مردم، اصلیترین دغدغه طالقانی بودند
سیاست > چهره ها - به مناسبت سالگرد ارتحال آیتالله طالقانی سراغ دختر ایشان که خود از زندانیان سیاسی قبل انقلاب بود رفتیم. یاسر فاتحی: اعظم علایی طالقانی فرزند آیتالله سیدمحمود علایی طالقانی است. هماکنون به امور جامعه زنان انقلاب اسلامی و سرپرستی انتشار آثار مرحوم طالقانی مشغول است. به مناسبت سالگرد ارتحال آیتالله طالقانی سراغ دختر ایشان که خود از زندانیان سیاسی قبل انقلاب بود رفتیم. با وجود اینکه وی گرفتار برگزاری مراسم پدر در بیت مرحوم طالقانی بود، در شب نوزدهم ماه رمضان پذیرای ما شد و به سؤالات ما پاسخ گفت. وی از تلاش آیتالله طالقانی برای گنجاندن بندهایی از قانون اساسی سخن گفت که حاوی حقوق مردم بود. طبق گفتههای اعظم طالقانی پدرش در جریان بحرانها خواستار حل آن مسایل به صورتی بود که هم مردم به حقوقشان برسند و هم کشور در آرامش باشد و انقلاب به ثبات برسد. گفتوگوی «خبر» با فرزند آیتالله طالقانی را بخوانید: اصلیترین دغدغههای مرحوم آیتالله طالقانی چه بود؟ در پاسخ به این سؤال باید آن را به چند دوره تقسیم کنم. در دورهای دغدغه مرحوم طالقانی این بود که مردم ایران از یوغ رژیم شاهنشاهی و استبداد رهایی پیدا کنند و آن آزادی که خداوند به انسان بخشیده در جامعه تحقق پیدا کند. در دورههای بعد دغدغه هدایت مبارزین را داشت. اینکه چه کار باید کرد تا در شرایط فشار و سخت اجتماعی آن زمان مبارزین از هزینههای بسیار حفظ شوند. ایشان در این زمینه تلاش بسیار میکرد. آقای طالقانی نسبت به تمامی جریانات مبارز علیه رژیم شاه با دید مثبت نگاه میکرد و هر کاری که از دستش برمیآمد، در این مسیر انجام میداد. خاطرم هست در سال 50 هنگامی که به زابل تبعید شد، در آنجا روزی آیه 21 سوره مبارکه آل عمران را به من یادآور شد. خداوند در آیه میفرماید: «ان الذین یکفرون بآیات الله و یقتلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم» ایشان تأکید بسیار بر تأمل بر این آیه داشتند و اینکه آیا شرایط فعلی میتواند با آن تطبیق پیدا کند. آیه مبارکه میفرماید کسانی که آیات حق را تکفیر میکنند، انبیا را به ناحق میکشند و کسانی که در جامعه امر به قسط میکنند را میکشند در یک ردیف قرار داده - کسانی که برای حقوق و عدالت اجتماعی قیام میکنند و صادقانه و با حقیقت قصد دفاع از حقوق حقه خود و مردم را دارند - یعنی قاتلین قائم به قسط را در ردیف کافران به آیات خدا و قاتلین انبیاء به شمار آورد. میگوید بر همه آنان عذاب دردناکی مستولی خواهد شد. مرحوم پدرم در آن زمان بر این مسئله تکیه فراوان داشت. البته در سال 50 بیشتر جریان چپ بود که در تیررس بود و مبارزه مسلحانه میکرد. بعد از انقلاب اصلیترین دغدغه برای ایشان مردمی بودند که برای انقلاب خون داده بودند و تلاش میکرد حقوق مردم به رسمیت شناخته شود. چنانچه در مجلس خبرگان برای گنجاندن حقوق مردم تلاش بسیار داشت. من شنیدم اصلهای سوم و چهارم قانون اساسی پیشنهاد ایشان بوده پس از آن همزمان با پیش آمدن جنگهای داخلی مثل مسئله ترکمنصحرا، کردستان، سازمان مجاهدین و ... برای ایشان دغدغههایی بهوجود آمد. آقای طالقانی خواستار حل این مسائل به گونهای بود که هم مردم به حقوق خود دست پیدا کنند و هم طوری مسائل به جلو پیش برود که کشور در آرامش باشد و انقلاب اسلامی ثبات پیدا کند. آنقدر که برای مردم ارزش قائل بود، نه برای خود و نه برای امثال خود اهمیت نمیداد. تأکید داشت این مردم هستند که خون داده و فداکاری میکنند و این مردم هستند که باید کشور را اداره کنند و در سرنوشت خود دخالت داشته باشند و خلاصه مردم اصلاند و میدانید که آیاتی در قرآن وجود دارد که اصالت را به ناس میدهد و حتی با توجه به آیه 112 سوره مبارکه آل عمران نمیتوان گفت که این دو از هم تفکیکپذیرند. درواقع این ذات باریتعالی است که ناس را خلق کرده است و تجلی در این ناس است. پس چگونه میشود از طرفی این ناس را مورد مصیبت قرار داد و از طرف دیگر گفت الله. پس کسانی که خدا را قبول دارند ولی به حقوق مردم پایبند نیستند، به آیات خدا و توصیه ائمه بیتوجهند.از دغدغههای مرحوم طالقانی گفتید. از شما میخواهیم اشارهای نیز به نگرانی ایشان از آینده داشته باشید.