اخلاق روزنامه‌نگاری آسیب‌ها و چالش‌ها

اخلاق روزنامه‌نگاري آسيب‌ها و چالش‌ها
خبرگزاری فارس
خبرگزاري فارس: آيا اخلاق مي‌تواند در اين عرصه حاكم باشد؟ اگر آري، اخلاق روزنامه‌نگاري داراي چه مشخصه‌هايي است؟ آيا رعايت اخلاق در روزنامه‌نگاري ضروري است؟ وظايف اخلاقي، و اخلاق روزنامه‌نگاري كدامند؟پيش‌شرط روزنامه‌نگاري حرفه‌اي چيست؟ اصول اخلاق حرفه‌اي كدامند؟ آيا روزنامه‌نگاري شغل محسوب مي‌شود و يا حرفه؟ چكيده بحث اخلاق روزنامه‌نگاري از جمله مباحث مطرح در قلمرو دانش جامعه‌شناسي، علم ارتباطات و اخلاق كاربردي است. در قلمرو كار روزنامه‌نگاري اين سؤال مطرح است كه آيا اخلاق مي‌تواند در اين عرصه حاكم باشد؟ اگر آري، اخلاق روزنامه‌نگاري داراي چه مشخصه‌هايي است؟ آيا رعايت اخلاق در روزنامه‌نگاري ضروري است؟ وظايف اخلاقي، و اخلاق روزنامه‌نگاري كدامند؟ همچنين پيش‌شرط روزنامه‌نگاري حرفه‌اي چيست؟ اصول اخلاق حرفه‌اي كدامند؟ آيا روزنامه‌نگاري شغل محسوب مي‌شود و يا حرفه؟ در هر دو صورت، پيامد شغل و يا حرفه بودن روزنامه‌نگاري چيست؟ مشخصات روزنامه‌نگار حرفه‌اي چيست؟ حريم خصوصي و منافع عمومي چيست و هر يك داراي چه قلمروهايي است؟ پارادوكس حق برخورداري افراد از آزادي بيان و اطلاعات، و اينكه «دانستن حق مردم است» و وجود موانعي همچون حق داشتن «منافع عمومي» و «حريم خصوصي»، چگونه قابل حلّ است؟ عرصه و قلمرو حريم خصوصي تا كجاست و آيا مي‌توان آن را نقض كرد؟ و سرانجام اينكه، آسيب‌ها و چالش‌هاي پيش‌روي روزنامه‌نگار كدامند؟ اين مقاله، در تلاش است تا به اجمال، به سؤالاتي از اين دست پاسخ دهد. كليدواژه‌ها: روزنامه‌نگاري، اخلاق، حريم خصوصي، منافع عمومي، اخلاق حرفه‌اي، آزادي بيان، وظايف اخلاقي. پيش‌گفتار مطبوعات به عنوان يكي از اركان و عوامل مهم و اساسي در رشد و توسعه يك جامعه محسوب مي‌شود. پويايي و به روز بودن ركن چهارم دموكراسي، در گرو حضور فعال مطبوعات در عرصه‌هاي گوناگون سياسي، اجتماعي و فرهنگي است. از يك‌سو، اشاعه، توسعه و تقويت فرهنگ ملّي ـ ديني در گرو كارآمدي رسانه‌هاي جمعي، به ويژه رسانه‌هاي مكتوب است و نيز تضعيف فرهنگ و يا خودباوري فرهنگي و اشاعه عناصر فرهنگ بيگانه در گرو ناكارآمدي همين رسانه‌هاست. از سوي ديگر، نشاط، پويايي و كارآمدي مطبوعات نيز در گرو وجود گزارشگران، نويسندگان، روزنامه‌نگاراني فعّال، شاداب، حرفه‌اي، علاقه‌مند، دلسوز و پايبند به اصول حرفه‌اي روزنامه‌نگاري است. بي‌ترديد، در هيچ دوره‌اي از تاريخ بشر جريان اطلاع‌رساني همانند امروز سريع و گسترده نبوده است. به همين دليل، برخي مهم‌ترين ويژگي‌هاي اين دوره از تاريخ را سرعت، گسترش و اهميت فوق‌العاده اطلاعات دانسته، دوره