سید محمد خاتمی: اصلاح‌طلب و غیراصلاح‌طلب با هرگونه دخالت خارجی مقابله می‌کنند

سید محمد خاتمی: اصلاح‌طلب و غیراصلاح‌طلب با هرگونه دخالت خارجی مقابله می‌کنند
آفتاب
آفتاب: سید محمد خاتمی با ابراز نگرانی از توطئه‌های خارجی و خطراتی که کشور را تهدید می‌کند، برگزاری انتخابات آزاد را بهترین راه تأمین امنیت کشور و گذر به آینده بهتر دانست. متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در این نشست به نقل از وب‌سایت رسمی خاتمی در ادامه می‌آید: از دیدار با شما خیلی خوشحالم.در این صبح سرد پاییزی با حضور خود به ما گرما ‏بخشیدید.خیلی خوب، روشن و مستدل صحبت کردید. برای بعضی پرسش هایتان ‏در صحبت های خودتان به نحوی پاسخ هم وجود داشت. خیلی خوشحالم که در ‏جمع شما هستم.‏ دو عید سعید قربان و غدیر را تبریک عرض می‌کنم.‏ یکی از آنها را پشت سر گذاشتیم و دیگری پیش روی ماست عید سعید قربان عید ‏توحید و نفی شیطان و شیطانیت و عید اخلاق و عدالت و مساوات و عید فداکردن ‏خود و هواهای نفسانی خود برای اهداف والای الهی و انسانی عید ارتقاء و رشد و ‏بر آمدن انسان از محدوده خاک و امکانات مادی و درک و دریافت حقیقت های ‏متعالی هستی است و عید سعید غدیر عید ولایت عید عدالت و حق وآزادی.‏ همین جا عرض ارادت می کنم به مردم شریف آذربایجان و بخصوص تبریز قهرمان ‏که از ویژگی های ممتاز این مردم ارادت به حضرت امیرالمؤمنین و اهل بیت است و ‏نیز نقشی که آذربایجان در استقرار هویت ملی و نیز حرکت از استبداد به مردم ‏سالاری و همچنین انقلاب اسلامی داشته است و نیز از یاد نبریم که بسیاری از ‏برجستگان عرصه علم و سیاست و حتی ادب پارسی آذربایجانی بوده اند و طبیعی ‏است که توقعات این مردم از دولت و حکومت و نیز برای توسعه و پیشرفت بیشتر ‏باشد و باید همه به آن وقع بگذاریم.‏ باری ما امیرالمومنین علیه السلام را مظهر عدالت می دانیم البته ایشان مظهر ‏توحید؛ اخلاق و انسان دوستی هم هست، ولی بروز و ظهور عدالت در شخصیت ‏علی علیه السلام بیشتر است، بخصوص عدالت به معنی عام و وسیع کلمه. چون ‏امیرالمؤمنین کسی بود که به هر حال حکومت ظاهری را هم به دست گرفت امروز ‏ما وقتی صحبت می کنیم که آیا اسلام در عرصه حیات اجتماعی می تواند حضور ‏یا نقش داشته باشد و در مقابلش سکولاریسم مطرح می شود که می گوید دین باید ‏از عرصه و سپهر اجتماعی بیرون برود. این مساله باید حل شود که چگونه باید به ‏دین نگاه کرد تا بتواند در عرصه حیات اجتماعی حضور داشته باشد. حضور، ‏معنایش این است که مورد پذیرش و قبول مردم و دلبستگی مردم باشد والا ظواهر ‏را می شود به هر قیمتی برای مدت کوتاهی برای جامعه تامین کرد با زور با مسائل ‏مختلف با امتیاز دادن و یا سلب امتیاز از مردم ظاهر را ممکن است برای مدتی ‏حفظ کرد ولی این حضور دین در عرصه و سپهر اجتماعی نیست. سکولاریسم هم ‏مخالف با جنبه های فردی دین نیست، منتهی وقتی ما از دین به عنوان عاملی که ‏می تواند و باید در عرصه اجتماعی حضور داشته باشد سخن می گوییم مراد این ‏است که مبنای روابط اجتماعی باشد و به عنوان منبعی و مرجعی پذیرفته شود که ‏ساز و کار حیات اجتماعی را تعیین می کند.‏ و در این جا است که راه و روش امام علی علیه السلام و پیش از ایشان پیامبر اکرم ‏صلی الله علیه و سلم گره گشا است.‏ بارها عرض کرده ام که نکته مهم در کلام و مواضع و عمل حضرت علی(ع) این است ‏که عدل را چگونه می دانست؟در ظاهر قضیه آنچه ملموس است جنبه مادی است ‏یعنی تا می گوییم عدالت شاید ذهن ها توجه کند به آن جهات مادی که در اختیار ‏انسان قرار می گیرد آیا عادلانه است یا تبعیض آمیز؟!‏ این مساله درست است ولی به نظر من در دوره اخیر و بخصوص در کشورهای ‏جهان سوم مثل کشور ما تحت تاثیر گرایش های مارکسیستی و سوسیالیتی خیلی ‏مساله عدالت اقتصادی پررنگ شده و متاسفانه بعضی جاها خیلی سطحی و نه ‏بنیادی حتی با شعار یا در عمل به بهانه عدالت اقتصادی از پیشرفت و تقویت ‏زیربناهای اقتصادی که آن باید مثل سرچشمه ای که آب از آن بیرون می آید ‏امکانات بیرون بیاید تا بتوان توزیع کرد غفلت می شود.‏ بلکه عدالت صدقه ای مورد توجه قرار می گیرد. مثلاً این که نفت به فروش برسد و ‏به جای اینکه به سرمایه روی زمینی و تجدید پذیر تبدیل شود، به صورت یک بار ‏مصرف و نیز برای تأمین بودجه عمومی دولت هزینه شود و به صورت یک بار ‏مصرف توزیع شود و اینکه در دولت ما و آقای هاشمی مورد توجه بود و واقعا هم ‏تلاش شد آن بود که اتکاء به بودجه نفت کمتر شود و نفت فقط در مسیر توسعه ‏جامعه و رفع خلل و فرج اساسی جامعه به کار گرفته شود. گرچه باید پذیرفت که به ‏علت نابسامانی ریشه دار اقتصاد کشور این کار به طور کامل و مطلوب میسر نبود.‏ این که صحبت می شد اتکاء بودجه عمومی به نفت کم بشود این یک کار عادلانه ‏بزرگی هم بود و درست خلاف اقتصاد صدقه ای که گاهی مورد توجه قرار می گیرد. ‏به هر حال جهت گیری، جهت گیری درستی بود و از جمله اصول سیاست های کلی ‏نظام هم همین است.‏ به هر حال انحصار عدالت در اقتصاد و رو بنایی نگاه کردن به مساله به بهانه تأمین ‏معیشت مردم مصداق این ضرب المثل است که برای درست کردن ابرو چشم را کور ‏کردن! این جور شعار عدالت دادن و همان عدالت اقتصادی را ناقص مطرح کردن ‏خود مشکل بزرگی است.‏ علی علیه السلام در عین حال که اهتمام جدی به اقتصاد عادلانه دارد و با افتخار ‏می گوید در حکومتش همه انسانها سرپناه دارند و حداقل های زندگی آبرومندانه ‏خودشان که داشتن نان گندم و یک زندگی قابل قبولی است دارند این کار کار مهمی ‏بوده است، ولی امتیاز امام علی علیه السلام این است که عدالت را در اقتصاد ‏خلاصه نمی کند.‏ وقتی امام خمینی می گفتند ما جمهوری اسلامی می خواهیم می گفتند جمهوری ‏به همین معنا که در همه دنیا هست بعد هم وقتی می پرسند که مراد از اسلامی ‏بودن چیست می گفتند محتوایش اسلامی باشد می پرسیدند نمونه ای دارید؟ می ‏گفتند حکومت علی (ع).