اصلیترین نگرانی ایشان از اینده این بودکه مسئولان به قدرت برسند و مردم و حقوقشان را فراموش کنند. رویکرد مرحوم طالقانی در آن زمان برای گذر از شرایط بحرانی چه بود؟هنگامی که حضرت امام (ره) به کشور بازگشته بودند و فرزندان مرحوم طالقانی بازداشت شده بودند و ایشان پیام دادند و ما در خدمت امام بودیم، که من نیز حضور داشتم، امام (ره) فرمودند که چگونه میتوان مسائل پیشآمده را حل کرد؟ ایشان گفت که تنها از طریق تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی و شوراها. شوراها یعنی دخالت مستقیم مردم بر سرنوشت خود و مسئولیتپذیری. مردم به گونهای تریبت میشوند که مسئولیتپذیر باشند. همه چیز را از خود میدانند و نسبت به همه چیز دلسوز خواهند شد. ولی اگر صف مردم جدا شود و از حاکمیت فاصله بگیرد، نتیجهاش ضعیف شدن احساس مسئولیت در مردم است. در نهایت در حفظ و نگهداری آن کشور خاک، آیین و قوانین همه سست میشوند. مرحوم آیتالله طالقانی در سخنرانی که در فیضیه داشتند، به تنگنظری اشاره بسیار داشتند و نسبت به آن برای آیندگان هشدار دادند و اکنون میبینیم که داریم چوب تنگنظری عدهای را میخوریم که وقتی به قدرت میرسند، تنها نوک بینیشان را میبینند و افق و آینده را نمیبینند. البته این نوع تنگنظریها بیشتر خاص کشورهای جهان سوم است و در کشورهای پیشرفته این تنگنظریها به نسبت بسیار کاهش یافته است. یعنی از طفولیت و کودکی به فرزندان آموخته میشود که باید حقوق هم را رعایت کنند که با توجه به این مسئله هنگامی که بزرگ شدند نیز آن را مدنظر قرار میدهند. با توجه به اینکه دین اسلام همه را از اخلاق رذیله همانند تنگنظری به دور داشته، چگونه این خصلت رشد کرده است؟برای اینکه حاکمیت ما حرف دینداری زده و خود بدان عمل نمیکند. هنگامی که من از دین دفاع کنم ولی آمر به دین نباشم طبیعی است هنگامی که برای کسانی از دین سخن بگویم، دینگریز میشوند چنانچه که شاهد رشد دینگریزی در جامعه هستیم. مسئله اینجاست که اسم نظام ما جمهوری اسلامی است. یعنی اسلام میثاق ماست و نوعی قانون اساسی ماست. هنگامی که ما در عمل و اجرا خلاف آن عمل کنیم، نتیجه آن گسسته شدن این میثاق است. کشورهایی که نظامشان دینی نباشد، تنها یک میثاق دارند که آن قانون اساسیشان است. ولی چون مبنای قانون اساسی ما که در مجلس خبرگان تصویب شد، اسلام است، هنگامی که پایههای آن سست شود ، این پایههای قانون اساسی نیز سست میشود. با توجه به وضعیت پیشآمده بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر و حواشیای که حول جناح اصلاحات در کشور پیش آمده، به نظر شما اصلاحطلبان برای حضور مؤثر در فضای سیاسی کشور باید چه رویهای را درپیش بگیرند؟اگر بخواهیم اصلاحات عمقیتر شود، نباید به شکل عوامفریبانه وارد صحنه کار شویم. باید برای مردم جلوی دزدیها و رشوهخواریها گرفته شود و قانون آنگونه وضع شود که راههای نفوذ دزدی و رشوه را ببندد نه اینکه خود نیز همان راه را طی کنیم. اشکال بزرگی که از ابتدا وجود داشت، این بود که آقایان از ابتدا هرکس که تعریفشان را میکرد، قبول داشتند و اعتماد میکردند و به ماهایی که انتقاد داشتیم، اعتماد نداشتند. در حالی که ما شفاف بودیم و چندرو نبودیم. جریانی که چندرو است و میآید و میخواهد به جاهایی برسد و از پشت ضربه بزند، خطرناک است. در ضمن یکی از مسائلی که مطرح میشد، این بود که حرف نزنید زیرا تضعیف میشویم و از پای میافتیم. اگر قرار باشد با انتقاد، نظامی از پا بیفتد، پس پوسیده است و محکم و مستحکم نیست. ما از ابتدا تأکید کردیم که بگذاریم نقادی باشد تا دست سوءاستفادهکنندگان از بیتالمال و آنان که به بنیانهای اقتصادی کشور ضربه میزنند، رو شود. به همین دلیل نتیجهاش این شد که الان هر جناحی که سر کار بیاید، دچار عوامفریبی میشود. فکر میکنید باید چه رویهای توسط اصلاحطلبان درپیش گرفته شود تا همچنان در فضای سیاسی کشور تأثیرگذار باشند؟اصلاحطلبان باید بر مبنای اعتقادی که معتقدند جامعه با آن مبانی اصلاح میشود، پافشاری کنند ولو بیشتر از این هزینه بدهند. کشورهای آزاد دنیا اینقدر هزینه دادهاند و به آنجا رسیدند که حقوقشان را به دست بیاورند.
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: انسان تحصیلکرده، دیگر پای صحبت هر کسی نمینشیند
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران