یکهفته،یککتاب؛ نامهنگاریهای گونتر گراس و ویلی برانت
گونتر گراس (راست) و ویلی برانت
برای نخستین بار مجموعه مکاتبات ویلی برانت سیاستمدار سوسیال دموکرات آلمانی و گونتر گراس، هموطن نویسندهاش، در کتابی با عنوان «مکاتبات ویلی برانت و گونتر گراس» و در ۱۲۳۰صفحه در آلمان منتشر شده است. این مکاتبات شامل ۲۸۸ نامه، کارت پستال و تلگراف است که در فاصله زمانی سی و یک سال (۱۹۶۱ تا ۱۹۹۲) نوشته شدهاند.
این مجموعه به کوشش مارتین کولبل گردآوری و توسط نشر شتیدل انتشار یافته است. کولبل پیش از این در گردآوری «مجموعه یادداشتهای برتولت برشت» همکاری کرده و کتاب «یک کتاب، یک اعتراف؛ بحث درباره "هنگام کندن پوست پیاز" گونتر گراس» را نیز به بازار فرستاده بود. توضیحات و تعلیقات، عکسها و پانوشتهای فراوان او جذابیت کتاب را دوچندان میکند.
هربرت کارل ارنست فرام که بعدها در تبعید، نام ویلی برانت را برای خود برگزید، در دسامبر ۱۹۱۳ در شهر لوبک آلمان به دنیا آمد و با به قدرت رسیدن فاشیستها ناچار به ترک آلمان و رهسپار تبعید به نروژ شد. برانت پس از سیزده سال زندگی و مبارزه در تبعید و با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، به آلمان بازگشت و به فعالیت سیاسی خود در حزب سوسیال دموکرات ادامه داد.
"این مکاتبات شامل ۲۸۸ نامه، کارت پستال و تلگراف است که در فاصله زمانی سی و یک سال (۱۹۶۱ تا ۱۹۹۲) نوشته شدهاند.این مجموعه به کوشش مارتین کولبل گردآوری و توسط نشر شتیدل انتشار یافته است"ویلی برانت در چهل و یک سالگی شهردار برلین و در ۵۶ سالگی صدراعظم جمهوری فدرال آلمان شد.
این مجموعه به کوشش مارتین کولبل گردآوری و توسط نشر شتیدل انتشار یافته است
در حالی که اغلب سیاستمداران آلمان پس از جنگ سابقه همکاری با رژیم پیشین را داشتند، ویلی برانت سیاستمداری بود که سالها مبارزه بیامانی را علیه آن رژیم پیش برده بود. گراس که مشهور است به نویسنده «علیه فرمواشی»، دلبسته سیاستمداری شد که یک تبعیدی به میهن بازگشته بود- سیاستمداری که دیگرمدار بود، به هنرمندان علاقه داشت و با آنها دیدار و گفتگو میکرد. او در یکی از نامههایش به برانت مینویسد: «من نه تنها هوادار و در عین حال منتقد سیاستهای واقعبینانه شما هستم، بلکه مثل یک پدر تحسینتان میکنم.»
گراس ۱۴ سال کوچکتر از برانت بود. او در سال ۲۰۰۶ در کتابش، هنگام کندن پوست پیاز، اقرار میکند که اواخر سال ۱۹۴۴ در شانزده سالگی عضو اِس اِس بوده و «از فرط شرم رو به تزاید»، شصت سال نه میخواسته و نه میتوانسته در این مورد حرف بزند.
رابطه گراس و برانت که در ابتدا یک رابطه کاری بود، رفته رفته به دوستی تبدیل شد، مکاتبات شکل گفتگو به خود گرفت و چندی نگذشت که همدیگر را "تو" خطاب کردند.
همکاری این دو در سپتامبر ۱۹۶۱ آغاز شد، در روزهایی که از برپاکردن دیوار برلین چند هفته بیشتر نگذشته بود. برانت شهردار برلین بود و گراس نویسنده جوان و مشهوری که دو سال پیشتر نخستین رمانش، طبل حلبی، انتشار یافته بود.
