ارزش هر انسانی به اندازه چیزی هست که به آن عشق می ورزد ...

ارزش هر انسانی به اندازه چیزی هست که به آن عشق می ورزد ...
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۶ بهمن ۱۴۰۲

به گزارش مبلغ محمدباقر نائیجی عضو هیات علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و مدیر حوزه علمیه امام حسن عسکری(ع) و مرکز تخصصی اسرای تهران به مناسبت میلاد امام علی(ع) مقاله ای با عنوان «درمان‌کننده‌ی دردها و معنابخش به زندگی» درا ختیار ما قرار داده است که تقدیم خوانندگان عزیز می شود:

او را امام عارفان می‌خوانند، امیر مومنان می‌دانند، آقای متقیان لقب داده‌اند، پیشوای پارسایان دانسته‌اند، پیشوای پرهیزکاران خطاب کرده‌اند و....، تنها کسی است که «مولود کعبه» است و خدا و پیامبرش او را ستوده‌اند.

اما گاهی چنان در اوصاف و القاب غرق می‌شویم و تنها به ستایش و مدح بسنده می‌کنیم که فراموشمان می‌شود که علی(ع) چرا علی(ع) شد؟ و یا به تعبیر دکتر علی شریعتی «چه نیازی به شناخت علی(ع) است؟» گاهی یادمان می‌رود که علی(ع) شخصیتی است که پیامبر اکرم(ص) جایگاه او را اینگونه برای ما روشن کرده است: «أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ» من شهر دانشم و علی، دروازه آن است. آن که دانش می خواهد، باید از [این] دروازه در آید. (حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۸)

که من شهر علمم، علیم در است دُرست این سخن قول پیغمبر است(فردوسی)

پرسش اساسی امروزمان این است که وجود او چه کارکردی برای انسان، به خصوص انسان مدرن امروزی دارد؟ ما چه نیازی به علی(ع) و علی‌شناسی داریم؟ ابتدا باید بدانیم که علی(ع)، تنها برای شیعیان نیست بلکه معلمی جهانی است؛ چنانچه امام زمان، امام بشیریت و تمام انسان‌هاست نه فقط شیعیان. هر انسان تشنه‌ای که با فرهنگ و مرام و منش علوی آشنا شود، به قدر خود از او بهره خواهد برد. بر همین اساس امیر بیان در خطبه اول نهج البلاغه وقتی به فلسفه بعثت انبیا اشاره می‌کنند، می‌فرمایند: «لیَستَادُوهُمْ میثاقَ فِطْرَتِهِ...

"هر انسان تشنه‌ای که با فرهنگ و مرام و منش علوی آشنا شود، به قدر خود از او بهره خواهد برد"و یُثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ العُقُولِ» یعنی یکی از اهداف نبوت و امامت، بیداری فطرت انسان‌ها و آشکار کردن گنجینه‌های عقل انسانی است.

انسان سرگردان و غریب و تنهای امروزی چه فایده‌ای از علی‌شناسی خواهد برد:
۱. درمان دردها با علی(ع)
او و پیامبر، طبیبان روحانی و معنوی هستند که می‌گردند تا درد را پیدا کنند و درمان کنند.

امیرالمومنان علی(ع) در خطبه‌108 نهج‌البلاغه پیامبر(ص) را اینگونه توصیف می‌کنند: « او طبیبی است سیّار که با طبّ خویش، همواره به گردش می پردازد، [و در جستجوی بیماران است] مرهم هایش را کاملا آماده ساخته و برای موارد نیاز [و اضطرار] جهت داغ کردن محلّ زخم ها ابزارش را گداخته نموده، برای قلب های نابینا؛ گوش های ناشنوا، و زبان های گنگ آماده است و با داروی خود، در جستجوی بیماران غافل و سرگردان است».

و علی(ع) به امر الهی جا پای پیامبر(ص) گذاشت و به درمان انسان‌ها در تمام عصرها پرداخت. انسان امروزی اگر نهج البلاغه بخواند و با روش و منش و مرام علی(ع) آشنا شود، بسیاری از دردهای درونی‌اش درمان خواهد شد؛ درونی که بر رفتار بیرونی هم اثر گذار است. اگر دَم عیسوی مسیح، چشم ظاهر را شفا میداد، دَم علوی امیر، چشم دل را درمان می‌کند. به همین دلیل امام علی(ع) ملقب شده‌اند به: کاشِفُ الْکرُوب(برطرف‌کننده‌ی غم‌ها)، مُفَرّجُ الکَرب(از بین برنده‌ی اندوه).

دل‌های خسته را به کَرَم مرهمی فرست ای نام اعظمت درِ گنجینه‌ی شفا(سعدی)

  1. حقیقت‌یابی با علی(ع)

انسان اگر بخواهد در زندگی دنیایی باسرعت به مقصد برسد باید در مسیر مستقیم گام بردارد.

بنابر پذیرش این مقدمات که این دنیا خالقی دارد و این خالق، آفریدگاری هدفمند است و خلقت هستی وآفرینش انسان هدفمند است، با این اصل مواجه می‌شویم که از جایی آمده‌ایم و به جایی می‌رویم. مبدا و مقصدی داریم. آیا آفریدگار هدفمند، انسان را میان این مسیر سرگردان رها کرده است؟ مبانی و اصول عقلانی و دینی به ما می‌آموزد که سرگردانی با حکمت خدا ناسازگار است و آفریدگار قرآن و عترت را برای تشخیص راه صحیح به انسان‌ها معرفی کرده است.
بنابراین برای دوری از سرگردانی و حرکت در مسیر درست باید دست در دست علی(ع) داشت. او را در روایات و تفاسیر «صراط مستقیم»، «طریق المستقیم» «مَنهَجُ الواضِح» (راه آشکار)، «محَجَّة البیضاء» (راه روشن)، «محَجَّة الکبرَی» (راه بزرگ) و «محَجَّة الواضِحَةُ» (راه پیدا) لقب داده‌اند؛ چون راهی جز او، راه حقیقی و مستقیم نیست. و پیامبر خدا(ص) فرمودند که تنها کسی سعادتمند است که علی را در حیات و ممات دوست داشته باشد: «اِنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلِیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه».

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف (حافظ)

  1. دنیاشناسی با علی(ع)

مشکل اصلی انسان معاصر این است که دنیا را نشناخته یا دنیا را خوب نشناخته است.

"بر همین اساس امیر بیان در خطبه اول نهج البلاغه وقتی به فلسفه بعثت انبیا اشاره می‌کنند، می‌فرمایند: «لیَستَادُوهُمْ میثاقَ فِطْرَتِهِ.."اگر دنیا اصل باشد بقیه امور فرعی خواهند شد. اگر بدن و تن و جسم و فیزیک بیش از اندازه اهمیت یابند، نفس و روح کم اهمیت خواهند شد. اگر انسان در امور حسی و شهودی مترکز شود از امور باطنی و غیبی غافل خواهد شد.
امیر بیان جایگاه حقیقی دنیا را برای مخاطبانش شرح می‌دهد تا انسان در مواجه با دنیا اسیر افراط و تفریط نشود و در اصل و فرع امور اشتباه نکند. کسی که علی‌شناس شود متوجه خواهد شد که دنیای حلال، محل کار و تلاش و استفاده‌ی درست و حلال و گذر است. حتی دنیای حلال اصل نیست، ارزش دل بستن ندارد، موقتی است، ذخیرگاه آخرت است.

و اگر دنیا سرسبز نیست بلکه مانند پائیز و برگ زرد است. علی(ع) خطاب به تمام انسان‌ها(نه فقط شیعیان) با صدای رسا فریاد می‌زند: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْیَا حُطَامٌ مُوبِئٌ، فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ، قُلْعَتُهَا أَحْظَی مِنْ طُمَأْنِینَتِهَا وَ بُلْغَتُهَا أَزْکَی مِنْ ثَرْوَتِهَا» (حکمت، ۳۶۷) ای مردم، کالای دنیا[ی حرام] چون برگ های خشکیده وبا خیز است، پس از چراگاه آن دوری کنید، که دل کندن از آن لذّت بخش تر از اطمینان داشتن به آن است، و به قدر ضرورت از دنیا برداشتن بهتر از جمع آوری سرمایه فراوان است.

رَخت خود را من ز ره بر داشتم غیر حق را من عدم انگاشتم(مولوی)

  1. وحدت‌محوری با علی(ع)
    برخی از غیرشیعیان به اشتباه گمان می‌کنند که امیرالمومنان(ع) در مساله‌ی امامت و خلافت، در راه افتراق و جدایی و فرقه‌سازی قدم برداشته‌اند؛ گرچه رفتار و گفتار برخی شیعیان علی‌نشناس هم در این نوع تفکر نقش داشته است.
    اما واقعیت چیز دیگری است. نگاهی به تاریخ و بیانات نهج البلاغه نشان می‌دهد که با وجود آنکه علی(ع) براساس امر الهی در ماجرای غدیر و سخنان روشن پیامبر اکرم(ص) بر حق امامت و ولایت و حکومت خود تاکید داشتند اما در مقام رفتار هیچ‌گاه در مسیر جنگ و اختلاف‌اکنی و نزاع و جدایی حرکت نکردند بلکه برعکس، کمک می‌کردند که وحدت جامعه حفظ شود. حال انسان معاصر دور چنین شخصیت وحدت‌بخشی نباید جمع شود؟
    این رفتار علوی برای انسان، چه از نظر فردی و چه اجتماعی، درس بزرگی است. کسی در اوج حق و حقانیت باشد اما برای حفظ یکپارچگی جامعه چنین رفتار کند.

    "انسان امروزی اگر نهج البلاغه بخواند و با روش و منش و مرام علی(ع) آشنا شود، بسیاری از دردهای درونی‌اش درمان خواهد شد؛ درونی که بر رفتار بیرونی هم اثر گذار است"این مسیری است که امامان بعد نیز پیمودند و تنها زمانی که به دلایل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی نیاز به خون بود مانند حسین ابن علی(ع) یام کردند که آن قیام و خون هم به جای خود جامعه‌ساز و وحدت‌بخش بود.

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن هم عابد و هم معبد و معبود، علی بود(مولوی)

  1. هویت‌یابی با علی(ع)
    مهم‌ترین مشکل انسان معاصر و جامعه‌ی امروز انسانی، بحران بی‌هویتی است. نداشتن هویت، علاوه بر مشکلات روحی و روانی برای فرد فرد انسان، جامعه را نیز با انحرافات اجتماعی مواجه می‌کند. انسان بی‌هویت نمی‌داند کیست و کجاست و برای چیست. وقتی هستی و چیستی‌ به چالش کشیده می‌شود نوعی «از خود بیگانگی» را به همراه می‌آورد. بحران هویت که شکل بگیرد انسان هم با خود ستیز درونی پیدا می‌کند و هم با انسان‌های دیگر وجه مشترکی نمی‌یابد.

    چنین مشکل و بحرانی، مشکلات روحی و روانی، نزاع‌های شخصی، بی انگیزگی، جذب شدن در گروه‌های نامطلوب، لذت نبردن از زندگی، و انواع آزارهای اجتماهی را به همراه خواهد داشت. بسیار مهم است که بدانیم هویت من چیست و هویت ما چیست؟
    هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش (مولوی)

اینکه پیامبر(ص) خود و علی(ع) را پدران معنوی و روحانی معرفی می‌کنند و می‌فرمایند «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ»(من و علی پدران این امت هستیم) هویت‌بخش انسان مسلمان است. می‌دانم و می‌فهمم در مسیر محمدی(ص) و علوی(ع) باید طی مسیر کنیم. رهایی و آزادی و نجات با این پدران آسمانی روی زمین است. امیرمومنان(ع) در ادامه این حدیث از پیامبر خدا(ص) نقل می‌کنند: «حق ما بر مردم بیشتر از حق پدر و مادر نژادی است زیرا در صورت اطاعت ما آنها را از جهنم نجات می‌دهیم و به بهشت برین رهنمون می‌گردیم و از بندگی رهائی می‏بخشیم و آزادگی را به ایشان ارزانی می‌داریم.» (بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۵۹) و ‎امام باقر(ع) فرمودند: هر کس می‌خواهد بداند چقدر نزد خدا مقام دارد نگاه کند چه اندازه احترام می‌گذارد به دو پدر شایسته خود محمّد و علی (علیهماالسّلام)» (بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۶۰)

فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی (سعدی)

  1. معنای زندگی با علی(ع)

انسان معاصر به دنبال معنایی از زندگی است؛ معنایی که به انسان هدف بدهد و ارزش زندگی را مشخص کند.

"بنابر پذیرش این مقدمات که این دنیا خالقی دارد و این خالق، آفریدگاری هدفمند است و خلقت هستی وآفرینش انسان هدفمند است، با این اصل مواجه می‌شویم که از جایی آمده‌ایم و به جایی می‌رویم"اگر زندگی ما هدفمند نباشد و ارزش و فایده‌ای برای زیستن نیابیم اسیر پوچ‌گرایی و افسردگی و خودکشی خواهیم شد. نداشتن معنایی مناسب و ارزشمند برای زندگی انسان، آمار طلاق و خودکشی و تجاوز و افسردگی را بالا برده است. انسان معاصر احساس غربت و تنهایی بیشتری دارد و نیازمند مشاور و روان‌شناس و روان‌پزشک شده و برای رفع این خستگی و پوچی به مواد مخدر و مشروبات الکلی و حیوانات خانگی پناه برده است.

اندیشه توحیدی و وحیانی امام علی(ع) گرچه ۱۴قرن قبل به زبان و قلم جاری شده؛ اما چون براساس فطرت انسانی و عقل بشری پدید آمده، معنابخش زندگی انسان سرگردان و غریب امروزی است. و چون اندیشه‌ی علوی معنابخش زندگی است انسانی که همراه با این اندیشه است با نگاهی دیگر به مبدا و معاد می‌نگرد و ارزش حقیقی هستی و خالق آن و زندگی را با این حکمت زیبای علوی درک می‌کند که «ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که به آن عشق می ورزد» (حکمت۸۱ نهج‌البلاغه) و در این راه دردها و رنج‌های زندگی برایش بی‌مبنا و بی‌معنا نیست و تلاش می‌کند با عشق علی(ع) خود را از بند غم‌ها برهاند و به زندگی خود معنا بخشد. من به عنوان انسان معاصر، بر رنج و درد تمرکز نمی‌کنم؛ بلکه تنها به خدا و آنهایی نگاه می‌کنم که عاشقانه نگرانم هستند که از تاریکی و رنج به سمت انسانیت و آگاهی و دانش و تفکر و اخلاق و نور قدم بردارم.

مَنگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را مَنگر جور و جفا را بنگر صد نگران را(مولوی)

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

رادیو زمانه - ۱۷ تیر ۱۴۰۱
خبرگزاری میزان - ۲۲ آبان ۱۳۹۹
کلمه - ۴ شهریور ۱۳۹۹
خبرگزاری مهر - ۲ شهریور ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۱۴ بهمن ۱۳۹۸
خبر آنلاین - ۱۱ خرداد ۱۳۹۹