باخت سنگین دستگاه دیپلماسی ایران در ماجرای لیبی

باخت سنگین دستگاه دیپلماسی ایران در ماجرای لیبی
آینده
37 روز قبل از سقوط معمر قذافی ، تحلیلی در عصرایران منتشر كردیم و با پیش بینی سرنگونی قطعی دیكتاتور لیبی ، به دستگاه دیپلماسی كشور یادآور شدیم كه نباید بیش از این بر روی اسب بازنده ای به نام قذافی شرط بندی كند. در آن یادداشت با اشاره به این كه 40 كشور و سازمان بین المللی در نشست استانبول، توافق كرده اند دولت مخالفان معمر قذافی را به عنوان دولت قانونی و مشروع این كشور به رسمیت بشناسند نوشتیم: «بررسی صحنه لیبی نشان می دهد كه حتی پكن و مسكو نیز دریافته اند كه نمی توان به قذافی امیدی داشت و حفظ منافع ملی این دو كشور در "لیبی آینده" منوط به ارتباط گیری آنها با مخالفان است. ایران یكی از كشورهای مهم خاورمیانه و جهان اسلام است و به دلیل ظرفیت های متعدد ، یك قدرت منطقه ای نیز به شمار می رود. لازمه چنین وضعیتی برای ایران، ایفای نقش و اتخاذ موضعی فعال تر در صحنه لیبی است خاصه آن كه "سكوت و سكون" فعلی برای حفظ منافع ملی كشورمان در "لیبی آینده" نیز مناسب نیست. قطعا دولت مخالفان در آینده لیبی، بخش مهمی از روابط خود را براساس مواضع كنونی كشورهای مختلف، تنظیم خواهند كرد و ایران نیز نباید به گونه ای عمل كند كه غایب آینده لیبی باشد. در شرایط كنونی كه تمامی نشانه ها از انزوای بیش از پیش قذافی و رسیدن دولت وی به خط پایان حكایت دارد می توان از مقامات دیپلماسی كشورمان انتظار داشت كه با انقلابیون در لیبی ارتباط برقرار كرده، دولت آنها را به رسمیت بشناسند و صحنه را برای ایفای نقش انحصاری كشورهای غربی و عربی باز نگذارند.» با این حال، دستگاه دیپلماسی كشورمان ، در ماجرای لیبی به گونه ای عمل كرد كه گویا اصلاً كشوری مانند ایران در جهان وجود ندارد! در حالی كه تركیه  - دوست سابق حكومت قذافی - با انقلابیون بنغازی تماس گرفت و آنها را به رسمیت شناخت، در حالی كه قطر به انقلابیون  در فروش نفت شان كمك كرد، در حالی كه امارات برای مشاركت در طرح منطقه ممنوع پرواز بر فراز لیبی ، 12 فروند جنگنده به مدیترانه فرستاد، در حالی كه كویت و اردن و خیلی دیگر از كشورهای اسلامی و غیر اسلامی از حكومت رو به زوال قذافی ابراز برائت كردند و ... در تهران ، سخنگوی وزارت خارجه بر طبل تعارفات و یكی به میخ و یكی به نعل می كوبید: "ما خواستار توقف خشونت در لبیی هستیم و بر این باوریم كه مردم لیبی باید سرنوشت خودشان را تعیین كنند و خارجی ها حق مداخله ندارند." این موضعگیری به حدی كلیشه ای، تكراری و ناكارآمد است كه می توان به جای نام لیبی، هر نام دیگری در جمله گذاشت و به جای موضع گیری دیپلماتیك به خورد خلق الله داد! در ماجرای لیبی ، شاید چون نیروهای غربی (ناتو) نیز وارد عمل شده بودند ، مسوولان ما می پنداشتند كه نباید علیه قذافی موضع بگیرند. از طرفی صحنه قیام مملو از مردم به ستوه آمده از 4 دهه استبداد بود و اتخاذ موضع صریح حمایت آمیز از قذافی نیز مقرون به صلاح نبود. بنابراین ، تصمیم گرفته شد مراسم لیبی در دستگاه سیاست خارجی ایران با چند جمله بی اثر و بی فایده برگزار شود تا نه سیخ بسوزد و نه كباب و چنین نیز شد و نه سیخ سوخت و نه كباب زیرا اساساً زیر این سیخ و كباب ، آتشی وجود نداشت و مسوولان ما بیهوده داشتند آن را باد می زدند و نهایتاً شامی از این اجاق نصیب ملت نشد! این در حالی است كه از مدت ها پیش مشخص بود كه قذافی صد در صد رفتنی است و عقل دیپلماتیك ایجاب می كرد كه ایران با انقلابیون در تماس باشد تا بتواند در لیبی آینده جای پایی داشته باشد . این نتیجه ای بود كه حتی كشورهای كوچكی مانند كویت هم بدان رسیده و بر اساس ان برنامه ریزی كرده بودند. اما آیا در تهران ، این موضوع به عقل هیچ دیپلماتی نرسید؟! قطعاً رسید ولی وقتی وزارت خارجه به جای آن كه محملی برای اجرای دیدگاه های كارشناسی باشد ، تبدیل به حیاط خلوت برخی گروه های سیاسی شود و سرگرم مسائل سیاست داخلی باشد ، جایی برای برنامه ریزی ها و تصمیمات راهبردی باقی نمی ماند ؛  درست در همان ایامی كه وزارت خارجه تركیه آشكار و نهان با انقلابیون دیروز و حاكمان فردای لیبی لابی می كرد ، وزارت خارجه ایران درگیر ماجرای ملك زاده بود و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! 36 روز قبل از سقوط قذافی نوشتیم كه قطعا دولت مخالفان در آینده لیبی، بخش مهمی از روابط خود را براساس مواضع كنونی كشورهای مختلف، تنظیم خواهند كرد و ایران نیز نباید به گونه ای عمل كند كه غایب آینده لیبی باشد و امروز با تأسف باید بنویسیم كه با انفعال تاریخی مسوولان كشورمان در قضیه لیبی ، ایران ، بازی را به كشورهای منطقه مانند تركیه و قطر و نیز به غرب باخته است و غایب تحولات جدید شمال آفریقا ، ایران خواهد بود. نكته تأمل برانگیز دیگر این كه تا لحظه انتشار این یادداشت كه 24 ساعت از سقوط قذافی می گذرد و طی این مدت از آمریكا و فرانسه گرفته تا حماس و حزب الله، درباره پیروزی انقلابیون اعلام موضع كرده و تبریك گفته اند، خبری از موضع ایران نیست ؛ انگار آنچه در لیبی رخ داده، اتفاقی  در حد یك مسابقه فوتبال بوده است كه قاعدتاً برای وزارت خارجه ما اهمیت ندارد! لیبی كشوری نفت خیز و ثروتمند است و مانند خیلی از كشورهای آفریقایی نیازی به اعانه ندارد و قطعاً در دوران بازسازی و بازیابی اش ، میلیاردها دلار روانه اقتصاد كشورهای خارجی خواهد كرد ؛   همین امر باعث شده بود در تمام طول جنگ لیبی ، مسوولان ما بگویند كه غربی ها می خواهند از بازسازی لیبی، پروژه های نان  و آب دار بگیرند. البته راست هم می گفتند و در دل این سخنشان ، این نكته نیز نهفته بود كه می دانند قذافی سقوط خواهد كرد (كه بعدش غربی ها پروژه بگیرند) ولی هیچگاه نگفتند: "حالا كه این طور است ، پس ما هم باید فكری به حال منافع ملی خودمان بكنیم و اگر نه به اندازه اعضای ناتو، بلكه لااقل هم اندازه اماراتی ها از آینده لیبی بهره بگیریم." در جهانی كه دولت ها هر كجا یك دلار منفعت ببینید ، بدان سو می روند تا آن را به كیسه ملت خود واریز كنند ، غم انگیز است كه چنین حساسیتی در كشور ما بسیار كمرنگ است ؛ ماجرای لیبی یك نمونه اش!

منبع خبر: آینده

اخبار مرتبط: باخت سنگین دستگاه دیپلماسی ایران در ماجرای لیبی