باید ببینیم علی (ع) چگونه به مساله نگاه می کرد؟ امیرالمونین اولین کسی است که می فرماید انسانها و مردم تحت حکومت صاحب ‏حقند و اگر عدالت دادن حق هر ذیحقی به اوست حقی که در عرصه حکومت و ‏حقی که مردم بر حاکمان دارند اگر ادا شود عدالت است.‏ شما امروز می بینید مساله حق و تکلیف بیشتر مطرح شده است اینکه انسان ‏صاحب حق است و انسان از آن جهت که انسان است صاحب حق است نه تنها حق ‏دارد زندگی آبرومند داشته باشد از امکانات و مجال برای پیشبرد دانش و اندیشه و ‏تفریحش برخوردار باشد اینها حقوق ابتدایی است نه تنها حق دارد از زبان و ‏خصوصیات فرهنگی اش بتواند درست استفاده کند بلکه حق تعیین سرنوشت خود ‏را هم دارد که مساله خیلی مهمی است.‏ اینجاست که مساله جمهوریت و دموکراسی به طور خاص مطرح می شود در ‏دنیای امروز هیچ نظامی لااقل به لحاظ تئوری جز مردم سالاری پذیرفته نمی ‏شود.‏ خواستی که مردم و بخصوص جوانان ما از یکصد و پنجاه سال گذشته داشتند و ‏امروز داریم می بینیم که چگونه فوران می کند در منطقه ما در تونس؛ در مصر ،یمن ‏،سوریه، و لیبی و بحرین و … البته این ملت ها باید توجه داشته باشند که ‏حرکتشان انحراف پیدا نکند یعنی خواستشان مورد توجه باشد.‏ مردم ما در مشروطیت همین را می خواستند، ولی کودتای رضاخانی آن را به تعویق ‏انداخت یا بعد از شهریور ۲۰ باز همین مسیر ادامه یافت که با کودتای ۲۸ مرداد ‏سرکوب شد. در انقلاب اسلامی هم مردم همین را می خواستند. چرا امام فقط ‏جمهوری اسلامی را مطرح کردند نه خلافت و امارت اسلامی!؟ این خواست مردم و ‏اقتضای زمان بود که مورد توجه قرار گرفت و نیز نشان دهنده ظرفیت اسلام برای ‏تأمین خواست های واقعی مردم در عصرهای مختلف است.‏ مردم منطقه هم همان جوانانی که انقلاب کردند و آمدند در صحنه و در صحنه هم ‏هستند و دستشان را می فشاریم باید هم متوجه باشند آن خواست تداوم پیدا کند و ‏به جلو برود.‏ علی (ع) در مقام حاکم و والی برای اولین بار می گوید هم والی بر مردم حق دارد و ‏هم مردم بر والی. امیرالمومنین اعتقاد دارد ما هم معتقدیم که شایستگی او برای ‏ولایت از طرف خدا تعیین شده و این رای مردم نیست که به او شایستگی می دهد ‏ولی امیرالمونین می گوید اگر رای و رضایت مردم نباشد با اینکه شایستگی آن را ‏دارم حکومت را قبول نمی کنم حکومت باید مبتنی بر رای مردم باشد و بعد می ‏گوید شما حق دارید انتقاد کنید سؤال کنید.شما مثل کسانی که با جباران صحبت ‏می کنند با من صحبت نکنید و در ابراز خواست و نظر خود دچار لکنت زبان نشوید.‏ معلوم است که وقتی تو حق داری یعنی آن طرف در مقابل تو مسئولیت دارد و ‏امروز دنیا هم به این نتیجه رسیده که حق حاکمیت بر سرنوشت یک اصل مهم ‏است. شیوه ای هم که دنیا پسندیده و به آن رسیده مردم سالاری است.بدیل مردم ‏سالاری را خودکامگی و دیکتاتوری می دانم.اگر مردم سالار ی عیب هایی ممکن ‏است داشته باشد که که دارد و خودغربی ها هم گفته اند ولی بدیل آن وحشتناک ‏است.‏ این که درباره اصلاحات و رهبری آن گفتید باید بگویم که اصلاحات یک تز و یک ‏پروژه نیست بلکه یک پروسه اجتماعی است یک جریان اجتماعی است یکصد و ‏پنجاه سال است در این مملکت اصلاحات وجود دارد حاصل اصلاحات ما ‏مشروطیت بوده و شکست اصلاحات ما دیکتاتوری رضاخانی.حاصل اصلاحات ‏جامعه ما حکومت ملی و نهضت ملی مقاومت بوده و شکستش کودتای ۲۸ ‏مرداد.حاصل اصلاحات ما انقلاب بزرگ اسلامی با آن عظمتش اصلاحات در متن ‏جامعه وجود داشته و دارد. رهبر اصلاحات جان رشد یافته ملت و همه کسانی ‏هستند که این خواست های تاریخی را درک کرده و پیگیری می کنند، بخصوص ‏جوانان عزیز و ورشید.‏ در جریانات اخیر منطقه هم رهبر برجسته نمی بینید، اتفاقا جوانان جلودار هستند ‏و جمع می شوند و برای خود حرف می زنند و صحبت می کنند و تصمیم می گیرند.‏ بنده یک فرد کوچک از جریان اصلاحات هستم شما و دیگران هستید که باید کار ‏کنید و به جلو برویم، بخصوص جوانان عزیز.‏ چه کسانی در انقلاب نقش داشتند و در دفاع مقدس ما فداکاری کردند ودر عرصه ‏بودند هر وقت مسئله و مشکلی بوده این جوانان ما بوده اند که در صحنه بودند.‏ در خرداد ۷۶ جوانان به صحنه آمدند و آن کار بزرگ را کردند و ملت هم بدنبال آنها ‏آمدند.‏ ‏۹۹ درصد شهدای ما جوانان هستند.‏ در همین جریانات اخیر کسانی که بیشتر حضور داشتند و بیشتر هم مشکل پیدا ‏کردند جوانان هستند.‏ امروز جوان ما چه می خواهد؟ این مساله مهم است. ما عدالت را می خواهیم ‏منتهی عدالتی که مهمترین وجه آن تامین حق و حرمت انسان در جامعه است.البته ‏که عدالت اقتصادی هم می خواهیم اما محصور کردن عدالت در اقتصاد و محصور ‏کردن اقتصاد در امر رو بنایی و سطحی واین طور جریانات این انحراف از عدالت ‏است.‏ عدالت همه جانبه باید باشد؛ حق حاکمیت بر سرنوشت بخش مهم آن است.‏ امروز وجه عمده خواست و مطالبه جوان کشور ما این است که آزادی ؛استقلال و ‏پیشرفت و دموکراسی و مردم سالاری و عدالت اقتصادی به معنی تقویت زیر بنیه ‏های علمی و اقتصادی جامعه و البته توزیع عادلانه ثروت در کشور مستقر و پایدار ‏شود.‏ اگر آزادی ها به معنی درست کلمه باشد ما در جامعه فساد را کمتر خواهیم دید؛ ‏امکانات کشور هدر نمی رود، فساد پدید نمی آید و اگر آمد کم هزینه تر و قاطع تر ‏رفع می شود.‏ اگر آزادی باشد جلوی انحراف گرفته می شود اگر آزادی باشد کسانیکه قدرت دارند ‏مجبور می شوند در چارچوب قانون حرکت کنند و مطابق قانون عمل کنند. حتی ‏عدالت اقتصادی هم در سایه آزادی های واقعی که از جمله آزادی بخش خصوصی ‏است محقق می شود شما نمی توانید پیشرفت در جامعه داشته باشید اما بخش ‏خصوصی شما و تولید و سرمایه گذاری صادرات و واردات شما در دنیا مشکل باشد.‏ ما می گوییم عدالت را وسیع معنا کنید و مهمترین وجه عدالت حاکمیت انسان بر ‏سرنوشت و استقرار نظامی است که مبتنی بر خواست و رضایت مردم باشد حاکمان ‏در برابر مردم پاسخگو باشند این خواست مورد توجه شماست و خواست تاریخی ‏است.