معاصر را «عصر انفجار اطلاعات» مي‌نامند. امروز اطلاعات نه تنها در مراكز معيني قابل دسترسي است، بلكه حتي از پشت درهاي بسته و ديوارهاي ضخيم خانه‌ها نيز به داخل نفوذ مي‌كند. تمام امواج صوتي و نوري اطراف ما، حامل پيام‌ها و اطلاعات است و تقريبا جايي از نفوذ آنها در امان نيست. يكي از كاركردهاي رسانه‌ها، به ويژه رسانه‌هاي مكتوب، آگاهي‌دهي و افزايش اطلاعات است. اطلاعاتي كه از طريق رسانه‌هاي جمعي به دست مردم مي‌رسد، آنان را با دنياي اطرافشان آشنا مي‌سازد، بر دانش و آگاهي آنان مي‌افزايد و آنان را با آداب، رسوم و فرهنگ ملت‌هاي ديگر آشنا مي‌كند. رسانه‌هاي گروهي، انسان‌ها را به سرعت، در جريان مسائل عمده روز قرار مي‌دهند: اتفاقات و رويدادهاي سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي، علمي و هنري و مانند آن. علاوه بر خبررساني، رسانه‌هاي گروهي از طريق ارائه تفسير رويدادها و حوادث و پخش مطالب دلخواه، مي‌توانند به روشنگري مردم بپردازند و آنان را به تصميم‌گيري‌هاي مطلوب هدايت نمايند. رسانه‌ها مي‌توانند در خدمت رشد و شكوفايي ديني و فرهنگي ملت‌ها قرار گيرند و به بالندگي معنوي آنان كمك نمايند. وظيفه مهم ديگري كه براي رسانه‌ها ذكر كرده‌اند، ايجاد سرگرمي براي مردم و پركردن اوقات فراغت آنهاست. در اينجا، بحث از ويژگي‌ها و كاركردهاي رسانه‌هاي گروهي ـ كه خود بحث مفصّل و دامنه‌داري است ـ نيست، بلكه طبق مقتضاي بحث، همه سخن در اين است كه يكي از رسانه‌ها، يعني رسانه‌هاي مكتوب، زماني به وظايف رسانه‌اي خويش به خوبي عمل خواهند كرد كه داراي نيروهاي مجرب، ماهر، متخصص و برخوردار از آموزش‌هاي لازم حرفه‌اي باشند. در واقع، پويايي و به روز بودن رسانه‌هاي مكتوب، در گرو داشتن روزنامه‌نگاران، گزارشگران، نويسندگان و... حرفه‌اي و مجرب است. يكي از اين مهارت‌ها، اخلاق حرفه‌اي است. رعايت اخلاق جمعي، اجتماعي و پايبندي به اخلاق عمومي در تعاملات و مراودات اجتماعي از جمله مباحث مهم در عرصه علم جامعه‌شناسي و ارتباطات اجتماعي است. در واقع، اين بحث بيشتر در قلمرو اخلاق رسانه‌ها مطرح مي‌شود كه در روزنامه‌نگاري اخلاق، به ويژه اخلاق اجتماعي چه جايگاهي دارد؟ اين مقال، نيم نگاهي به اين موضوع انداخته، اخلاق روزنامه‌نگاري را مورد بحث و بررسي قرار مي‌دهد. مفهوم‌شناسي الف. اخلاق واژه «اخلاق» جمع خُلق است و خُلق شكل دروني انسان است؛ يعني همان خوي و سرشتي كه جمع آن اخلاق مي‌باشد،1 چنان‌كه شكل ظاهري و صوري اشيا را خَلق مي‌گويند، هرچند كه كلمه «خَلق» و «خُلق» در ادب عرب، از يك مادّه هستند ولي از نظر معنا با يكديگر تفاوت دارند. بنابراين، غرايز، ملكات و صفات باطني انسان اخلاق ناميده مي‌شود و به رفتاري كه از اين خلقيات ناشي مي‌شود نيز اخلاق يا رفتاري اخلاقي مي‌گويند. در يك تعريف كلي مي‌توان گفت: آن سلسله صفاتي كه در نفس و روح انسان، ثابت و ريشه‌دار است و منشأ صدور كارهاي نيك يا بد مي‌شود، «اخلاق» ناميده مي‌شود. در نگاهي ديگر، واژه اخلاق، براي مشخص كردن معيارهاي «رفتار نيك» به كار مي‌رود. ... عمل اخلاقي به طور صريح يا غيرصريح، مجموعه‌اي از هنجارهاي مشترك و مناسب را مورد ارجاع و استناد قرار مي‌دهد.2 اخلاق در اصطلاح در حوزه‌هاي گوناگوني از علوم مطرح شده و تعاريف گوناگوني از آن ارائه شده است. در اينجا و به مقتضاي بحث، اجمالاً اشاره‌اي به اين بحث خواهيم افكند: علماي اخلاق معمولاً «خُلق» را اين‌گونه تعريف كرده‌اند: «ملكه نفساني كه افعال از آن به آساني صادر مي‌شود.»3 آيه‌اللّه مصباح، اين تعريف را كامل ندانسته، معتقدند: موضوع علم اخلاق، اعم از ملكات نفساني كه فلاسفه اخلاق تاكنون بر آن تأكيد داشته‌اند، بوده و شامل همه كارهاي اختياري انسان مي‌شود كه ارزشي است؛ يعني متصف به خوب و بد بوده و مي‌تواند براي نفس كمالي را فراهم آورد و يا موجب رذيلت و نقصي در نفس شود.4 آيه‌اللّه جوادي آملي نيز اخلاق را اين‌گونه تعريف مي‌كنند: اخلاق، عبارت از ملكات و هيئت‌هاي نفساني است كه اگر نفس به آن متصف شود، به سهولت كاري را انجام مي‌دهد. همان‌طور كه صاحبان صنعت‌ها و حرفه‌ها به سهولت كار خود را انجام مي‌دهند، صاحبان ملكات فاضله و رذيله هم به سهولت كار خوب يا بد مي‌كنند. پس اخلاق عبارت از ملكات نفساني و هيئات روحي است كه باعث مي‌شود كارها، زشت يا زيبا، به آساني از نفس متخلق به اخلاق خاص، نشئت بگيرد.5 آنچه در اين نوشتار، از اخلاق سخن به ميان آمده، همين بعد انسان‌شناختي اخلاق است كه شامل مجموعه رفتارها، ملكات و هيئت‌هاي نفساني انسان است و نفس متصف به آن، قادر خواهد بود اعمال را به راحتي و سهولت انجام دهد. هر چند اخلاق در اين معنا، اعم از اخلاق فاضله و اخلاق رذيله مي‌باشد، اما مراد از «اخلاق» در اينجا، پاي‌بندي و رعايت فضائل اخلاقي است. ب. روزنامه‌نگار يك روزنامه‌نگار را با توجه به نوع كارش، به راحتي مي‌توان شناخت. او، گاهي حرفه‌اي است و گاهي نيز تازه‌كار و مبتدي. وي فردي است كه در استخدام يك روزنامه و نشريه است، براي روزنامه و نشريه خود مقاله مي‌نويسد، گزارش تهيه مي‌كند، سرمقاله مي‌نويسد و يا به تصحيح مطالب مي‌پردازد. يك روزنامه‌نگار، با نام‌هاي مختلفي شناخته مي‌شود: گزارشگر، تحليلگر مسائل سياسي، اجتماعي، فرهنگي، مقاله‌نويس، خبرنگار ويژه، مسئول تنظيم اخبار، معاون سردبير، دبير بخش اجتماعي، فرهنگي، سياسي و... . دامنه كارهايي كه ممكن است يك روزنامه‌نگار انجام دهد، به وسعت دنياي پيرامون اوست. وي در مورد هر چيزي كه جنبه خبري داشته باشد، گزارش تهيه مي‌كند؛ خواه در مورد جرم و جنايت، نظم و قانون، برنامه‌هاي سياسي، دادگاه‌ها، قوّه مجريه و قوّه مقننه باشد، و خواه درباره مردم، مد، هنر، موسيقي، نمايش، ادبيات و غيره. كار روزنامه‌نگار بيش از اينهاست. او نوشته‌هاي ديگران را تصحيح مي‌كند، اخبار را تفسير و انتقاد و جمع‌بندي مي‌كند.6 با توجه به تعاريف بيان شده از «اخلاق» و «روزنامه‌نگاري»، مي‌توان رابطه اين دو را چنين بيان كرد: زماني كه «روزنامه‌نگاري» قيد «اخلاق» مي‌گيرد، گويا روزنامه‌نگاران موظفند در چارچوب اخلاق عمل كنند و در همه حال، اخلاق روزنامه‌نگاري را مراعات كنند. هر چند در همه عرصه‌ها و مشاغل، اخلاق جزو اركان و قلمروهاي اصلي فعاليت‌هاي حرفه‌اي است، اما اين مهم در عرصه روزنامه‌نگاري دو چندان مي‌شود؛ چراكه يك روزنامه‌نگار، متعلق به خودش نيست، وظيفه اطلاع‌رساني را در يك جامعه بر عهده دارد. فعاليت حرفه‌اي او با افكار عمومي ارتباط مستقيم دارد؛ كمترين بداخلاقي وي در فعاليت رسانه‌اي و يا عدم پاسداشت اخلاق از سوي وي، و يا عدم پاي‌بندي به اخلاق عمومي، موجب خدشه‌دار شدن افكار عمومي خواهد شد. بنابراين، يك روزنامه‌نگار بايد در فعاليت‌هاي رسانه‌اي خويش، مقيّد و پايبند به اخلاق و گزاره‌هاي اخلاقي باشد. طبيعي است كه در يك جامعه ديني، فضائل و ارزش‌هاي اخلاقي تابع جهان‌بيني ديني است؛ يعني بايد يك روزنامه‌نگار در يك جامعه ديني، تابع و پايبند به فضائل و ارزش‌هاي اخلاقي بوده، از رذائل اخلاقي و بداخلاقي مطبوعاتي اجتناب نمايد. ج. منافع عمومي از ديگر مفاهيم و اصطلاحات در عرصه روزنامه‌نگاري، مفهوم «منافع عمومي» است كه همواره يك روزنامه با آن درگير است. رعايت حريم و منافع عمومي، از جمله خطوط قرمز اين عرصه است. اينكه منافع عمومي چيست و چه شرايطي دارد، خود بحث مفصلي است. اما اجمالاً بايد گفت: منافع عمومي جايي است كه اكثريت مردم در آن موضوع، ذي‌نفع باشند كه معمولاً در تعارض با منافع شخصي و فردي است. مسائل كلان جامعه از مسائل خرد جامعه كه افراد احساس مي‌كنند مي‌توانند مستقيما در آنها تأثيرگذار باشند (مثل خانواده، محل كار، اجتماع و...) به اين صورت متمايز مي‌شوند كه مسائل كلان به حوزه عمومي مربوط مي‌شوند و از حوزه خصوصي جدا هستند. بيشتر مردم در اغلب اوقات، به شدت نگران و دلواپس زندگي خصوصي خود هستند. قلمرو عمومي، امري دور از دسترس است. مردم از طريق وسايل ارتباط جمعي از بخشي از آن آگاه مي‌شوند، اما به طور جدي دلواپس آن نمي‌گردند. منافع عموم را مي‌توان شامل موارد زير دانست: الف. بهداشت، سلامت و رفاه عمومي؛ ب. اخلاق و عفّت عمومي؛ ج. دفاع، جنگ، صلح و امنيت عمومي؛ د. دين، فرهنگ، هنجارها و ارزش‌هاي اجتماعي؛ ه . هويت ملي و انسجام اجتماعي؛ و. موارد ديگر. بنابراين، در يك تقسيم‌بندي، منافع، يا عمومي است و يا خصوصي. اگر چيزي در قلمرو حريم خصوصي افراد قرار نگيرد، جزو حريم عمومي محسوب مي‌شود. همواره و در همه حال، رعايت حريم عمومي اصلي ضروري است و بايد اين حريم از سوي روزنامه‌نگاران مورد توجه قرار گرفته، رعايت شود. د. حريم خصوصي از ديگر مفاهيم پركاربرد در عرصه روزنامه‌نگاري، حريم خصوصي است. حريم خصوصي، همچون آزادي اطلاعات و حق دسترسي آزادانه به اطلاعات، حقي بنيادين بشري و سنگ بناي منزلت انساني و ارزش‌هاي ديگر همچون آزادي اجتماعات و آزادي بيان، از جمله مهم‌ترين حقوق انساني در دوران معاصر به شمار مي‌رود. از اين‌رو، حريم خصوصي در سراسر دنيا و در بسياري از مناطق و فرهنگ‌هاي گوناگون، به رسميت شناخته شده است. تعريف حريم خصوصي از جمله مفاهيم سهل و ممتنع است. تعريف اين مفهوم بستگي تام به فرهنگ و زمينه‌هاي اجتماعي و محيطي دارد. در بسياري از كشورها، اين مفهوم با مقوله حفظ اطلاعات، كه حريم خصوصي را در معناي مديريت اطلاعات شخصي تفسير مي‌كند، پيوند خورده و در هم ادغام شده است. در عين حال، محافظت از حريم خصوصي معمولاً به عنوان ابزاري براي ترسيم محدوده خطوطي كه جامعه مي‌تواند در امور افراد دخالت كند، تلقّي مي‌شود. فقدان يك تعريف خاص، به معناي كم اهميتي اين مفهوم نيست، بلكه به يك معنا، تمامي موارد حقوق بشر، جنبه‌ها و ابعادي از حق حريم خصوصي هستند. در دهه 1890 دو تن از قضات دادگاه عالي ايالات متحده آمريكا، به نام‌هاي ساموئل وارن و لوئيس برانديس در مقاله‌اي با عنوان «حق حريم خصوصي» براي اولين بار، اين مسئله را به عنوان يك بحث جدي و صريح حقوقي مطرح و حريم خصوصي را «حق افراد براي تنها بودن» تعريف كردند. به نظر آنان، حريم خصوصي، از جمله ارجمندترين حقوق در يك دموكراسي است و حمايت از آن، بايد در قانون اساسي منعكس شود. رابرت اليس اسميت، حريم خصوصي را چنين تعريف كرده است: «تحليل هر يك از ما به داشتن فضاي فيزيكي كه مي‌توانيم در آن، از مداخله، مزاحمت، اضطراب و آشفتگي يا پاسخ‌گويي رها باشيم و تلاش براي كنترل زمان و شيوه افشاي اطلاعات شخصي درباره خودمان.»7 بر اساس تعريفي ديگر، حريم خصوصي، حق افراد براي برخورداري از حمايت افراد، در برابر مداخله بي‌اجازه ديگران در امور و زندگي خود و خانواده‌شان است، خواه اين عمل با ابزار مستقيم فيزيكي صورت پذيرد، يا به وسيله نشر اطلاعات. حريم خصوصي يك ارزش كليدي و زيربنايي و توجه به شأن و منزلت انساني و ساير ارزش‌ها نظير، آزادي اجتماعات و آزادي بيان است. حريم خصوصي يك حق اساسي بشر و خواسته منطقي فردي است.8 قلمرو حريم خصوصي حريم خصوصي را مي‌توان به چهار قلمرو و حوزه مجزّا، و مرتبط به يكديگر تقسيم كرد: 1. حريم اطلاعات: شامل قوانيني است كه اطلاعات شخصي نظير اطلاعات مالي، پزشكي و دولتي افراد را تحت كنترل قرار مي‌دهد. اين حوزه به «حفظ اطلاعات» معروف است. 2. حريم جسماني: به حفاظت از جسم افراد، در مقابل آزمايش‌هاي ژنتيكي، دارويي و نظاير آن مربوط مي‌شود. 3. حريم ارتباطات: به امنيت پست‌هاي الكترونيكي، تلفن‌ها، پست و ساير اشكال ارتباطات توجه دارد. 4. حريم مكاني: به اِعمال مجموعه‌اي از محدوديت‌ها و نظارت‌ها در محيط كار و زندگي افراد و همچنين اماكن عمومي مربوط مي‌شود. حريم مكاني، معمولاً توسط نظارت ويدئويي و يا چك كردن هويت افراد، مورد تجاوز قرار مي‌گيرد. تعارض «حق دسترسي آزاد به اطلاعات» و «حريم خصوصي» موضوع حريم خصوصي از جمله موضوعات چالش برانگيز در دنياي غرب شده است. از يك‌سو، حريم خصوصي محرمانه و براي همه افراد حرمت دارد و انتشار آن منع قانوني دارد و تا پيش از اين، بسياري از مشاهير، افراد سلطنتي، سياست‌مداران، ستاره‌هاي ورزشي و عامه مردم چندان تمايل نداشتند تا خود را از طريق رسانه به دنيا بشناسانند. در حالي كه امروزه بسياري از همين افراد، براي كسب شهرت، به دنبال انتشار بخش‌هايي از زندگي خصوصي خود هستند. ستاره‌هاي ورزشي، سينمايي و... به نويسنده‌ها پول مي‌دهند تا بيوگرافي‌شان را به رشته تحرير درآورند و همه اين نوشته‌ها، سرشار از جزئيات زندگي خصوصي است. يا بسياري از سياست‌مداران، و شخصيت‌هاي سياسي، با راه‌اندازي وب لاگ‌هاي شخصي، صحنه‌ها و تصاوير زندگي خود را به نمايش مي‌گذارند. در هر حال اينجا به ظاهر تناقضي مطرح مي‌شود مبني بر اينكه از يك‌سو، افراد در دسترسي آزاد به اطلاعات ذي‌حق‌اند، و از سوي ديگر، اين حق با مانعي به نام حرمت حريم خصوصي افراد مواجه است. يكي از ارزش‌هايي كه با تصويب قوانين جديد، حريم خصوصي به خطر افتاده است، جريان اطلاعاتي است كه براي دموكراسي و فعاليت مطبوعات آزاد ضروري است. اعطاي آزادي به افراد براي احاطه بر اطلاعات پيرامونشان، لاجرم به اين معناست كه به آنان اجازه مي‌دهيم دسترسي و كاربرد آن اطلاعات از سوي عموم و مطبوعات محدود شود. از همين‌روست كه در سال‌هاي اخير توجيه محرمانه كردن اسناد عمومي، كه به طور سنتي اسنادي «باز» شمرده مي‌شدند و تلاش براي مخفي نگاه داشتن آنها و يا اعمال مجازات بر انتشار اطلاعات دقيق، نگراني‌هايي را برانگيخته است. اينكه در «جامعه» ارزش‌هاي متعارض وجود دارند و پذيرش هر يك متضمن پرداخت هزينه‌هايي است، بدين معنا نيست كه قانون نبايد از حريم خصوصي محافظت