توبیخ فقیهان، یادداشتی هشدارآمیز از احمد قابل

به نام خداوند رحمان و رحيم 1- در روايتي معتبره از امام صادق(ع) [و ايشان از امير مؤمنان علي(ع) و ايشان از پيامبر خدا(ص)] نقل شده است كه؛ «روزگاري بر مردم خواهد آمد كه نمي‌ماند از قرآن مگر نوشته‌اي و نمي‌ماند از اسلام مگر اسمي، خود را مسلمان مي‌نامند ولي دورترين مردم از اسلام‌اند، مسجدهاشان از نظر ساختمان، آباد است ولي از هدايت به نيكي‌ها، ويران است. فقيهان و دانشمندان آن روزگار، بدترين فقيهان و دانشمنداني‌اند كه زير سايه‌ي آسمان زيسته‌اند، از آنان فتنه‌ها آغاز شده و به خودشان بر‌مي‌گردد (عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‏ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَايَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ، يُسَمَّوْنَ بِهِ وَ هُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ، مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَ هِيَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى، فُقَهَاءُ ذَلِكَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ، مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَعود/الكافي، ج‏8، ص: 308). 2- امام حسين‌بن‌علي(ع) در سخناني سراسر توبيخ‌آميز، خطاب به عالمان ديني هشدار مي‌دهد كه؛ «خداوند عالمان يهود را مورد لعن و دوري از رحمت خويش قرار داد چرا كه در برابر فساد و ستم ستمگران و قدرتمندان، سكوت و همراهي را پيشه ساخته و با سازشكاري و چرب‌زباني با آنان روبرو مي‌شدند. شما نيز مورد عتاب و لعنت و سرزنش خداوندي خواهيد بود، اگر همچون آنان رفتار كنيد»( اعْتَبِرُوا أَيُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِيَاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنَائِهِ عَلَى الْأَحْبَارِ إِذْ يَقُولُ لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ قَالَ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ إِلَى قَوْلِهِ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ وَ إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِينَ بَيْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْكَرَ وَ الْفَسَادَ فَلَا يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِكَ). اين خطبه‌ي ارزشمند را مرحوم «ابن شعبه حرّاني» در كتاب «تحف العقول» در قسمت سخنان سيدالشهداء(ع) آورده است و نقل مي‌كند كه برخي روايت‌كنندگان، همين خطبه را از اميرمؤمنان علي(ع) نيز نقل كرده‌اند(بحار الأنوار، ج‏97، ص:80).سيد الشهداء(ع) سپس از گرفتاري عيني عالمان شريعت محمدي(ص) به همان بيماري، خبر مي‌دهد و هجوم خويش را آغاز مي‌كند كه؛ « عامل همراهي شما عالمان با حاكمان ستم‌پيشه دو چيز است؛ ترس و طمع. ترس از مرگ و يا تهديدهاي كمتر ظالمان و طمع و دلبستگي به زندگي و بهره‌هاي زودگذر دنيوي» (سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِكَ فِرَارُكُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُكُمْ بِالْحَيَاةِ الَّتِي هِيَ مُفَارَقَتُكُمْ).