نوری‌زاد در گفت‌وگو با جرس: ترس، آفت زندگی مردم شده و ما را به قهقرا سوق می‌دهد

علت اينکه نامه دهم من از لحن تندتری برخوردار شده شايد به اين دليل است که موضوعی که من برای اين نامه انتخاب کردم موضوعی است که نميتوان آن را با نرمی طرح کرد. ترس از دزدی، ورود به حريم خصوصی مردم و ترس از ضايع شدن حقوق مردم اينها را با تعارف و الفاظ نمی توان مطرح کرد بلکه بر بستری از صراحت اين موضوع را می شد مطرح کرد که من نوشتم. اما اينکه فراخوان و احظاری بوده بايد بگويم من مشکلی برای احضار ندارم . من نامه هايم را از قبل آماده کردم و به اينترنت سپردم و اين نامه ها يک به يک منتشر خواهد شد و هراسی ندارم از اينکه بگيرند و ببرند و باور دارم اگر به اين هراس ها بها دهيم روزها از پی هم سپری می شوند و ما به خود نگاه می کنيم که در موضعی ايستاديم که يکسال پيش ايستاده بوديم . اگر از خودمان هزينه نکنيم و فرصت های مطلوب را فرا نخوانيم همچنان حقوق مردم مرتب تباه و ضايع ميشود و زمان از دست ميرود . هدف از اين نامه ها در آستانه انتخابات چيست؟ ما انتخاباتی در پيش داريم و اين زمان بسيار موثر و درستی است که من به عنوان يک فرد از آحاد مردمِ آرزو به دل و تحريم شده، اراده کنم که هفته ای يک نامه به رهبرمان بنويسم و ايشان را نسبت به خواسته ها و دردها ی مردم متوجه کنم يا ايشان از اين خواسته ها خبر دارند و کاری نمی کنند که اين جفای بزرگی است به مردم و اگر خبر ندارند از طريق اين نامه ها باخبر خواهند شد. من به عهدی که با خودم و خدايم بستم وفادار خواهم ماند و تا شب انتخابات خواهم نوشت و اگر مرا به زندان فرابخوانند من مشکلی ندارم و نگران چيزی هم نيستيم . ما بايد برای فرزندان و نسل های آينده هزينه شويم ما روح ها و روان هايی را خراشيديم و آسيب رسانديم و اميدوارم خداوند اين قدم ها را کفاره ای گناهان سابق ما قرار بدهد و ما بدين شکل از مردم خودمان پوزش بخواهيم و آينده ای مطلوب را در افق ديد آنها قرار دهيم. همانطور که شما در نامه دهم خود اشاره کرديد محمود احمدی نژاد با دسترسی به يک سری اسناد محرمانه عملا از دست بالايی برخوردار شده است. شما با شناختی که از روحيه رهبری داريد فکر ميکنيد رهبری در مقابل احمدی نژاد راه مماشات در پيش گيرد يا حمله ميکند و انچنان که در نامه نهم از او درخواست کرديد شجاعت و شهامت نشان خواهد داد؟ من بعيد ميدانم آن شجاعت وجود داشته باشد و رهبری نگران افشای اسناد ربوده شده توسط احمدی نژاد نباشد . من تصورم همان وجه اولی است که شما گفتيد . يعنی رهبری با احمدی نژاد کنار می ايد و تلاش می کند که جامعه به تندی و تنش نکشد به گونه ای که يک طرف افشا کنند و طرف مقابل اصرار و جامعه دچار آشفتگی و آشوب شود . شايد رهبری مايل نيست اين آشوب ها به سمت اطرافيان و حاميان اش نشانه گرفته شود. مثلا يکی از اسناد درباره شخص رئيس مجلس است وقتی اين اسناد فاش شود دستگاه قضايی بايد در قبال سند منتشر شده موضع بگيرد . طبيعی است وقتی برادر ايشان در دستگاه قضايی است طبق آيه قران رفتار نميکند اينکه اگر خطايی را ديدی مراعات برادر و خويشاوند و پدر و مادر را نکن و حق را پيش ببر . اما متاسفانه ما در اين سالها قانون را به خاطر برادر زير پا گذاشتيم و ايمان و صداقت و خدا و پيغمبر را برای خاطر خويشاوندانمان به خاک افکنديم . اعتماد مردم مخدوش و خراشيده شده است. دو ساله احمدی نژاد هم سپری خواهد شد و مردم بايد چشم به راه پايان اين دو سال باشند. شما پايان اين دو سال را چطور پيش بينی ميکنيد؟ من هيچ افق مبارکی نمی بينيم . چه اينکه فرض کنيم احمدی نژاد دست به افشای اسناد بزند و چه در آن سو رئيس قوه قضائيه تهديد کند که زبان در کام کشند وگرنه پرونده هاشان را برملا ميکنيم. در نامه يازدهم من به همين موضوع ميپردازم که جمعه شب ساعت يازده منتشر خواهد شد . پيش بينی من آشفتگی است . اعتماد مردم مخدوش شده و بر بستری از اعتماد مخدوش شده چه احمدی نژاد بماند يا برود اتفاقی برای مردم نخواهد افتاد. باقی ماندن و برداشتن او چيزی نيست که در افق آرزوی مردم قرار نگرفته مردم آزادی خودشان را مشتاق هستند . نمايندگان مجلس اقدامی خواهند کرد؟ مردم ميخواهند خودشان و نماينده های واقعی شان را در مصدر امور ببينيند . مردم اصلا چنين مجلسی که هست را نميخواهند. اين مجلس طنزی است به نام اجتماع جمعيتی از نمايندگان که به دروغ ميگويند ما نماينده مردم هستيد . اين نمايندگان مطلقا خواسته های مردم را نمی بينند و جز بزدلی و ترس در مجلس چيزی شاهد نيستيم . نمايندگان اختياری از خودشان ندارند و امور را به روزمرگی ميگذرانند و حريت و ازادگی از هيچ نماينده ای شاهد نيستيم که اعلام کند ما نماينده اين مردم هستيم و اين مردم بار امانت خودشان را بر دوش ما گذاشتند و اين امانت مختصاتی دارد ما کدام را رعايت کرديم . مردم را زدند و کشتند ما کجا متاثر شديم و کجا اعتراض کرديم . به هرتقدير چه احمدی نژاد را بردارند و چه اين دو سال سپری شود اتفاقی در کليت کشور نخواهد افتاد. من اصلا اميد ندارم . ما بايد کار خودمان را به درستی انجام دهيم و منتظر آينده باشيم . معتقدم که ما امروز خودمان را اگر درست پيش ببريم آينده از همين امروز شکل خواهد گرفت و متاثر از رفتار ما خواهد بود و اگر درست رفتار کنيم آينده متاثر از قدم های درست ما خواهد بود . شما معتقديد که سپاه و وزارت اطلاعات به فساد اقتصادی آلوده شده است . آيا ما در آينده نزديک شاهد يک حکومت نظامی خواهيم بود که حتی رهبر توسط نظاميان انتخاب خواهد شد؟ همين الان حکومت ، يک حکومت نظامی است . الان کجا هست که توسط سپاه اداره نميشود . در صدا و سيما، مجلس و رئيس صدا و سيما و برخی از نمايندگان مجلس سپاهی هستند . شهردار تهران سپاهی است . بسياری از استانداران ، فرمانداران ، وزرا سپاهی هستند و انها هم که سپاهی نيستند مرعوب فرماندهان سپاهی هستند. ورود به اقتصاد يکی از مفاسدی است که سپاه آلوده آن شده است . چرا سپاه بايد وارد سياست و اطلاعات شود . در حاليکه همه ميدانيم که چنين چيزی هيچوقت در شخصيت و هويت سپاه نبوده و نبايد باشد . سپاه به خاطر اينکه اسلحه در دست دارد تمام مناقصه ها را به سمت خودش جارو ميکند . سپاه وارد حوزه های اقتصادی شده اما هيچ کس جرئت حسابرسی از سپاهيان را ندارد . سپاه از هر نماينده مجلس پرونده ای درست کرده و تهديدشان ميکند. تا به حال سابقه نداشته يک نماينده از رفتار وزارت اطلاعات انتقاد کند در حاليکه به راحتی از وزارت خانه های ديگر انتقاد ميکنند . چون هر کدام پرونده ای در وزارت اطلاعات دارند. سپاه زبان نمايندگان را با تهديد به افشا قفل بسته و شهامت را از آنها گرفته است. مفاسد دامن گير اين دو دستگاه – سپاه و اطلاعات- آنچنان غليظ شده که فقط شامل حوزه اقتصادی نيست و اينها در بسياری از حوزه ها آلودگی دارند . البته موکدا تاکيد ميکنم که اين دزدان اطلاعات و دزدان سپاه را بايد از پرسنل خوب اين دستگاه ها جدا کرد ، انسانهای شريف پاک و دوست داشتنی و مردمی هستند اما اراده ای از خودشان ندارند و اراده ای اين دستگاه در اختيار همان دزدان است. آنچه که درباره اطلاعات و سپاه مينويسد و ميفرماييد از آنچه که در زمان شاه و ساواک هم شنيده شده مخوف تر و هولناک تر است. چه اتفاقی افتاده که بعد از يک انقلاب اعتقادی ، ارزشی مفاسدی اين چنين در بخش هايی است که قرار بوده حافظ جان ، مال ، ناموس و ارزش های مردم و کشور باشند؟ وقتی در يک جامعه نظارت نباشد و دستگاه ها مورد نقد، واکاوی و وارسی واقع نشوند و قدرت متمرکز شده و پرسيدن و حق پرسش از مردم سلب شود آن دستگاه ها به فساد در می افتند. مثالی می زنم . بازجوی من در زندان ادم کودن و بی سوادی بود و چون خودش نميتوانست با من صحبت کند يک فرد مثلا باسواد اورد که لهجه اصفهانی داشت . ابتدا اين بازجوی اصفهانی سعی کرد با زبان نرم و ملايم از من تواب بسازد و سعی کرد از من دست نوشته و توبه نامه بگيرد . وقتی موفق نشد ادب را کنار گذاشت و شخصيت واقعی خودش را عريان کرد و به من گفت تعدادی خانم به اينجا مياورم و خانواده ات را دعوت ميکنم و ويديو کنفرانسی تشکيل ميدهم و ميگويم تو با آن خانم ها ارتباط داشتی. انتظار داشت من به دست و پايش بيافتم ولی من جواب دادم خاک بر سر دستگاه اطلاعات که برای شکستن فردی مثل محمد نوری زاد در حوزه خصوصی افراد دست ببرد و به چنين تمهيداتی متوسل ميشود . و به او گفتم من به محض آزادی درب خانه رهبر ميروم و ميگويم که شما چه جانورهايی هستيد . و آن ديگری گفت برو اگر تجاوز هم شد برو اعتراض کن. اين دسته هيولاهايی هستند که ورد زبان شان سيد علی است . ورد زبان شان عبادت ،سينه زنی و عزاداری برای امام حسين است اما عليرغم اينها هيولا گونه با زن و بچه مردم رفتار ميکنند . ما هيچوقت دستگاه ها را نقد نکرديم . طبيعی است که دستگاهی که نگران پرسشگری نمايندگان و رسانه ها نباشد روز به روز بر مفاسدش افزوده ميشود . مفاسد را اکنون از سپاه بگيرد انگار از هويتش خارج ميشود . در نامه تان عنوان کرديد که فيلمی با عنوان "محرمانه با رهبرم" ساختيد . اين فيلم گويا مستندی است درباره فساد در اطلاعات و سپاه ؛ ممکن است برای خوانندگان جرس درباره محتوای اين فيلم و چگونگی ساخت آن بفرماييد و بگوييد چطور شد اين فيلم به دست سپاه افتاد؟ قريب دو تا سه ماه روی فيلم نامه اش کار کردم و قصدم اين بوده و هست که هر آنچه بر خودم رفته به صورت فيلم در بياورم و به رهبر هديه کنم تا نگاه کند يک متهمی مثل محمد نوری زاد بدون هيچ اغراقی يا وارد شدن به پرونده ديگران فقط و فقط خودش جلوی دوربين هر آنچه که بر خودش رفته را تعريف و تصوير ميکند . در اين فيلم جز من کسی در مقابل دوربين نيست . من در دادگاه هستم . من در سلول انفرادی و بازجويی هستم . بازجوها با من صحبت ميکنند، ميزنند، فحش ناموسی ميدهند و دادگاه برای من حکم صادر ميکند . اين يک داستان صد در صد واقعی است . من در اين فيلم نامه کم گفتم که اضافه گويی نکرده باشم. بعد از اينکه فيلم نامه آماده شد در سکوت شروع به ساخت فيلم کردم و خودم با هزينه شخصی دکور سلول