انقلاب‌های عربی و سازش دردناک اسرائیل

انقلاب‌های عربی و سازش دردناك اسرائیل
فرهیختگان
تعداد بازدیدها: ۴ فرهیختگان/ صادق حمزه: باراك اوباما رئیس‌جمهوری آمریكا در سخنرانی سالانه خود درباره تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا به تشكیل كشور مستقل فلسطین براساس مرزهای سال ۱۹۶۷ اعتراف كرد. اعترافی كه با مخالفت بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل مواجه شد. در این‌باره با مجید صفا تاج كارشناس مسائل اسرائیل و فلسطین گفت‌وگو كردیم. آمریكا سال گذشته از بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل درخواست كرد برای جلوگیری از شكست مذاكرات مستقیم صلح به مدت سه ماه شهرك‌سازی را متوقف كند، حتی مقامات واشنگتن برای جلب رضایت مقامات تل‌آویو حاضر شدند یك سری امتیازات به اسرائیل بدهند، اما نتانیاهو درخواست آمریكا را رد كرد. ولی اكنون نخست‌وزیر اسرائیل در سخنرانی خود در كنگره آمریكا اعلام كرده این آمادگی را دارد كه تن به سازشی دردناك با رهبران فلسطینی بدهد. به باور شما چه عامل یا عواملی موجب شد نخست‌وزیر اسرائیل با تن دادن به سازشی دردناك موافقت كند؟ در ابتدا باید گفت اگر بخواهیم یك تصویر روشن و شفاف را از بافت سیاسی حاكم بر جامعه اسرائیل و مواضع جریان‌های مختلف سیاسی این رژیم در ارتباط با مساله فلسطین و احداث شهرك‌سازی در اراضی اشغالی ارائه كنیم، باید گفت درمجموع همه جریان‌های سیاسی اسرائیلی و به‌طور كل بافت سیاسی حاكم بر این رژیم به گونه‌ای است كه یك‌سری خطوط قرمز برای خودشان تعریف كرده‌اند. عدم بازگشت شهروندان فلسطینی به سرزمین‌های اشغالی، عدم اجرای قطعنامه‌های مختلف مبنی‌بر عقب‌نشینی اسرائیل از اراضی اشغالی ۱۹۶۷، تاكید بر احداث شهرك‌های یهودی‌نشین و در این میان تاكید بر عدم عقب‌نشینی از سرزمین‌های اشغالی كه در سال ۱۹۶۷ به تصرف اسرائیل درآمده مهم‌ترین خط قرمزهای رهبران جریان‌های سیاسی این رژیم را شامل می‌شود.  موارد مورد اشاره وجه مشترك همه جریان‌های سیاسی موجود در اسرائیل است. اما با توجه به شكل‌گیری انتفاضه به‌ویژه انتفاضه «القصی» به تدریج تفكری در جامعه اسرائیل روی كار آمد كه بیانگر این مساله بود كه مسوولان این رژیم برای حفظ موجودیت اسرائیل، علاوه‌بر عقب‌نشینی از بخش‌هایی از اراضی فلسطین باید تن به مذاكره و مصالحه با فلسطینی‌ها بدهند. درواقع بیشتر ناظران بر این باورند كه مهم‌ترین عامل به وجود آمدن چنین تفكری در میان مسوولان اسرائیلی را باید قیام‌های مختلف شهروندان فلسطین به‌ویژه عملیات شهادت‌طلبانه در مراكز فلسطین اشغالی مثل شهر «نتانیاه» بدانیم.  قیام‌ها و عملیات شهادت‌طلبانه فلسطینیان برخی از جریان‌های سیاسی اسرائیل را مصمم‌تر كرد كه  قادر نیستند از واقعیت موجودیت فلسطینی به راحتی عبور كنند. به‌گونه‌ای كه آریل شارون نخست‌وزیر اسبق اسرائیل كه معروف به جلاد  «صبرا» و «شتیلا» است و در دوران زمامداری خود حاضر نبود  هیچ‌گونه امتیازی به فلسطینی‌ها بدهد، سرانجام در سال ۲۰۰۵ با عقب‌نشینی از غزه شهرك‌های یهودی‌نشین را تخلیه كرد. در واقع انتفاضه و عملیاتی كه نیروهای حماس، جهاد و گروه‌های مقاومت انجام می‌دادند تنها عامل عقب‌نشینی شارون از غزه بود. بنابراین وضعیت كنونی به همین صورت است و نتانیاهو را می‌توان كپی و نسخه دوم آریل شارون دانست. نتانیاهو پیش از این با تعلیق شهرك‌سازی به مدت سه ماه مخالفت كرد، اما قیام‌های روز نكبت و به‌ویژه انقلاب‌های جهان عرب كه مكمل انقلاب فلسطین است موجب شد نخست‌وزیر اسرائیل اعلام كند این آمادگی را دارد كه تن به سازشی دردناك با طرف فلسطینی بدهد.  البته مسوولان اسرائیل هرگونه عقب‌نشینی از مرزهای سال ۱۹۶۷ را ممنوع كرده‌اند، چرا كه بر این باورند این اقدام از لحاظ امنیتی درست نیست. بنابراین مسائلی از قبیل عقب‌نشینی از اراضی اشغالی، قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل و همچنین بازگشت آوارگان فلسطینی به اراضی خود خطوط قرمز این رژیم است و رهبران اسرائیل فقط به دنبال این هستند كه از طریق موافقت با انجام مذاكره  فلسطینی‌ها را به بازی بگیرند. شما قیام روز نكبت و انقلاب‌های جهان عرب را به‌عنوان عقب‌نشینی نتانیاهو از اظهارات گذشته خود معرفی كردید، اما تصور نمی‌كنید كه توافق اخیر رهبران حماس و فتح برای پایان دادن به اختلافات فی‌مابین، موجب عقب‌نشینی نتانیاهو از مواضع گذشته خود شده است؟ چرا كه نخست‌وزیراسرائیل در سخنرانی خود در كنگره آمریكا از محمود عباس رئیس تشكیلات خودگردان فلسطین خواست از حماس كه به قول باراك اوباما یك گروه تروریستی است، دوری كند. توافق بین حماس و فتح پدیده‌ای غیرقابل تصور برای مسوولان اسرائیل بود. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم توافق حماس و فتح یك پدیده نامبارك و نامیمون برای تل‌آویو بود، چرا كه رهبران این رژیم تلاش می‌كردند با تشدید اختلاف میان این دو جریان فلسطینی به سیاست‌های شهرك‌سازی و توسعه‌طلبانه خود در اراضی اشغالی ادامه بدهند. البته توافق میان حماس و فتح یكی از تبعات انقلاب‌های جهان عرب بود. به‌هرحال پیروزی انقلاب در مصر علاوه‌بر تقویت موقعیت حماس در فلسطین، رئیس تشكیلات خودگردان فلسطین را مجبور كرد با حماس توافق كند. این توافق نه‌تنها موجب انسجام درونی میان جریان‌های سیاسی فلسطینی شد، بلكه بر تصمیم اخیر نتانیاهو مبنی‌بر قبول انجام مذاكره با طرف فلسطینی تاثیرگذار بود. وحدت رویه‌ای كه قرار است در فلسطین ایجاد شود و تاكید حماس بر عدم قبول مشروعیت رژیم صهیونیستی و همچنین انقلاب‌های خاورمیانه  را باید از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر تصمیم‌گیری اخیر نتانیاهو برای انجام سازشی دردناك با طرف فلسطینی بدانیم.  در غیر این‌صورت نتانیاهو كه یكی از چهره‌های افراطی اسرائیل است اگر می‌توانست نه‌تنها اراضی فلسطین، بلكه اردن، كویت و عربستان سعودی را نیز به اشغال خود درمی‌آورد. همانگونه كه شارون در سال ۱۹۸۲ طرحی را برای اشغال منطقه خلیج‌فارس ارائه كرده بود. درواقع نتانیاهو همانند شارون تفكرات توسعه‌طلبانه داشته و دارد، اما عواملی كه به آنها اشاره كردیم نتانیاهو را مجبور كرد تا با انجام مذاكرات برای پایان دادن به بحران موجود میان تل‌آویو – رام‌الله موافقت كند. البته اسرائیل اعلام كرده كه مذاكرات را تنها با محمود عباس انجام خواهد داد نه با رهبران حماس. حتی همانگونه كه پیش از این اشاره كردم، نتانیاهو از محمود عباس خواسته نه‌تنها توافق خود با حماس را فسخ كند بلكه دولت یهودی را به رسمیت بشناسد. محمود عباس پس از امضای توافقنامه با حماس مواضعی را اتخاذ كرد كه نشانگر این بود كه وی كماكان به اصول گذشته خود پایبند است. ابومازن پس از توافق با حماس تنها اعلام كرد كه اسرائیل باید شهرك‌سازی‌های خود در اراضی اشغالی را متوقف كند. درواقع مواضع عباس در مقابل اسرائیل در همین حد بود، چرا كه وی شخصیت غیرقابل اعتمادی دارد. بنابراین به نظر می‌رسد كه توافقنامه انجام‌شده میان حماس و فتح به این دلیل صورت‌ گرفته كه حماس سعی دارد با شركت در انتخابات آتی عملا قدرت را در دست بگیرد. مسوولان اسرائیلی هم این مساله را پیش‌بینی كرده‌اند، لذا سعی دارند در زمانی كه دولت عباس در راس قدرت است مذاكرات خود را انجام دهند تا به توافقی دست پیدا كنند. اما به نظر می‌رسد با توجه به خطوط قرمز اسرائیل كه پیش از این به آنها اشاره كردیم، مذاكرات آتی اسرائیل و فلسطین همانند مذاكرات سال ۱۹۹۱ به بعد باشد كه  هیچ‌گونه دستاوردی برای فلسطینی‌ها نخواهد داشت. اما اگر حماس بتواند در انتخابات آتی به موفقیت دست پیدا كند، عملا جریان سازش‌كار فلسطینی كنار خواهد رفت و بحران میان تل‌آویو – رام‌الله جریان خواهد داشت.  شما گفتید كه به نظر می‌رسد حماس سعی دارد در انتخابات آتی قدرت را در دست بگیرد، فكر می‌كنید حماس قادر به این كار باشد؟ اساسا میزان پایگاه اجتماعی این گروه در بین فلسطینیان تا چه حد است؟ دستگاه امنیتی تشكیلات خودگردان تاكنون حامیان حماس در كرانه باختری را سركوب كرده است، لذا به این دلیل تصور می‌شد حماس از چنان پایگاه اجتماعی گسترده‌ای برخوردار نیست كه بتواند به قدرت اول فلسطین تبدیل شود. بنابراین اگر فتح بخواهد انتخابات را در یك شرایط كاملا سالم و برابر برگزار كند، قطعا حماس همانند انتخابات سال ۲۰۰۶ قادر خواهد بود به پیروزی دست پیدا كند.  همچنین با توجه به وضعیتی كه اكنون در خاورمیانه و به‌ویژه در مصر وجود دارد اگر انتخاباتی در فلسطین برگزار شود حماس قادر خواهد بود حتی در كرانه باختری، آرای لازم را برای دست یافتن به كرسی‌های پارلمان فلسطین به دست آورد.  

منبع خبر: فرهیختگان

اخبار مرتبط: انقلاب‌های عربی و سازش دردناك اسرائیل