفه خود نمی-دانند و این مشکلی است که در تعریف وظائف دانشگاهها ممکن است وجود داشته باشد.

* استاد دانشگاه تهران

منابع خبر

اخبار مرتبط