كند، بلكه موضوع توزين و تعيين دقيق ارزش‌ها و هزينه‌ها پيش از اتخاذ تصميم‌هايي است كه محدوديت‌هاي تازه‌اي را بر جريان اطلاعات تحميل مي‌كنند، و اين توجه حتي هنگامي كه محدوديت‌ها براي خدمت به هدفي ارزشمند طراحي شده‌اند، ضروري است.9 همان‌گونه كه گذشت، مراد از حريم خصوصي، رويكردهاي متعارف، اطلاعات درباره زندگي خصوصي و شخصي افراد، به ويژه وجوهي است كه تأثيري بر روندهاي حيات اجتماعي جامعه ندارند؛ قلمرويي كه بايد از تعرض هرگونه نظارت مداخله‌گرانه، از جمله گستره حق دسترسي آزادانه به اطلاعات، مصون بماند. به بيان ديگر، رعايت حريم خصوصي افراد و آزادي شهروندان در دسترسي به اطلاعات، كه هر دو از موازين بنيادين حقوق بشر شناخته مي‌شوند، در تخالف و تزاحم با يكديگر نيستند. از اين‌رو، همواره بر تبيين آزادي اطلاعات به مثابه دسترسي شهروندان به اطلاعاتي كه نزد دولت است، تأكيد مي‌شود. در حقيقت، آزادي اطلاعات به طور طبيعي دسترسي شهروندان به اطلاعات پيرامون زندگي خصوصي افراد را شامل نمي‌شود. اين قاعده كلي، از منظر برخي صاحب‌نظران، هنگام بحث درباره زندگي خصوصي برخي كسان، به ويژه آناني كه در دموكراسي‌ها به نمايندگي از مردم سرنوشت آنان را در دست گرفته‌اند، قابل تأمّل مي‌شود.10 موارد نقض حريم خصوصي هرچند رعايت حريم خصوصي در بسياري از فرهنگ‌ها و جوامع امري ضروري است، اما گاهي اوقات و در صورت تعارض، امكان نقض آن وجود دارد. البته، اين موارد نقض هم امري نسبي است و ممكن است در برخي جوامع نسبت به برخي ديگر، موارد نقض آن متفاوت باشد. اجمالاً در يك جامعه سكولار به سه دليل زير، معمولاً حريم خصوصي افراد نقض مي‌شود: 1. وقتي فردي، شخصيتي عمومي پيدا كرد، طبيعي است كه حريم خصوصي خود را از دست بدهد. 2. وقتي منافع معين عمومي را بتوان با افشاي منافع خصوصي برآورده ساخت. 3. وقتي عموم نسبت به دانستن امور خصوصي علاقه‌مند باشند. در يك جامعه ديني، براحتي و به صورت مطلق نمي‌توان اين قيود را پذيرفت. آيا فردي كه شخصيت عمومي پيدا كرده، مطلقا حريم خصوصي نخواهد داشت؟! آيا در همه جا و همه حال، منافع عمومي معين را در يك جامعه ديني مي‌توان با افشاي منافع خصوصي برآورده ساخت؟! طبيعي است كه افراد مزبور در شرايط خاصي مي‌توانند داراي حريم خصوصي باشند و همواره، و در هر شرايطي نمي‌توان منافع خصوصي را تابع منافع عمومي قلمداد كرد. اما بند سوم، به راحتي قابل پذيرش نيست؛ بدين معنا كه بسياري اوقات مردم علاقه‌مند به دانستن بسياري از چيزهايي هستند كه ما مجاز به انتشار آنها نيستيم. به راستي، آيا انتشار صحنه‌هايي از زندگي خصوصي يك هنرپيشنه و يا حتي يك فرد عادي، كه اتفاقا ممكن است بسياري از مردم علاقه‌مند به دانستن