من چهار سال چوب نرفتن به جام جهانی را خوردم|فیفا پشت من ایستاده پون مجمع با من است|واقعا از ریاست لذت نمی برم|دوست دارم بنشینم و تنهایی گریه کنم!

من چهار سال چوب نرفتن به جام جهانی را خوردم|فیفا پشت من ایستاده پون مجمع با من است|واقعا از ریاست لذت نمی برم|دوست دارم بنشینم و تنهایی گریه کنم!
پارس فوتبال
ارسال به دوستان به: ارسال کپی به: ایمیل شما: عنوان پیام: نسخه چاپی نسخه ساده دوست دارم بنشینم و تنهایی گریه کنم!

من می دانم هر زمانی که از فوتبال بروم، رسانه ها از من تعریف خواهند کرد. همین شمایی که بارها مرا کوبیدید می گویید کاش کفاشیان برگردد. بهترین روزهای زندگی من آن روزها خواهد بود

 این آخرین مصاحبه علی کفاشیان است. رئیس فدراسیون فوتبال که حالا آن انرژی مثبت روزهای پس از انتخاب را از دست داده و نگران شرایط تیم ملی در راه جام جهانی است.آنچه در این مصاحبه می خوانید عجیب است ؛ اینکه فکرو ذکر او صعود به جام جهانی است . تمام فکر و ذکرش. کفاشیان در جایی از مصاحبه در پاسخ به سئوال خبرنگار روزنامه قدس درباره احتمالات شکست در این مامورین فشارش می افتد و می گوید:لطفا در مورد نرفتن به جام جهانی حرف نزنیم. فکرش هم آزاردهنده است!
از دست ندهید



این گفت و گوی مهم که پرده برداری از افکار فعلی رئیس فوتبال ماست از چالش های گذشته بین وزارت ورزش و شخص کفاشیان آغاز می شود:

 عباسی یک ماه قبل از این دعوت به رسانه ها گفته بود فدراسیون هایی که می خواهند استقلال داشته باشند خودشان هم بروند دنبال پول!
- این اعتقاد من است... فکر می کنم وقتی تیم ایران به جام جهانی می رود، برای کلیت نظام خوب است. نمی گویم فقط برای مردم. من به اندازه عمر انقلاب در بدنه مدیریتی ورزش بودم. نه فقط دوومیدانی. فوتبال چیزی فراتر از تمام ورزش هاست. فوتبال حتی از خیلی از دغدغه های مردم ما هم بالاتر رفته. باور نمی کنید اما همین امروز ملی پوش دوومیدانی کشور به من زنگ می زند و به جای این که از خودش و وضعیتش و مشکلاتش حرف بزند، می پرسد وضعیت تیم ملی فوتبال چطور است. ما یک وفاق ملی را می خواستم. علی کفاشیان و غرور علی کفاشیان این وسط مهم نیست. مردم نباید 4 سال دیگر ضربه غرور مرا بخورند.
 * و امروز نگران این هستید که وزارت ورزش کمک هایش را از شما قطع کند.
 - دروغ نمی گویم. بله من نگران بودم و هستم. امروز اگر دولت حمایتش را از روی ما بردارد، بدون شک من باید یک تنه مشکلات را حل کنم. امروز اگر کی روش به من بگوید فلان برنامه را دارم، فلان چیز را می خواهم، بازی تدارکاتی بزرگ لازم دارم یا هر چیز دیگری، من به کی روش نمی گویم که پول نداریم. اگر شده از جاهای دیگر می زنم و خرج تیم ملی می کنم. اگر شده از ساخت و سازها می زنم و خرج تیم ملی می کنم. امروز کارلوس کی روش بگوید  این امکانات را فراهم کن نمی گویم ندارم، نمی گویم بلند شو برو هرجا که خواستی! خیلی رک می گویم که اگر روزی احساس کنم که دیگر چره ای برایم باقی نمانده، از جیب تیم های دیگرم در می آورم و خرج تیم ملی می کنم. نهایتش این است که می گویم تیم ملی جوانان بدون بازی تدارکاتی و اردو برود بازی کند. بعد می گویم تیم نوجوانان هم اردویش را کنسل کنید. بعد می گویم تیم بانوان نه اردو داشته باشد، نه بازی کند، نه یک ریال خرج روی دست فدراسیون بگذارد. ببینید... من چهار سال چوب نرفتن به جام جهانی را خوردم. مردم چهار سال حسرت جام جهانی را داشتند. این بار دیگر همه چیز باید در خدمت تیم ملی باشد.
 * شما همیشه موافق کار پایه بودید. اما امروز هم مثل خیلی از مدیران ایرانی نتیجه گرا شده اید.
 - نه! هنوز هم دارم به پایه ها فکر می کنم. هنوز هم می گویم که چیزی مهمتر از کار روی پایه ها وجود ندارد. اما جام جهانی بحثش فرق می کند. شما هرچقدر روی پایه ها کار کنید ولی به جام جهانی نرسید، انگار هیچ کاری نکرده اید. نه از نظر مردم، که حتی جام جهانی روی عملکرد پایه های شما هم تاثیر می گذارد. این چیزی نیست که من در سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک فهمیده باشم. این را وقتی می فهمید که روی صندلی من بنشینید.

* چیزی که ما می فهمیم این است که همه هدفگزاری فدراسیون فوتبال، رسیدن به جام جهانی است. تا جام جهانی دو سال باقی مانده. اما دو ماه پیش با هزار و یک منت، برای شما نامه ای زمان دار امضا شد. نامه ای که حکم به فعالیت یک ساله شما از سوی هیات وزیران می داد.
 
- باور کن من نمی دانم که نامه یک ساله است یا نه! من فقط شنیدم که هیات وزیران براساس قانون فقط حق دارد برای بازنشسته ها حکم فعالیت یک ساله امضا کند. بعد یک سال یک سال این حکم را تمدید می کنند.
 
* تمدید می کنند ... اما به شرطها و شروطها!
 
- کدام شرط؟ کدام شروط؟ نه آقا ... ما مجمع فدراسیون فوتبال داریم که تعیین می کند علی کفاشیان رییس فدراسیون فوتبال باشد یا نباشد.
 
* یعنی مجمع فدراسیون فوتبال برای هیات دولت و هیات وزیران تعیین و تکلیف می کند که کفاشیان رییس باشد یا نه؟
 - هیچ تضمینی نیست که یک سال دیگر مرا بخواهد یا نخواهد! شاید یک سال دیگر که تیم به جام جهانی نرفت خود مجمع من را نخواهند و نیازی هم به تمدید حکم من نباشد. اما در کل من نیازی به مجوز... ندارم!
 * چون فیفا پشت شما ایستاده!
 - مجمع من را قبول دارد. فیفا پشت من ایستاده پون مجمع با من است. من نیازی به مجوز ندارم!

* شما با نفع فوتبال فعلا کاری نداشته باشید. فکر کنید در اتاق شما را می زنند با جکم قضایی به دلیل تخلف در قوانین جاری کشور وارد می شوند و دست بند می زنند و می روند. شما می خواهید چکار کنید؟ این مسئله در شان علی کفاشیان است؟
 
- شان من را بگذارید کنار. کسی که رییس فدراسیون فوتبال شد دیگر نباید دنبال این شان و شئونات باشد. ما آن قدر در سطح شهر و بین مردم حرف می شنویم که دیگر ... بگذریم! من کار غیرقانونی انجام ندادم. من فقط کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شدم و بازنشسته هم بودم. ماجرا را این قدر جنایی و پلیسی نکنید. من رای آوردم. امروز یک کارشناس حقوقی قوی و بی طرف بیاید برود با فیفا صحبت کند. بگوید کفاشیان برای ریاست فدراسیون فوتبال نیاز به تمدید حکمش دارد. شما بگویید او برود یا بماند. اگر فیفا گفت برود، من بلافاصله استعفا می دهم.
 * این را می گویید چون مثل روز برای تان روشن است که فدراسیون جهانی مخالفت می کند.
 - خب ... من حتی اگر بدون هماهنگی و نظارت فیفا استعفا بدهم هم فوتبال ایران تعلیق می شود. ببینید درد ما وزارت ورزش نیست. یک بار همان چند ماه قبل و در اوج اختلاف و نظرها، آقای شاه حسینی پشت خط شبکه دو آمد و حرف هایی زد که آدم شاخ در می آورد. می گفت همین امروز مجمع را منحل کنید و پیشکسوت ها را بیاورید. بعد هم باید واقعیت ها را پذیرفت. همیشه دور وزرا یک سری آدم های خودشیرین هستند که می خواهند برای خودنمایی حرف هایی بزنند که فقط دردسر درست می کند.
 رابطه شما  با اقای سجادی چطور است؟
-  من هنوز هم سجادی را مثل قدیم دوست دارم. مثل همان روزهای اولی که می دیدمش. من هم یک زمانی جایی که او الان نشسته می نشستم. به من هم سفارش می کردند که فردا برو و کاری کن  که فلانی رای بیاورد. درست است که این خواست قلبی و نیت من نبود، اما مجبور بودم روال کاری را جوری پیش ببرم که آن اتفاق بیافتد.

* از شما پرسیدم اوضاع فدراسیون فوتبال چطور است و شما گفتید راضی هستم. حالا جور دیگری نگاه می کنیم... از ریاست لذت می برید؟
 - کار من ریاست نیست، ریاضت است!
 * برای این ریاضت این همه مشکل در فدراسیون با وزارت و دولت و ... را پذیرفتید؟ تلاش کردید که رییس شوید. لااقل رییسی شوید که حرفش برو دارد. یکی برای حرفش تره خورد می کند! بعد از آن همه شکست و ناکامی که سرآمد همه فدراسیون ها شده بود، فکر می کردید تا این جد حمایت رسانه ای و مردمی داشته باشید؟
 
- من خوشحالم. نمی توانم منکرش شوم. من ثبت نام کردم که جبران کنم. یک روز به فکرم رسید که بروم تا یکی جای من بیاید که بتواند بهتر کار کند. اما واقعیت این بود که هرچه جلوتر رفتمن بیشتر فهمیدم که واقعا چنین گزینه ای جلو نمی آید. نه این که من بهترین باشم. بهترین ها جلو نیامدند. به هر حال من 4 سال تجربه داشتم و نمی خواستم این 4 سال تجربه به باد برود. من لابی خاصی هم نکردم. رئوسای هیات ها زنده و شاهد هستند. کسی را پیدا نمی کنید که به شما بگوید کفاشیان آمد و به من گفت به من رای بده.
 
* اگر هم لابی می کردید حق شما بود. هر کاندیدایی در هر بخش مدیریتی برای داشتن رای لابی می کند. همه جای دنیا هم مقبول است. اما انگار به علی کفاشیان این وعده داده شده بود که اگر در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت نکند، در یک پست مدیریتی جدید از او استفاده خواهیم کرد.
 - نه این جوری نگفتند. گفته بودند از تجربیاتت استفاده می کنیم. اما این دیگر به خودم مربوط بود که قبول کنم یا قبول نکنم. اما این دفعه واقعا یک سیل و موج به راه افتاد تا من بمانم.
 * همیشه شما را می آورند. یک بار علی آبادی، یک بار هم این سیل و موج!
 - از بس که پسر خوبی هستم...
 * بحث سیل و موج و خدمت و تکلیف و ادای دین را بگذاریم کنار. یک دلیل جدی تر به ذهن ما می رسد. شما سال های سال در فدراسیون دوومیدانی، سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک ریاست و مدیریت کردید. به هرحال یک سابقه مدیریتی بسبتا قابل قبول هم داشتید. تا این که در فدراسیون فوتبال با شکست هایی روبرو شدید که قابل قبول و قابل دفاع هم نبود. شاید آمدید که از سابقه قبلی تان دفاع کنید. شاید برای این که بگویید من این شکست خورده نبودم!
 - شما به این ماه های اول نگاه نکنید که رسانه ها کنار من هستند. با اولین شکست دنیا را سر من خراب می کنند. من نیامدم که چیزی را جبران کنم. نیامدم که از ریاست لذت ببرم چون واقعا لذت نمی برم. نه بخاطر چول آمدم چون یک ریال حقوق نگرفتم نه بخاطر شهرتش! من می دانم هر زمانی که از فوتبال بروم، رسانه ها از من تعریف خواهند کرد. همین شمایی که بارها مرا کوبیدید می گویید کاش کفاشیان برگردد. بهترین روزهای زندگی من آن روزها خواهد بود، نه امروز که اینجا جلوی شما به عنوان رییس فدراسیون فوتبال نشسته ام.
 * این تجربه را از روی رفتار رسانه ها در قبال محمد دادکان به دست آوردید؟!
 - شما چرا صفایی فراهانی را نمی گویید؟ زمانی که صفایی رییس فدراسیون بود، وحشتناک ترین حملات را تحمل می کرد. نصف چیزهایی که برای صفایی نوشتند را در مورد من ننوشتند.
 