انفرادی ساختم و با لباس و چشم بند جلوی دوربين رفتم و جز خود من هيچ کس نيست و کار دراماتيزه شده و داستانی است . ۸۰ روز فيلمبرداری کرديم و در پايان ۸۰ روز ۱۸ نفر همزمان به محل فيلمبرداری و خانه من وارد شدند . از روز اول که فيلمبرداری را شروع کرده بودم منتظر اين روز بودم چون که کوچکترين خطايی مرتکب نشده بودم . من داشتم يک فيلمی را کاملا محرمانه بدون هيچ عکس و خبری برای رهبری می ساختم اما امدند و وسايل و فيلم را بردند. بعدا به انها گفتم وسايل من را بدهيد وگرنه افشاگری ميکنم . انها گفتند اين فيلم صهيونيستی ترين فيلمی است که درباره شرايط زندان و بازجويی ها ساخته شده که من گفتم اگر اين فيلم صهيونيستی است پس رفتار شما با من و ديگران چطور بوده است. به آنها گفتم شما يک قسمت از فيلم را نشان دهيد که بر من نگذشته باشد . من چيزی را تصوير کردم که بر من گذشته است و فريم به فريم آن اگر صهيونيستی است پس رفتار بازجويان و حکم دادگاه ديگر چه بايد نامگذاری بشود . آيا هنوز فيلم را داريد؟ بله اين فيلم هم دست من هست و هم دست دزدان سپاه . من کار خودم را ميکنم بعد از اينکه اينها وسايل من را برداشتند و بردند من فيلمبرداری را در همان لوکيشن ادامه دادم و کار را تمام کردم و در همين داخل ايران کار در حال تدوين است و من مراقبت ميکنم که اين فيلم آماده شود و بدون انتشار، نسخه ای از آن را به رهبری ميفرستم تا ببينند که چه هيولاهايی در سيستم امنيتی، قضايی دست به دست هم دادند و پوست از سر قانون و روان مردم ميکنند . نامه های شما به رهبری سرگشاده بود آيا قصد انتشار فيلم را نداريد؟ اين اتفاق ظاهرا بايد می افتاد . توی قاموس حاکميت ما چه سرگشاده نامه بنويسيد و چه پنهان و محرمانه سر و کارتان با زندان و توهين و درفش اطلاعاتی هاست . من اين فيلم را سعی ميکنم به دست خود ايشان برسد اما اگر ببينم اهميتی داده نمی شود اين حق مردم است که بدانند . اگر چه به من پيشنهاد شده بود که در سينماهای خارج از کشور منعکس شود که من قبول نکردم و نخواستم يک ماجرای داخلی به عرصه بين المللی کشيده شود و مثلا در کنار فيلم های چون بدون دخترم هرگز قرار بگيرد . از ميان دهها نامه ای که خطاب به رهبری نوشتيد چه نامه های سرگشاده در رسانه ها منتشر شد و چه نامه های پيشين آيا هيچوقت پاسخ يا واکنشی از بيت رهبری داشتيد؟ خير مطلقا پاسخی نبود آيا دوستان قديم شما که هنوز از نزديکان به رهبری هستند هيچ اظهارنظری نداشتند؟آيا اصلا فکر می کنيد رهبری نامه های شما را خوانده است؟ يک واهمه بزرگ دوستان قديم من را فراگرفته است که حتی جرئت تلفن زدن به من را هم ندارند و ترسی بزرگ بر خانه ها و زندگی مردم حاکم شده است و به محض اينکه موردی را سياسی می بينند از آن پرهيز می کنند . تمام دوستان قديمم از اطرافم پراکنده شدند . علتش فقط ترس است . تاجايی که مثلا جوانی که با من ايميلی درباره چوب بری مکاتبه کرده بود از من خواست ايميل ها را حتی از حافظه کامپيوترهم پاک کنم . وقتی من پرسيدم چرا ؟ گفت دزدان اطلاعات و سپاهی که خودتان نوشتيد برايشان مهم نيست موضوع مکاتبه ما چوب بری است ! ترس در زندگی مردم ماست اين آفت زندگی ماشده و دارد ما را به قهقرا سوق می دهد.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: نوری زاد : ترس، آفت زندگی مردم شده و ما را به قهقرا سوق می دهد