نتيجه و برآيند اين رويكرد نامشروع از سوي عالمان ديني، در بيان سيدالشهداء(ع) تصريح شده است كه؛ « شما عالمان ديني هستيد كه مردم را دست‌بسته تحويل ستمگران و حاكمان جور قرار داده‌ايد تا جايي كه گروهي از آنان همچون بردگان، اسير اميال و شهوات و خواسته‌هاي ستمگران شدند و گروهي از نظر معيشت و بهره‌مندي‌هاي زندگي، در ضعف و خواري قرار گرفتند و به فقر و فلاكت دچار شدند. كارهاي دين و شريعت كه بايد با مرجعيت شما انجام مي‌يافت، از سوي درباريان نااهل و دنياخواهان به اجرا در مي‌ايد. عهد و پيمان هاي خدا و رسول او نقض شده و زيرپا گذاشته مي‌شود و شما واكنش نشان نداده و نگران نمي‌شويد، در حالي كه براي نقض برخي از عادات آباء و اجدادي خود نگران شده و واكنش نشان مي‌دهيد!!؟» (وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَاتَقْرَعُونَ[تفزعون] وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبَائِكُمْ تَقْرَعُونَ[تفزعون] وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللَّهِ مَحْقُورَةٌ...فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفَاءَ فِي أَيْدِيهِمْ فَمِنْ بَيْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ وَ بَيْنِ مُسْتَضْعَفٍ عَلَى مَعِيشَتِهِ مَغْلُوبٍ يَتَقَلَّبُونَ فِي الْمُلْكِ بِآرَائِهِمْ وَ يَسْتَشْعِرُونَ الْخِزْيَ بِأَهْوَائِهِمْ اقْتِدَاءً بِالْأَشْرَارِ وَ جُرْأَةً عَلَى الْجَبَّارِ).فرزند پيامبر خدا(ص) نگران است كه؛ «مي‌بينيد كه انسان‌ها، فقير و درمانده و زمين‌گير و نابينا شده و كسي آنان را مورد توجه قرار نمي‌دهد و به وضع آنان رسيدگي نمي‌كند و حاكمان ستمگر با انواع تبليغات دروغ و خشونت‌بار و رفتارهاي نامناسب و نامشروع، افراد را مورد آزار و ستم قرار مي‌دهند و شما در اين اوضاع، به‌دنبال حفظ امنيت خود به سازشكاري با حاكمان جائر مي‌پردازيد؟!!»(وَ الْعُمْيُ وَ الْبُكْمُ وَ الزَّمِنُ فِي الْمَدَائِنِ مُهْمَلَةٌ لَاتَرْحَمُونَ وَ لَا فِي مَنْزِلَتِكُمْ تَعْمَلُونَ وَ لَا مِنْ عَمَلٍ فِيهَا تَعْتِبُونَ[تُعينون] وَ بِالادِّهَانِ وَ الْمُصَانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأْمَنُونَ كُلُّ ذَلِكَ مِمَّا أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْيِ وَ التَّنَاهِي وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ... فِي كُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرِهِ خَطِيبٌ يَصْقَعُ فَالْأَرْضُ لَهُمْ شَاغِرَةٌ وَ أَيْدِيهِمْ فِيهَا مَبْسُوطَةٌ وَ النَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ لَا يَدْفَعُونَ يَدَ لَامِسٍ فَمِنْ بَيْنِ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ ذِي سَطْوَةٍ عَلَى الضَّعَفَةِ شَدِيدٍ مُطَاعٍ لَا يَعْرِفُ الْمُبْدِئَ وَ الْمُعِيدَ...). 3- اين سخنان سيدالشهداء(ع)، يكي دو ماه قبل از شهادت ايشان بيان شده است. نمي‌توان عمري را با نام و ياد حسين(ع) و مجالس يادبود وي سپري كرد و او را «حجت خدا» دانست و نسبت به اين سخنان، كه نوعي «وصيت‌نامه» درباره‌ي عالمان شريعت است، بي‌تفاوتي پيشه كرد. حجيت سخنان ايشان براي عالمان و غير عالمان شيعه، ترديد ناپذير است. 4- اگر كسي مدعي همان اسلامي است كه پيامبر خدا(ص) و امير مؤمنان علي(ع) و امام جعفر صادق(ع) بيان‌گر آنند و در ادعاي پيروي از آنان صادق و مخلص است، نمي‌تواند نسبت به اين هشدار‌ها بي‌تفاوت باشد. در اسلام برجسته‌ترين چهره‌هاي شريعت، فقيهان بر دو دسته‌اند؛ يا مخالف آشكار ظلم و ستم‌اند و يا سازشكار با ستمگران. گروه اول با عنوان «فقهاء نيك» حقيقتا «حجت اسلام و آيت خدا» شمرده مي‌شوند و گروه دوم «فقهاي شرور» كه نه حجت اسلام‌اند و نه آيت خدا، كه تنها «عامل فتنه و آيت شرارت» به‌شمار مي‌آيند. 5- يا مي‌پذيريم كه فقيهان اين روزگار، مصداق همان فقيهاني‌اند كه مورد خشم و لعنت خدا قرار گرفته و «شرفقهاء» اند كه آسمان بر آنان سايه افكنده است، و يا بايد به تجربه و عيان ببينيم كه حساب خود را از ستمگران و حاميان آن‌ها جدا ساخته و به «خير فقهاء» پيوسته اند كه متواضعانه و از سر مسئوليت انساني و الهي خود، با هرگونه ظلم و ستم از هر ظالم و ستمگري مخالفت كرده و مي‌كنند.