این کتاب که یک حادثه ادبی در ادبیات آلمان محسوب میشد، در همان سال انتشار به چندین زبان ترجمه شد و بار دیگر نگاهها را متوجه ادبیات آلمان کرد.
برانت که مشتاق گفت وگو با روشنفکران بود، ابتدا حدود ۳۰ نویسنده را به بُن دعوت کرد تا از آنها برای مبارزههای انتخاباتی پیش رو کمک بخواهد. گراس اما به این جلسه دعوت نشد چون برخی بر این نظر بودند که او آنارشیست بوده و به این خاطر به کار سیاست اصلاحطلبانه حزب سوسیال دموکرات نمیآید. اما به جلسه دوم در برلین دعوت شد و وقتی برانت از نویسندگان حاضر در جلسه پرسید چه کسی حاضر است با ارائه راهکارهای تازه به او کمک کند، گراس تنها کسی بود که دست بلند کرد و گفت: «من که موجب وحشت شهروندانم!»
ویلی برانت که خود روزنامهنگار ورزیدهای بود، میدانست چگونه باید با زبان رفتار کرد و از گراس انتظار داشت به عنوان یک ادیب روح تازهای به زبان سیاسیاش بدمد. گراس نیز به سرعت نشان داد به خوبی از عهده این مهم برمیآید و از آن پس با جان و دل با سخنرانیها و شرکت در میتینگهای انتخاباتی حزب سوسیال دموکرات آلمان به حمایت از این حزب و ویلی برانت پرداخت، به گونهای که وقتی سال ۱۹۶۸ یکی از مهمترین جایزههای ادبی آلمان، یعنی جایزه فونتانه، به گراس چهل و یک ساله تعلق گرفت، ترجیح داد به سخنرانی در کنگره حزب سوسیال دموکراتها برود و همسر خود را برای دریافت جایزه بفرستد.
مروری کوتاه بر کتاب «مکاتبات ویلی برانت و گونتر گراس» نشان میدهد دو سوم نامهها از گراس و یک سوم آنها از برانت است. گراس در پاسخ به هر نامه برانت اغلب دو سه و گاهی تا پنج نامه مینوشت.
"کولبل پیش از این در گردآوری «مجموعه یادداشتهای برتولت برشت» همکاری کرده و کتاب «یک کتاب، یک اعتراف؛ بحث درباره "هنگام کندن پوست پیاز" گونتر گراس» را نیز به بازار فرستاده بود"در حالی که لحن نامههای او اغلب تهاجمی و کمابیش خشن و پر از باید و نبایدها است، پاسخهای برانت کوتاهاند.
به عنوان نمونه وقتی برانت میخواهد پیشنهادی مطرح شده از طرف گراس را رد کند، مینویسد: «تردید دارم».
نزدیک به بیست کتاب از گونتر گراس به فارسی ترجمه و منتشر شده است که از شاخصترین آنها میتوان از «موش و گربه»، «طبل حلبی»، «قرن من»، «کفچه ماهی»، «آوای وزغ»، «در حال کندن پوست پیاز»، «عاشقانههای گونتر گراس» و نمایشنامه «سیل» نام برد.
چند اثر دیگر او نیز ترجمه شده و در انتظار مجوز به سر میبرند.
گراس خواهان نزدیکی هر چه بیشتر به برانت بود اما برانت تن نمی داد. مثلا وقتی گراس به برانت پیشنهاد میکند یک آخر هفته را با هم بگذرانند، برانت به یکی از مشاورانش میگوید «گراس دارد میرود توی اعصابم». یا وقتی گراس غیرمستقیم از برانت میخواهد او را وزیر کند، برانت در پاسخ رسمیاش به او، بار دیگر او را "شما" خطاب کرده و پیشنهاد میکند برای افتتاح یا بازدید از دفاتر انستیتو گوته به خارج برود. گراس آزرده خاطر میشود و در پاسخ مثل پیشترها او را "تو" خطاب میکند.
در سال ۱۹۷۳، کمی مانده به پایان دوران صدارت برانت، به قول کولبل «ماه عسل قدرت و روشنفکر به پایاناش نزدیک میشود.» علتش این بود که گراس ابتدا در نامههایش به برانت و سپس در رسانهها او را به «انفعال و بیحوصلگی» متهم کرده بود.
آخرین نامه مهم گراس به برانت در اوت ۱۹۹۰ است که در آن گراس به «روند، شیوه و سرعت وحدت دو آلمان» اعتراض دارد. آخرین نامه برانت به گراس به تاریخ ژوئن ۱۹۹۲ چهار هفته پیش از مرگ برانت است که در آن از گراس به خاطر فرستادن تازهترین کتاباش، آوای وزغ، به بیمارستان فرستاده بود، تشکر میکند.
گونتر گراس در تمام سالهای مکاتبه با برانت و حمایتهای همه جانبه از حزب سوسیال دموکرات آلمان از نوشتن و طراحی و نقاشی و مجسمهسازی غافل نمیماند.
برخی از منتقدان ادبی آلمان معتقدند در بسیاری از رمانهای گراس که بعد از ۱۹۶۳ نوشته شدهاند، بخشهایی وجود دارد که در لحن و محتوا تفاوت چندانی با نامههای او به برانت ندارند.
محتوای نامهها"اوج همکاری گراس و برانت در شعار «جسارت برای دموکراسی بیشتر» تجلی مییابد که گراس نوشت و برانت در سال ۱۹۶۹ پس از انتخاب به صدراعظمی آلمان در نخستین بیانیه دولت خود اعلام کرد. از دیگر موضوعاتی که برات به پیشنهاد گراس مطرح کرد، هشدار در مورد حفظ محیط زیست بود. حتا سال ۱۹۷۱ وقتی جایزه صلح نوبل به برانت تعلق گرفت، گراس همراه با دو نفر دیگر متن خطابه نوبل برانت را صیقل دادند."
بیشترین تعداد مکاتبات در سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۳ انجام گرفت، سالهایی که همراه بود با رویدادهای سیاسی – اجتماعی مهمی چون جنگ ویتنام، جنبش دانشجویی، حمله فلسطینیها به المپیک مونیخ، بحران نفت، فعال شدن گروه تروریستی راف، رابطه با اسرائیل، زانوزدن برانت در برابر قبر سرباز گمنام در ورشو و مجموعهای از حوادث ریز و درشت دیگر.
بازتاب تمامی این رویدادها در مکاتبات پیدا میشود. اوج همکاری گراس و برانت در شعار «جسارت برای دموکراسی بیشتر» تجلی مییابد که گراس نوشت و برانت در سال ۱۹۶۹ پس از انتخاب به صدراعظمی آلمان در نخستین بیانیه دولت خود اعلام کرد. از دیگر موضوعاتی که برات به پیشنهاد گراس مطرح کرد، هشدار در مورد حفظ محیط زیست بود.
"برانت پس از سیزده سال زندگی و مبارزه در تبعید و با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، به آلمان بازگشت و به فعالیت سیاسی خود در حزب سوسیال دموکرات ادامه داد"حتا سال ۱۹۷۱ وقتی جایزه صلح نوبل به برانت تعلق گرفت، گراس همراه با دو نفر دیگر متن خطابه نوبل برانت را صیقل دادند.
کولبل مینویسد: «از زمان گوته هیچ نویسنده آلمانی این همه به قدرت سیاسی نزدیک نشده بود اما گراس بر خلاف گوته به وزارت نرسید.»
او با توجه به حجم این مکاتبات اعتقاد دارد: «در تاریخ آلمان چنین ارتباط سی ساله تنگاتنگی بین یک نویسنده بزرگ و یک سیاستمدار مهم وجود نداشت. حتی مباحثات پرشور بین فیلسوف فرانسوی ولتر و فریدریش کبیر، پادشاه پروس، در قرن هجدهم مناسب این مقایسه نیست. چون بحث بین آن دو مربوط میشد به مضامین فلسفه سیاسی در حالی که گراس میکوشید هدفمند در اتفاقات سیاسی روز تاثیرگذار باشد.»
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران