آیت‌الله بیات زنجانی:اصل مشروعیت نظام با مردم است/دست‌های مرئی و نامرئی تلاش کرد جایگاه مرجعیت را متزلزل کند

آیت‌الله بیات زنجانی:اصل مشروعیت نظام با مردم است/دست‌های مرئی و نامرئی تلاش کرد جایگاه مرجعیت را متزلزل کند
پارلمان نیوز
اعتماد، حسن محمدی، علیرضا خامسیان: بخش اول این گفت وگو روز گذشته منتشر شد. امروز بخش پایانی آن را می خوانید. --- -اخیراً مباحثی در جامعه مطرح شده است. آیا تلقی های متفاوت از بحث ولایت فقیه آن هم در میان کسانی که خود پایه گذار این امر در کشور بوده اند موجب نشده است این مباحث شکل بگیرد؟ به طور مثال تلقی متفاوت دیدگاه میان رئیس و نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری یا حتی دیدگاه های متفاوت برخی مراجع معظم تقلید در کشور نسبت به این مساله. سوال جالبی است. ولایت فقیه اگر با همان تعریفی که گذشت و در قانون اساسی هم آمده است و موسس نظام روی آن تاکید کرده است، طرح شود و به صورت عینی لباس عمل بپوشد، علاوه بر اینکه بحران زا نیست زمینه های بحران های زیادی را هم مرتفع می سازد ولی اگر آمدیم من عندی، حکومتی را مطرح کردیم که برای بشر امروز ناشناخته است، ولایت فقیه را یک امر ماورائی و انتصابی آن هم فوق درک بشر، معرفی کردیم و باب؛ «النصیحه لائمه المسلمین» را که مورد تاکید رسول خدا(ص)و اهل بیت(ع) را به روی مردم بستیم و در عمل اجازه سوال، اظهارنظر، تفکر و اندیشه ورزی را نه تنها ندادیم بلکه نوعی کفر و زندقه شناختیم و برخلاف اصل ولایت فقیه که متکی بر معرفت و فهم بشر و عقلای عالم برنامه ریزی شده، به صورت یک امر دست نیافتنی به جامعه معرفی کردیم، به طور طبیعی تلقی ها مختلف به وجود خواهد آمد و وجه مشترک بین این تلقی ها قابل تعریف نخواهد بود و به مرور یک اصل پذیرفته شده مورد قبول مردم، زیر سوال خواهد رفت و جامعه گرفتار بحران خواهد شد. -پس مساله فصل الخطاب بودن نظر ولی فقیه در جامعه دینی چه می شود؟ قبل از پرداختن به پاسخ این سوال نکته یی که در اینجا برای ما مهم است و لازم است مورد تاکید قرار گیرد عبارت از این است که ما گاهی مساله را به صورت بخشی، گاهی به صورت یک واحد و گاهی یک قسمت کوچک را به صورت یکپارچه و به هم پیوسته ملاحظه می کنیم و هر کدام از این لحاظ ها و نگاه ها، اثرات و لوازم و تبعات و نتایج خاص خودش را خواهد داشت. خبرگان قانون اساسی که دوران ستم شاهی را دیده بودند، بیرون از ایران رفته بودند، نظامات مختلف سیاسی را تجربه کرده بودند. اینها بلد بودند چگونه تنظیم کنند. می دانستند این سیستم حکومت، اولین بار است که در جمهوری اسلامی دارد پیاده می شود. طبعاً در تجربه ممکن است خیلی چیزها رو شود ولی در قبل روشن نبود. ممکن است خیلی از تغییرها ظاهر شود ولی قبلاً ظاهر نبود. پس این نکته را هم باید توجه داشته باشیم که ما به مرور نقایص را کشف می کنیم و نواقص را درک می کنیم. با توجه به این نکته، ما می آییم به اینجا می رسیم می گوییم اگر سیستمی در جای خودش حاکم باشد، یعنی چه؟ یعنی اگر ما رابطه خبرگان و رهبری را یک رابطه منطقی تصویر کنیم، نه رابطه مطیع و مطاع. ما اگر رابطه رهبری را با خبرگان مثل رابطه دولت و مجلس مشخص کنیم آن وقت موضوع فرق می کند، چرا؟ برای اینکه مشروعیت دولت با مجلس است در جایی که قوه قضائیه با رهبری، قوه قضائیه با قوه مقننه، قوه قضائیه با مجریه دعوا داشته باشد آنجا فصل الخطاب کیست؟ رهبر. اما در جایی که در رابطه با خود رهبری بحث می شود رهبری عملکردش چقدر است؟ خودش باید بیاید و بگوید من خوب هستم؟ خیر، اینکه «دور» است. پس منافاتی ندارد ولی فقیه فصل الخطاب باشد در رابطه با زیرمجموعه خودش اما وقتی خودش زیرمجموعه خبرگان است چی؟ آنها هستند که می توانند بگویند این شرایط را دارید یا نه. -این زیرمجموعه، شامل مردم هم می شود؟ خیر، تمام حرف این است که مردم نه زیرمجموعه رهبری هستند، نه زیرمجموعه قوه مجریه هستند، نه زیرمجموعه قوه مقننه هستند بلکه اصل مشروعیت نظام با مردم است. یعنی مردم اگر خدایی نکرده روزی روزگاری از اصل نظام روی گردان شوند هیچی نمی ماند. مردم را ما نمی توانیم زیرمجموعه بدانیم. بله اگر آحاد مردم تخلف کردند مطابق قانون اساسی اگر شاکی داشته باشند، دستگاه های قضائیه می تواند پیگیری کند ولی این دلیل بر این نیست که مردم را مثلاً زیرمجموعه قوه قضائیه بدانیم. یا دقیق تر اینکه وقتی مردم به صورت عام یک چیزی را می خواهند قانون اساسی یک شیوه هایی را برای ابراز این خواسته هایشان اعلام کرده است و به همین دلیل است که مردم دقیقاً بر طبق نص قانون اساسی با رعایت موازین اسلامی حق دارند حتی بیرون بیایند، حق دارند تظاهرات کنند، حق دارند اظهارنظر کنند، حق دارند تجمع کنند و حق دارند از اصلاحات یا تغییرات دفاع کنند یا مخالفت کنند. قانون اساسی تشکیل اجتماع و راهپیمایی ها بدون حمل سلاح به شرط اینکه مخل مبانی اسلام باشد را مجاز می داند. معنی این حرف چیست؟ معنی این است که وزارت کشور موظف به دادن جواز است نه اینکه می تواند مجوز بدهد یا ندهد. او اگر اجازه ندهد تخلف به شمار می رود. یک مانع وجود دارد و آن اینکه مخل قوانین اسلام باشد، که این هم کاملاً معین و روشن است؛ به همین دلیل در اینجا وزارت کشور موظف به همکاری است. متاسفانه برخی آمده اند و این اصل را تفسیر می کنند که البته حق ندارند تفسیر کنند چراکه تفسیر در جایی است که ابهام وجود داشته باشد. با توضیحاتی که داده شد نتیجه یی که ما می گیریم فصل الخطاب بودن رهبری، در رابطه با قوای سه گانه زیرمجموعه رهبری است، فصل الخطاب در رابطه با دولت، مجلس است؛ فصل الخطاب در رابطه با آحاد مردم قوه قضائیه است آن هم در موردی که شاکی وجود داشته باشد و فصل الخطاب در رابطه با شخص رهبری، خبرگان رهبری است و نکته مهم اینکه فصل الخطاب در ارتباط با اصل نظام و تغییر و تثبیت آن با ملت است. در اینجا من نباید خیلی ریز وارد قضیه شوم. اینجا درباره جریانات اخیر من حرف برای زدن دارم، من ناچارم بگویم که مجموعه این قضایا برمی گردد به یک انحرافی که بعد از ارتحال امام به وجود آمد. ما همیشه گفته ایم نظارت استصوابی نمایندگان، مجلس را وکیل الدوله می کند، نه وکیل المله، وکیل نه ملت بلکه وکیل شش نفر فقهای شورای نگهبان می کند که نه نماینده دولت است و نه نماینده مجلس. نتیجه اش این می شود که ما یک مجلس بدون اثر خواهیم داشت که نه می تواند ناظر باشد نه می تواند رئیس جمهور را کنترل کند و نه می تواند توانایی های اجرایی ك سیاسی را محقق کند. کما اینکه اگر خبرگان از میان علمای بلاد انتخاب می شد به گونه یی دیگر بود، اگر صلاحیت خبرگان را حوزه ها تعیین می کردند اگر صلاحیت خبرگان به صورت «دوری» توسط شورای نگهبان تعیین نمی شد در خبرگان ما آدم هایی پیدا می کردیم که آنها علمای بلاد هستند و متکی به مردم و بالاتر از مردم، متکی به اعتقاد درونی هستند. -یکی از دلایلی که خواستیم این موضوع را با شما آغاز کنیم این بود که ما به عنوان نسل جوان یک نگرانی احساس کردیم نسبت به مجادله کلامی که بین برخی سران نظام شکل گرفته و به گونه یی تعبیر شده که یک شکافی بین روحانیت به وجود آمده، شما با این تحلیل موافق هستید که این نوع شکاف شکل گرفته و اخیراً شدت یافته است و در این صورت، راه برون رفت از این وضعیت چیست؟ این داستان شکاف بین روحانیت را هم نقمت می دانم هم نعمت؛ واقعاً نعمت می دانم چرا که اگر این نعمت نبود ما با این حوادث اخیر باید مجلس ترحیم بزرگی در میدان آزادی تهران تشکیل می دادیم و یک مراسم خداحافظی با اصل کیان روحانیت برگزار می کردیم. اما این شکاف باعث شد مردم بدانند روحانیت همه یک جور نمی اندیشند کما اینکه در جریان انشعاب روحانیون از جامعه(روحانیت) هم همین بود. یادتان هست آن موقع وقتی راجع به انشعاب هم صحبت کردیم، خیلی ها مخالف بودند. حضرت امام نه تنها شفاهی، بلکه مکتوب فرمودند جدایی بخشی از روحانیت به معنای انشقاق نیست، این جدال نیست بلکه معنایش این است که دو دیدگاه وجود دارد. البته من در حال حاضر داستان به وجود آمده را انشعاب بین روحانیت نمی دانم بلکه درگیری بین تفکر امام و مخالف تفکر امام می دانم. جمهوری اسلامی با قرائت امام با جمهوری اسلامی با قرائت دیگران فرق می کند؛ امام نگاهش نگاه امامت بود، در نگاه امامت همه نقش دارند و صلاحیت ها مربوط به قبل از به قدرت رسیدن فرد است و قدرت در نگاه امامت، تقدس نمی آورد و این نگاه، دقیقاً در تقابل با نگاه خلافت است. در اندیشه خلافت اهل حل و عقل باید نظارت کنند، این نظارت استصوابی که آقایان می گویند از مظاهر تفکر خلافت است. وقتی ما می گوییم همه باید صاحب نظر باشند این یعنی چی؟ نخبگان در نگاه امامت نقش هدایت دارند ولی در نگاه خلافت نخبگان نقش انتصاب دارند؛ آنها طرف را نصب می کنند اما در نگاه امامت آن را معرفی می کنند، خصوصیات را مطرح می کنند . شما سه تفکر مقابل تفکر امام علی(ع) را نگاه کنید. در یکی همسر رسول اکرم(ص) و دو نفر از یاران رسول اکرم(ص) هستند، یک تفکر دیگری داریم که تفکر خارجیگری است و تفکر سوم را هم معاویه رهبری می کند و نتیجه این فکر، بر سر نیزه رفتن قرآن می شود. هر سه هم مسلمان اند؛ اینجا هم همین طور است. اینجاست که شناخت صحیح، انسان را از گمراهی ها نجات می دهد. در جریان صفین، هم مالک اشتر و هم ابن عباس بودند، ابوموسی اشعری هم بود ولی مالک و ابن عباس فرمایش امام را فهمیدند ولی ابوموسی نفهمید و نتیجه اش آن چیزی شد که در تاریخ هم دیده اید. اینجا هم روحانی خط امام با روحانی که نه امام را می شناسد و نه به او اعتقاد دارد، در همین جا مشخص می شود. اینجا شاخص را آن کسی مشخص می کند که امام را خوب شناخته است، صاحب تحلیل است، قدرت تشخیص دارد و می تواند حرف و عمل امام را ملاک عمل قرار دهد. آقایانی که امروز از امام زمان(عج) حرف می زنند و مدعی پیروی از ایشان هستند دنباله رو تفکر حجتیه اند بنابراین امروز دعوای ما دعوای تفکر حجتیه است با تفکر حضرت امام(ره). تفکر حجتیه امام و پیشوایش بریتانیاست به همین دلیل در پی تخریب چهره های تیزبین و باهوش هستند. وقتی می گویم ماجراهای اخیر نعمت هم بود به این دلیل است، چرا که همین جاست که روحانی خط امام(ره) از غیر آن مشخص می شود. شما ببینید این افرادی که امروز سنگ امام را به سینه می زنند، در دوران آن بزرگوار چندین بار مورد تشر قرار گرفتند. چرا ما روی تشرهای امام حساب باز نمی کنیم؟ آنجایی که امام تشر زده پس معلوم است که نقطه ضعف وجود داشته. آنهایی هم که یک بار مورد تشر قرار نگرفتند به این علت بوده که از اول در راه مستقیم بودند. درست است که میزان حال فعلی است اما حال فعلی با چه ملاکی؟ ملاک حال فعلی را در صدر اسلام با چه می سنجیده اند؟ با آن چیزی که الان می سنجند؟ به نظر من شاخص هایی وجود دارد و به همین خاطر ما نمی توانیم همه شاگردان امام و همه اعضای خانواده امام را نادیده بگیریم. الان افرادی مورد بی مهری قرار گرفته اند که مطمئن باشید اگر امروز هم امام زنده بود اینها مورد علاقه امام بودند. این شورای نگهبان چند بار مورد تشر امام قرار گرفت؟ این افرادی که الان در قم هستند و ایدئولوگ این قضایا هستند اصلاً با امام نبودند. -پس چرا مراجع معظم در قم وارد این قضایا نمی شوند و میدانداری نمی کنند؟ با کمال تاسف یک دست های مرئی و نامرئی تلاش کرد جایگاه مرجعیت را متزلزل کند؛ مرجعیتی که از نظر اقتصادی متکی به وجوهات مردم بود و ملاک تایید مرجعیت در حوزه ها حداقل هزار سال تجربه شده بود و توسط حوزه انتخاب می شد و کسی می توانست مرجع را معرفی کند که خودش صلاحیت علمی و تقوایی را داشته باشد یا اینکه از نظر علمی و تقوا به جایگاهی رسیده باشد که همه او را قبول داشته باشند. متاسفانه تمام تلاش ها شد که مرجعیت با دیدگاه های سیاسی تعیین شود اما با این وجود من معتقدم در جریانات اخیر مراجع تا حدود زیادی خودشان را حفظ کردند و شما شاهد هستید کلام مراجع قم در قضایای اخیر بر ملاک هایی تاکید کرده است که فقاهت اقتضا می کرد و در جریانات انتخابات شتابزده درباره برخی مسائل موضع نگرفتند بلکه گفتند مردم خوب عمل کردند و اگر تبریکی هم گفته شد، به مردم گفتند اما نگفتند نتیجه انتخابات مورد تایید ما هست یا نیست بلکه دغدغه خودشان را به شورای نگهبان ابراز کردند. اینکه چرا شورای نگهبان به توصیه های مراجع عمل نکرد را باید از خودشان پرسید اما یک مرجع پیدا کنید صراحتاً یا تلویحاً تذکر نداده باشد. با کمال خوشبختی مراجع در خصوص وقایع اخیر خوب عمل کردند و مواضع شان عجولانه نبود بلکه منطبق بر اصول و منطق بود. راجع به کشته شدن مظلومانه برخی از هموطنان یا پیرامون همین دادگاه ها سوالاتی شد و جواب هایی را آقایان دادند. بزرگانی وارد شدند و محکوم کردند. آنهایی که توجه نکردند باید خودشان در روز قیامت و در پیشگاه خدای عالم پاسخگو باشند.

منبع خبر: پارلمان نیوز

اخبار مرتبط: آیت‌الله بیات زنجانی:اصل مشروعیت نظام با مردم است/دست‌های مرئی و نامرئی تلاش کرد جایگاه مرجعیت را متزلزل کند