* کم کم برویم سراغ سئوالات پایانی. مثل این که مهمترین و بزرگترین آرزوی علی کفاشیان چیست. آرزوی مدیریتی.
 
- می خواهم نفس بکشم. این بزرگترین آرزوی من است. چند سال پیش تا آمدم فهمم کی هستم و چی هستم و کجا هستم، پرت شدم پایین. تا امروز هم که جلوی شما نشستم نتوانستم خودم را بالا بکشم. نرفتن به جام جهانی برای من سقوط بود. واقعا دیگر تحملش را ندارم که دوباره پرت شوم.
 * یعنی اگر به جام جهانی صعود نکنیم، فردای آن روز دیگر علی کفاشیان را در فدراسیون فوتبال نمی بینیم؟!
  این دیگر بستگی به شرایط دارد. یک روزی هست که ما توپ هایمان به تیرک می خورد و گل نمی شود و با یک ضدحمله یک گل می خوریم و همه چیز تمام. خب ... این یک مثال بود. اگر واقعا ببینم که کاری نکردم و اصلا تمام این مدت آب در هاون کوبیدم، قطعا می روم. اما اگر ... لطفا در مورد نرفتن به جام جهانی حرف نزنیم. فکرش هم آزاردهنده است.
  خب یک جور دیگر نگاه کنیم. تصور کنید الان داور سوت پایان مسابقه را می زند و ایران به جام جهانی رسیده. دوست دارید اولین کسی که به شما زنگ می زند یا به او تلفن می زنید چه کسی باشد؟
 
- اول از همه دوست دارم به یکی زنگ بزنم و بگویم: «آخیش!»
 * خب همان فرد ... چه کسی است؟
 - دوست دارم تنها باشم، با کسی هم حرف نزنم. شاید یکی دو ساعت! کمی نفس بکشم... شاید اگر شرایط هم مهیا بود گریه کنم. اما واقعیت این است که همه چیز را روی جام جهانی نگذاشتم. ما به توسعه و پایه ها هم فکر می کنیم.
 * قبلا هم فکر می کردید اما نرفتن به جام جهانی جلوی همان توسعه ها و کار روی پایه ها را هم گرفت.
 - دقیقا برای همین می گویم امسال همه چیز در خدمت تیم ملی خواهد بود. چون اگر تیم ایران به جام جهانی نرود، چیزی به نام اسپانسر و درآمد نخواهیم داشت. اگر به جام جهانی نرویم، جوان و نوجوان و بچه های مردم دیگر علاقه ای به فوتبال نشان نخواهند داد که ما روی استعدادها کار کنیم. ما اگر به جام جهانی نرویم دیگر کنفدراسیون آسیا و فیفا روی ما آن حساب قبلی را باز نمی کند. ما محکومیم و این محکومیت ماست.




منبع خبر: پارس فوتبال

اخبار مرتبط: نکونام دوست من است اما این حرف صحت ندارد