‏ شما می دانید دین وجوه و شؤون گوناگون دارد. یکی اعتقادات است و نیز بندگی ‏خدا و ارتباط ویژه با خالق، از جمله مناسک و عبادات که بسیار مهم است و دیگری ‏اخلاق که مبنای شخصیت و رفتار فرد متدین است و پیامبر برای تکمیل مکارم ‏اخلاق مبعوث شده اند و دیگری معاملات و سیاسات. سکولاریسم نسبت به دو وجه ‏اول بی تفاوت است، حتی در بعضی وجوه آن به آنها احترام هم می گذارد و در ‏بخش سوم است که دخالت دین را روا نمی داند.‏ اگر دین به طور عام و اسلام به طور خاص بتواند خواست های تاریخی و اجتماعی ‏جوامع را که عدالت و آزادی و پیشرفت و عزت و حرمت است این را تامین کند چرا ‏بی خود جامعه به سمت سکولاریسم برود؟ اگر دین مقابل با آزادی انسانها درعرصه و سپهر اجتماعی و رویارو با حق حاکمیت ‏انسانها باشد اگر دین مقابل با حقوق بشر و حقوقی که انسانها باید داشته باشند ‏قرار گیرد نتیجه طبیعی آن سکولاریسم است.‏ اینکه ما افتخار داریم جمهوری اسلامی مطرح شده است اولا جمهوری مطرح ‏شدنش مسئله مهم است ثانیا اسلامی مطرح شدن یقینا به این معنی است که ‏اسلام سازگار با جمهوریت و دموکراسی است.‏ به صراحت بگویم امروز دو قرائت از اسلام وجود دارد اسلامی که برای انسان حقوق ‏انسان حرمت انسان رای انسان و رضایت انسان در حکومت هیچگونه ارزشی قائل ‏نیست و اسلامی که می گوید من به آزادی و حرمت انسان باور دارم اسلام معنی اش ‏این نیست که جریان و گرایش خاصی بیاید و به هر قیمتی که هست سلیقه های ‏خودش را برجامعه تحمیل کند حتی وقتی می گوییم جمهوری اسلامی یعنی ‏حکومت اسلامی هم که باید ارزش های الهی داشته باشد باید متکی به رای و ‏رضایت مردم باشد.‏ اختلاف بنیادی اصلاح طلبانی که دلبسته به انقلاب و جمهوری اسلامی هستند با ‏دیگران در همین نحوه دیدگاه است.‏ چرا ما اینقدر روی انتخابات تکیه می کنیم؟چرا انتخابات را مهم می دانیم چون ‏انتخابات اصل جمهوریت نظام و مردم سالاری نظام است.‏ بحث پارلمانی یا ریاستی که مطرح می شود اصل این است که آیا مردم سالاری ‏هست یا نه؟اگر باشد شکل آن مشکل ندارد ولی اگر نباشد هر کدام ممکن است ‏مشکل داشته باشد دغدغه باید این باشد که چقدر رای مردم موثر است؟چقدر مردم ‏میتوانند اظهار نظر کنند؟چقدر اظهار نظر و رأی آنها تاثیر گذار در سرنوشت جامعه ‏است این مساله مهمی است.چقدر نهادهایی که می خواهند حکومت کنند برآمده از ‏آرای جامعه و کل جامعه هست؟ این را باید مورد توجه قرار داد این مساله مساله ‏مهمی است.‏ انتخابات قلب مردم سالاری است و انتخابات یعنی همه مردم با همه سلایق با همه ‏گرایش ها با همه قومیت ها با همه سلیقه ها و گرایش های اعتقادی و سیاسی ‏بتوانند شرکت کنند و رای بدهند.‏ نهادهایی که روی کار می آیند در مقابل مردم مسئول باشند و مسئولیت خودشان ‏را بشناسند این مسئله مورد خواست است.‏ امروز در دنیای اسلام این همه تحول ایجاد شده است هم بخصوص جوانان می ‏گویند ما دیکتاتوری نمی خواهیم؛می گویند حالت فوق العاده نمی خواهیم می ‏گویند مجلسی که در آن احزاب و گروهها نباشند و انتخابات نباشد نمی خواهیم ‏انتخابات آزاد می خواهیم حاکمانی می خواهیم که برآمده ار اراده ملت و مسؤول در ‏برابر آن باشند.‏ برای من تاثر آور است که انقلاب ما که جمهوری اسلامی را مطرح کرد که همه این ‏خواست های تاریخی مردم را باید برآورده کند بعلاوه ارزش های الهی اخلاق؛عدالت ‏و نظایر اینها حالا در درون خودمان با این آرمان ها فاصله می بینیم و در بیرون هم ‏حرکت های جهان اسلام کمتر به وجه اسلامی نظام مورد نظرش اهتمام دارد.‏ در عرصه حیات اجتماعی وقتی می گوییم جمهوری اسلامی باید وجه بارزش اخلاق ‏باشد.می شود جمهوری اسلامی داشت دروغ؛تهمت و هرگونه برخورد ناروایی رایج ‏باشد؟ فسادهای بزرگ وجود داشته باشد بازخواست نباشد لااقل اعتماد به این ‏نباشد که آیا برخورد با این مساله درست می شود یا نه؟ اگر ما رعایت کنیم خواستی که اصلاح طلبان داشتند و دارند واقعا امروز در تمام ‏مناطق اسلامی چرا نبایند بگویند یک نظام اسلامی می خواهیم چرا از کنار این رد ‏می شوند و می گویند فلان الگو را قبول نداریم الگوی جای دیگر را قبول داریم.‏ اگر از انتخابات دفاع می کنیم از همان اسلامی دفاع می کنیم که مردم ما در انقلاب ‏به آن دلبسته بودند ورای دادند و کار را انجام دادند و به همین دلیل انتخابات برای ‏ما مهم است.انتخابات ملک طلق هیچکس نیست حق یکایک افرد ایران است. اگر ‏انتخابات آزاد و سالم و رقابتی برگزار شود همه با کمال میل در آن شرکت می کنند. ‏اصلا وظیفه ماست حق همه ماست و وظیفه ملی و دینی ما شرکت در انتخابات ‏است. کسی که دل بسته به انقلاب و ایران است هیچ گاه با تحریم انتخابات موافق ‏نیست. اما شرکت در انتخابات شرایط خاص خود را دارد. ‏ اگر در همه حوزه ها نامزد های مورد علاقه همگان باشند و تضمینی باشد که اساس ‏تعیین کننده رأی مردم است و فضا باز و آزاد و متناسب با انتخابات سالم و رقابتی ‏باشد همه شرکت می کنند. ‏ و نیز از مقدمات انتخابات مطلوب فضای آزاد و رقابتی است. بسیار باید متأسف ‏بود که شاهد وجود این فضا نیستیم و حتی گاه درست نقطه مقابل آن را می بینیم. ‏گروه ها و تشکل ها و احزاب محدودیت فراوان دارند و حتی اجازه برگزاری یک ‏مجلس به مناسبت عید سعید غدیر هم نمی دهند. اخیراً به جای آزادی زندانیان ‏سخت گیری ها بیشتر شده. خیلی ها به زندان فراخوانده شده اند. احکام سخت ‏تازه صادر می شود و حتی به خاطر یک بیانیه یا یک امضاء با افراد برخورد می ‏شود و خیلی ها مورد بازخواست قرار می گیرند و این فضا باید تغییر کند.‏ من معتقدم هنوز هم راه خوشبختی ملت، تقویت نظام و حاکمیت و البته برآوردن ‏خواست های ملت برگزاری انتخابات آزاد و درست وخوب است.‏ بیایید به آینده نگاه کنیم هر کس در گذشته احساس می کند به او ستمی شده بگوید ‏گذشتم. البته به شرط این که آینده روشن و آزادی برای همه تضمین شود.