جذابیت چیزی که وجود ندارد

جذابیت چیزی که وجود ندارد
فرهیختگان
کارن رایت/ترجمه:هدی امین* كسب جايزه شير طلايي براي بهترين اثر ملي در دوسالانه ونيز توسط «بروس نومن» كافي بود تا اين هنرمند به عنوان ستاره ونيز ٢٠٠٩ تثبيت شود؛ هنرمندي كه با نمايشگاه پيروزمندانه‌اش در «جيارديني» و همين‌طور دو نمايشگاه ديگرش در دو مكان ديگر شهر، توجهي را به خود معطوف كرد كه عميقا سزاوارش بود.  اگرچه اين نمايشگاه، تماما نمايشي از كارهاي تازه او نيست. در اين مجموعه دو كار تازه ديده مي‌شود؛ يكي اثري بازسازي شده از يك كار اجرايي و ديگري يك قطعه كار صوتي (به دو زبان انگليسي و ايتاليايي) كه همراه با منتخبي از آثار گذشته‌اش به نمايش در آمده است تا چشم‌اندازي كلي از كارنامه حرفه‌اي هنرمند در طول ٤٠ سال فعاليتش ارائه شود. «بروس نومن» مي‌گويد، Topological Gardens   كه توسط «كارلو باسولدو» - از موزه هنر فيلادلفيا- به دقت تنظيم شده است، شامل مشهورترين آثار اواست، از جمله اثر معروف او با عنوان «هنرمند راستين با روشن كردن حقايق رازگونه به جهان كمك مي‌كند»‌؛ يك اثر نئوني مربوط به سال ١٩٦٧ كه اخير از سوي موسسه باسولدو خريداري شده است. اين مرد شگفت‌انگيز كه به كم‌حرفي شهره است، نه در كنفرانس مطبوعاتي‌اش  به سوالات حاضران پاسخ داد‌ و نه براي دريافت شير طلايي‌اش حاضر شد. بنابراين فرصت قبول جايزه و همچنين صحبت درباره آثارش را به ديگران واگذار كرد. اگرچه ما در ساختمان مدور واقع در قلب غرفه آمريكا به او رسيديم؛ همان‌جا بود كه او در توضيح مختصري گفت، نشانه نئوني مربوط به سال ١٩٦٧ را در استوديوي سان فرانسيسكو در محله «ميشن» ساخته است. اين اثر هم درست همانند بسياري ديگر از آثار «نومن»،‌ با الهام از آنچه در اطرافش مي‌گذرد،‌ ساخته شد. در مورد اين اثر،‌ يك علامت نئوني كه براي تبليغ نوشيدني ساخته شده بود منبع الهام هنرمند بود.  وقتي از او مي‌پرسيم كه در وهله اول، خود نئون بود كه توجه او را جلب كرد، مي‌گويد: «نه، ايده به‌كارگيري علامتي كه تو هم مي‌تواني آن را از بيرون بخواني و هم از داخل مي‌تواني بيرون آن را ببيني من را مجذوب خود كرد.» نومن ادامه مي‌دهد: «اين اولين‌بار است كه فضاي پشت غرفه آمريكا به اين طريق احيا شده است. وقتي قدم زنان به سمت غرفه اروگوئه مي‌روي مي‌تواني كلمات نوشته شده را سمت راست خود از بيرون ببيني و اين به دليل نحوه  آويختن اثر مقابل پنجره است؛ چيزي كه نمي‌توانست در موزه فيلادلفيا- محلي كه اين اثر روي ديوار به نمايش در آمد- اتفاق بيفتد.» «نومن» در حالي كه در اطراف ساختمان مدور، با اشاره دست خود فرم اثر را نشان مي‌دهد، مي‌گويد: «من تعامل اين فرم حلزوني را با ساختمان بسيار دوست دارم و همچنين اينكه اين پنجره در آخرين گالري باز مي‌شود. «سيارا» [باربيري، از مجموعه پگي گوگنهايم] هم مي‌گفت اين كار را دوست دارد، به اين دليل كه قبل از قرار گرفتن اين اثر در اينجا،‌ اين فضا ملال‌آور بود.» اين اثر نئوني به طريقي به باز كردن فضا اشاره مي‌كند، در عين حال علايق سال‌هاي دور «نومن» را به رياضيات – رشته‌اي كه در دانشگاه مي‌خواند- يادآور مي‌شود. «نومن» همواره از بدن خودش به عنوان بخشي از آثارش خود استفاده مي‌كند: «اين ايده - استفاده از بدن به عنوان ابزار كار يا يك شي – امكاني است كه مي‌تواني در كار آن را تحت‌كنترل خود داشته باشي.» البته تفكر او مشخصا با فضاي غرفه نمايشگاه آمريكا در تضاد است. نومن از «دست»‌هاي خود در دو اثر حاضر استفاده كرده؛ كار ويدئويي «شستن دست‌ها» و همچنين اثر گچي «پانزده جفت دست» كه يك سري مجسمه تاثيرگذار است. دستيار هميشگي او، ژوليت – كه در اثر «سرچشمه سرها» مدل بود- مي‌گويد: «بروس هيچ‌وقت «سر» خودش را قالب‌گيري نكرد،‌ اما سر مدل او –اندرو-  چون بسيار شبيه او بود موجب سردرگمي مخاطب شد. اثر ديگر او با عنوان «از دست به دهان» (١٩٦٧) كه از روي سر همسر اول او قالب‌گيري شد و آن هم به نوعي بازي با كلمات بود، نيز نشان‌دهنده فلسفه «نومن» بود كه آنچه وجود ندارد به همان اهميت آنچه وجود دارد، است. «نومن»، در «فورت واين» اينديانا در مركز غربي آمريكا به دنيا آمد، در روز ششم دسامبر ١٩٤١ درست يك روز قبل از پرل هاربر؛ تاريخي كه به يادآوري روز تولدش كمك مي‌كند. پدرش مهندس برق بود و خانوده‌اش در دوران كودكي او به دفعات زياد تغيير مكان دادند. پدر و مادرش اگرچه مذهبي نبودند اما به گفته نومن، بسيار اخلاقي و مردم‌دار بودند و اين امر به شكل عميقي بر اعتقادات او تاثير گذاشت كه هنوز هم اين تاثير در كارهايش ديده مي‌شود.  جابه‌جايي مداوم محل زندگي طبيعتا در دوست‌يابي او در كودكي مشكل ايجاد مي‌كرد. از همين رو «بروس» زمان زيادي را با خودش صرف مي‌كرد،‌ به طور گسترده كتاب مي‌خواند و به سرگرمي‌هاي خود مشغول بود: «وقتي بچه بودم،‌ موزيسين بودم، ماكت هواپيما هم مي‌ساختم. ولي همه اينها بسيار شخصي بود.» علي‌رغم نواختن پيانو و غرق شدن در آهنگسازي،‌ او مي‌گويد: «كششي به سمت مهندس يا رياضيدان شدن در وجودم بود. نمي‌دانم دقيقا به آن چه مي‌گويند، شايد كششي به سمت انتزاع بود.» «بروس نومن» مدرك ليسانس خود را از دانشگاه ويسكانسين – جايي كه رياضي و هنر استوديوخواند- دريافت كرد. او بعد از آن در دانشگاه كاليفرنيا در «داويس» حضور يافت كه هنرمندان تاثير‌گذاري نظير «واين تي باد»، «ويليام تي. وايلي» و «رابرت آرنسون» در آنجا تدريس مي‌كردند. نومن‌ در آن زمان استوديوي مخصوص خود را راه انداخت و بنا به گفته خود تسهيلاتي كه مشوق او براي تجربيات متفاوت ديگرش بود در اختيارش گذاشته شد. او خيلي زود توجه گالري‌داري همچون «نيكولاس وايلدر» را به خود جلب کرد و اولين نمايشگاه انفرادي‌اش را قبل از کسب مدرک فوق‌ليسانس هنر برگزار کرد. نمايشگاه‌هايي در لئو کاستلي نيويورک و کنراد فيشر دوسلورف در سال ١٩٦٨ برگزار کرد که در ادامه به نمايشگاه‌هايي در موزه هنر لس‌آنجلس و موزه هنر آمريکا در سال ١٩٧٣ منجر شد. از آن زمان به بعد، نومن در غرب باقي ماند و از سال ١٩٧٩ با همسر فعلي‌اش – سوزان روزنبرگ نقاش- در نيومکزيکو نزديک سانتافه ساکن شد. نومن به علت شرم ذاتي خود از حضور در مراسم افتتاحيه پرهيز مي‌کند و ترجيح مي‌دهد در اين زمان در مزرعه خود بماند و مراقب اسب‌هايش باشد. خامي و پايان‌نيافتگي، خصوصيتي است که در اغلب آثار او وجود دارد. او بسيار زياد مجذوب پروسه کارش است و اين مساله در کارهايي همچون «چرخ و فلک آويزان»،«جورج، پوست روباه را مي‌کند» -که در آن اشيايي که تاکسيدرميست‌ها براي کندن پوست استفاده مي‌کنند، دیده می‌شود -‌ خود را نشان می‌دهد.  نومن مي‌گويد، هنري را دوست دارد که اثري مثل ضربه چوب بيسبال بر صورت داشته باشد يا از آن بهتر مثل يک پس‌گردني مخاطب را تکان دهد. تاثير نومن غير‌قابل انکار است، حتي اگر جريان ديگري هم درها را براي نسل‌هاي بعدي هنرمندان در تجربه با رسانه‌هاي مختلف باز کرده باشد، همچنان در تاثير‌گذاري نومن حرفي نيست. «کي کي اسميت»، «توني اورسلر»، «وايت ريد»، «تريسي امين» و «مايک کلي» تعداد محدودي از هنرمندان معاصر تحت‌تاثير نومن هستند. قدم زدن در اطراف بي‌ينال ونيز امسال و حتي ديدن رويدادهاي  بسيار ديگري که بيرون از اين مجموعه اتفاق مي‌افتد، به وضوح گستردگي تاثير نومن را در همه‌جا آشکار مي‌کند. پنجاه و سومين بي‌ينال ونيز با عنوان «ساختن دنياها» تا ٢٢ نوامبر ادامه خواهد داشت. منبع: Art newspaper «پرتاب کردن آب دهان» به عنوان یک اثر اجرایی شاید تنها از عهده اعجوبه‌ای همچون «بروس نومن» برمی‌آمد؛ هنرمندی که در طول سال‌هاي طولاني فعاليت هنري، نام خود را به عنوان اولين هنرمندي که به يک رسانه وفادارنماند ثبت کرد. ستاره ونيز ٢٠٠٩،  با دست زدن به تجربه‌هاي متفاوت در رسانه‌هاي مختلف- عکس، مجسمه، پرفورمنس، ويدئو، اينستاليشن و... -  با اين رفتار مدرنيستي مقابله کرد و اگرچه بعد از او تجربه کردن رسانه‌هاي مختلف از سوي يک هنرمند بسيار رايج شد اما نومن با نمايش آثار عجيب و غريب خود پيشگام اين جريان باقي ماند. کارنامه حرفه‌اي نومن سرشار از آثار بحث‌انگيز است؛ از ويدئوي جنجالي‌اش درباره موش و گربه حاضر در آتليه‌اش - که در آن تنها گهگاه صداي جيغ گربه‌اي شنيده مي‌شد و مخاطب مي‌فهميد که حتما در آنجا موشي وجود دارد- تا آثاري که در آن از کلمات استفاده کرد و همين‌طور کارهاي نئوني‌اش که در مرز پاپ آرت و کانسپچوال آرت قرار مي‌گرفت و همين‌طور استفاده از بدن خود در آثار هنري‌اش- که در اين زمينه نيز پيشگام بود- از او چهره هنرمندي صددرصد معاصر ساخت. بروس نومن در ٦٨ سالگي، همچنان پويا است. جايزه شير طلايي مهم‌ترين جشنواره هنرهاي تجسمي دنيا - ونيز- بيش از پيش اهميت اين پديده قرن حاضر را آشکار مي‌کند.  

منبع خبر: فرهیختگان

اخبار مرتبط: جذابیت چیزی که وجود ندارد