آنان بيان حق و موضع‌گيري به نفع صاحبان حق را وظيفه‌ي خود مي‌دانند، حتي اگر گوينده و پذيرنده‌ي كمي داشته باشد(والقول بالحق و إن عزّ) و جز از خداي سبحان نمي‌هراسند و حسين‌بن‌علي(ع) نيز هشدار مي‌دهد كه در مسير دفاع از حق يا تخلف از آن، جز از خدا نبايد ترسيد(وَ اللَّهُ يَقُولُ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ). 6- هميشه در بين عالمان ديني و مفسران شرايع الهيه و فقيهان و دانشمندان، بوده‌اند انسان‌هاي پاك و شريفي كه باعث اعتبار دين و شريعت و ملت‌هاي خود بوده‌اند. آنان از غربت و تنهايي و ادبار مردم هراسي ندارند و تنها خدا و حفظ انسانيت خود را اساس رفتارهاي خود قرار داده‌اند و با عزت و آبرو در پيشگاه خداي رحمان و رحيم قرار گرفته‌اند و علم و اعتبار خود را وقف ياري مردم كرده‌اند و البته مردم نيز كم و بيش قدردان آنان بوده‌اند.خوشا به سعادت آناني كه با رفتار منطقي و انساني خود، در جمع فرهيختگان حقيقتا روحاني و فقيهاني كه حقيقتا از فهم عميق برخوردارند و به مقتضاي علم و دانش خود رفتار مي‌كنند، قرار‌گيرند و از دنياخواهان ستمگر فاصله‌گيرند و عزت مردمي را بخواهند كه «عيال الله=خانواده‌ و نان‌خور خدا» هستند. خدمت به پيروان هوي و هوس و قدرت‌طلباني كه خدا را فراموش كرده و همه‌ي عهد و پيمان‌هاي شرعي و عرفي خود با مردم را زيرپا مي‌گذارند، جز گناه و عذاب الهي، چيزي به ارمغان نمي‌آورد. 7- نقش و مسئوليت عمومي همه‌ي ما مدعيان اسلام و مسلماني نيز در نشان‌دادن ميزان صحت ادعا و نام‌گذاري خود به عنوان «مسلمان» يا عدم صحت ادعا، كمتر از مسئوليت خاص فقيهان نيست.آيا ما مسلمانان نسبت به ساير ملت‌هاي غيرمسلمان، دورتر از اهداف مورد نظر شريعت محمدي(ص) نيستيم؟! آيا التزام گفتاري و عملي ما به اخلاق انساني و باورهاي منطقي و عقلاني، از ساير آدميان بيشتر است؟! آيا امنيت و آرامش دروني و بيروني جوامع اسلامي از جوامع غيراسلامي برتر است؟!! آيا تعالي علمي و كار و تلاش مثبت و سازنده در جوامع اسلامي، با ساير جوامع برابر يا از آنان برتر است؟!! آيا بت‌هاي ساختگي در اذهان ما به عنوان پيروان توحيد، از آنان كه به شرك و كفر متهم‌شان مي‌كنيم كمتر است؟!! آيا ما به مفاهيم و ارزش‌هاي قرآني از ديگران نزديك‌تريم؟!! و ...اگر در پاسخ به اين پرسش‌‌ها دچار ترديد مي‌شويم و يا اقرار به عقب‌ماندگي مي‌كنيم، نبايد از مسئوليت‌هاي انجام نشده‌ي خودمان شانه خالي كنيم و همه‌ي بار مسئوليت را به دوش ظالمان و ستمگران بياندازيم.اگر پذيرش ظلم و ستم نباشد، تداوم آن با مشكل مواجه خواهد شد و بسا كه در ادامه، بتوان ريشه‌ي ستم را بركند و شاهد عدالت حقيقي و آزادي منطقي را در آغوش كشيد.ما مي‌توانيم با التزام عملي خود به باورهاي عقلاني و اخلاق انساني، كه مبناي بي‌بديل و بي‌چون‌وچراي احكام اسلام رحماني‌اند، كاري كنيم كه هم محتواي اسلام در جوامع اسلامي بماند و هم مفاهيم قرآن در زندگي ما حضور داشته باشد و هم نزديك‌ترين جوامع به «عنوان مسلماني» باشيم. 