‏ زندانیان آزاد شوند فضا باز شود البته که همه با رغبت در انتخابات شرکت می کنند ‏انتخابات با شکوه این چنینی بزرگ ترین تضمین کننده امنیت کشور است و امروز ‏خطرات بزرگی ما را تهدید می کند.‏ از سه نقطه جمهوری اسلامی و ملت ایران در معرض فشار است. یکی هسته ای ‏یکی حقوق بشر و دیگری مساله ترور که مطرح می کنند البته کاملا معلوم است ‏یک فشاری و حتی پشت آن یک سناریویی برای فشار بیشتر روی ایران وجود دارد.‏ همین پرونده هسته ای را ببینید، بنده به عنوان کسی که رونق هسته ای در دوره ‏بنده بود از زمان آقای هاشمی بود ولی در زمان بنده فعالیت گسترده تر شد، البته ‏کاملاً قانونی و رهبری هم این را قبول دارند و مساله پیشرفت هایی داشت جز جنبه ‏کمی که طبعا در این چند سال رشد پیدا کرده از نظر کیفی و رسیدن به آن تاپ غنی ‏کردن اورانیوم در زمان بنده به آنجا رسیدیم. ۳٫۵ درصد در زمان ما غنی سازی شد. ‏البته با ده سانتریفوژ. در این مدت هم تلاش های خوبی شده است و واقعا اصلا ‏سیر به سوی بمب هسته ای نبوده و نیست.‏ نظر رهبری هم واقعا این نبوده و نیست که در زمینه نظامی توسعه پیدا کنیم و ‏حتی صریحاً به تحریم سلاح هسته ای نظر دادند.‏ سال ۲۰۰۸ آمریکا گزارش داد که از سال ۲۰۰۳ به این طرف ایران فعالیت نظامی ‏هسته ای ندارد که البته من هم آن روز رییس جمهور نبودم ولی موضع گرفتم که ‏قبل از ۲۰۰۳ هم فعالیت نظامی نبوده، حالا چطور شد در سال ۲۰۱۱ یک دفعه ‏ادعا می کنند فعالیت ها جهت نظامی پیدا کرده است؟ پیداست یک فکر بدی پشت این قضیه است که می گویند فعالیت نظامی داریم می ‏خواهند فشار را روی ایران زیادتر بکنند البته که رفتار و مواضع و گفتار ما ممکن ‏است اثر هم داشته باشد ولی پیداست یک طرح دیگری است برای فشار. بی خود ‏می گویند ولی می گویند.‏ این جریانی که با ادعای ترور ایجاد کردند و آمدند و گفتند الحمدالله افکار عمومی ‏حتی در غرب هم این را باور نکرد ولی اینها دارند ترتیب اثر حقوقی و اجرایی به ان ‏می دهند من واقعا با برداشتی که دارم می گویم این طور نیست و این نقشه ای ‏است علیه ایران. ‏ مساله دیگر هم همیشه ایران متهم بوده به نقض حقوق بشر و متاسفانه در داخل ‏هم کارهایی می کنیم که لااقل این امر توجیه پذیر می شود. ولی امروز نماینده ‏سازمان ملل آمده و گزارش داده به آنجا این خطری است که دارد مملکت را تهدید ‏می کند. حرف هایی که فرماندهان و مسئولان اسرائیل می زنند و بعضی غربی ها ‏هم حرف های تند می زنند. البته به نظرم خیلی از آن ها جنگ روانی و بلوف هست ‏ولی در عین حال دارند افکار عمومی را آماده می کنند که اگر یک روزی خدایی نکرده ‏بخواهند یک کاری بکنند این افکار عمومی آماده باشند.‏ بنده به صراحت بگویم اگر روزی و روزگاری خارجی بخواهد بیاید و دخالتی انجام ‏بدهد اصلاح طلب و غیراصلاح طلب با آن مقابله خواهند کرد.‏ ولی متأسفانه هم در آمریکا و هم در ایران کسانی هستند که بدشان نمی آید قضیه ‏به خشونت گرائیده بشود و مساله حادتر بشود امیدوارم آقای اوباما تحت تاثیر آنها ‏قرار نگیردو از راه و روش آقای بوش درس بگیرد و در ایران هم کسانی که نانشان در ‏بحران و خشونت و تنش است و ممکن است از حاد شدن قضیه بدشان نیاید،عقلای ‏قوم باید جلوی این را بگیرند، ولی آنچه مسلم است فرصت انتخابات فرصت ‏مناسبی است تا جلوی بسیاری از این توطئه ها گرفته شود و فضای آزاد و مناسب ‏با حضور همه جریان ها می تواند بسیاری از خطرات را رفع کند.‏ نمی شود انتخابات به سبکی باشد که یک سلیقه می پسندد و همه محدود باشند و ‏همه مجبور باشند شرکت کنند بزرگان و افراد مؤثر هم اگر بگویند شرکت کنند مردم ‏شرکت نخواهند کرد بنده می گویم بیایید فضا را آماده کنید زندانیان ازاد شوند، ‏حصرها برداشته شود، فضا باز شود این مردم ما اینقدر بزرگوار و خوبند این ‏جوانان ما که اینقدر رنج دیده اند اگر این فضا باز شود و به آینده امیدوار باشند ‏دارای گذشت اند، در این صورت مملکت تضمین و تامین می شود.‏ ‏ به هر حال انتخابات خوب و مناسب و آزاد و با حضور همگان و تأمین شرایط ‏لازم برای آن بهترین راه تأمین امنیت کشور و نیز گذر به سوی آینده بهتر و امیدوار ‏کننده تر است. البته زمان به سرعت می گذرد و ممکن است فرصت ها از دست برود.‏ در آغاز این دیدار حاضران ضمن بیان مطالب و پرسش هایی چنین اظهار نظر ‏کردند:‏ ‏-‏ جامعه نیاز به وحدت و یگانگی دارد و هر چه اعتماد میان دولت و ملت بیشتر ‏و محکم تر شود امنیت و پیشرفت هم بیشتر خواهد بود.‏ ‏-‏ آزادی های اساسی حق ملت است و اگر آزادی خدشه دار شود استقلال، ‏عدالت و اخلاق هم لطمه می بینند، چنانکه دیده است.‏ ‏-‏ استقرار مردم سالاری و توسعه لوازمی دارد که در بسیاری از کشورها به آن ‏اهتمام شده است. وجود انجمن ها، تشکل ها، احزاب مستقل و آزاد و ‏اصناف که هم افکار عمومی را نمایندگی و هدایت می کنند و هم مدافع منافع ‏قشرهای مختلف هستند برای پیشرفت جامعه و برخورداری از جامعه امن ‏و آزاد و پیشرو لازم است و متأسفانه از این بابت وضع مناسبی نداریم.‏ ‏-‏ لازم است یک جبهه متحد از اصلاح طلبان تشکیل شود و این امر مانع ‏پراکندگی، رکود و یأس خواهد شد.‏ ‏-‏ دانشگاههای تبریز بخصوص انجمن اسلامی دانشجویان همواره بر موازین ‏اصلی انقلاب و مشی اصلاح طلبی پای بند بوده اند و از این بابت هزینه ‏زیادی نیز پرداخته اند، از جمله در سال ۱۳۷۸ که به دانشگاه و دانشجویان ‏تبریز جفای مضاعف شد.‏ ‏-‏ تنوع قومی و فرهنگی یک واقعیت است و احترام به حقوق و جایگاه اقوام و ‏فرهنگ ها همان گونه که در قانون اساسی آمده است باید رعایت شود، ‏بخصوص در مورد آذربایجان که همواره از ارکان ملیت ایران و پاسدار تشیع ‏بوده است. رعایت شأن تاریخی آذربایجان و تلاش برای به دست آوردن ‏جایگاه اقتصادی و توسعه این خطه و رفع محرومیت آن حتی می تواند پاره ‏ای از مطالبات و ادعاهایی که ممکن است درست هم نباشد را تحت الشعاع ‏قرار دهد و خنثی کند.‏

منبع خبر: آفتاب

اخبار مرتبط: خاتمی: اصلاح‌طلب و غیراصلاح‌طلب با هرگونه دخالت خارجی مقابله می‌کنند