آن باشند، براي ما مجاز است؟! براي مثال، انتشار خبر پيرامون «لكنت گفتاري يا كهولت سن و مرض لاعلاج» يك فرد عادي، تجاوز به حريم خصوصي محسوب مي‌شود و غيرقابل توجيه است. اما بيان همين ويژگي‌ها، براي فردي كه نامزد مجلس و يا شوراي شهر مي‌باشد، ممكن است خارج از عرف و نزاكت نباشد و حتي بيان آن به نفع عموم باشد. همچنين كشف و معرفي جرم و جنايت، حفظ سلامت عمومي و جلوگيري از انحراف مردم است. همگان بر اين باورند كه معرفي مقام‌هاي دولتي فاسد، ناكارآمد، فريب‌كار، در جهت منافع عمومي است. بنابراين، پارادوكس وجود حق آزادي اطلاعات و حرمت حريم خصوصي بدين صورت قابل حل است كه اولاً، حق برخورداري از آزادي اطلاعات مطلق نيست، بلكه مقيّد به قيودي از جمله رعايت حريم خصوصي با شرايط خاص خود است. ثانيا، اين حق خاص افراد، در تعارص با منافع عمومي مي‌باشد و هنگام تعارض، منافع عمومي مقدّم است. به عبارت ديگر، اگر حق آزادي اطلاعات براي فردي در تعارض با منافع ساير افراد جامعه قرار گيرد، حق عموم مقدّم است. به بياني ديگر، مردم برخوردار از حق آزادي اطلاعات هستند، اما نه در گرفتن اطلاعات از زندگي خصوصي افراد جامعه، و يا در جايي كه اين آزادي، به ضرر جامعه بوده و به منافع عموم لطمه‌اي برساند، آزاد نيستند. ثالثا، نبايد اين آزادي گرفتن اطلاعات در يك جامعه ديني، با ارزش‌ها و هنجارهاي ديني در تنافي باشد؛ به عبارت ديگر، خطوط قرمز جامعه بايد مراعات شود. روزنامه‌نگاري، شغل و يا حرفه؟ بحث ديگري كه در روزنامه‌نگاري مطرح مي‌شود، شغل و يا حرفه بودن روزنامه‌نگاري است. ميان شغل و حرفه تفاوت وجود دارد. درباره شغل، به هر كسي كه به هر كاري مشغول باشد شاغل اطلاق مي‌شود. اشتغال در فرهنگ غرب، ترجمه واژه انگليسي «employment» است و به اشتغال در يك پيشه، كسب، تجارت و يا... اطلاق مي‌شود.11 به طور معمول، فعاليت‌هاي اقتصادي در بخش‌هاي رسمي اشتغال ناميده مي‌شود. منظور از بخش رسمي اقتصاد، صنعت، خدمات و آن بخش از كشاورزي است كه داراي نيروي كار مزدبگير باشد.12 پس، شاغل فرد مايل و قادر به كار است كه با توجه به سطح دستمزد رايج در بازار كار مي‌كند.13 بنابراين، كار و شغل در اينجا، به معناي شغل و حرفه‌اي است كه داراي دستمزد است و ترجمه «work» مي‌باشد. به هر فعاليت بدني يا فكري، كه منجر به توليد كالا يا ايجاد خدمت مي‌شود، اطلاق مي‌شود.14 تعبير ديگر، حرفه يا كار و كسبي كه شخص بدان استغال دارد، كار است.15 بنابراين، شاغل كسي است كه به كاري اشتغال دارد و براي او منشأ درآمدي است. اما حرفه، از شغل متفاوت است. فرد صاحب حِرَف، صاحب مهارت، تخ

منبع خبر: خبرگزاری فارس

اخبار مرتبط: اخلاق روزنامه‌نگاري آسيب‌ها و چالش‌ها