8- اگر عاملي را مي‌شناسيم كه مردم را به دين و شريعت بدبين كرده است، بايد آن عامل را كنار گذاريم تا محتواي دين و شريعت، پايدار بماند. گمان بر اين است كه لااقل در ايران كنوني، عامل «حكومت» (كه عنوان دروغين اسلامي را با خود دارد) عامل دورباش از اسلام شده است. پس با كنارگذاشتن ادعاي دروغين «حكومت اسلامي» شايد بتوان به آرامش دروني جامعه‌ي ايران ياري رساند.اين محتواي سخن امير مؤمنان است كه ؛ «اگر حكومت نتواند عامل احقاق حق مردم گردد و نتواند عدالت را تعميم دهد» كمتر از «لنگه كفش كهنه» يا «آب دماغ بُز» يا «پَر كاه» است كه بايد «افسار شتر حكومت را به پشت سرش انداخت و آن را رها كرد».امام مجتبي، حسن‌بن علي(ع) نيز هنگامي كه بقاء در قدرت و حكومت را در گرو ريخته‌شدن خون هزاران مسلمان ديد، حكومت را به معاوية‌بن ابي‌سفيان واگذار كرد تا از خون و جان مسلمانان حفاظت كرده باشد!!عجبا كه امروز عليرغم تصدي بخش‌هاي اصلي قدرت و حكومت، بخاطر تصرف غاصبانه‌ي بخش كوچك و باقيمانده از قدرت ملت نيز ريختن خون مسلمانان و هم‌وطنان را تجويز مي‌كنند و با وقاحت، خود را تابع ائمه‌ي هدي(ع) مي‌شمارند!!! 9- بحث‌هاي علمي و فقهي و معارف ديني از سوي عالمان و فقهاء، نمي‌تواند بدون توجه به جامعه‌اي كه در آن زيست مي‌كنند و حوادث واقعه‌ي آن، ارائه شود. مگر مي‌شود از جرم و جناياتي كه به اسم ديانت و شريعت و مكتب تشيع در جاي‌‌جاي ايران جريان دارد، بدون توجه گذشت؟!!يا با اظهار برائت آشكار عالمان دين، بايد از نسبت يافتن اين جنايات فجيع به ساحت دين و شريعت و پيامبر رحمت(ص) و امير مؤمنان و ائمه‌ي هدي(سلام الله عليهم اجمعين) جلوگيري كرد و يا با سكوت و حمايت از اين خباثت‌ها، پنجه بر چهره‌ي پاك آنان كشيده و نام آنان را ملكوك كرد و نام خود را در عداد مخالفان اسلام و اهانت‌كنندگان به خدا و اولياء خدا قرار داد!! مگر نه اين است كه آنان از ما توقع كرده‌اند كه؛ «زينت ما باشيد و با رفتار نارواي خود، آبروي ما را نبريد».(كونوا لنا زينا ولاتكونوا علينا شينا).اينجا جاي تعارف و مجامله و سازشكاري نيست. هر مسلماني كه از اين فجايع ابراز برائت نكند، به عنوان «حامي و راضي» همه ي اين فجايع شناخته خواهد شد و اگر به اين خاطر، به چهره‌ي اسلام و تدين مردم سيلي بخورد، همه ي سازشكاران نيز در مسئوليت و گناه ستمگران شريك خواهند بود(الراضي بفعل قوم كالداخل فيه). 10- خدايا در اين ماه مبارك رمضان كه ماه نزول قرآن و محتوي بر «شب قدر» است، همه ي ما با تمام هستي خود، يعني «جان و مال و آبرو و ناموس خود» به ميدان دفاع از حقيقت و حقوق انساني آدميان پا گذارده‌ايم و تنها تويي كه قادر مطلق و مدافع مدافعان حق و حقيقت در برابر متجاوزان به همه‌ي هستي آدمياني و تويي كه قدرت پايداري به ما مي‌بخشي. خدايا ما جز بر تو توكل نكرده‌ايم، پس با رحمت واسعه‌ي خود، خصوصا از آبرو و ناموس ما محافظت كن، چرا كه بي‌غيرت‌هاي ستم‌پيشه به اين دو نيز رحم نكرده‌اند، و ما را ثابت قدم بدار تا جز از تو، بيمي به دل راه ندهيم و حق‌جويي و حق‌گويي و دفاع از حقوق آدميان را بيش از پيش، سرآمد خواسته‌هامان قرار دهيم و تا احقاق حق حاكميت مطلقه‌ي ملت بر سرنوشت خويش و آزادي كامل و منطقي در عقيده و بيان، از پاي ننشينيم، كه تو وعده داده‌اي كه از آناني كه امنيت خود و ديگران را مي‌جويند، دفاع مي‌كني و آنان را ياري مي‌رساني(إن الله يدافع عن الذين آمنوا/إن تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم). خدايا چنان كن سرانجام كارتو خوشنود باشي و ما رستگار 16 شهريور 1388 فريمان

منبع خبر: موج آزادی

اخبار مرتبط: مقاومت شبکه‌ای شادمانه و پر امید